آزادی زندانی سیاسی، آزادی احزاب سیاسی، سندیکاهای کارگری و سازمان‌های صنفی و توده‌ای عدالت اجتماعی بخشی جدایی‌ناپذیر از حقوق بشر است سیاست تعدیل و خصوصی‌سازی مغایر منافع زحمتکشان و امنیت ملی است آزادی زندانی سیاسی، آزادی احزاب سیاسی، سندیکاهای کارگری و سازمان‌های صنفی و توده‌ای عدالت اجتماعی بخشی جدایی‌ناپذیر از حقوق بشر است سیاست تعدیل و خصوصی‌سازی مغایر منافع زحمتکشان و امنیت ملی است آزادی زندانی سیاسی، آزادی احزاب سیاسی، سندیکاهای کارگری و سازمان‌های صنفی و توده‌ای عدالت اجتماعی بخشی جدایی‌ناپذیر از حقوق بشر است سیاست تعدیل و خصوصی‌سازی مغایر منافع زحمتکشان و امنیت ملی است آزادی زندانی سیاسی، آزادی احزاب سیاسی، سندیکاهای کارگری و سازمان‌های صنفی و توده‌ای عدالت اجتماعی بخشی جدایی‌ناپذیر از حقوق بشر است سیاست تعدیل و خصوصی‌سازی مغایر منافع زحمتکشان و امنیت ملی است

ماهیت جامعه معاصر چین و «طبقات اجتماعی در حال تغییر»

تارنگاشت عدالت – بایگانی دوۀ دوم

منبع: اومانیته
١٢ آوریل ٢٠١٣
نویسنده: ون تیه‌ژون

برگردان: ا. آذرنک

جامعه چین اکنون در حال تغییرات ساختاری ژرفی است، که ظهور دو طبقه را شاهد بوده است: طبقه کارگر شهری جدید و طبقه متوسط. این دو طبقه که حدود ٣٠٠ میلیون نفر را تشکیل می‌دهند، چالش عمده‌ای در برابر مدیریت شهری و حفظ ثبات اجتماعی و توسعه پایدار قرار می‌دهند.

براساس آمار سال ٢٠١١، تعداد دهقانان کارگر در شهرها و مناطق ساحلی، متشکل از ٢۵٣ میلیون نفر، یا ۵٠٫۷ درصد کل جمعیت روستایی بود که کار دهقانی را کنار نهاده اند. با این وصف، این دهقانان کارگر که مالک مسکن و زمین روستایی خود هستند از نقطه نظر اقتصادی بخشی از خرده بورژوازی به حساب می‌آیند.

اگر تغییر در وضعیت آن‌ها (به عنوان بخشی از طرح بزرگ شهرنشین‌سازی، NDLR) از دهقانان کارگر به کارگران صنعتی صورت پذیرد، آن‌ها صرفاً به درآمد حاصل از دستمزدهای ناچیز وابسته خواهند شد. نتیجتاً، ظهور مهم‌ترین طبقه کارگر جهان در چین شتاب خواهد گرفت. سه تأثیر محتمل ناشی از این را می‌توان سنجید. نخست، مانند آن‌چه در دیگر کشورهای در حال توسعه اتفاق افتاد، پدیده مهاجرت جغرافیایی فقر همگانی روستایی به سمت مناطق شهری ظهور خواهد کرد، و به طور فزاینده موجب پیدایش زاغه‌ها خواهد شد. دوم، توازنی که خانواده‌های روستایی بر آن قرار دارند به هم خواهد خورد. در واقع، تاکنون زندگی معیشتی خانوارهای روستایی با درآمد ناچیزی که دهقانان کارگر شاغل در شهرها به دست می‌آورند و از درآمد حاصل از زمین تأمین شده است. سوم، ظهور پرولتاریا در تعریف متعارف آن، در کنار آگاهی وسیع‌تر آن از بودن خود، شتاب خواهد گرفت. هزینه کار در شرکت‌ها نتیجتاً افزایش خواهد یافت و درگیری بین نیروی کار و کارفرمایان ظهور خواهد کرد.

طبقه اجتماعی که کارگران جدید را در چین نمایندگی می‌کند، با سطح بالای آموزش، مسکن اشتراکی و شیوه‌های کار جمعی خود، در برابر بورژوازی چین در حال ورود به مرحله سیاسی شدن است. در نتیجه شهری شدن و رشد اقتصادی شدید، خرده بورژوازی چین مهم‌ترین طبقه متوسط جهان را، با ٣٠٠ میلیون نفر یا ٢٣ درصد جمعیت کشور، تشکیل می‌دهد. این رقم می‌تواند تا سال ٢٠١۵ به ۵٠٠ میلیون یا ٣٠ درصد کل جمعیت، برسد. براساس این واقعیت، غیرمنطقی خواهد بود اگر ادعا شود که سهم مصرف در اقتصاد چین ناکافی است. به علاوه، با رشد سریع‌تر، این مصرف پی‌آمدهای محیط‌زیستی جدی‌تری از آن‌چه در کشورهای در حال ظهور و غربی مشاهده شد، دارد. طبقه متوسط چین، که عمدتاً در مناطق شهری متمرکز است، تعهد قوی‌تری به مشارکت در حکمرانی محلی و دفاع از منافع خود نشان داده است. با این وصف، طبقه متوسط چین، در غیبت یک حضور جغرافیایی وسیع، پراکنده در بخش‌های گوناگون و تشکل‌های بی‌ثبات، هنوز از صدای سیاسی خود، که هنوز هم از نظر شیوه و هم از نظر محتوا، پراکنده و غیرقابل پیش‌بینی است، دفاع می‌کند.

http://www.humanite.fr/monde/la-nature-de-la-societe-chinoise-contemporaine-et-520128

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/4x6fnnaj