تابناک
۹ شهریور ۱۳۹۲
محمد خاتمی: «آنچه در اوکراین می گذرد فارغ از علل و اسباب پدیدآمدن این وضع ناگوار، تجاوز یک قدرت بیگانه به یک سرزمین آزاد و سرکوب کردن ملتی است که به خصوص در این روزها نشان داد که میخواهد آزاد و غیروابسته زندگی کند. توسل به زور و نابود ساختن زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی و فنی یک جامعه و سرکوب مردم و تحمیل خواستها با مشت آهنین بر آنها در هر صورت محکوم است و بخصوص ایثارگران واقعی که خود طعم تلخ تجاوز را چشیدهاند و جانانه در برابر آن مقاومت کردهاند در همدلی و همسخنی با ملت اوکراین و همه ملتهای تحت ستم از دیگران شایستهترند.»
جنگهای دوران هاشمی، خاتمی و احمدینژاد
دولتهای هاشمی و سید محمد خاتمی تصمیمات متفاوتی را در قبال حملات نظامی آمریکا به عراق و افغانستان گرفتند و باید دید که حسن روحانی چه تصمیمی در قبال حمله احتمالی آمریکا به سوریه خواهد گرفت.
به گزارش «نامه» سرانجام بهار عربی منطقه خاورمیانه با حمله احتمالی آمریکا به سوریه تبدیل به خزان شد و ناقوس مرگ در منطقه شنیده میشود. آمریکا بعد از گذشت بیش از دو سال از بحران سوریه، صبر خود را از دست داده است و پس از نومید شدن از گروههای تکفیری، تروریستها و برخی مردم سوریه، میخواهد خود مستقیم وارد این کارزار شود و بازهم دموکراسی را با اسحله به مردم خاورمیانه بچشاند. نسخهای که تا به امروز در هیچکدام از کشورهای مورد معالجه قرار گرفته توسط آمریکا کار ساز نبوده است و مردم آن کشورها دوست دارند، حداقل لحظهای امنیت زمان دیکتاتورها را تجربه کنند.
ناقوس جنگ زمانی به صدا درآمد که ایران به عنوان یک از مهمترین بازیگران منطقه، جابه جایی قدرت را تجربه و دولت محمود احمدینژاد جای خود را به دولت حسن روحانی که در بین غربیها به «شیخ دیپلمات» معروف است داده است. نقش مهم ایران در تحولات سوریه بی شک برکسی پوشیده نیست و حمله آمریکا به سوریه میتواند تمام امیدهای حاصل از حضور روحانی را به یاس تبدیل کند.
حسن روحانی و دولت او به طور رسمی تاکنون واکنش قاطعی به احتمال بروز جنگ نشان ندادهاند و با توجه به سابقه دیپلماتکشان بیشتر در حال رصد اتفاقات هستند تا اظهار نظرهای عجولانه و بدون کار کارشناسی، محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه ایران در گفتگوی تلفنی با همتای آلمانی خود، خواستار عدم شتاب زدگی و تعجیل در تصمیم گیریها از سوی کشورهای غربی شده و نسبت به عواقب هرگونه اقدام نظامی و وخیمتر شدن اوضاع هشدار داده است.
جنگ خلیج فارس و بیطرفی ایران
ایران، بعد از پایان جنگ هشت ساله با عراق، بارها شاهد حضور نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه بوده که در هر کدام از این جنگها واکنشهای متفاوتی از خود نشان داده که مهم ترین آن همکاری با آمریکا در حمله به افغانستان بوده است.
در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و درست یک سال پس از پابان جنگ ایران و عراق، صدام بازهم هوای کشورگشایی به سرش زد و این بار کویت را آماج حملات خود قرار داد و کمتر از چند روز این کشور را به تسخیر خود در آورد. آمریکا و متحدانش برخلاف، حمله عراق به ایران، این رفتار صدام را برنتابیدند و پس از صدور قطعنامه در شورای امنیت علیه عراق و واکنش منفی صدام به این قطعنامه، ابتدا به کویت و سپس به عراق حمله کردند و ارتش عراق را از کویت بیرون راندند.
پس از شروع این جنگ، جمهوری اسلامی اعلام کرد که از آنجا که این جنگ، جنگ حق و باطل نیست، در عین محکوم کردن حمله عراق به کویت و همین طور محکوم کردن تجاوز آمریکا و ناتو به منطقه، ایران بی طرفی خود را حفظ نموده و به نفع هیچ کدام از طرفین در گیری وارد نبرد نخواهد شد. حسن روحانی که آن زمان عهده دار دبیری شورای امنیت ملی بود، در جریان مبارزات انتخاباتی خود، به ماجرای این جنگ اشاره میکند و میگوید: عدهای در داخل به دنبال این بودند که ایران در کنار صدام قرار گرفته و با آمریکاییها وارد جنگ شود که این موضوع ایران را وارد یک ماجراجویی جدید میکرد، به گونهای که بحران سراسر کشور را فرا میگرفت.
همچنین سردار رحیم صفوی در گفتوگویی به آن دوران اشاره و پیش بینی رهبری انقلاب از وقوع چنین جنگی اشاره میکند و میگوید:« در سال ۱۹۹۰ عراقیها ساعت ۵ صبح از مرز صفوان به کویت حمله کردند و قبل از ظهر دولت و ارتش کویت کاملاً ساقط شد و عراق، کویت را بخشی از استان بصره اعلام کرد. در اینجا لازم میدانم یک سند تاریخی شورای عالی دفاع را برای اولین بار مطرح کنم که نشان از دوراندیشی و درایت حضرت آقا دارد. در سال ۵۹ که عراق به ایران حمله کرد، کویت کمکهای زیادی به عراق میکرد. همان سال ۵۹ و سال ۶۰ کویت یک میلیارد دلار پول برای جنگ با ما به عراق داد.
در جلسه شورای عالی دفاع آن زمان که حضرت آقا نماینده حضرت امام(ره) در شورای عالی دفاع بودند مطرح شد که ما با کویت برخورد بکنیم یا نه؟ و اصلاً موضع ما در قبال کویت چه باشد؟ حضرت آقا در آن زمان اینگونه موضع گرفتند که ما الان نباید میدان جنگ را وسیع کنیم و علاوه بر عراق بخواهیم با کویت هم درگیر شویم. از طرف دیگر عراق نسبت به کویت ادعای سرزمینی دارد و ممکن است که این عراق یک روزی به سراغ کویت هم برود.این صحبت را حضرت آقا سال ۵۹ – ۶۰ بیان کردند؛ یعنی زمانی که هنوز یک سال از جنگ نگذشته بود و این بینش را هم هیچکدام از اعضای شورای عالی دفاع آن زمان نداشتند که مثلاً عراق نسبت به کویت ادعای سرزمینی دارد و یا اینکه ما نباید میدان جنگ را ما گسترشندهیم.
به هر حال یک ماه قبل از حمله نظامی عراق به کویت، توسط فرمانده کل سپاه پاسداران یک گزارش رسمی خدمت حضرت آقا ارسال شد، مبنی بر اینکه تجمعی حدود ۱۲ لشکر از عراق حد فاصل بصره تا منطقه فاو در حقیقت در جنوب بصره ـ تجمع کردهاند و اینها یا میخواهند مجدداً به ایران حمله کنند و یا اینکه قصدشان حمله به کویت است؛ پیشنهاداتی هم داده شد. آن زمان من قائم مقام فرمانده کل سپاه بودم. مباحثی هم در شورای عالی امنیت ملی صورت پذیرفت.»
در آن زمان حضرت آیتالله خامنهای، رهبری و فرمانده کل قوا و آقای هاشمی، رئیس جمهور بودند. با مصوباتی که شورای عالی امنیت ملی داشت، راهکارهای ما برای مواجهه با این بحران مشخص بود و ایران اولین کشوری بود که موضع شفاف و روشن سیاست خارجیاش را بیان کرد و خودش را آماده کرد که در این صحنه بینالمللی و منطقهای چگونه عمل کند. در آن زمان مقام معظم رهبری چندین بار حملات نظامی عراق و اشغال کویت را محکوم کردند.
در آن زمان در مورد موضع ایران در قبال صدام و حمله او به کویت و پس از آن حمله آمریکا به عراق در سال ۱۹۹۱ میلادی، در داخل کشور یک نوع تفاوتها و برداشتهای مختلفی حاکم بود و عده ای معتقد به همراهی با صدام و حمایت از وی بودند و حتی در تریبون مجلس مطالبی گفته می شود و بر حمایت از وی در جریان جنگ با آمریکا تاکید می کردند.اما با تدبیر مقام معظم رهبری ایران هم حمله آمریکا به عراق را محکوم کرد و هم از رژیم صدام حمایت نکرد.
بدین ترتیب، مسئولان جمهوری اسلامی با محوریت رهبرمعظم انقلاب و هاشمی رفسنجانی که در آن زمان عهده دار ریاست جمهوری بود با اتخاذ سیاست بیطرفی در جنگ خلیج فارس، کشور را از یک خطر جدی نجات دادند. این امکان وجود داشت که اگر ایران، در کنار صدام قرار میگرفت مورد حمله مستقیم آمریکا قرار گیرد و این در حالی بود که کشور یک جنگ هشت ساله را تازه به پایان رسانده بود.
حمله به افغانستان و همکاری تاریخی ایران
حمله به برجهای دوقلو در آمریکا و گرفتن انگشت اتهام از سویمقامات این کشور به سمت القاعده زمینه سور حضور دوباره آمریکا در منطقه خاورمیانه شد و این حمله زمانی اتفاق افتاد که سید محمد خاتمی چهار سال دوران ریاست جمهوری خود را به پایان رسانده بود و با مطرح کردن نظریه گفتوگوی تمدنها و صلح جهانی تبدیل به یک چهره بین المللی و صلح طلب در جهان مطرح شده بود. ایران جز اولین کشورهایی بود که به این حادثه واکنش نشان داد و سید محمد خاتمی در محکومیت این حادثه پیامی صادر کرد و نوشت:
« به نام ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران، اقدام تروریستی هواپیماربایی و حمله به مراکز عمومی در شهرهای آمریکا را که شمار زیادی از مردم بیدفاع را به کام مرگ کشید محکوم میکنم و تأسف عمیق و همدردی خود را با ملت آمریکا بهویژه آسیبدیدگان و خانواده قربانیان حادثه اعلام میدارم»
در داخل کشور نیز واکنشها به این حادثه ۱۱ سپتامبر زیاد بود. رحیم صفوی که در آن زمان عهده دار فرماندهی سپاه بود در خاطرات خود به تحلیل رهبر معظم انقلاب از این حادثه اشاره میکند و میگوید: «بعد از انتشار خبر این حادثه، من خدمت حضرت آقا رسیدم و عرض کردم که این حادثه را چگونه ارزیابی کنیم و ما چه باید بکنیم؟ حضرت آقا مطالبی را به این مضمون فرمودند این حادثه یک حادثهای مشکوک است که احتمال اینکه سران آمریکا و سران موساد پشت این حادثه باشند وجود دارد ولی سپاه بایستی آمادگیهای لازم را داشته باشد.»
بعد از این حادثه با تلاش آمریکا و ایحاد یک وحدت بین المللی، جنگ علیه طالبان در افغانستان آغاز شد و آمریکا با متحدان غربیش با یک حمله گسترده مواضع طالبان در این کشور به رهبری بن لادن را مورد هدف قرار داد. ایران نیز که دل خوشی از القاعده نداشت و چند دیپلمات ایرانی از جمله سفیر این کشور در افغانستان توسط مرزهای هوایی خود را در اختیار هواپیماهای این کشورهای قرار داد تا از آسمان ایران برای مبارزه با تروریست استفاده کنند. ایران در شناسایی و تعقیب اعضای القاعده با واشنگتن در جریان جنگ همکاری کرد. به گفته هیلاری مان لورت «یکی از مقامهای ارشد دولت بوش« :این یکی از نمونههای نادر همکاری میان تهران و واشنگتن بود و به نظر میرسید که آغازی برای بهبود روابط دو کشور باشد.
محکوم کردن حمله به عراق و خوشحال از مرگ صدام
با شکست طالبان در افغانستان بسیاری تصور میکردند که جهان بعد از پشت سرگذشتن حوادث تلخ بازهم روی صلح را خواهد دید. اما حمله به برجهای دوقلو مقدمه ای برای کشورگشایی آمریکا در منطقه خاورمیانه بود. بوش رئیس جمهور وقت آمریکا در ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ در سخنرانی سالیانه خود در کنگره، سه کشور جمهوری اسلامی ایران، کره شمالی و عراق را به عنوان محور شرارت معرفی کرد. او علت این نامگذاری را «حمایت آن کشورها از تروریسم» و «تلاش آنها برای دستیابی به سلاحهای کشتار جمع یبیان کرد.
بیان این سخنان مقدمهای برای تجربه جنگی دیگر در منطقه خاورمیانه و این بار حضور آمریکا در عراق، دیگر کشور هسایه ایران. آمریکا در یک حمله پیش دستانه به عراق حمله کرد و یکی از دشمنان شماره یک ایران را در منطقه از بین برد و موجب شد یک حکومت شیعی در کنار ایران تشکیل شود. ایران نیز بر خلاف دوران حمله به افغانستان، هیچگونه همکاری با آمریکا نداشت و با همچون دیگر کشورهای که مخالفت خود را با حمله به عراق اعلام داشته بودند، اعلام کرد و گفت که این حمله به خاطر نفت است و نه مبارزه با تروریسم. حکومت صدام در حالی پایان یافت که مردم ایران بیش از مردم عراق از مرگ رئیس جمهور این کشور خوشحال شدند.
آمریکا دو دشمن خطرناک ایران یعنی طالبان در افغانستان و صدام در عراق از میان برداشته شد و تا اندازهای قدرت نفوذ ایران در مسائل سیاسی این دو کشور ظهور و بروز پیدا کرد. در هنگام اعدام صدام، آخرین حرف وی این بود که «علیکم بالفرس» یعنی اینکه این ایرانیها هستند که دارند من را اعدام میکنند نه آمریکاییها!
هشت سال بدون جنگ و وقوع انقلابهای عربی در منطقه
هاشمی و خاتمی در دوران ریاست جمهوری خود جنگهای بزرگ منطقهای را مشاهده کردند، اما محمود احمدینژاد برخلاف اسلاف خود، دوران بدون جنگی را سپری کرد. با سپری شدن دوران بوش و به قدرت رسیدن دموکراتها با رئیس جمهوری اوباما، سیاست خارجی آمریکا دستخوش تغییرات گسترده شد و رئیسجمهور جدید ایالات متحده از اشتباه بوش در جنگ عراق سخن گفت و اعلام کرد منشا تروریست در افغانستان است.
در این میان دولت احمدینژاد که جنگی را در اطراف خود مشاهده نمیکرد، گاهی با تهدیدهای اسرائیل برای حمله به ایران روبرو میشد که آن هم با درایت رهبرمعظم انقلاب بیثمر باقی ماند. دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد با یک اتفاق مهم، انقلابهای شمال آفریقا که حضرت آیتالله خامنهای از آن به عنوان «بیداری اسلامی» یاد کردند، همراه بود. رئیس دولت دهم واکنش متفاوتی به این انقلابها داشت و از آن به عنوان بیدرای انسانی یاد میکرد و برای نشان دادن نزدیکی ایران با این کشورها در اقدامی سریع عازم کشور مصر شد که در آنجا با واکنشهای متفاوتی روبرو شد. احمدینژاد از آخرین میهمانان خارجی محمد مرسی قبل از برکناری از ریاست جمهوری بود.
ایران از انقلابهای منطقه حمایت کرد و حتی میزبان چند همایش بینالمللی در این زمینه را به عهده گرفت.
بعد از گذشت سه جنگ در منطقه خاورمیانه بازهم ایران شاهد جنگ افروزی آمریکا این منطقه است و بسیاری منتظر هستند تا واکنش ایران را در قبال این جنگ احتمالی مشاهده کنند. سوریه برخلاف افغانستان و عراق اصلیترین متحد ایران در سالهای اخیر بوده است و به نظر میرسد این بار ایران موضعی جدی را در مقابل آمریکا اتخاذ کند.
***
خبرآنلاین
۱۹ اسفند ۱۴۰۰
انتقاد تند خاتمی از «تجاوز» و «مشت آهنین» پوتین در اوکراین
جماران نوشت : سیدمحمد خاتمی در پیامی به کنگره حزب مجمع ایثارگران ، تجاوز روسیه به اوکراین را محکوم کرد.
متن کامل پیام حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی به سومین کنگره مجمع ایثارگران به شرح زیر است:
با سلام و درود به اعضاء محترم حزب مجمع ایثارگران و آرزوی موفقیت برای آنان در برگزاری پربار گردهمآیی سراسری این حزب.
ایثار و ایثارگری از برجستهترین جلوههای اخلاق دیگرگرا است که در آن آدمی، خودخواهی را وا می نهد و آنچه خود به آن نیازمند است نثار دیگران میکند تا از رنجهایشان بکاهد و خوشوقتی و شادکامی آنان را افزون کند.
ایثارگران در تاریخ معاصر ایران به برکت انقلاب بزرگشان، والاترین مرتبت ایثار را در دفاع از آرمان و عظمت و سربلندی ملت نشان دادند. آنان که شهد شهادت چشیدند و رفتند، جان خود را برای سربلندی مردمی که از دامن پاک آنان برآمده بودند و نیز برای تمامیت ارضی کشور که ملک همگان است و استقلالی که پایه عزت است فدا کردند و آنان که ماندند، درد جانبازی و اسارت را که بسی سختتر از جان دادن است تحمل کردند و یا جان آبدیده خود در جریان دفاع مقدس را در خدمت انقلاب و مردم و میهن قرار دادند.
و اینک جای بسی خوشوقتی است که در دوران پسادفاع مقدس و در مرحله ساختن ایران سربلند و تلاش برای دستیابی مردم ایثارگر به آرمانها و هدفهای بلندی که داشتهاند و در راه آن مجاهدت کردهاند، یعنی استقلال، آزادی، پیشرفت، عدالت و اخلاق، ایثارگرانی در کالبد«حزب» مرحله جدیدی از ایثارگری، یعنی تلاش برای تحقق جنبه ایجابی انقلاب و استقرار مردم سالاری سازگار با دین را تجربه میکنند.
اگر هدف اصلی انقلاب که ایثارگران برای پیروزی و حفظ دستاوردهایش مجاهدت کردند. مردمسالاری سازگار با ارزشهای دینی و اسلام سازگار با مردم سالاری بوده است، آیا جز در سایه وجود و حضور فعال و موثر حزب های مستقل که از آرمان ها و مطالبات ملت نمایندگی می کنند قابل دسترسی است؟
آیا حاکمیت مردم بر سرنوشتشان جز در سایه ایجاد فضایی برای اینکه خواستها و مطالبات مردم و در راس آنها استقلال میهن و آزادی و برخورداری شهروندان و تقویت بنیه کشور در برابر تهدیدها و تجاوزهای بیرونی و نیز در برابر پایمال شدن حقوق و آزادی های مردم و برانداختن هیولای فساد و افساد و بی عدالتی و تبعیض به دست خواهد آمد؟ و هرچه در برابر پدیدآمدن چنین وضع و فضایی باشد، چه ناشی از توطئه و تهدید خارجی و چه اشکالات ساختاری و رفتاری حاکمیت و نادیده انگاشته شدن مصالح ملت در رویکردها و چه در رفتار و منش و روش نادرست نهادهایی که باید مردمی و قانونی باشند، امری است ضدانقلابی.
اگر سیر مردمسالاری و حاکمیت اراده ی مردم بر سرنوشت از راه رفع قیومیت های واهی و صد البته زیانبار می گذرد، آیا چاره ای جز حضور آزاد و امن حزب ها و تشکل های مستقل و نهادهای مدنی که به حق از آرمان و خواست ملی نمایندگی می کنند وجود دارد؟ و اگر چنین است کدام طایفه و طبقه و دسته ای شایسته تر از ایثارگران که در این راه مبارک قدم نهند و در برابر آنچه حاکمیت مردم را بر سرنوشت تهدید می کند و خطرهایی که از بیرون و درون متوجه کشور و ملت است بایستد؟ هم مردم را آگاه تر و بیدارتر کنند و هم اگر قدرتی چشم طمع به این مرز و بوم دارد و یکپارچگی و استقلال آن را برنمیتابد با او مقابله کنند و هم حاکمیت را از انحراف و پیمودن راهی که برخلاف مصلحت جامعه است بازدارند و هم برای عرضه الگویی از زندگی مدنی و کشوری عزیز که در آن از هر جهت زمینههای پیشرفت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی فراهم است و درهای فقر و فساد و تبعیض و بداخلاقی به روی همه بسته است تلاش کنند و بخصوص نشان دهند که حاکمان نه قیم مردم، بلکه کسانی هستند که مشروعیت و حتی موجودیتشان به نمایندگی از مردم و پاسخگویی در برابر آنان وابسته است.
انتقاد خاتمی از «مشت آهنین» پونین در اوکراین
و ایثارگران همچون همه ی دلسوزان آیین و اندیشه و میهن و مردم باید؛ اولا نگذارند از سرمایه ایثارگری به عنوان ابزاری برای توجیه استقرار وضعیتی غیردموکراتیک و لطمه دیدن اصل ممتاز حاکمیت مردم بر سرنوشت سوءاستفاده شود.
ثانیا بکوشند تا نماینده ی مطالبات به حق مردم و نیز نقد کننده وضعیتهای ناگواری که احیانا وجود دارد و البته پیشنهاد دهنده راه برون رفتن از آنها و بحرانها و نیز تامین موازین مردمسالاری باشند.
ثالثا بیش و پیش از همه فریاد خود را علیه تجاوز و بیداد و تبعیض، نه تنها در ایران عزیز که در هر جای جهان برآورند و از جمله در موقعیت کنونی، خود را در کنار مردم مقاومی که در برابر تجاوز و توسعه طلبی ایستاده اند ببینند.
آنچه در اوکراین میگذرد فارغ از علل و اسباب پدیدآمدن این وضع ناگوار، تجاوز یک قدرت بیگانه به یک سرزمین آزاد و سرکوب کردن ملتی است که به خصوص در این روزها نشان داد که میخواهد آزاد و غیروابسته زندگی کند.
توسل به زور و نابود ساختن زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی و فنی یک جامعه و سرکوب مردم و تحمیل خواستها با مشت آهنین بر آنها در هر صورت محکوم است و بخصوص ایثارگران واقعی که خود طعم تلخ تجاوز را چشیدهاند و جانانه در برابر آن مقاومت کردهاند در همدلی و هم سخنی با ملت اوکراین و همه ملت های تحت ستم از دیگران شایستهترند. با آرزوی کامروایی برای همگان
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/bdzb2uk4