تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: در دفاع از کمونیسم
نویسنده: نیکوس موتاس*
۲۶ دسامبر ۲۰۲۱
در دسامبر ۱۹۹۱، میهن بلشویکهای قهرمان، میهن ولادیمیر لنین و ژوزف استالین، میهن ژنرال ژوکوف، یوری گاگارین و دیمیتری شوستاکوویچ، میهن مردم شوروی به دست بورژوازی روسی، الیگارشهایی که از رهبری پرسترویکا بیرون آمده بودند، به یغما رفت. حتا نظر مردم شوروی (در همهپرسی ۱۷ مارس ۱۹۹۱ که، ۷۶ درصد رایدهندگان از بودن اتحاد شوروی حمایت کرده بودند) به وسیله عاملان ضدانقلاب آشکارا نادیده گرفته شد. «پرچم سرخ شوروی دیگر در گنبدهای کرملین در اهتزاز نیست. پایین آوردن آن با شیوهای دراماتیک و نمادین پایان دوره ۷۴ ساله نخستین دولت سوسیالیستی در جهان را رقم زد. برای لحظهای عقربههای ساعت ایستادند، و لحظه حیاتی را مشخص کردند. قلب میلیونها کارگر در سراسر جهان، زیر سنگینی بزرگی شکست از تپیدن ایستاد.»
پرچم سرخ دوباره برافراشته خواهد شد: ۳۰ سال پس از انحلال اتحاد شوروی
سی سال پیش در ۲۶ دسامبر ۱۹۹۱ بود که پرچم سرخ داس و چکش از کاخ کرملین پایین کشیده شد.
در آن زمان، در روزهای سرد دسامبر بود که نخستین دولت سوسیالیستی جهان، میهن پرولتاریای جهان، زیر بار ضد انقلاب خم شد. چهار روز پیش از آن، در ۲۲ دسامبر، رهبری سه جمهوری از بزرگترین جمهوریهای شوروی تصمیم به انحلال اتحاد جماهیر گرفته بودند، در حالیکه حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی در تابستان همان سال غیرقانونی شده بود.
رویدادهای دسامبر ۱۹۹۱ غافلگیر کننده نبود. نیروهای اپورتونیسم قبلاً در دهه ۱۹۸۰ بر حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی مسلط شده بودند. این فرآیندی بود که به طور رسمی در سال ۱۹۸۵ با پرسترویکا آغاز شد و در سالهای ۱۹۹۱-۱۹۸۹ به اوج خود رسید. با این حال، ریشههای ضدانقلاب را میتوان در مجموعهای از تصمیمات تجدیدنظرطلبانه – اپورتونیستی که در کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۵۶ اتخاذ شد، جستجو کرد.
در دسامبر ۱۹۹۱، میهن بلشویکهای قهرمان، میهن ولادیمیر لنین و ژوزف استالین، میهن ژنرال ژوکوف، یوری گاگارین و دیمیتری شوستاکوویچ، میهن مردم شوروی به دست بورژوازی روسی، الیگارشهایی که از رهبری پرسترویکا بیرون آمده بودند، به یغما رفت. حتا نظر مردم شوروی (در همهپرسی ۱۷ مارس ۱۹۹۱ که، ۷۶ درصد رایدهندگان از بودن اتحاد شوروی حمایت کرده بودند) به وسیله عاملان ضدانقلاب آشکارا نادیده گرفته شد.
وعدههای واهی دولت جدید سرمایهداری روسیه برای دموکراسی بیشتر، آزادیهای اجتماعی بیشتر و اقتصاد بازار آزاد که زندگی مردم را بهبود خواهد بخشید جای دستاوردهای اجتماعی عظیم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را گرفت. بهاصطلاح «شوک درمانی» که در طول دهه ۹۰ شامل چندین سیاست آزادسازی اقتصادی ۹۰ بود، اثرات منفی متعددی – افزایش سریع نابرابریهای اجتماعی، نابودی دولت رفاه سوسیالیستی، افزایش شدید فقر برای طبقه کارگر، کاهش طول عمر، ظهور مجدد ادعاهای ملیگرایانه بین جمهوریهای شوروی سابق و ظهور الیگارشهای اقتصادی به مثابه حاکمان واقعی دولت جدید سرمایهداری روسیه – بر زندگی مردم داشت.
سی سال پس از ضدانقلاب در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، اکثریت مردم روسیه – به ویژه نسلهای قدیمیتر – بر این باورند که زندگی تحت سوسیالیسم بهتر بود. احیای سرمایهداری تقریباً در هر بخش از زندگی عمومی بربریت بیسابقهای به همراه داشت. بربریتی که به نفع تعدادی اندک بود و شرایط را برای اکثریت وخیم کرد.
«پرچم سرخ شوروی دیگر در گنبدهای کرملین در اهتزاز نیست. پایین آوردن آن با شیوهای دراماتیک و نمادین پایان دوره ۷۴ ساله نخستین دولت سوسیالیستی در جهان را رقم زد. برای لحظهای عقربههای ساعت ایستادند، و لحظه حیاتی را مشخص کردند. قلب میلیونها کارگر در سراسر جهان، زیر سنگینی بزرگی شکست از تپیدن ایستاد.»
(روزنامه رادیکال (روزنامه حزب کمونیست یونان) ۲۸ دسامبر ۱۹۹۱.
بر اساس نظرسنجی «مرکز لوادا» که در دسامبر ۲۰۱۸ منتشر شد، از هر سه روس دو نفر (۶۶ درصد) از انحلال اتحاد شوروی ابراز پشیمانی کردند. یک سال پیش از آن، در سال ۲۰۱۷، بیش از ۵۸ درصد از روسها گفتند که از سقوط اتحاد شوروی پشیمان هستند. در مارس ۲۰۱۶، نظرسنجی انجام شده توسط «مرکز افکار عمومی سراسر روسیه (VTsIOM) نشان داد که در صورت برگزاری همهپرسی جدید، بیش از نیمی از مردم روسیه (۶۴ درصد) به حفظ اتحاد جماهیر شوروی رأی خواهند داد. این رقم از ۴۷ درصد در میان گروه سنی ۲۴-۱۸ سال به ۷۶ درصد در میان پاسخ دهندگان ۶۰ سال به بالا افزایش یافت.
در سال ۲۰۱۳، یک نظرسنجی توسط «بنیاد افکار عمومی روسیه» (FOM) نشان داد که ۶۰ درصد از مردم روسیه فکر میکنند که جوانب مثبت زندگی در اتحاد شوروی بیشتر از جوانب منفی آن بود.
همین نوع دلتنگی برای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در دیگر جمهوریهای شوروی سابق، مانند ارمنستان، قرقیزستان، تاجیکستان و …، که در آنها سیاستهای سرمایهداری انحصاری هر گونه امتیاز اجتماعی را که طبقه کارگر در دوران سوسیالیسم به دست آورده بود از بین برده است، نیز وجود دارد.
مدافعان گوناگون سرمایهداری که از مفهوم مشهور «پایان تاریخ» در آغاز دهه ۹۰ حمایت کردند، اکنون بیاعتبار شدهاند. علیرغم این واقعیت که وقایع ضدانقلاب در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و اروپای شرقی به طور قابلتوجهی موازنه نیروها را در سطح بینالمللی تغییر داد، روشن است که سوسیالیسم مطرح و ضروری است. بنبستهای سرمایهداری پوسیده، که بحرانها، فقر، بیکاری، فلاکت و جنگها را به وجود میآورد، گواه محکمی بر این است که هیچ چیز پایان نیافته است.
مردم، طبقه کارگر در سراسر جهان باید برای تقویت دژهای مقاومت در برابر استثمار سرمایهداری و بربریت امپریالیستی، ضد حمله خود را سازمان دهنده تا پیششرطهای پیروزی نهایی سوسیالیسم را ایجاد کنند.
نه، تاریخ در دسامبر ۱۹۹۱ به پایان نرسید. پرچم سرخ داس و چکش دوباره برافراشته خواهد شد.
* نیکوس موتاس سردبیر «در دفاع از کمونیسم»
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/48345je6