تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
۲۶ آبان ۱۴۰۲
هدف مسعود امیدی از این «چپ اندر قیچی» نویسیها چیست؟
۱- مسعود امیدی در اردیبهشت ۱۴۰۲ مطلب «یک بیانیه غیرقابل دفاع؛ دربارۀ «بیانیه احزاب کمونیستی و کارگری به مناسبت یک سال جنگ امپریالیستی در اوکراین» را برای «اخبار روز» نوشت و در آن ضمن حمله به احزاب کمونیستی که برخی از آنها از بدو تأسیس انترناسیونال سوم فعالیت انقلابی مستمر و پیوسته داشتهاند، اعلام کرد:
«در عنوان بیانیه از عبارت “جنگ امپریالیستی” استفاده شده است. به عبارت دیگر نویسندۀ بیانیه و امضاکنندگان آن بنیان نظری و تحلیلی خود را بر مفهوم “جنگ امپریالیستی” بنا نهادهاند… تردیدی نیست که روسیه امروز نه تنها یک کشور سوسیالیستی نیست بلکه حتی یک کشور سرمایهداری با ویژگیهای متعارف در کشورهای سرمایهداری غرب هم نیست… روسیه نه در تقسیم کار بینالمللی هضم شده است و نه در نهادهای مالی بینالمللی جایگاه و نفوذ خاصی دارد….»
۲- وی در شهریور ۱۴۰۲ مطلب «اعتراف به شکست نظری و سیاسی، بدون درسگرفتن از آن» را برای «مجله هفته» نوشت و در آن پایان کار ده ساله «همبستگی کمونیستی بینالمللی» را «شکست نظری و سیاسی» حزب کمونیست یونان اعلام کرد.
۳- او چند روز بعد مطلب «در کنار جنبش کارگری و کمونیستی منطقه» یا در جهتی متفاوت ؟! (نگاهی به اطلاعیه حزب تودۀ ایران پیرامون عملیات “طوفان الاقصی” و نبرد رهاییبخش خلق فلسطین) را برای «مجله هفته» نوشت، و در آن از موضع «درست» و «انقلابی» حزب کمونیست یونان، حزبی که قبلاً «شکست نظری-سیاسی» آنرا اعلام کرده بود، برای نقد«اطلاعیه حزب تودۀ ایران» استفاده کرد!
۴- مسعود امیدی در آبان ۱۴۰۲ مطلب «چگونه حزب کمونیست یونان از واژگان مارکسیستی برای پنهانکردن عقبنشینیاش از مارکسیسم استفاده میکند!» را ترجمه کرد، که داستان «خط مار و نقش مار» را درباره «هرم امپریالیستی» تداعی میکند.
ریشه همه این طعنهها و افتراها به حزب کمونیست یونان همان چیزی است که در مطلب اردیبهشت ۱۴۰۲ آمده است: «امپریالیستی» دانستن جنگ در اوکرائین.
۵- وی مطلب «فلسطین: شکست “راه حل دو دولت” و آلترناتیو کمونیستی» را از سایت یک سازمان تروتسکیست انگلیسی ترجمه کرد و در معرفی آن نوشت:
«گرایش بینالمللی مارکسیستی (IMT) یک سازمان بینالمللی است که هدف آن سرنگونی نظام سرمایهداری و ایجاد جامعهای سوسیالیستی، بدون طبقات اجتماعی و بدون دولت است، جایی که تولید به طور جمعی توسط و به نفع همه اداره میشود. (مترجم)»
غافل (شاید هم نه) از اینکه این «سازمان بینالمللی که هدف آن سرنگونی نظام سرمایهداری و ایجاد جامعهای سوسیالیستی…» است با دیدگاه و پیشینهای کاملاً متفاوت با حزب کمونیست یونان، جنگ اوکرایین را یک «جنگ امپریالیستی» میداند و تبلیغ میکند!
ما در زیر بخشی از برگردان فارسی تحلیل آن سازمان تروتسکیست انگلیسی را از سایت «روشنگران» نقل میکنیم.
امپریالیسم روسیه
روسیه کشور ضعیفی نیست که تحت سلطه امپریالیسم باشد، به هیچ صورت چنین نیست. روسیه یک قدرت منطقه ای است که سیاستهای آن را فقط میتوان امپریالیستی توصیف کرد. دلیل واقعی جنگ روسیه در اوکراین، تلاشهای است در جهت تامین منافع امنیت ملی سرمایه روسیه و حوزههای نفوذش.
یک فرمالیست درمانده ممکن است این موضوع را نپذیرد، و ادعا کند که روسیه همه ویژگیهایی را که لنین در کتاب مشهورش، امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری، بیان کرده است، ندارد. شاید اینطور باشد، اما این به هیچ وجه به معنای امپریالیست نبودن روسیه نیست. پاسخ به این اعتراض را میتوان در همان کتاب لنین یافت.
لنین روسیه را « از لحاظ اقتصادی عقبماندهترین کشوری سرمایه داری توصیف میکند که در آن امپریالیسم سرمایهداری مدرن، گویا، هنوز با شبکهای از روابط پیشاسرمایهداری درگیر است». اما در عین حال، او روسیه تزاری را به عنوان یکی از پنج کشور پیشرو امپریالیستی میدید. این در حالی است که روسیه تزاری از نظر اقتصادی عقبمانده بود و هرگز یک کوپک سرمایه صادر نمیکرد.
روسیه امروز دیگر آن کشور عقب مانده و توسعه نیافته ی قبل از سال ۱۹۱۷ نیست. امروز یک کشور صنعتی توسعه یافته است که در آن درجه ی بالایی از تمرکز سرمایه وجود دارد، جایی که بخش بانکی (به خودی خود بسیار متمرکز) نقش کلیدی در اقتصاد دارد. .
این موضوع با این واقعیت که گاز و نفت در اقتصاد روسیه نقشی کلیدی دارند، تغییر نمی کند. افزون بر آن، این منابع تحت کنترل شرکت های چندملیتی خارجی نیستند، بلکه در دست الیگارشهای روسیاند. سیاست خارجی روسیه تا حد زیادی از نیاز به تضمین بازارهای صادرات انرژی این کشور (به ویژه اروپا) و ابزاری که آن را اجرایی می کنند، ناشی میشود.
درست است که روسیه را نمی توان با آمریکا در یک سطح قرار داد. ایالات متحده هنوز هم قدرت امپریالیستی مسلط جهان بوده و نسبت به روسیه چندین برابر بزرگ است. در مقام مقایسه، روسیه یک قدرت امپریالیستی کوچک یا متوسط است. اقتصاد آن نه در محدوده اقتصاد ایالات متحده و نه حتی قدرتهای امپریالیستی اروپایی است. اما هیچ آدم عاقلی نمیتواند انکار کند که روسیه یک قدرت امپریالیستی منطقه ای، با جاه طلبیهای در آسیای مرکزی، قفقاز، خاورمیانه، اروپای شرقی و بالکان است.
روسیه یک زرادخانه هسته ای را از اتحاد جماهیر شوروی به ارث برده است و در سالهای اخیر سرمایهگذاری زیادی برای نوسازی ارتش خود انجام داده است. این کشور در میان پنج کشور، با بزرگترین هزینههای نظامی در جهان قرار دارد، هزینه های نظامی آن در سال های پسین ۳۰ درصد رشد داشته است و از این نظر به عنوان سهم تولید ناخالص داخلی (۴.۳ درصد) سومین کشور در جهان است.
روسیه در میان پنج کشور جهان، بیشترین ترین هزینه های نظامی را در جهان دارد، هزینههای نظامی آن در سال های اخیر ۳۰ درصد رشد داشته است. از نظر هزینه های نظامی که سهم آن (۴.۳ درصد) تولید ناخالص داخلی میشود، سومین کشور در جهان است.
جنگ روسیه در اوکراین یک جنگ امپریالیستی ارتجاعی است که ما نمی توانیم از آن حمایت کنیم. این جنگ بیشترین تأثیر منفی را در اوکراین، روسیه و در سطح بین المللی خواهد داشت. به این خاطر است که ما با جنگ روسیه علیه اوکراین، مخالفیم.
این جنگ باعث ایجاد نفرت ملی بین مردمی میشود که مدت هاست با پیوندهای نزدیک برادری متحد شدهاند. جنگ به روحیه ناسیونالیستی ارتجاعی اوکراینیها از یک طرف، و شوونیسم ارتجاعی عظمتطلب روسیه از سوی دیگر، دامن می زند، و باعث ایجاد تفرقه ی وحشت انگیز ملی، قومی، نژادی و زبانی در بین طبقه کارگر می شود.
تضمین اصلی در برابر این زهر ناسیونالیستی، این است که کارگران روسیه موضع محکم انترناسیونالیسم پرولتاریایی را حفظ کنند، در مقابل زهر شوونیستی محکم بایستند و با سیاستهای ارتجاعی پوتین در داخل و خارج مخالفت کنند. موضع اتخاذ شده توسط بخش روسی گرایش بینالمللی مارکسیستی،(IMT، International Marxist Tendency) نمونهای از این دیدگاه است.
کارگران اوکراین به نوبه خود، ضمن مقاومت در برابر تجاوز روسیه، باید درک کنند که کشورشان توسط کسانی که ادعا میکردند دوست و متحد آنها هستند، مورد خیانت شرمآور قرار گرفته است. لاشخورهای امپریالیست غربی عمداً آنها را به جنگ هل دادند، و سپس عقب ایستادند. آنها اوکراین را که در باتلاقی خونین جنگ فرو میرود، با دستهای بسته تماشا میکنند. پس از شروع جنگ بود که آنها قول دادند که تسلیحات محدودی را به اوکراین تحویل بدهند، اما البته بدون سرباز. این تلاش بدبینانهای است برای ادامه درگیری؛ وسیلهای برای برای سرنگونی نیروهای روسی و حداکثر تلفات در هر دو طرف. که میتوان آن را کسب امتیاز تبلیغاتی ارزان علیه روسیه خواند.
در حالیکه حاضر نیستند یک سرباز به جنگ اوکراین بفرستند، تحریمها و گپزدن از “جنگ تا پایان”، فقط لفاظی ستیزهجویانه و اشک تمساح ریختن برای مردم بیچاره اوکراین است. این واقعیت آشکار را نمیتوانند برای یک لحظه هم پنهان کنند که اوکراین در یک بازی بدبینانه سیاست قدرت، به عنوان یک پیاده مورد استفاده قرار داده شده است.
اوکراینیها! چشمانتان را باز کنید و بفهمید که کشورتان در قربانگاه خونین امپریالیسم قربانی شده است! و بدانید که دوستان واقعی شما تنها کارگران جهاناند!
———————————
توضیحات عدالت:
۱- نوشتهها و ترجمههای مسعود امیدی در «اخبار روز»:
۲- نوشتهها و ترجمههای مسعود امیدی در «مجله هفته»:
۳- «موضع طبقاتی انترناسیونالیستی – بیانیه گرایش بینالمللی مارکسیستی»:
http://www.marxist.com/the-ukrainian-war-an-internationalist-class-position-imt-statement.htm
۴- برگردان فارسی آن از «روشنگران»: