تردید درباره انگیزههای واشنگتن در مصر انکار خودسرانه فاکتها درباره امپریالیسم آمریکا در خاورمیانه و اتحاد خونی آن با رژیمهای سرکوبگر برای درهم شکستن دمکراسی است. اما اگر کمترین تردیدی درباره آشوب اخیر در مصر، نقش ارتش و برنامه حامیان آمریکایی آن وجود داشت، این تردید با دنبال کردن سرنخ پول دستنشاندگان عرب آمریکا در خلیج فارس برطرف خواهد شد. مرسی، رییسجمهور معزول به سهم خود مقصر بود. اما عزل او توسط ماشین نظامی مورد حمایت آمریکا را به هیچوجه نمیتوان مترقی دانست. بالعکس، این یک حمله پسروانه به مبارزه تاریخی مردم مصر برای دمکراسی و آزادی است. پولی که به سمت نخبگان دیکتاتوری جدید مصر، از طرف شیخنشینهای حتا دیکتاتورتر نفتی عرب خلیج فارس سرازیر شده برای خریدن جنبش دمکراسیخواهی کشور از طريق چرب کردن سبیل مستبدین جدید است. این علامتی است مطمئن از راه اشتباهی که مصر اکنون پیش گرفته است.
تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: گاردین، نشریه حزب کمونیست استرالیا
١۷ ژوئیه ٢٠١٣
نویسنده: فینیان کانینگهام
پول نفتی اعراب برای کشتن دمکراسی در مصر
برای تعیین اینکه آشوب در مصر به سود تودههای عادی مصریان است يا نه، ما باید اصل معتبر- سرنخ پول را دنبال کن- را به کار بندیم. در عرض چند ساعت پس از بازداشت محمد مرسی رییسجمهور اکنون معزول، پادشاهیهای خلیح فارس تبریکات خود را به عبدالفتاح السیسی وزیر دفاع و عدلی منصور رییسجمهور جدید موقت ارسال کردند.
در حالی که مرسی هنوز در بازداشت و بدون ارتباط است، و محل او هنوز نامعلوم است، پادشاهیهای نفتی خلیج فارس، به گفته «تایمز مالی» برای «نگهداری کردن از» حکام جدید مصر با ١٢ میلیارد دلار کمک نقدی، ذخاير بانک مرکزی و معاملات نفتی سریعاً دست به کار شدند.
تزریق سرمایه به مثابه یک بسته نجات برای اقتصاد در حال غرق شدن مصر و تضمین بقای دولت موقتی که ارتش رهبری آن را دارد، ارزیابی میشود.
نارضایتی گسترده بر سر وضعیت خطرناک اقتصاد یکی از شکایات اصلی بود که میلیونها مصری را از زمان انتخاب مرسی به ریاست جمهوری در سال گذشته، در اعتراض به او به خیابانها کشاند.
طی دو سال گذشته، آشوب سیاسی و سقوط اقتصاد سرمایهداری خویشاوندی مصر شاهد کاهش نزدیک به ۶٠ درصد در ذخاير ارزی کشور، از ٣۶ میلیارد دلار به ١۵ میلیارد دلار بود. آن کاهش در صندوقهای دولت به توانایی تأمین هزینه واردات ضربه زد، که موجب کمبودها و تورم فزاینده شد، و همه اینها بیشترین آسیب را به اکثریت فقیر مصر وارد کرد.
پولهای وعده داده شده توسط پادشاهیهای عرب خلیج فارس کمک مغتنمی برای ایجاد ثبات در مصر است. عربستان سعودی ۵ میلیارد دلار، امارات متحده عربی ٣ میلیارد دلار، و به تازگی کویت ۴ میلیارد دلار کمک وعده داده اند.
برای پیبردن به اهمیت این مبالغ هنگفت، کافی است در نظر گرفته شود که کمک خارجی دوجانبه سالانه ایالات متحده به مصر که بعد از اسرايیل در رتبه دوم قرار دارد، مبلغ ١٫۵ میلیارد دلار است.
رقم تطبیقی دیگر وام ۴٫۸ میلیارد دلاری صندوق بینالمللی پول است که مصر هنوز درگیر مذاکرات آن است.
نتیجتاً پادشاهان عرب ناگهان مبالغی به مصر اهدا میکنند که تقریباً دو برابر مجموع کمک سالانه ایالات متحده و «وام چند میلیاردی» آتی صندوق بینالمللی پول است. اضطراری بودن این، نیاز به گفتن ندارد.
به علاوه، پول نفتی از خلیج فارس همه داستان نیست. قطر تاکنون از فهرست حامیان عرب رژیم جدید در مصر غایب است. شیخ تمیم امیر جدید قطر که اخیراً منصوب شد، در تبریک به مصر به دیگر خودکامگان خلیج فارس پیوست، اما فعلاً از دادن پول خودداری کرده است.
اما، انتظار میرود قطر به عنوان راهی برای فاصله گرفتن از دولت سرنگون شده مرسی، به زودی در صندوقهای خود را باز کند. مقامات قطری به «نیویورک تایمز» گفتند: «کمک مالی قطر در گذشته به مردم مصر بوده است، نه به یک فرد یا حزب مشخص.»
افزون بر اين، «تایمز مالی» این هفته گزارش داد که باراک اوباما رییسجمهور ایالات متحده تلفنی با حکام قطر و امارات متحده عربی صحبت کرده است و بر نیاز به حمایت آنها از رژیم موقت مصر تأکید نموده است.
این دو موضوع- پول هنگفت نفتی اعراب و هماهنگی ایالات متحده- بر رویهم، پاسخ مهم به رویدادهای مصر را تشکیل میدهند.
اما اهمیت این در چیزی نیست که ممکن است به نظر برسد- یعنی تأمین رفاه مردم مصر- ابداً اینطور نیست.
ما نباید در باره این دست و دلبازی آشکار خودکامگان عرب و اربابان آمریکایی آنها کمترین توهمی داشته باشیم. بخش عمده پول وعده داده شده در واقع برای کمک به شیوه زندگی تجملی نخبگان مصر و بازپرداخت قرضهایی است که آنها به بانکهای بینالمللی تحت سلطه آمریکا دارند، و نه برای کمک به تودههای مصری جهت غلبه بر بیکاری، فقر و تهیدستی.
چه چیز این را ثابت میکند؟ امتناع هدفمند واشنگتن از محکوم کردن واضح مداخله ارتش مصر در روند سیاسی کشور، از جمله دستگیری عملی و ادامه بازداشت پرزیدنت مرسی، همچنین کشتار دهها معترض غیرنظامی در پی آن، نقض حقوق بینالملل و حقوق بشر توسط آمریکا را نشان میدهد. حتا زمانی که عدلی منصور رییسجمهور موقت منتصب توسط خونتای نظامی قدرت دیکتاتوری را برای نظارت فردی بر تدوین قانون اساسی به دست گرفت، واشنگتن در باره این دوگونهاندیشی حتا پلک به هم نزد. در عوض، مقامات ایالات متحده اعلام کردند که پنتاگون به تحویل هواپیماهای جنگنده اف-١۶ به نیروهای مسلح مصر ادامه خواهد داد.
ممکن است گفته شود واشنگتن پراگماتیکی عمل میکند، سعی دارد پرجمعیتترین کشور عربی را با ثبات کند، و نظامیان را به بازگرداندن روند سیاسی غیرنظامی، و جلوگیری از خونریزی تشویق نماید.
ابتدا باید گفت، شما از مردم یک ملت با کارچاقکنی برای ماشین نظامی که دارای تاریخ ددمنشانه سرکوب مردم خود طی ٣٠ سال دیکتاتوری آمریکایی حسنی مبارک- پیش از برکناری او در فوریه ٢٠١١ است- دفاع نمیکنید.
تردید درباره انگیزههای واشنگتن در مصر انکار خودسرانه فاکتها در باره امپریالیسم آمریکا در خاورمیانه و اتحاد خونی آن با رژیمهای سرکوبگر برای درهم شکستن دمکراسی است.
اما اگر کمترین تردیدی درباره آشوب اخیر در مصر، نقش ارتش و برنامه حامیان آمریکایی آن وجود داشت، این تردید با دنبال کردن سرنخ پول دستنشاندگان عرب آمریکا در خلیج فارس برطرف خواهد شد.
این مستبدان مطلقه فئودالی آخرین جایی است که شخص برای پیدا کردن مدرکی دال بر حمایت دمکراتیک میتواند برود. در واقع، سرعتی که این ملوکالطوایفیهای خانوادگی در ریختن پول به پای حکام جدید مصر به خرج دادند دقیقاً خلاف آن را نشان میدهد.
پول نفتی اعراب دقیقاً به این دلیل برای تحکیم رژیم نظامی به کار گرفته میشود که تضمین کند مردم مصر هرگز آزادی دمکراتیک به دست نیاورند. دمکراسی در مصر، و گسترش احتمالی آن در منطقه، مورد نفرت پادشاهان دیکتاتور عرب، و واشنگتن و ناگزیری حداکثر کردن منافع سرمایهداری آن است.
مرسی، رییسجمهور معزول به سهم خود مقصر بود. اما عزل او توسط ماشین نظامی مورد حمایت آمریکا را به هیچوجه نمیتوان مترقی دانست. بالعکس، این یک حمله پسروانه به مبارزه تاریخی مردم مصر برای دمکراسی و آزادی است.
پولی که به سمت نخبگان دیکتاتوری جدید مصر، از طرف شیخنشینهای حتا دیکتاتورتر نفتی عرب خلیج فارس سرازیر شده برای خریدن جنبش دمکراسیخواهی کشور از طريق چرب کردن سبیل مستبدین جدید است. این علامتی است مطمئن از راه اشتباهی که مصر اکنون پیش گرفته است.
* برگرفته از International Clearing House