تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: دمکراسی مردم
۱۳ ژوئن ۲۰۲۱
نویسنده: پرابهات پاتنایک

 

حقوق مالکیت و مرگ‌های همه‌گیری

 

حقیقت را آنطور که هست باید گفت. امروز بزرگ‌ترین متحد ویروس کرونا در نابود کردن بشریت، نهاد حقوق مالکیت سرمایه‌داری است. «اکونومیست» تخمین می‌زند که تعداد واقعی مرگ از ویروس در سراسر جهان که رسماً سه میلیون نفر اعلام شده است ده میلیون نفر است؛ و ویروس هنوز به پایان نرسیده است. تنها راه متوقف کردن این مارش از طريق مایه‌کوبی همگانی کل جمعیت جهان است. همه، از جمله صندوق بین‌المللی پول، با این موافقت دارند؛ اما اگر قرار باشد پیش از آن که ویروس میلیون‌ها نفر دیگر را بکشد مایه‌کوبی همگانی واقعیت یابد، باید یک افزایش عظیم در تولید واکسن صورت پذیرد. آنچه بر سر راه افزایش عظیم تولید قرار دارد حق مالکیت فکری تعدادی شرکت چندملیتی دارویی است که عمدتاً از پول عمومی برای تولید واکسن‌های موجود استفاده کرده‌اند اما از این که به نام جبران سرمایه‌ای که خود آن‌ها بندرت ساخته‌اند به مواضع انحصاری خود برای سودجویی از فلاک بشری بچسبند، هیچ ابایی ندارند.

موافقت جو بایدن رئیس‌جمهور آمریکا با لغو موقت حقوق ثبت اختراع (patent rights) در مورد واکسن‌ها پیشرفت قابل توجهی بود؛ اما تا زمانی که توافق کلی دربارۀ این موضوع در سازمان تجارت جهانی وجود نداشته باشد، چنین معافیتی نمی‌تواند به وجود آید. و دولت‌های سرمایه‌داری اروپا در مخالفت با این معافیت پشت چندملیتی‌های «خود» محکم ایستاده‌اند. تخمین‌زده شده است که اگر بدون محدودیت حقوق ثبت اختراع از کل امکانات موجود برای تولید واکسن استفاده شود، در اینصورت ۶۰ درصد از جمعیت جهان می‌توانند قبل از پایان سال جاری مایه‌کوبی شوند، که به طور موثر به کشتار لگام‌گسیخته ویروس پایان خواهد داد. اما مذاکرات در سازمان تجارت جهانی که در آن آلمان و دیگران قاطعانه با لغو موقت حقوق ثبت اختراع مخالفت می‌کنند، می‌تواند ماه‌ها حتا تا پایان سال طول بکشد. بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا در نظر دارد پیشنهادی را برای مایه‌کوبی کل جهان تا پایان سال ۲۰۲۲ به نشست آتی گروه هفت (G-7) ارائه دهد. اما حتا اگر گروه ۷ با آن موافقت کند و هدف واقعاً تحقق یابد، تا آن زمان میلیون‌ها نفر خواهند مرد. نکته این است که اکنون با محدود ساختن حقوق مالکیت فکری خصوصی آن‌ها را نجات داد.

اشخاص بسیاری از «آپارتاید واکسن» صحبت می‌کنند، که به این واقعیت اشاره دارد که بخش عمده‌ای از واکسن تولیدی تا کنون در اختیار جهان سرمایه‌داری پیشرفته است، و مقدار کمی برای جهان سوم باقی مانده است. به عنوان مثال، در پایان آوریل، در حالی که ۴۰ درصد از جمعیت ایالات متحده و ۲۰ درصد از جمعیت اتحادیه اروپا حداقل یک واحد واکسن دریافت کرده بود، این برای آفریقا تنها ۲ درصد بود. در هند، تا به امروز، تنها سه درصد از مردم به طور کامل مایه‌کوبی شده‌اند. کشورهای پیشرفته نه تنها تا کنون، بلکه حتا برای آینده قابل پیش‌بینی، بخش عمده‌ای از تولید واکسن را برای خود نگه می‌دارند. آن‌ها این واکسن‌ها را نه تنها برای استفاده، بلکه برای ذخیره کردن پیش‌خرید کرده‌اند.

اما این آپارتید واکسن دو مؤلفه متمایز دارد، و هر دو را می‌توان به سرمایه‌داری متروپل است. نخست، کمبود تولید به علت محدودیت‌های انحصاری ناشی از حق ثبت اختراع است، طوری که کشورهای پیشرفته می‌توانند بخش عمده آن را به خود اختصاص بدهند. این را همانطور که دیده‌ایم می‌توان به حقوق مالکیت نسبت داد.

دوم، نبود حمایت مالی برای برنامه‌های مایه‌کوبی در کشورهای جهان سوم در مقایسه با کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری است. این دوگانگی بین دو مجموعه مدت زمانی است که آشکار بوده است: در بسیاری از کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری حمایت از مردم در طول همه‌گیری تا ۲۰ درصد از بودجه دولت را مصرف کرده است در حالی که در اکثر کشورهای جهان سوم این به ندرت به دو درصد یا حتا کم‌تر از آن می‌رسد. این دوگانگی به اختصاص یارانه برای مایه‌کوبی گسترش می‌یابد؛ در نتیجه، فقرا در کشورهای جهان سوم به سادگی نمی‌توانند واکسنی را که قیمت آن دور از دسترس آن‌ها است دریافت نمایند.

از قضا، همان صندوق بین المللی پول که از مایه‌کوبی جهانی حمایت کرده است، اقدامات ریاضتی مالی را به مثابه شرط اعطای وام و یا مذاکره مجدد درباره وام‌های قبلی کشورهای جهان سوم به آن‌ها تحمیل می‌کند. بنابراین، مؤلفه دومی که به آپارتید واکسن کمک می‌کند را می‌توان به سلطه سرمایه مالی نسبت داد که با همه فعالیت‌های دولت مخالف است، مگر آن که به نفع خود آن باشد. (البته در هند این ریاضت اقتصادی تحمیلی صندوق بین‌المللی پول نیست که علت عدم تمایل دولت به ارائه واکسن رایگان به همه است، بلکه سنگدلی مطلق دولت مودی است).

تخمین‌زده شده است که برنامه مایه‌کوبی جهانی بیش از ۵۰ میلیارد دلار هزینه نخواهد داشت، مبلغی که جهان سرمایه‌داری پیشرفته می‌تواند به راحتی آن را تأمین کند و به عنوان کمک بلاعوض در اختیار کشورهای جهان سوم قرار دهد؛ از قضا با وجود این که تقریباً همه به طرز کسالت‌باری حقیقی مانند «تا همه سالم نباشند،هیچ‌کس سالم نیست» را تکرار می‌کنند، هنوز هیچ ابتکاری برای چنین کمکی در افق دیده نمی‌شود.

اگر معافیت از حقوق ثبت اختراع فوراً امکان‌پذیر نباشد، تولید واکسن هنوز می‌تواند از طریق مجوز اجباری، که برای آن تحت سازمان تجارت جهانی یک ماده برای موارد «اضطراری ملی» وجود دارد، گسترش یابد؛ و وضعیت کنونی کاملاً یک «اضطرار ملی» به شمار می‌آید. فصل شانزدهم «قانون حقوق ثبت اختراع هند» که برای «سازگاری با موافقت‌نامه در مورد جنبه‌های مرتبط با تجارت حقوق مالکیت فکری» اصلاح شد، مجوز اجباری را مقرر می‌دارد.

استدلال برای مجوز اجباری دقیقاً همان استدلال برای معافیت از حقوق ثبت اختراع است، یعنی در شرایط «اضطراری ملی» که تولید واکسن باید به سرعت گسترش یابد، جهان نمی‌تواند منتظر بماند تا دارندگان اولیه حقوق ثبت اختراع، در کمال آرامش نیازهای خود را تأمین کنند. اما،مخالفت زیادی با مجوز اجباری نه تنها در میان چندملیتی‌های دارویی و دولت‌های کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری حامی آن‌ها، بلکه در میان چندین مؤسسه و افرادی که پیش از این حامی معافیت از حقوق ثبت اختراع بودند وجود دارد. عجیب این‌که دولت هند، که با آفریقای جنوبی، خواستار معافیت از حقوق ثبت اختراع شده بود، هر نوع برنامه برای مجوز اجباری را کنار نهاده، و با به‌اصطلاح «اتاق فکر» خود – نیتی آیونگ (Niti Aayog) – علناً ایده را وتو می‌کند.

چرایی این یک معما است. ترس از رنجاندن شرکت‌های چندملیتی دارویی و دولت‌های کشور‌های پیشرفته حامی این شرکت‌های چند ملیتی، از طریق دست‌زدن به یک اقدام یک‌جانبه (زیرا مجوز اجباری بدین معناست) ممکن است عدم تمایل دولت مودی را توضیح دهد؛ اما نتیجه این، از دست رفتن هزاران انسان دیگر است. جبونی دولت مودی به ویژه برجسته است زیرا ذخایر واکسن در شهر دهلی – پایتخت- اکنون (۷ ژوئن) دو هفته است که به پایان رسیده است.

هیچ اظهار نظر خیراندیشانه دربارۀ همکاری بین‌المللی یا دربارۀ نیاز به مایه‌کوبی جهانی هیچ تأثیر متقاعد‌کننده‌ای نخواهد داشت مگر این‌که بطور هم‌زمان خواست معافیت از حقوق ثبت اختراع و یا در غیاب آن خواست مجوز اجباری وجود داشته باشد. این بدین دلیل است که آنچه در اینجا مطرح است یک اصل اساسی است: آیا حق زندگی یک سرخپوست یا یک آفریقایی یا آمریکای لاتینی کم‌تر از یک اروپایی یا آمریکایی است؟ هرگونه همکاری بین‌المللی باید بر اساس این فرض اساسی باشد که جان یک فرد از یک کشور فقیر به اندازه جان یک فرد از یک کشور ثروتمند ارزشمند است. درخواست همکاری بین‌المللی در حالی‌که این فرض انکار می‌شود حیله‌بازی صِرف است.

درست است که هر دولتی حق دارد به جان شهروندان خود نسبت به انجام تعهدات بین‌المللی خود اولویت بدهد. اما امروز مسأله مطرح برای دولت‌های کشورهای پیشرفته واقعاً مسأله جان شهروندان خود در برابر جان شهروندان کشورهای دیگر نیست، جان یک مجموعه از مردم به علت کمبود کلی واکسن‌ها، که یک کمبود مصنوعی است که با نیاز حمایت از حقوق مالکیت خصوصی ایجاد شده است، در برابر جان مجموعه دیگر قرار می‌گیرد. این حمایت است که مانع افزایش تولید واکسن می‌شود. بطور خلاصه، این مسأله مردم در برابر مردم نیست، این مسأله مردم در برابر منافع است.

نکته قابل توجه این است که مردم کشورهای پیشرفته این را درک می‌کنند. اکثریت وسیع آن‌ها با لغو موقت حقوق ثبت اختراع واکسن‌ها موافق هستند. این دولت‌ها، به ویژه در اروپا هستند، که با آن مخالفت می‌کنند، و این فقط این گزاره را برجسته می‌سازد که در حالی‌که دولت‌ها با حمایت از منافع طبقاتی (و حقوق مالکیت مرتبط با آن‌ها) درگیرند، این مردم هستند که همبستگی بین‌المللی را پیش می‌برند.

https://peoplesdemocracy.in/2021/0613_pd/property-rights-and-pandemic-deaths

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/4fk245ef