دولت بهار
محمد مهدی میرزایی پور
۲۳ شهریور ۱۳۹۶
آیا برخورد سعید جلیلی با فساد همان برخورد مطلوب هاشمی رفسنجانی است؟
دلسوزی بچه مثبت های حزب اللهی و خودکشی از ترس مرگ / ما خودمان آمریکای داخلی تاسیس کردیم!
دولت بهار: همان اصطلاح «قشرِ آسیبپذیر» که توسط دولت سازندگی ابداع شد به روشی دیگر وارد میشود تا دلسوزیهای بچه مثبتهایی مثل جلیلی برای آنها نیز به سادگی و درستی به عنوان سیاستهای خیریهای و توزیع فقر و سیاستهای کمونیستی شناسایی شود که البته خاصیتی هم ندارند. دلیل دشمنی اصلی جناحهای سیاسی با احمدینژاد را نیز باید در همین موارد جستجو کرد.
سعید جلیلی با نمایندگان اتحادیه کولبران ذیل وعدهای که تحت عنوان تشکیل «دولت سایه» داده بود دیدار کرده است. باید پرسید آیا این رویکرد به معنای برخورد با معلول به جای برخورد با علت نیست؟
به عنوان مثالی که گویا همه در کوچه و بازار از آن خبر دارند ولی انگار مورد توجه آقا سعید قرار نگرفته؛ میدانیم نهادهای انتخابی و انتصابی امروز به بهانه کمبود بودجه برای سازمانهای عریض و طویلشان، اما در حقیقت به خاطر تضمین و مجوز عظیمِ حاکمیت به بانکها در خلق پول به اندازه چند برابر سرمایه اولیه (بعضاً ۶ تا ۷ برابر!) بدون هرگونه فعالیت اقتصادی و با استفاده از ابزار وامدهی، اقدام به تاسیس بانک با استفاده از سرمایه بنیادهای تعاون و … خویش کرده و سپس دست به تولید پول (بخوانید دست کردن در جیب مردم در روز روشن) میزنند. پرده بعدی این تراژدی گسترش بازوهای قدرت تا مویرگهاست. هیئت مدیرهای کوچک هزاران میلیارد را به صورت وام یا به صورت مستقیم وارد بازارهای کاذب مثل سکه و ارز و مسکن یا هر جایی که مصلحت سیاسیاش اقتضا کند میکند.
و به عنوان مثال پس از آن نیز با توافق تمام جناحهای سیاسی در وجود قوانین پشتیبان برای رونق بازار املاک، در تاسیس مجتمعهای تجاری بوسیله تغییر کاربری زمینهای مرغوب کلانشهرها میکوشند تا محیط زیست و فرهنگ هم دور از دسترس این یاغیگری قرون وسطایی باقی نمانده باشد. این روند تا آنجا ادامه مییابد که حتی وقتی اتباع خارجی متعلق به جهان سرمایهداری در ایران حضور پیدا میکنند از تعداد زیاد شعبههای بانک تعجب میکنند! بخشش اموال به دوستان تحت عنوان وام و تبدیل کردن آن به معوقه بانکی و … هم که داستان خاص خودش را دارد.
پیشاپیش اقتدار بانکها در حوزه سیاسی نیز قابل حدس است. دولتِ واقعی را جای دیگر تشکیل دادهاند و هرگاه بخواهند هر طرحی را که به صلاحشان نیست به سادگی زمین میزنند. (کما اینکه در دولتهای نهم و دهم مهمترین عامل مشکل بودند). کار به جایی رسیده است که با نگاهی به صحنه بانکی میتوان به پشت پرده سیاست در ایران پی برد و آن چیزی را که به آن «سفره انقلاب» گفته میشود پیدا کرد. در چنین شرایطی سکوت هر دو جناح نسبت به تاسیس بانکهای جناح مقابل یا اینکه یکی از اولین طرحهای متولی جدید آستان قدس و رئیس جدید دانشگاه آزاد تاسیس بانک باشد چیز عجیبی نیست. گویی زمین اصلی رقابت برای توسعه قدرت در توسعه ثروت و بازوهای بانکی است. بانک پاسارگاد، رسالت، شهر، انصار، مهر، پارسیان، قوامین، دی، گردشگری، و … که متعلق به نهادهای مختلف یا چهرههای شناخته شده هستند هر یک در گوشهای از این سفره با برکت نشستهاند. ما امریکا را نقد میکنیم که چرا با چاپ پول دست توی جیب مردم دنیا کرده ولی خودمان گویا امریکای داخلی تاسیس کردهایم و دستشان را برای حیف و میل اموال مردم باز گذاشتهایم!
حال ما انتظار نداریم به مسائل حساسی چون قوه قضائیه توسط سعید جلیلی پرداخته شود اما نمیتوان پرسید که با این وصف آیا دیدار با کولبران آدرس غلط دادن و ناشی از محافظهکاری در برابر صحنهگردانان اصلی نیست؟ و تا وقتی این صحنهگردانان هستند آیا امکان دارد هفتهای شاهد کشتهشدن این صاحبان انقلاب در کوه و کمر نباشیم؟
البته نشانههای محافظهکاری محدود نیستند. تغییر معنادار ادبیات انتخاباتی رئیسی (و البته جلیلی) در خطاب قرار دادن مستضعفین به محرومین ذیل عنوان “سید محرومان” به نظر میرسد جهت تغافل نسبت به وجود جناح مستکبر اصلی -که برخورد با او هزینه دارد- بود. این چنین است که همان اصطلاح «قشرِ آسیبپذیر» که توسط دولت سازندگی ابداع شد به روشی دیگر وارد میشود تا دلسوزیهای بچه مثبتهایی مثل جلیلی برای آنها نیز به سادگی و درستی به عنوان سیاستهای خیریهای و توزیع فقر و سیاستهای کمونیستی شناسایی شود که البته خاصیتی هم ندارند. دلیل دشمنی اصلی جناحهای سیاسی با احمدینژاد را نیز باید در همین موارد جستجو کرد. البته به نظر میرسد این سازش با مفسدین به جهت ترس از وقایعی مانند ۸۸ تبدیل به گفتمانی فراگیر در میان حزباللهیها شده که باعث رضایت به حذف احمدینژاد نیز گردیده که باید آن را خودکشی از ترس مرگ دانست.
در حقیقت تا وقتی این بانکها هستند این سفره هم پهن است و اتفاقاً سر زدن به کولبران آدرس غلط دادنی است که باعث میشود این کولبرها تا ابد کولبر بمانند! و این سرنوشت محافظهکاری حزبالله است…
روزنامه خراسان
۱۰ تیر ۱۴۰۰
ایران با ۲۵۰ هزار ابَرثروتمند!
مجله «فوربس» (Forbes) به تازگی گزارشی درباره افزایش حیرت آورِ تعداد «میلیونرهای دلاری ایرانی» منتشر کرده که همزمانی آن با کاهش همگانی سطح درآمدها در ایران، مثال زدنی است. بر اساس گزارش این مجله، در سال ۲۰۲۰ میلادی تعداد ابر ثروتمندان در ایران، ۲۱.۶ درصد رشد کرده و این در حالی است که متوسط رشد تعداد این گروه از ثروتمندان در جهان در همین بازه زمانی، تنها ۶.۳ درصد بوده است.
ابرثروتمندان ایرانی چگونه ثروتمند شدند؟ گزارش مذکور چگونگی ثروتمند شدن این افراد را مربوط به دو بازار میداند که کم و بیش برای همه ما آشنا هستند؛ بازار سرمایه و بازار ارزهای دیجیتال. به گزارش دویچهوله در این گزارش، به دادههای موسسه مشاورهای «Capgemini» اشاره شده که بر اساس آن ها، بازدهی بازار سرمایه ایران در فاصله ماههای مارس تا جولای سال ۲۰۲۰ میلادی (تقریباً منطبق بر بازه فروردین تا مرداد ماه سال ۱۳۹۹)، حدود ۶۲۵ درصد در مقایسه با سال پیش از آن افزایش داشته است. این در حالی است که طی همین بازه زمانی، شاخص S&P ۵۰۰ (شاخصی شامل نمادهای ۵۰۰ شرکت برتر در بورس نیویورک و نزدک در آمریکا) تنها ۱۶ درصد بازدهی داشته است. بخش عمده سرمایه گذاریها در بازار سرمایه، از سوی ثروتمندانی صورت گرفته که به رانتهای اطلاعاتی دسترسی داشتهاند و بیشترین سود را از افزایش انفجاری قیمتها در بورس تهران کسب کردهاند. البته بسیاری از مردم هم رانت اطلاعاتی نداشتند و در همین بازار، سرمایهاندک شان هم بسیار تقلیل پیدا کرد.
اما این تنها منبع ثروت ابرثروتمندانِ ایرانی نیست. دادههای موسسه Capgemini اضافه میکند که استخراج بیت کوین، به دلیل ارزان بودن برق در ایران، دومین منبع اصلی ایجاد ثروت برای این طبقه خاص اجتماعی بوده است. جالبتر این که بر اساس این گزارش، حدود ۷۲ درصد از ابرثروتمندانِ ایرانی، یعنی جمعیتی در حدود ۱۸۰ هزار نفر در حوزه استخراج رمزارزها سرمایه گذاری کردهاند. ایران، چهاردهمین کشور با بیشترین تعداد میلیونرها در جهان در بخش دیگری از این گزارش که رویداد ۲۴ منتشر کرده به این موضوع اشاره شده که ایران اکنون ۲۵۰ هزار نفر با میزان ثروت بالای یک میلیون دلار دارد که عمده آنها هم در تهران زندگی میکنند و چهاردهمین کشور جهان بر اساس تعداد افراد با ثروت بالاتر از یک میلیون دلار است.
عربستان سعودی که پیش از این در جایگاه نخست در خاورمیانه قرار داشت، اکنون با ۲۱۰ هزار نفر میلیونر، در جایگاه هفدهم جهان قرار دارد. آمریکا ، ژاپن، آلمان و چین به ترتیب چهار کشوری هستند که بیشترین شمار میلیونرها را در خود جای دادهاند. ۵ ثروتمند اول جهان شاید دوست داشته باشید با ثروتمندترین افراد روی این کره خاکی آشنا شوید و از میزان دارایی آنها بدانید که در ادامه آنها را معرفی میکنیم.
ایلان ماسک، رئیس شرکت تسلا با ۱۹۵ میلیارد دلار ثروتمندترین فرد جهان است بعد از او جف بزوس، رئیس شرکت آمازون با ۱۸۵ میلیارد دلار قرار دارد. سومین ثروتمند جهان بیل گیتس، بنیان گذار مایکروسافت با ۱۳۴ میلیارد دلار است با وجود این که برخی فکر میکردند به دلیل جدایی از همسرش از جمع ثروتمندان جدا میشود. رنار آرنو، صاحب کنونی شرکت لویی ویتون با ۱۱۶ میلیارد دلار در رتبه چهارم قرار دارد و پنجمین ثروتمند جهان هم با ۱۰۲ میلیارد دلار دارایی مارک زاکربرگ، موسس فیس بوک است.