جوان آنلاین
شنبه ۲خرداد ۱۴۰۰
بانیان وضع موجود ضد مشارکت عمل میکنند
اگر «مشارکت در انتخابات» خود به شکل یک شخصیت، نظارهگر انتخابات ۱۴۰۰ بود، بیش از همه نگران چه بود و برای مطرح کردن اهمیت خود چه میکرد و چه پیشنهادی میداد؟ مردم در کاری مشارکت میکنند که امید تغییر در آن داشته باشند. این قدرتمندترین عامل مشارکت است.
اگر «مشارکت در انتخابات» خود به شکل یک شخصیت، نظارهگر انتخابات ۱۴۰۰ بود، بیش از همه نگران چه بود و برای مطرح کردن اهمیت خود چه میکرد و چه پیشنهادی میداد؟ مردم در کاری مشارکت میکنند که امید تغییر در آن داشته باشند. این قدرتمندترین عامل مشارکت است. در دوقطبیهای شدید انتخاباتی هم به این علت مشارکت بالا میرود که مردم احساس میکنند فضا برای تغییر یا جلوگیری از تغییر-که آن هم در مفهوم نوعی تغییر است- میتواند اثرگذار باشد. با این توصیف برای افزایش باور مردم به امکان ایجاد تغییر و به دنبال آن بالا رفتن مشارکت در انتخابات چه کاری میتوان کرد و چگونه باید عمل کرد؟
بحث راهبردی «تغییر» یکی از دستاویزها و دستاوردهای بزرگ حکومتهای مردمنهاد در برگزاری انتخاباتها و شرکت دادن مردم در سرنوشت خویش است. یک مشارکت بالای ۷۰ درصد از جهت مقابله با نیروی متخاصم خارجی، مثل تجهیز یک ارتش بزرگ کارایی دارد و از جهت تأمین سیاسی و اجتماعی داخلی مانند ملی شدن صنعت نفت برای ما یا مشابه آن برای کشورهای دیگر عمل میکند. پس اگر کشورها بتوانند مشارکت انتخابات خود را بالا ببرند، بیمزد و منت و با تکیه بر اراده ملتهای خود، دستاورد بزرگی در حوزه سیاسی و اجتماعی و امنیتی داشتهاند.
بحث تغییر فقط هم در تغییر بعد از انتخابات محدود نمیشود. بخشی از تغییرات باید قبل و همزمان با فرآیند انتخاباتها و همسو با نیازها و دغدغههای «بیبرو و برگرد» مردم باشد. مردم از همه اقشار کمدرآمد گرفته تا پردرآمد و از مردمان با تحصیلات ابتدایی تا تحصیلات عالی دغدغههایی مشترک دارند. از نمونه زنده این نیازهای مشترک، بحث کنترل کرونا و بهبود عملکرد بهداشت و درمان از جمله موضوع بیبرو و برگرد واکسیناسیون است که انجام آن حداقل برای گروه هدف تا قبل از برگزاری انتخابات نشانهای از ایجاد تغییر است که با توجه به اهمیتی که خانواده ایرانی برای کهنسالان و بزرگسالان خود میدهند، میتواند رضایت جمعی یکدستی را ایجاد کند.
رفع تحریم یا بیاثر شدن تحریمها نیز که احتمالاً به دنبال خود گشایشهای معیشتی و اقتصادی و فعال شدن بازارها را به دنبال دارد، از دسته همان مطالبات بیبرو و برگرد عمومی است که کمدرآمد و پردرآمد هر دو به دنبال آن هستند و در این میان تفاوتی در مردم بهجز یک دسته کاسب گرانی که معدودند، نیست. واضح است که بیاثرکردن تحریمها زمانبرتر از رفع آنهاست و کار این دولتی که خود را تاکنون نشان داده هم نیست اما این دولت که مدعی بلد بودن زبان دنیا است و نشان مذاکره بر سینه دارد باید با حفظ همه منافع و حقوق حقه ملت در مذاکرات هستهای این مذاکرات را تا قبل از انتخابات به ثمر بنشاند و نتایج ملموس افزایش ارزش پول ملی و برخی گرهگشاییهای اقتصادی آن را به مردم بچشاند.
مطالبات دیگری هم هست که شاید مطالبه قشر نخبه و تحصیلکرده باشد یا مطالباتی که صرفاً خواست یک بخش خاص از جامعه باشد. این گونه مطالبات هم نباید از آن دریغ شود.
در ورای این گونه خواستهها که بیشتر معیشتی و صنفی و در حوزه درد و درمان است، باید به دو موضوع مهم دیگر هم توجه کرد. اول اهمیت حضور نمایندگان جناحهای مختلف سیاسی در میان نامزدها و دوم، کنار کشیدن خود به خود کسانی که نمایندگان و مدافعان وضع موجود هستند.
افرادی مثل نامزدهای برآمده از دل این دولت حتی اگر از فیلتر صلاحیتها هم بگذرند باید بدانند حضور آنها به شدت با مشارکت مردم نسبت معکوس دارد و اگر در بررسی صلاحیتها مسئلهای باید اهمیت داده شود، نه فقط برخی سوابق خاص افراد بلکه مهمتر از همه کارنامه و نامه اعمال حال حاضر آنان و اهمیتی است که حضور نامزدها میتواند در مشارکت یا غیبت مردم در انتخابات داشته باشد. چه چیزی در تأیید یا رد صلاحیت یک نماینده میتواند مهمتر از این باشد که او تجلیگاه نفرت مردم از عملکردش باشد و سیمای شورانگیز انتخاباتها را به فضای یادآوری خاطرات تلخ و ناامیدیها و بیتدبیریهای یک نامزد تبدیل کند؟
بانیان وضع موجود هشت سال است که ضد مشارکت عمل میکنند و این رفتار آنها در مدت مانده به انتخابات پیشرو تشدید هم شده است!
مشارکت مردم باید با گرانترین رقم و ارزشمندترین کالایی که دولتها و حکومتها در دست دارند با کمال احترام و منتپذیری خریداری شود و آن ایجاد و قبول احساس تغییر در سرنوشت خویش است با هر ابزار مشروع و قانونی ممکن.
*****
ساعت ۲۴
شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۰
معمای احراز صلاحیت همتی از بانیان وضع موجود
عبدالناصر همتی رییس بانک مرکزی ایران احتمالا در طبقه ۱۸ ساختمان لاجوردی بانک مرکزی در میرداماد نشسته و به این فکر میکند که خوب شد صلاحیت او از سوی اعضای شورای نگهبان برای تصدی بالاترین مقام اجرایی کشور احراز شده است.
همتی شاید دیروز همچنین منتظر بوده یاران پیشین او در حزب کارگزاران سازندگی و برخی احزاب اصلاحطلب کلمهای در حمایت از او بگویند. اما او باید به این بیندیشد که چگونه شد. از میان ۴۰ کاندیدای مطرح که شماری از آنها از چهرههای نامدار سیاست بودند احراز صلاحیت نشدند و او شد. با توجه به اینکه اصولگرایان در تبلیغات خود دلیل اصلی عدم احراز صلاحیت جهانگیری و نیز لاریجانی و شمار دیگری از ردصلاحیتشدگان را این مساله دانسته و میدانند که اینها بانیان وضع نامساعد اقتصادی هستند احراز صلاحیت همتی رییس بانک مرکزی سه سال اخیر یک معما نیست؟
رییس بانک مرکزی فعلی روزی که برسر کار آمد قیمت هر دلار در یک سال قبل از آمدنش به طور میانگین نزدیک به چهار هزار تومان بود، اما قیمت هر دلار در سال گذشته به طور میانگین ۲۰ هزار تومان بوده است. یعنی کسی که توانسته است قیمت هر دلار ایالات متحده آمریکا را در کمتر از سه سال به طور میانگین پنج برابر کند از بانیان وضع موجود نیست؟ شاید گفته شود او مجری سیاستهای دولت بوده و نمیتوان او را مقصر دانست و دولت باید جوابگو باشد که ارزش ریال را این میزان کاهش داده است. در این صورت آیا نباید از دادگاهی شدن سیف متعجب شد؟ به نظر میرسد عبدالناصر همتی پس از اینکه در دولتهای هاشمیرفسنجانی و اصلاحات در مقام ریاست بیمه مرکزی فعالیت کرد، با روی کار آمدن دولت احمدینژاد و استعفا از حزب کارگزاران و گرفتن مقام بانکی در بنیاد مستضعفان جبهه سیاسی خود را تغییر داد. البته این تغییر جبهه سیاسی از اصلاحطلبی هرگز آشکار نشد و وی در همین دولت آقای روحانی نیز مقامهای بالای سیاسی و اقتصادی داشت که رییس بانک مرکزی شد.
بخشی از معما نیز این است که آیا او واقعا برنامهای برای اقتصاد دارد که کاندیدا شده است؟ اگر برنامهای دارد آیا آن را به رییس دولت فعلی ارائه کرده و او نپذیرفته است؟ البته به دلیل اینکه شورای نگهبان دلایل احراز صلاحیتهای همتی و عدم احراز صلاحیت جهانگیری را به دلیل ساختار شورا هرگز بیان نخواهد کرد معمای احراز صلاحیت کسی که در عمل همان اقدامهایی را انجام داده که سیف انجام داده پرسشبرانگیز است.
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/ektsz37z