با تأویل سخن مارکس، میتوان گفت اتحادیهها در شرایط مشخص میتوانند آموزشگاههای سوسیالیسم برای زحمتکشان باشند؛ اما آنها در خود سوسیالیستی نیستند، و در واقع به ندرت به مثابه چنان آموزشگاههایی عمل میکنند. برای سندیکالیستهای چپ غیرممکن نیست که متحد شوند و برای حق دسترسی، حق چانهزنی و حق اعتصاب در یک برنامه جامع رادیکال برای اصلاحات کارگری فشار وارد کنند. تأمین حق دسترسی عضویت رو به نزول در سندیکا را درمان نخواهد کرد. درمان آن، مبارزه سندیکالیستها برای درگیر شدن با کارگران در محلهای کار آنها و طرح مطالبات با آن کارگران و اشاعه باور به ثمربخش بودن این همکاری است.
تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: صدای سوسیالیستی، نشریه حزب کمونیست ایرلند
نویسنده: نیکولا لالور
۷ نوامبر ۲۰۱۸
اتحادیهها میتوانند آموزشگاه سوسیالیسم باشند، اما خود سوسیالیستی نیستند!
با تأویل سخن مارکس، میتوان گفت اتحادیهها در شرایط مشخص میتوانند آموزشگاههای سوسیالیسم برای زحمتکشان باشند؛ اما آنها در خود سوسیالیستی نیستند، و در واقع به ندرت به مثابه چنان آموزشگاههایی عمل میکنند.
اتحادیهها محصول شرایط خود هستند. زمانیکه اتحادیههای صنعتگران غالب بود، دوره ظهور سرمایهداری و تولید صنعتگران ماهر بود. آن اتحادیهها برای دفاع از مهارت خاص آن کارگران وجود داشت. تحت سرمایهداری صنعتی، اتحادیههای سراسری کارگران صنعتی پیشگام شدند و اغلب در برابر کارگران جدید در بازار کار مقاومت میکردند، زیرا این دستمزد و شرایط آنها را تهدید میکرد. و اکنون، تحت عملکرد سرمایهداری انحصاری، شاهد نزول اتحادیههای صنعتی و شکل دشواری از رشد اتحادیههای کارگری در بخش خصوصی خدمات بوديم.
در شمارههای اخیر «صدای سوسیالیستی» مناظره سالمی پیرامون آینده جنبش سندیکایی، احیای اتحادیه، و عملکرد و هدف قوانین روابط صنعتی وجود داشته است. از این باید استقبال کرد. «صدای سوسیالیستی» برای مناظره سازنده فضا ارايه میکند تا فعالین سندیکایی، مقامات و دانشگاهیان ایدهها را چالش نمایند و به یک استراتژی منسجم برای سندیکالیستهای کمونیست بپردازند.
این مناظره تازه نیست، و هرگز حل نخواهد شد، زیرا خود آن تضاد اتحادیهها با کارفرمایان، تضاد اتحادیهها با دولت، تضاد اتحادیهها با حزب کمونیست، و تضاد کارگران در درون خود اتحادیهها را نشان میدهد. و این خوشآیند است. در واقع این چیز خوبی است.
درباره آینده جنبش سندیکایی هیچ چیز قطعی وجود ندارد. ما شانس داریم به آن شکل بدهیم، و به مثابه کمونیست باید دنبال شکل دادن به آن باشیم. اما، ما این را در بستری که جنبش سندیکایی در آن وجود دارد و به وجود آمده و رشد کرده انجام میدهیم.
جنیش سندیکایی انقلابی نخواهد بود، زیرا هدف و عملکرد آن مصالحه با سرمایه است. جنبش سندیکایی که برای سرنگون کردن سرمایهداری نبرد کند هرگز وجود نداشته، و ما چیزی از دست نداده ایم.
حتا اعتصابات سنديکايی بزرگی که آمدند و رفتند، و حتا اعتصابات سراسری، برای مالکیت بر ابزار تولید نبودند: آنها برای دفاع از دستمزد و شرايط، یا برای بهبود معتدل در دستمزد و شرایط بودند. سندیکالیسم انقلابی شگفتانگیز سال پیش وجود نداشت، و ما نباید گوش به زنگ واقعیتی بمانیم که هرگز وجود نداشت.
مقالات اخیر به موضوعات اعتصاب، قانونگذاری، حق دسترسی، و چانهزنی پرداخته اند. همه قوانین، در دولت موجود، مصالحه با سرمایهداری میباشند. این مصالحه گاهی نیرومند است، و گاهی ضعبف. ما به مثابه کمونیستها در درون جنبش سندیکایی باید برای قویترین قوانین ممکن برای کمک به کارگران در چانهزنی، برای حمایت و پیشبرد حقوق و شرایط آنها در درون سرمایهداری استدلال نماییم. این شامل حق دسترسی، حق چانهزنی، و حق اعتصاب میشود. همانطور که گفته شد، قانونگذاری تاکنون موفق نبوده است. اما خود قانونگذاری نوشداروی بیماریهای جنبش نیست.
برای سندیکالیستهای چپ غیرممکن نیست که متحد شوند و برای حق دسترسی، حق چانهزنی و حق اعتصاب در یک برنامه جامع رادیکال برای اصلاحات کارگری، و زمانیکه برخی احزاب مانند شین فین از بخشهایی از آن حمایت کرده و قوانین مترقی در حمایت از این حقوق پیشنهاد میکنند، فشار وارد کنند. اما اشتباه نشود: رد قانون ۱۹۹۰ موجب یک افزایش شدید در فعالیت اعتصابی نخواهد شد. تأمین حق دسترسی عضویت رو به نزول در سندیکا را درمان نخواهد کرد. درمان آن، مبارزه سندیکالیستها برای درگیر شدن با کارگران در محلهای کار آنها و طرح مطالبات با آن کارگران و اشاعه باور به ثمربخش بودن این همکاری است.
https://socialistvoice.ie/2018/11/unions-can-be-schools-of-socialism-but-they-are-not-socialist/
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/mrx89j4y