تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
پیرامون بهرهبرداری آپورتونیستی «۱۰ مهر» از مقاله «امپریالیسم و انشعاب در سوسیالیسم» لنین
در ۵ تیر ۱۴۰۱ در تارنگاست «۱۰ مهر» نوشتاری به نام «گزیدههایی از مقاله لنین دربارهٔ «امپریالیسم و نفاق در سوسیالیسم» منتشر شد. نوشتار مورد نظر، پس از مقدمه زیر، فرازهایی از مقاله «امپریالیسم و انشعاب در سوسیالیسم» لنین را، خارج از مضمون و بستر اصلی مقاله، در جدل ظاهراً تئوریک خود با «سخنگوی حزب» نقل کرده است:
«بهدنبال آغاز عملیات ویژهٔ روسیه در اوکرایین، مفهوم «امپریالیسم»، که از زمان فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم برای بسیاری احزاب و سازمانهای چپ در محاق قرار گرفته بود، بار دیگر به سوژهٔ بحثی حاد در میان آنها بدل شده است. این بحث حاد از دو جنبهٔ مهم در جریان است: نخست، بحث بر سر امپریالیستی بودن ماهیت جنگ در اوکرایین؛ و دوم، متجاوز شناختن روسیه در رابطه با آن کشور. و جالب اینکه، هر دو این مدعیات با تکیه بر قرائت جزمی و مکتبی از تعریف لنین از این مفهوم، که در کتاب «امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایهداری» او آمده است، توجیه میشوند.
اما واقعیت این است که هم امپریالیسم در طول بیش از صدسال گذشته از حالت جنینی زمان لنین خارج شده و تحولات عمیقی یافته است، و هم لنین تعریف خود از مفهوم «امپریالیسم» را در دیگر نوشتههای خود کاملتر کرده و با فراتر رفتن از فرمول ارائه شده در کتاب «امپریالیسم …»، تضاد اصلی ناشی از نظم جهانی امپریالیستی را، که در مورد جهان امروز ما نیز کاملاً صدق میکند، توضیح داده است.
مقاله لنین در مورد «امپریالیسم و نفاق در سوسیالیسم»، که گزیدههایی از آن را در اینجا آوردهایم، گویای این واقعیت است. در این مقاله، لنین فرمول ارائه شده در کتاب «امپریالیسم …» را بسط داده و تعریفی از تضاد اصلی جهانی با این فرمول که «از یک سو تعداد انگشت شماری از کشورهای ثروتمند – … انگلیس، فرانسه، ایالات متحده و آلمان – … “بر پشت” صدها و صدها میلیون نفر در کشورهای دیگر “سواری” میکنند»، و «از سوی دیگر، تودههایی که بیش از گذشته تحت ستم قرار گرفتهاند … تمایل دارند که این یوغ را کنار بزنند» تعریف میکند، و تأکید میورزد که «در مبارزه بین این دو گرایش است که تاریخ جنبش کارگری … رشد خواهد کرد.» او بر این اساس، سوسیال ـ دموکراتهایی همچون کائوتسکی را، که این تضاد جهانی عصر سلطه امپریالیسم را درک نمیکنند، به «اپورتونیسم» و «مزخرفگویی» متهم میسازد و نتیجه میگیرد: «تمام هدف و اهمیت این ابطال نظری، پنهان کردن عمیقترین تضادهای امپریالیسم و در نتیجه توجیه نظریهٔ “وحدت” با مدافعان امپریالیسم، سوسیال شوونیستها و اپورتونیستهای آشکار است.»
بیتردید، این گفتهٔ لنین، در مورد سوسیالدموکراتهای امروزین نیز، که «عمیقترین تضادهای امپریالیسم» را از چشمها پنهان میکنند، صادق است.»
ما، ضمن جلب توجه خوانندگان گرامی به برگردان فارسی متن کامل «امپریالیسم و انشعاب در سوسیالیسم» در «عدالت»، به چند نکته درباره نوشتار «۱۰ مهر» اشاره میکنیم.
۱- بین واژه «انشعاب» و واژه «نفاق» تفاوتهای عینی و ذهنی (ایدئولوژیک) مشخصی وجود دارد. کائوتسکی «منافق» نبود، او آپورتونیست و ریویزیونیست بود. چالش بزرگ در برابر «۱۰ مهر» این است که نشان دهد لنین در آثار و نوشتههای خود حتا یکبار از واژه «نفاق» یا «منافق» استفاده کرده است.
۲- برخلاف ادعای «۱۰ مهر»، لنین در مقاله «امپریالیسم و انشعاب در سوسیالیسم»، تعریف خود از مفهوم امپریالیسم را «کاملتر» نکرده و «از فرمول ارائه شده در کتاب «امپریالیسم بمثابه بالاترین مرحله سرمایهداری» «فراتر» نرفته است. اگر ادعای «۱۰ مهر» را بپذیریم باید قبول کنیم که زنده یاد نیکآئین در زمان نگارش کتاب «واژنامه سیاسی»، یا از وجود این مقاله لنین بیخبر بود، یا در اشاره به بسط «کاملتر» مفهوم امپریالیسم بوسیله خود لنین در این مقاله، قصور نمود.
۳- لنین مقاله «امپریالیسم و انشعاب در سوسیالیسم»را چنین آغاز میکند: «آیا هیچگونه ارتباطی بین امپریالیسم و پیروزی وحشتناک و تنفرآوری که اپورتونیسم (در شکل سوسیال – شووینیسم) در جنبش کارگری اروپا به دست آورده وجود دارد؟ این است سؤال اساسی سوسیالیسم مدرن. و چون در ادبیات حزبمان بطور کامل، اولاً خصوصیت امپریالیستی عصر ما و جنگ کنونی، و ثانیاً، ارتباط تاریخی لاینفک بین سوسیال – شووینیسم و اپورتونیسم و همچنین شباهت ذاتی ایدئولوژی سیاسی بین آن دو را محقق ساختهایم، میتوانیم و باید در جهت تحلیل این سؤال اساسی گام برداریم.»
و در ادامه، پیش از پاسخ به سؤال اصلی، تعریف ارائه شده در کتاب «امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایهداری» را، بدون هیچ بسطِ «کاملتر»، که بتواند توجیهکننده موضعگیری و تبلیفات «۱۰ مهر» پیرامون جنگ اوکرایین باشد، تکرار میکند. سپس به موضوع بحث ، یعنی شرایطی که امپریالیسم با غارت مستعمرات و تطمیع رهبران احزاب سیاسی و اتحادیههای کارگری بوجود آورده میپردازد: به شرایط عینی شکلگیری سوسیال – شووینیسم، که بجای مبارزه با بورژوازی خودی، با آن در دفاع از میهن بورژوایی در جنگ امپریالیستی همدست شده بود، به شرایطی که نهایتاً به انشعاب در جنبش جهانی، و انشعاب در انترناسیونال دوم انجامید.
۴- استفاده از مفهوم امپریالیسم لنین برای توجیه «عملیات ویژه نظامی» روسیه در اوکرایین، خاص «۱۰ مهر» است. احزاب کمونیست منتقد «عملیات ویژه نظامی» روسیه در اوکرایین، در دفاع از موضع خود، به مفهوم امپریالیسم لنین، بدون تحریف رویزیونیستی آن، استناد مینمایند. حزب کمونیست یونان با استناد به لنین، و بویژه به طرح مسأله اصلی در آغاز مقاله «امپریالیسم و انشعاب در سوسیالیسم»، حمایت کمونیستهای روسیه از این عملیات نظامی را سوسیال – شووینیسم ارزیابی میکند. علاوه بر این، حزب کمونیست فدراسیون روسیه و حزب کمونیست کارگران روسیه در تحلیلهای خود در دفاع از «عملیات ویژه نظامی» و در مناظره خود با حزب کمونیست یونان به «مبارزه ضدفاشیستی»، و «رویکرد لنین به تحلیل اتحادهای امپریالیستی و استفاده از تضادهای بین امپریالیستها» متوسل میشوند.
۵- مشکل «۱۰مهر» و بسیاری از چپهایی که این روزها درباره جنگ اوکرایین، برای توجیه موضع خود، به این یا آن حزب کمونیست استناد مینمایند، این است که خود طی حداقل دو دهه گذشته با مباحث مطرح در جنبش جهانی کمونیستی بیگانه بودهاند، سرشان به کار خودشان، و به مقالات و مطالب «اخبار روز»پسند مشغول بوده است. این دوستان اگر با جنبش جهانی حرکت میکردند، از مواضع «سخنگوی حزب» درباره جنگ اوکرایین تعجب نمیکردند و وارد یک بحث عبث با وی نمیشدند.
۶- به عنوان مثال، کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگران روسیه، که حزب فدراسیون روسیه را رویزیونیست میداند، در سال ۲۰۱۵ در شماره ۶ نشریه «اینترنشنال کمونیست ریویو» مقاله «رویکرد لنین به تحلیل اتحادهای امپریالیستی و استفاده از تضادهای بین امپریالیستها برای توسعه استراتژی مبارزه انقلابی در شرایط روسیه مدرن» را منتشر نمود. آن مقاله چنین آغاز میشود:
«امروزه کمونیستها در روسیه با مشکل تعیین موضع خود در قبال درگیری سرمایهداران روسی با بخشی از الیگارشی امپریالیستی غربی مواجه شدهاند. در آنجا دلیل اصلی این درگیری، هنوز مبارزه برای کنترل اوکرائین است، که خود را در ستایش و حمایت بزرگترین قدرتهای امپریالیستی، بسرکردگی ایالات متحده آمریکا در ستایش و حمایت از فاشیسم نشان داد، اما درگیری دامنه وسیعتری دارد. ما میتوانیم رویارویی بین روسیه از یکسو، و ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، از سوی دیگر را ببینیم. ما میتوانیم سیاست روسیه را با هدف ایجاد روابط دوستانه با دشمنان ایالات آمریکا، مانند کوبا، ویتنام، ونزوئلا، جمهوری دموکراتیک خلق کره، ایجاد «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» به ریاست روسیه در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مشاهده نماییم، این اتحادیه قرار است رقیب ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا بشود. ما میتوانیم گامهایی را در جهت ایجاد همکاری با چین و تلاشها برای سازماندهی کشورهای «بریکس» را، بهگونهای که آنها یک نوع جایگزین برای سلطه آمریکا در جهان بشوند، مشاهده نماییم.
کمونیستها از همه کشورها، بهویژه کشورهایی که به دایره تنگ قدرتهای امپریالیستی که بقیه جهان را غارت میکنند تعلق ندارند، با پرسشهای مشابهی روبهرو بودهاند که به نگرش نسبت به سیاست امپریالیستی و همچنین سیاست دولتهای خود اشاره دارد. برای حل این مسائل ابتدا باید سیاست لنین و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را با اشاره به اتحادهای امپریالیستی و رقابت درون- امپریالیستی تحلیل کنیم.»
حزب کمونیست یونان در پایین همان مقاله، از جمله نوشت:
«امپریالیسم را باید با در نظر گرفتن تمام ویژگیهای آن که لنین در نوشتههای خود توصیف نمود، نه فقط به مثابه یک سیاست خارجی تهاجمی، درک کرد.
در نظام امپریالیستی معاصر که حدود ۲۰۰ دولت «استقلال سیاسی» دارند، ما وضعیت مستعمراتی را که در قرن ۱۹ داشتیم نداریم. وضعیتی که مشخصه آن وابستگی متقابل نابرابر بین دولتهای سرمایهداری است، شبیه هرم امپریالیستی، که در آن هر دولت سرمایهداری بر اساس قدرت (اقتصادی، سیاسی، نظامی) خود جایی را اشغال میکند. جایگاه دولتها به دلیل تأثیر قانون رشد ناهموار تغییر میکند.
در ارزیابی ما، کمونیستها باید برای سرنگونی قدرت بورژوایی مبارزه نمایند و از این طریق روابط نابرابر وابستگی متقابل را بر هم بزنند، و البته نباید در چهارچوب امپریالیسم به «برابری» دست یابند یا موقعیت یک کشور (یعنی بورژوازی آن) را در نظام امپریالیستی جهانی ارتقاء دهند.»
«عدالت»، که برگردان فارسی این مقاله تاریخی را تهیه میبیند، توجه علاقمندان را به متن انگلیسی و روسی آن در نشانی زیر جلب میکند:
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/3refcuxe