● «بیستوسومین نشست جهانی احزاب کمونیست و کارگری در ۲۲-۲۰ اکتبر با موضوع زیر برگزار میشود: «نبردهای سیاسی و ایدئولوژیک برای مقابله با سرمایهداران و امپریالیسم. وظایف کمونیستها برای اطلاعرسانی و بسیج طبقه کارگر، جوانان، زنان و روشنفکران در مبارزه با استثمار، ستم، دروغهای امپریالیستی و رویزیونیسم تاریخی؛ برای حقوق اجتماعی و دموکراتیک کارگران و مردم، علیه نظامیگری و جنگ، برای صلح و سوسیالیسم.»
● «آمریکاییها خط خودشان را دنبال میکنند، به تمدن روسیه نیاز ندارند.»
● «ما جهان روسیه را تمدنی پر جنب و جوش و اصیل میبینیم.»
تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: در دفاع از کمونیسم
نویسنده: چارلز اندروز
۱۶ اکتبر ۲۰۲۳
چه کسی تمدن را درک میکند- «حزب کمونیست چین» شی یا زحمتکشان؟
شی جینپینگ، صدر حزب کمونیست چین میپرسد: «بدون تمدن ۵۰۰۰ ساله چین، چگونه میتوانیم ویژگیهای چینی داشته باشیم؟[۱]
زمانی که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷ از پکن بازدید کرد، شی به او گفت: «تنها تمدن بیوقفهای که ادامه دارد، چین است»[۲]
مُبلغین حزبی با داستانهایی از تحقیق درباره طولانیترین تمدن بیوقفه که عموماً ادعا میکنند ۵۰۰۰ ساله است، یعنی از ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد ادامه دارد، هجوم میآورند. شی از آرشیوهای فرهنگی بازدید میکند و درباره آن سخنرانی میکند. «رئیسجمهور شی جینپینگ بر تلاشها برای پیشبرد تمدن چین، تنها تمدن بیوقفه در جهان… در یک نشست بلندپایه درباره میراث فرهنگی و توسعه تأکید کرد.»[۳]
مضمون طبقاتی تمدن چیست؟ به این ترتیب میتوان قضاوت کرد که آیا شی جینپینگ و حزب کمونیست چین میخواهند کارگران چین را روشن کنند یا آنها را فریب دهند.
حس مثبت نسبت به تمدن
«تمدن» در محاوره عمومی حس مثبتی دارد. «دومین فرهنگ لغات وبستر» آنرا اینگونه تعریف میکند: «وضعیت فرهنگ اجتماعی که با پیشرفت نسبی در هنرها، علم، و کشورداری؛ همچنین، توسعه متوالی اینها و ابزارهای بیان آرمانهای روان انسان، مانند هنر یا دین مشخص میشود.»
بسیاری از ما به موسیقی، فیلم، هنر و ادبیات مشخصی علاقه داریم، و میدانیم که علم ما را قادر به انجام چه کارهایی مینماید. برخی از مردم حس چیزها را در این یا آن دیدگاه فلسفی، برخی دیگر در یک دین مییابند. ما میدانیم چه اعمالی شریف است و چه زمانی کوتاهی کردهایم.
با همه اینها، طبقه حاکم بزرگترین تجلیلگر یک تمدن است. دولتها و حامیان ثروتمند آنها بناهایی برای تمدن خود میسازند. امپریالیستهای انگلیسی قرن نوزدهم آشکارا افتخار میکردند که تمدن خود را به هند و مستعمرات در آفریقا و آسیا سوق میدادند. «ایدههای حاکم هر دوره، ایدههای طبقه حاکم آن دوره بوده است.»[۴] هنگامی که صدر شی جینپینگ و حزب کمونیست چین هزاران سال تمدن بیوقفه چین را میستایند، چیزی در ارتباط با مضمون طبقاتی آن قلب آنها را گرم میکند.
سه عنصر تمدن بیوقفه چینی
تمدن چینی موضوعِ بحث سه عنصر متمایز داشت: خط ایدئوگرافیک، ایدئولوژی کنفوسیوسی، و دولت ماندارین.
خط ایدئوگرافیک – برخی از شکلهای خط معمولاً بمثابه یک نیاز تمدن تلقی میشوند. در همه تمدنهای اولیه تولید اضافی به میزانی بود که برای جمعآوری و توزیع آن به حسابرسی نیاز بود. خط از علامتهایی تکامل یافت که ثبت میکردند چه مقدار از چه چیز از چه کس گرفته شده است.[۵]
یک متن چینی متشکل از۱۰۰۰ شکل ایدئوگرافیک به طور متوسط به ۶۰۰ تا ۷۰۰ واژه انگلیسی ترجمه میشود.[۶] نخستین اسناد چین باستان که میتوانیم رمزگشایی کنیم با خط استخوانی اوراکل نوشته شده است. قدمت آن به ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد میرسد و به خط چینی مدرن تبدیل شده است.[۷]
قدیمیترین نوشته شناخته شدهای که به جای ایدئوگراف با علائم آوایی (هجایی) انجام شده است، یک الفبای فنیقی ۳۰ حرفی است که قدمت آن به ۱۷۰۰ سال پیش از میلاد میرسد. مناطق جهان، به استثنای چین، یکی پس از دیگری به خط آوایی تغییر کردند.[۸]
برای باسواد شدن در زبان چینی، شما باید چند صد تصویر خطی را بیاموزید. اکثر مردم چین امروز سه تا پنج هزار تصویر خطی را تشخیص میدهند. بدیهی است که بسیار آسانتر است اگر بتوانید چند ده حرف را بیاموزید و سپس به تلفظ کلماتی مجهز شوید که در محاوره روزانه به آنها برمیخورید.
ماندارینها به خوشنویسی با قلم مو و جوهر افتخار میکردند. این معنا و هنر را در یک دستاورد زیباشناختی منحصر به فرد ترکیب میکند. «بهای ناچیزی» برای لذت آنها پرداخت شد. خط ایدئوگرافیک به مدت تقریباً ۳۵۰۰ سال به حذف دهقانان از سوادآموزی کمک کرد.
ایدئولوژی کنفوسیوسی- شی جینپینگ گفت: «عناصر ظریف فلسفههای سنتی چین، از جمله آیین کنفوسیوس، به رشد تمدن چین و تداوم بیوقفه آن در هزاران سال گذشته کمک شایانی کرده است…»[۹]
ایدئولوژی کنفوسیوسی ابزاری برای استثمار حکومت طبقاتی بود. گفته میشود که هسته آن پنج فضیلت و سه «راهنما» است. فضیلتها انتزاعهای مبهم هستند: خیرخواهی، درستکاری، شایستگی، خرد، و امانت. سه راهنما دقیقتر هستند:
شاهزاده «راهنما»ی وزرای خود، پدر «راهنما»ی پسران خود، و شوهر «راهنما»ی زن خود است.[۱۰]
آخرین این احکام به سه مورد دیگر برای زنان تعمیم مییابد: پیش از ازدواج از پدر خود اطاعت کنید؛ پس از ازدواج از شوهر خود اطاعت کنید، و در بیوگی از پسران خود اطاعت کنید.[۱۱] این راهنماها تسلیمشدن به حکومت را با خانواده پدرسالار ترکیب میکنند.
تا جایی که میدانیم، کنفوسیوس از ۵۵۱ پیش از میلاد تا ۴۷۹ پیش از میلاد زندگی میکرد. در طول چند قرن بعد ایدئولوژیستهای سیاسی فلسفه او را اقتباس کردند. پیروزی زمانی به دست آمد که امپراتور وودی (Wudi) (۱۴۱ تا ۸۷ پیش از میلاد) از سلسله هان (Han) فرمان داد که نوشتههای کنفوسیوس دکترین حکومتی هستند.[۱۲] آیین کنفوسیوس بمثابه یک مذهب، اما بدون یک مرکز جداگانه قدرت، بدون یک کتاب مقدس از داستانهای افسانهای، و بدون هزینه یک کلیسای سازمانیافته خدمت میکرد.
هر طبقه حاکم مجموعهای از ارزشها و قواعد رفتاری را بر زحمتکشان تحمیل میکند. آنها به اطاعت از قدرتها فرمان میدهند، میآموزند که شورش بیهوده است، و برای یک زندگی بیپایان کار و فقر تسلی میدهند. راهنماهای کنفوسیوسی به اعماق ذهن دهقانان تزریق شد، و علیرغم قیامهایشان، و در سراسر تاریخ بیوقفه تمدن چین ستون ایدئولوژیک باقی ماند.
ایدئولوژی کنفوسیوسی همچنین به چهارچوب مفهومی مورد نیاز مقامات حکومتی مبدل شد.
حکومت اعیان ماندارین – در چینِ زمان کنفوسیوس، مانند بسیاری از کشورهای جهان باستان، شخص یا از طریق وراثت، یا از طريق انتصاب بوسیله پادشاه یا یک مقام مافوق، یا به این دلیل که مرد نظامی بود که با جنگیدن خود را نشان میداد، صاحبمنصب میشد. این زمانی تغییر کرد که رژیم مقامات آتی را به گذراندن آزمونهای کتبی برای سنجش دانش دقیق در «پنج کلاسیک»، «چهار کتاب»، و بقیه قانون کنفوسیوس، به علاوه مجموعهای از تفاسیر ملزم نمود. هر چه منصب بالاتر، آزمون دشوارتر میبود.
آماده شدن برای آزمون ده تا بیست سال طول میکشید. یک خانواده زمیندار میتوانست از پسر خود تا زمانی که او دوره آمادگی را پشت سر میگذارد حمایت کند، و هزینه کتابها، معلمان، و شهریه مدارس آمادگی را بپردازد. اگر پسر یک منصب حکومتی بدست میآورد، میتوانست از رشوه و منفغتجوییهای دیگر برای خود و خانوادهاش ثروتی بهم بزند.
دهقانان عملاً از هیچ امکانی برای تبدیل شدن به یک مقام حکومتی برخوردار نبودند. پس از یک روز سخت در مزرعه، مطالعه برای یک ساعت در زیر نور شمع شدنی نبود، و خانواده نیز توانایی خرید کتابها را نداشت. علاوه بر این، تقریباً همه دهقانان بیسواد بودند. به ندرت، پسر یک خانواده دهقانی ثروتمند میتوانست از ماندارینها بشود.
آزمونها در سلسله هان آغاز شدند. آنها در سلسله سوئی (Sui) (۵۸۱ تا ۶۱۸ پس از میلاد) سازمان یافتهتر شدند، اما در قرن یازدهم بود که آزمونها بمثابه راهی برای حرکت رو به بالا در حکومت عمل کرد.[۱۳] برگزاری آزمونها فراز و نشیبهای خود را داشت؛ در زمانهایی ممکن بود یک خانواده نجیب پسرشان را از در پشتی وارد کند. حکومت مدعی بود که افراد واجد شرایط را از طریق گزینش منصفانه و شایستهسالارانه انتخاب کرده است. این رمز وفاداری به حکومت امپراتوری بود.
حدود ۲۲۰۰ سال حکومت کنفوسیوسی
آغاز تمدن بیوقفه چین را نمیتوان از زمان پیدایش خط ایدئوگرافیک در حدود ۳۵۰۰ سال پیش دانست. پیروزی کنفوسیوسگرایی بمثابه ایدئولوژی غالب، هنوز در راه بود. همچنین زندگی کنفوسیوس را نمیتوان مبداء تمدن بیوقفه دانست. حکومت هنوز یک اریستوکراسی بود، نه یک رژیم ماندارین.
در بهترین حالت، این تمدن حدود ۲۲۰۰ سال پیش پدید آمد، اگرچه ۸۰۰ سال دیگر طول کشید تا ریشهدار شود. این تمدنِ اساساً ایستا تا پایان آخرین سلسله، سلسله چینگ (Qing)، زمانی که عمارت حکومت امپراتوری در سال ۱۹۱۱ ویران شد ادامه یافت.
زیربنای مادی تمدن کنفوسیوسی: استثمار دهقانان
شیوه تولید زمینداری- دهقانی بسیار پیشتر از کنفوسیوس آغاز شده بود. دهقانان بر روی زمین کار میکردند. دهقانان کارگر نیمی از محصول را به ارباب، که یکی از اعیان محلی یا حکومت امپراتوری بود، میدادند. دهقانان همچنین مجبور به کار بدون مزد در املاک اعیان بودند.[۱۴] اگر یک خانواده دهقان موفق به خرید یک قطعه کوچک زمین میشد، مالیات میپرداخت. و دهقانان مجبور بودند کارهای ساختمانی – مانند دیوار بزرگ- را برای رژیم امپراتوری انجام دهند.
سطح زندگی دهقانان در محدوده باریکی از گذران تا کمی بالاتر از آن، با تغییرات منطقهای باقی ماند. از سال ۱۰۸ پیش از میلاد تا ۱۹۱۱ پس از میلاد قبل، ۱۸۲۸ مورد قحطی ثبت شده است.[۱۵] آن قطحیها رویدادهای کاملاً طبیعی، خشکسالی یا سیل نبودند. زمینداران هنوز اجاره خود را میطلبیدند. حکومت امپراتوری قرار بود از آبراهها و نهرها نگهداری کند، و همچنین انبارهای غلات را برای استفاده در زمان قحطی ذخیره کند. حکومت امپراتوری اغلب در انجام این کار قصور میکرد.
در نتیجه، تمدن بی وقفه کنفوسیوسی مجموعهای بیپایان از شورشهای دهقانی را در بر دارد. از سال ۲۰۱ پیش از میلاد تا ۱۹۰۰ پس از میلاد مجموعاً ۲۱۰۶ شورش دهقانی بزرگ در چین رخ داد، که هر کدام به طور متوسط هفت سال با ۲۲۶ هزار شرکتکننده به طول انجامید.[۱۶] این تعداد حیرتانگیز از قیامها کیفرخواست علیه استثماری است که اعیان زمیندار، ماندارینها و تمدنشان بر آن تکیه داشتند.
پیشرفت فنی در محدوده استثمار دهقانی
یک شیوه تولید، نیروهای مولده را در درون روابط تولید هماهنگ میکند. نیروهای مولده روشها، ابزارها، ماشینآلات و مهارتهای انسانی هستند که در طبیعت بکار گرفته میشوند. تولید همچنین مستلزم روابط بین مردم است؛ هیچکس به تنهایی تولید نمیکند. انسانها با تکرار پی در پی روند کار، روشهای جدیدی را برای انجام کارها پیدا میکنند. این روشها دیر یا زود آزمایش میشوند، و برخی از آنها بازدهی بیشتری دارند.
در طول تمدن کنفوسیوسی، تولید غذا چندین برابر شد. روشهای موثرتری برای رشد برنج پیدا شد. دهقانان هر قطعه کوچک را در سطحی نگه میداشتند که بتوان آنرا به بهترین وجه مناسب برای جوانهها آبیاری و زهکشی کرد. آنها کاشت بذر در زمینهای کود داده شده، و سپس انتقال جوانهها به مزرعه اصلی را آغاز کردند، و مراقب بودند که جوانههای بیمار را وجین کنند. حکومت از تحقیقات برای یافتن گونههایی از برنج که سریعتر به بار مینشستند و محصول بیشتری بدست میدادند حمایت کرد، سپس مأمورینی را با بذرهای کِشتی اعزام نمود.[۱۷]
در مناطق شمالی که برنج رشد نمیکند، گندم به عنوان محصول اصلی جایگزین ارزن شد. دهقانان شخمزنی زمین و ردیفکاری بذر را، که مستلزم دقت و مهارت است، آغاز کردند. این روش بذرها را در عمق یکنواخت میکارد و آنها را با خاک میپوشاند. بازدهی در هر هکتار در مقایسه با افشاندن بذر- آنطور که دهقانان اروپایی در همان زمان در تاریخ انجام میدادند-چندین برابر شد.
دهقانان زمین کشاورزی ایجاد کردند. آنها قلمرو جدیدی را زیرکشت بردند، و دامنههای تپه را پلکانی کردند، و آب را به سمت آن انتقال دادند. آنها با کاشت عاقلانه درختان فرسایش خاک را مسدود کردند.»[۱۸]
محصولات جدید به چین آورده شد: برنج شامپا از ویتنام، و ذرت و سیب زمینی پس از تماس مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکای جنوبی. پنبه، به عنوان پارچه لباس دهقانی، جایگزین کنف شد. (ابریشم به عنوان یک کالای تجملی باقی ماند، و در زمانهایی حکومت امپراتوری مردم عادی را از پوشیدن ابریشم، پارچهای که پوست لطیف طبقات بالا را تسکین میداد، منع میکرد).
این تکنیکها در حالیکه از هر هکتار زمین محصول بیشتری بیرون میآورند، زحمت دهقانان در هر هکتار را نیز افزایش میداند. نشاء برنج دور دیگری از کار را به خود اختصاص داد. ردیفکاری برای کاشت یک هکتار نسبت به افشاندن بذر به زمان بیشتری نیاز داشت. دهقانان مزارع را با ابزار دستی مسطح میکردند. دهقانان مهاجر کار سخت حفاری سنگها و آمادهسازی خاک برای کشت را انجام میدادند
تولید غذا و الیاف در زمان تمدن کنفوسیوسی افزایش یافت. جمعیت هم همینطور. گاهی اوقات سطح زندگی دهقانان، در بهترین حالت نسبتاً، بهبود مییافت. اکثر آنها دهقانان مستاجری بودند که مورد حداکثر استثمار قرار داشتند. نود درصد جمعیت در آغاز تمدن کنفوسیوسی دهقان بودند. در پایان آن هشتاد درصد دهقان بودند. بالاترین درصد افرادی که دهقان نبودند در قرن یازدهم حدود ۲۵ درصد بود.[۱۹]
یک تمدن عمداً ایستا
پیشرفت فنی همیشه جامعه را به پیش نمیبرد. همچنین تضمین نمیکند که زندگی مردم بهبود یابد. قیامهای بیوقفه دهقانان گواه بر این است که برای آنها چیز زیادی تغییر نمیکرد.
با این حال دهقانان یک جامعه نوین را تصور نمیکردند. گاهی شورشیان خواستار بازگشت به شیوههای «واقعی» کنفوسیوس بودند، در حالی که در قیامهای دیگر، گذشته کمسویی را به یاد میآوردند، زمانی را که در جامعه دهقانان تمام نعمتهای زمین را برای خود نگه میداشت.[۲۰] هزاران سال استثمار زمینداران تنها زمانی بر باد رفت که کمونیسم به چین آمد و گروهی به رهبری مائو تسه تونگ شورش دهقانان را به جنگ خلق مبدل کرد.
ماندارینهای کنفوسیوسی نسبت به هر چیزی که میتوانست شیوه استثمار زمینداری- دهقانی را تضعیف کند، هوشیار بودند. جوزف نیدهام یک عمر مطالعه را خلاصه کرد: «انباشت سرمایه واقعاً میتوانست وجود داشته باشد، اما استفاده از آن در بنگاههای صنعتی دائماً مولد پیوسته توسط علمای بوروکرات منع میشد، همانطور که آنها در واقع هر اقدام اجتماعی دیگری را که میتوانست برتری آنها را تهدید کند، منع میکردند.»[۲۱]
در قرن یازدهم، مبادله کالا به میزان قابلتوجهی گسترش یافت. بخش دهقان به حدود ۷۵ درصد جمعیت کاهش یافت، در حالی که تعداد بازرگانان، سرمایهداران، صنعتگران مستقل و حتی چند دسته از کارگاههایی که پرولتاریا را بکار میگرفتند، افزایش یافت. این تجارت طبقه پرولتاریا، طبقهای که چیزی جز نیروی کارش برای فروش ندارد، و یک طبقه سرمایهدار نیرومند برای به کارگیری آنها ایجاد نکرد. بخش اعظم کار به خانوارهای دهقانی واگذار شد. کارفرمایان بازرگانانی بودند که هرگز موتور سرمایهداری نشدند. یک تاجر مرفه معمولاً موقعیت اجتماعی خود را با خرید زمین و کوبیدن بر درب اعیان تثبیت میکرد. در مجموع، هیچ تهدیدی از جانب سرمایهداری سرتاسری وجود نداشت. در انگلستان فئودال، که در حاشیه حوزه وسیع تمدن اروپایی قرار داشت، حکومت شاه و اشراف به اندازه کافی قوی نبود که بتواند انقیاد رعیت را در روستاهای اطراف املاک اربابان حفظ کند. امپراتوری کنفوسیوسی بسیار سختگیرتر بود.
با این وجود، ماندارینهای امپراتوری از فعالیتهای تجاری کنترل نشده استقبال نکردند. یکی از آنها، ژو شی (Zhu Xi) (۱۲۰۰-۱۱۳۰ میلادی)، اصلاحات اساسی در قانون کنفوسیوس انجام داد، که امروزه به آن نئوکنفوسیوسگرایی میگویند. او اذعان نمود که زنجیره اطاعت کنفوسیوس استثمار دهقانان بدست زمینداران را تقویت میکند. او نوشت:
«برای کنترل اذهان مردم، خویشاوندان خود را متحد کنید، و آداب و رسوم اجتماعی را به گونهای غنیسازید که مردم اصل خود را فراموش نکنند، ضروری است که شجرهنامه روشن باشد، اعضای طایفه را گروهی در کنار هم قرار بدهید، و یک نظام از سران تبار تأسیس نمایید… اگر نظام سران تبار از بین برود مردم اصل خود را نخواهند دانست. نتیجه این خواهد بود که آنها در همه جهات ویلان و سرگردان خواهند شد.»[۲۲]
چه کسی از این تئوریسین مرتجع ستم اعیان-ماندارین تجلیل میکند؟ شی جینپینگ صدر حزب کمونیست چین! او در ژوئیه ۲۰۲۳، بطور عمومی از یک پارک که در تجلیل از زو شی ساخته شده است بازدید کرد![۲۳] علاوه بر این، «شی جین پینگ اولین رهبر حزب کمونیست چین بود که به یاد کنفوسیوس سخنرانی کرد… دولت شی جینپینگ شرکت مقامات ارشد دولتی را در سخنرانیها درباره کنفوسیوس اجباری میکند.»[۲۴]
آغاز تمدنها
جامعه بشری سه مرحله را طی کرده است: شکارچی-گردآورنده، یک مرحله کشاورزی قبیلهای، و تمدن. با استفاده از ابزار سنگی، ما در ابتدا غذای خود را از طریق جستجوی علوفه، شکار و شاید ماهیگیری به دست میآوردیم. در پایان این مرحله، ما در باغداری تصادفی سبزیجات نیز درگیر شدیم.
از حدود ده هزار سال پیش ما کِشت زمین را کشف کردیم، توسعه دادیم، و به شغل اصلی خود مبدل کردیم. در ابتدا، کشتگران کمونیسم اولیه را ادامه دادند – یک سهم و سهم یکسان از آنچه این گروه تولید میکرد. این تنها راه زنده ماندن بود. کشاورزی، اما، غلات، گوشت و الیاف را بسیار بیشتر از آنچه که علوفهجویان و شکارچیان داشتند، تولید میکرد. برای مدت طولانی تولید اضافی هنوز متعلق به جامعه بود. یک مقدار برای عبور از دوره عدم برداشت محصول ذخیره میشد. این مرحله نشان میدهد که طبیعت انسان اساساً خودخواه نیست. برخلاف عبارت ضد-تاریخی که میگوید، «در ژن ما» است.
کشتگران نیز به شکل قبیلهای جامعه ادامه دادند. قبایل رهبران نظامی و کاهنان داروگر را بوجود آوردند. در ابتدا، آنها مانند دیگران کارهای کشاورزی انجام میدادند. با گذشت زمان، آنها امتیازاتی به دست آوردند. در نهایت آنها غذای اضافی، مسکن مجزا و معافیت از کار بر روی زمین را بدست آوردند. طبقات و استثمار پدید آمد.
گهگاه صنعتگر غیرکشاورز پیدا میشد. شخصی که سنگهای مس و قلع را به ابزار، سلاح و جواهرات برنزی تبدیل میکرد، ممکن بود بدون انجام کارهای کشاورزی مورد حمایت قرار گیرد. اما این تقسیم کار محدود بود.
باستان شناس بزرگ، ویر گوردون چایلد توضیح داد که تمدن از شهر آغاز شد. «… در درههای آبرفتی نیل، دجله-فرات و سِند حدود پنج هزار سال پیش… جامعه کشاورزان را متقاعد یا مجبور به تولید مواد غذایی مازاد بر نیاز داخلی خود کرد، و با تمرکز این مازاد از آن برای حمایت از جمعیت شهری جدید متشکل از صنعتگران، بازرگانان، کاهنان، مقامات و منشیان متخصص استفاده کرد.»[۲۵]
البته، «جامعه» متقاعد یا مجبور نشد. رؤسا، کاهنان و پادشاهان دهقانان را به دادن خراج یا مالیات مجبور میکردند. تمرکز شهری مواد غذایی و الیاف از تقسیم کار گسترده حمایت میکرد. صنعتگران برای طبقه استثمارگر اسلحه، لباسهای تجملی، مبلمان، جواهرات، چینی و ظروف خانگی میساختند. از کار آنها، همراه با نوشتن و ریاضیات توسط منشیان، اختراعات مهندسان، و ساخت و سازهای برنامهریزی شده توسط معماران، هنرها، مبانی علم، و تجلیات روان انسان بیرون آمد که فرهنگ لغات وبستر تعریف خود از تمدن را – با نادیده گرفتن طبقه – از آنها استخراج کرد.
نشانهگذاری هر تمدن
یک تمدن مشخص با انواع تقلب و قهر متمایز میشود. زمانیکه ماشین دولتی شکل جدیدی به خود میگیرد، زمانیکه یک دین یا ایدئولوژی اجتماعی مانند کنفوسیوسگرایی جایگزین جهانبینی قبلی میشود، آنگاه یک تمدن جایگزین تمدن دیگری شده است.
روم باستان ارتش خود را در سراسر شبکهای از جادههای نظامی مستقر کرد تا بر یک امپراتوری وسیع حکومت کند. ایدئولوژی تودهای ملغمهای از خرافات روحگرایانه و شرکآلود و فرقههای محلی بود. در قرن چهارم و پنجم، تمدن روم در قلمرو اروپایی سلطه خود را از دست داد. اربابان محلی بر املاک حکومت میکردند؛ پادشاهان در اتحاد و رقابت با تولیت ایدئولوژی جدید- کلیسا- بر مجموعهای از اربابان حکومت میکردند. فئودالیسم چنین آغاز شد.
تمدن فئودالی در اروپا به نوبه خود جای خود را به تمدن مدرن غربی داد. اشکال حکومت آن سلطنت مشروطه و جمهوری بورژوایی است. ایدئولوژی آن از رنسانس، روش علمی (برای پدیدههای فیزیکی اما نه اجتماعی) و روشنگری، یک جنبش ایدئولوژیک که پرچم جهانی عقل را برافراشت، اما مجبور شد برای مسیحیت جایی پیدا کند، شکل گرفت.
تغییر از تمدن روم باستان به فئودالیسم یک شیوه جدید از تولید را به همراه نداشت. اکثر مردم دهقانانی باقی ماندند که محصولات را تسلیم میکردند و به کار بدون مزد برای زمینداران، پادشاهان، و کلیسا مجبور میشدند.
در مقابل، نابودی تمدن فئودالی اروپا پایان شیوه تولید زمینداری- دهقانی نیز بود. استثمار سرمایهداری از نیروی کار جایگزین آن شد. اشراف فئودال به مالکان تجاری تبدیل میشدند که زمین را به سرمایهداران اجاره میدادند، سرمایهداران به نوبه خود کارگر مزدبگیر یا دهقانان مستأجر را اجیر میکردند. روابط سرمایهداری راه را برای صنعتی شدن کارگاه ها باز کرد و سپس کارخانهها به عنوان بنگاههای سرمایهداری در پشت کارگران مزدبگیر بکار افتادند.
در حالی که اروپا از طریق سه تمدن بزرگ پیشرفت می کرد، تمدن کنفوسیوسی و شیوه تولید زمینداری- دهقانی آن ادامه داشت. این سد بیوقفه در برابر پیشرفت تاریخی اکنون افتخار حزب کمونیست چین است!
حزب کمونیست چین از سال ۱۹۷۸ به حزب یک طبقه سرمایهدار حاکم مبدل شده است. شرکتهای دولتی،سرمایهداران خصوصی نیز که اکثر کارگران را استخدام میکنند، برای کسب سود فعالیت میکنند. اما روسای حزب کمونیست چین یک مشکل دارند. واژه «کمونیست» در نام حزب به اندازه سوسیالیسم آن تهی است. حزب کمونیست چین هیچ ایدئولوژی که قلب کارگران را به دست آورد، ندارد. ممکن است کنفوسیوسگرایی کار کند؟
تمدن کمونیستی
دهقانان در روستاها از اکثر دستاوردهای تمدن، به استثنای القائات مذهب اصلی و ایدئولوژی دولتی، محروم بودند. در شهر، افراد وابسته به هر شغل در فعالیت و بینش خود یک-سویه میشدند. تمدن دامنه انسانیت را گسترش داد، اما تقسیم کار هر فرد را در یک شکاف باریک میکوبید. انگلس مشاهده کرد: «هر چیز که تمدن پدید میآورد دو لبه، دو زبانه است، بر ضد خودش تقسیم شده است.»[۲۶]
انقلاب سوسیالیستی مارش به سوی کمونیسم را آغاز مینهد. نخستین کار بزرگ لغو استثمار است. هیچکس از کار دیگران زندگی نمیکند، همه کسانی که میتوانند کار کنند، کار دارند، و تولید برای این است که همگان هر آنچه که به آن نیاز دارند را داشته باشند. هیچکس به عنوان امتیاز یا حق، هیچ چیز اضافی دریافت نمیکند. این بهروزی مشترکِ نه ثروتمند و نه فقیر است.
ما نمیخواهیم استثمار بازگردد، اما تجربه تاریخی به ما آموخت که این میتواند اتفاق بیفتد.[۲۷] طبقات میتوانند به دلیل تفاوت در کار افراد، در تحصیلات و قدرتی که اعمال میکنند، دوباره به وجود بیایند. پیشرفت مستمر از سوسیالیسم به کمونیسمِ برگشتناپذیر مستلزم آن است که هر فرد به انسانیت کامل برسد. تمدن کمونیستی تقسیم کار را انقلابی میکند بطوری که همگان انواع کارها را در چرخههای زمانی مختلف انجام میدهند، از فعالیتهای چرخشی در طول روز و هفته گرفته تا تسلط بر چندین شغل در طول زندگی کاری شخص. این جهانی است که ما میتوانیم بدست آوریم.
پینویسها:
1. “Learn about China from continuity of Chinese civilization,” Xinhua, July 6, 2023 https://www.chinadaily.com.cn/a/202306/07/WS647fcccba31033ad3f7bad22.html
2. “Egypt is a bit more ancient, Chinese President Xi tells Trump,” AFP, Nov. 9, 2017, https://english.alarabiya.net/variety/2017/11/09/Egypt-is-a-bit-more-ancient-Chinese-President-Xi-tells-Trump
3. “Learn about China from continuity of Chinese civilization,” Xinhua, July 6, 2023, https://www.chinadaily.com.cn/a/202306/07/WS647fcccba31033ad3f7bad22.html
4. Karl Marx and Frederick Engels, Manifesto of the Communist Party, ch. ii, http://marx2mao.com/M&E/CM47.html
5. This is not true in all cases; no writing is known for the Inca civilization. Instead of writing, the Incas used an elaborate method of tying knots in colored ropes (khipu).
6. “The Chinese Word / Character Count,” https://www.actranslation.com/chinese/chinese-wordcount.htm
7. Michael Storozum, “China’s ‘5,000 Years of History’: Fact or Fiction?”, July 15, 2019, https://radii.co/article/china-5000-years-history
8. Carly Cassella, “This Ancient Inscription Is The Oldest Sentence in The World’s First Alphabet,” 10 November 2022, https://www.sciencealert.com/this-ancient-inscription-is-the-oldest-sentence-in-the-worlds-first-alphabet
9. Xi Jinping, “Speech at the Opening Ceremony of the International Conference in Commemoration of the 2,565th Anniversary of Confucius’ Birth and the fifth Congress of the International Confucian Association,” Sept. 24, 2014 at http://library.chinausfocus.com/article-1534.html
10. Nirmal Dass, Three Obediences and the Four Virtues, https://www.berkshirepublishing.com/chinaconnectu/2012/01/23/three-obediences-and-the-four-virtues-sancong-side
11. Virtuous Women In Ancient China, https://www.ipl.org/essay/Virtuous-Women-In-Ancient-China-FJKJDCBXZN6
12. Tu Weiming, “Confucianism,” Britannica, https://www.britannica.com/topic/Confucianism/The-Analects-as-the-embodiment-of-Confucian-ideas
13. “Imperial Examinations (Keju),” https://www.newworldencyclopedia.org/entry/Imperial_Examinations_(Keju); Ting Xu, “Efflorescence in Tang-Song China,” 2010, https://www.lse.ac.uk/Economic-History/Assets/Documents/Research/URKEW/Discussion-Paper/1-Ting.pdf
14. Richard Baum, “Rural Life in Imperial China,” Wondrium Daily, https://www.wondriumdaily.com/rural-life-in-imperial-china/
15. Mallory, Walter H., Vinacke, Harold M. and King-Hall, Stephen (May 1927), “China: Land of Famine,” Journal of the Royal Institute of International Affairs, 6 (3): 185–187, as cited in https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_famines_in_China
16. Kent Deng, “Development and its deadlock in Imperial China, 221 BC – 1840 AD,” Nation, state and the economy in history, London School Economics, http://eprints.lse.ac.uk/archive/00000639
17. Francesca Bray, “Rice, Technology, and History: The Case Of China,” Education About Asia, 9:3, Winter 2004, https://www.asianstudies.org/wp-content/uploads/rice-technology-and-history-the-case-of-china.pdf
18. Bray, ibid.
19. George Israel, “The Han Dynasty, 202 BCE-220 CE,” World History website, https://socialsci.libretexts.org/Courses/Mizzou_Academy/World_History_A_B/03%3A_China_and_East_Asia_to_the_Ming_Dynasty/3.10%3A_The_Han_Dynasty_202_BCE-220_CE. Hill Gates, China’s Motor: A Thousand Years of Petty Capitalism, Ithaca: Cornell University Press, 1996, p. 48. Madeleine Zelin, The Grandeur of the Qing Economy, 2005, http://afe.easia.columbia.edu/qing/economy.html
20. Deng, ibid., p. 38.
21. Joseph Needham, The Great Titration, Allen & Unwin, 1969, p. 197. as quoted in Eric Mielants, Europe and China Compared, 2002,https://digitalcommons.fairfield.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=1044&context=sociologyandanthropology-facultypubs
22. Hahm Chaebong, “Family Versus the Individual: The Politics of Marriage Laws in Korea,” in Daniel A. Bell and Chae-bong Ham, Confucianism for the Modern World, Cambridge, 2003, p. 350.
23. Learn about China from continuity of Chinese civilization,” Xinhua, July 6, 2023, https://www.chinadaily.com.cn/a/202306/07/WS647fcccba31033ad3f7bad22.html
24. Muhammad Aiman Nasuha Azari et al., “The Influence of Confucianism on Deng Xiaoping’s Reformation & Xi Jinping’s Legitimacy,” Journal of Islamic, Social, Economics and Development, July 2022, p. 4, http://www.jised.com/PDF/JISED-2022-46-07-02.pdf
25. V. Gordon Childe, What Happened in History, Penguin, 1971 reprint, p. 30f.
26. Frederick Engels, The Origin of the Family, Private Property and The State, ch. 2, p. 76, http://marx2mao.com/M&E/OFPS84.html
27. Charles Andrews, “Material Forces that Turn Socialism into Capitalism,” In Defense of Communism, April 8, 2023, http://www.idcommunism.com/2023/04/material-forces-that-turn-socialism-into-capitalism.html.
* Charles Andrews is the author of The Hollow Colossus.
A PDF file of this essay is available at http://www.hollowcolossus.com/moreCA.htm