تارنگاشت عدالت – دورۀ اول
۲۱ مرداد ۱۳۸۳
منبع: شبکه همبستگی
برگردان: ا. آذرنگ
هفتمین كنفرانس جهانی احزاب كمونیست و كارگری جهان، تحت عنوان «مقاومت در برابر تجاوز امپریالیستی: جبهههای مبارزه و گزینهها» در روزهای۸ تا ۱۰ اكتبر ۲۰۰۴ در آتن پایتخت یونان برگزار شد. مقاله زیر متن كامل سخنرانی رفیق كمال اوكویان، دبیركل حزب كمونیست تركیه با عنوان «مبارزه ضد امپریالیستی در تركیه: اتحاد، ناسیونالیسم، بنیادگرایی و جامعه اروپا» است
آیا ناسیونالیسم میتواند در مبارزه علیه امپریالیسم یك موضوع برای اتحاد باشد؟ پاسخ حزب كمونیست تركیه منفی است. مادام كه اشغال علنی مطرح نباشد، همكاری سیاسی با قدرتهای ناسیونالیستی به سود طبقه كارگر نخواهد بود.
اما این پرسش را میتوان به طور دیگری مطرح کرد: آیا گرایشات ناسیونالیستی موجود در میان تودههای وسیع میتوانند به مبارزه میهندوستانه و مقاومت در برابر امپریالیسم كمك كنند؟ به این سؤال میتوانیم پاسخ مثبت بدهیم. در نتیجه تهاجمات نولیبرالیسم، مفهوم «منافع ملی» و اعتبار عناصر بورژوایی مدعی آن از میان رفته است.
امروز كه كشمكشی سخت میان آمریكا و برخی از دوستان پیشین بنیادگرای آن در جریان است؛ آیا میتوان این را یك اتحاد جدید برای مبارزه علیه امپریالیسم دانست؟ آیا بین كمونیستها و گروههای رادیكال اسلامی میتواند اتحاد برقرار شود؟
با توجه به ساختار پیچیده مقاومت در عراق پاسخ به این پرسش دشوار است. فكر میكنم همگی از برخورد حزب ما به اوضاع عراق آگاهید. حزب كمونیست تركیه از آغاز با هر گونه دخالتی در عراق مخالف بوده است و حزب ما با در نظر داشتن این واقعیت، كه مقاومت جاری در برابر نیروهای اشغالگر [در عراق]، یكی از مهمترین عناصر دوران ما به شمار میرود, عمل میكند. دیدن محافل یا مجامع اسلامی رادیكال در كنار مقاومت امری عادی است و آرزوی ما این است كه جناح سكولار مقاومت قویتر شود. در این مورد، ما به عنوان كمونیستهای كشور همسایه، هرچه در توانمان باشد انجام خواهیم داد.
با این وجود، شرایط تركیه در مقایسه با عراق بسیار متفاوت است. ما هر گونه اتحاد یا همكاری با بنیادگراهای تركیه را خطرناك میدانیم. البته مهم است كه مؤمنین عادی را به مبارزه ضدامپریالیستی خود جلب كنیم، اما برای ارتباط با آنها همكاری با عناصر اسلامی رادیكال لازم نیست. حزب كمونیست تركیه میكوشد از روابط كثیف و پنهانی این عناصر با قدرتهای امپریالیستی و اسرائیل پرده بردارد. نباید از یاد برد كه
هم اکنون در تركیه یك حزب اسلامی قدرت را در دست دارد و این حزب بیش از هر حزب حاكم دیگری خواهان تقدیم كشور ما به آمریكا و امپریالیستهای اروپایی بوده است.
***
رفقای گرامی، نمایندگان محترم حزب كمونیست یونان،
در آغاز مایلم اشاره كنم كه برگزاری این نشست – كه بر مقاومت در برابر تجاوز امپریالیستی متمركز است – در آتن بسیار مناسب است. حزب كمونیست یونان در تاریخ خود، به ویژه در دوره اخیر، كه با یك جنگ شوم برای برانداختن یوگسلاوی آغاز شد، هرگز از مبارزه علیه امپریالیسم دست بر نداشته است. من در اینجا میخواهم روی واژه «امپریالیسم» تأكید كنم. آنچه که ما در باره آن صحبت میكنیم، یك مبارزه جامع و قطعی علیه امپریالیسم است – بدون عذر و بهانه، بدون مستثنا كردن یك قدرت یا نهاد امپریالیستی. مبارزهای كه آمریكا، ناتو و جامعه اروپا و … را در بر میگیرد.
رك و پوستكنده باید گفت كه در پی سقوط اتحاد شوروی یا به عبارت صحیحتر، در پی غلبه ضدانقلاب در اروپای مركزی و شرقی، آماج ضدامپریالیستی كمونیستهایی كه در منطقه ما مبارزه میکنند، پیچیدهتر و گستردهتر گشته است. بالكان و خاورمیانه نه تنها به عنوان کانون تجاوز امپریالیستی جلب توجه میكند، بلكه از آنجا که نیروهای پویهآفرین پیچیده اجتماعی، سیاسی، و ایدئولوژیك در این دو منطقه به حركت درآمده اند نیز جالب توجه است. اگر قفقاز ، كه به طور دائم آبستن پیآمدهای غیرمنتظره است را نیز در نظر بگیریم، با صحنه بسیار جالب توجهی روبرو هستیم. كمونیستها تحت فشار وظایف مبارزه ضدامپریالیستی قرار دارند. و ما میدانیم كه این فشار نه تنها دشواریهایی را در برابر ما قرار میدهد، بلكه برخی فرصتهای خطیر انقلابی را نیز با خود همراه دارد. مهم است كه وظایف و فرصتهای مبارزه ضدامپریالیستی به كنارهگیری از مبارزه برای سوسیالیسم نیانجامند. به دیگر سخن، آن وظایف و فرصتها نباید موجب کمرنگی سیاستهای كمونیستها، كه همیشه باید پایه طبقاتی داشته باشد، بشوند.
ما میدانیم كه غلبه بر چنین مشكلی چندان آسان نیست. همان طور كه گفتم، بالكان و خاورمیانه دربرگیرنده نیروهای پویهآفرین سیاسی و ایدئولوژیك بسیار پیچیدهای هستند. این شرایط، موضوع اتحادها – كه یكی از مهمترین عناصر سیاستهای انقلابی است- را حساستر میكند.
واقعیاتی كه میتوان آنها را در بالكان ناسیونالیسم و در خاورمیانه بنیادگرایی نامید، موضوعات تئوریك و پراتیک جدیدی را به مباحثات كمونیستهایی كه در منطقه مبارزه میكنند وارد كردهاند. در این زمینه، من تلاش خواهم كرد تحولات اخیر تركیه و دیدگاه حزب كمونیست تركیه را- كه در حال حاضر روند برگزاری كنفرانس سالانه خود را طی میكند- مختصراً بیان کنم.
ناسیونالیسم
در بالا از پدیدههای ناسیونالیسم در بالكان و بنیادگرایی اسلامی در خاورمیانه نام بردم. تركیه با جمعیت ۷۰ میلیونی خود، در بالكان و خاورمیانه واقع شده است. تركیه كه به عنوان یك كشور اروپایی و آسیایی نیز طبقهبندی میشود، كشوری است كه در آن ناسیونالیسم و بنیادگرایی همزمان ریشه دواندند، و جایی است كه این دو پویه ایدولوژیك – سیاسی به گونهای كاملاً متفاوت از كشورهای دیگر، شكل گرفتند.
اگر چه این یك موضوع برای برخوردهای ایدئولوژیك به شمار میرود، اما روشن است كه ناسیونالیسم پایه مشابهی با میهندوستی دارد. در عصر امپریالیسم، نابرابریها و روابط وابستگی میان كشورهای سرمایهداری، از یك طرف به خاطر طبقه سرمایهدار، ناسیونالیسم را تقویت كرد و از طرف دیگر به طبقه كارگر یك ویژگی «میهندوستانه» داد. تمایز بین ناسیونالیسم و میهندوستی كه برای كمونیستها كاملاً بدیهی است، در اذهان میلیونها انسان چندان روشن نیست.
بنابراین مسأله این است، كه آیا ناسیونالیسم میتواند در مبارزه علیه امپریالیسم یك موضوع برای اتحاد باشد؟ پاسخ حزب كمونیست تركیه منفی است. مادام كه اشغال علنی مطرح نباشد، همكاری سیاسی با قدرتهای ناسیونالیستی به سود طبقه كارگر نخواهد بود.
اما این پرسش را میتوان طور دیگری مطرح کرد: آیا گرایشات ناسیونالیستی موجود در میان تودههای وسیع میتوانند به مبارزه میهندوستانه و مقاومت در برابر امپریالیسم كمك كنند؟ به این سؤال میتوانیم پاسخ مثبت بدهیم. در نتیجه تهاجمات نئولیبرالیسم، مفهوم «منافع ملی» و اعتبار عناصر بورژوایی مدعی این مفهوم، از بین رفته است. به عنوان مثال، در تركیه ارتش، كه از روز بنیانگذاری جمهوری تا امروز ادعای نمایندگی «منافع ملی» را داشته است، بیان میکند كه « همه چیز تغییر كرده است» و خواهان انطباق با «واقعیات دوران» است. از این زاویه، ناسیونالیسم شاهد از دسترفتن تدریجی پایگاه خود است و یک منبع انرژی در حال ظهور است، كه مبارزۀ ضدامپریالیستی میتواند از آن بهرهمند گردد.
از دیدگاه حزب كمونیست تركیه، حیاتی است كه این انرژی ماهیت طبقاتی مبارزه ضدامپریالیستی را نقض نكند. آنچه كه ما امسال قبل و در جریان برگزاری اجلاس ناتو در استانبول شاهد آن بودیم، ثابت كرد كه بسیاری از كارگران و افراد بیچیز جامعه كه تحت تأثیر عوامفریبی ناسیونالیستی قرار دارند، میتوانند به مبارزۀ میهندوستانه و ضدامپریالیستی پیوسته و مهمتر از آن، خود را از تبلیغات ضدكمونیستی آزاد كنند.
بنیادگرایی اسلامی و مقاومت درعراق
پرسشهای مشابهی را میتوان پیرامون جنبشهای اسلامی مطرح كرد. تركیه كشور جالب توجهی است. در كشور ما جنبش ناسیونالیستی- فاشیستی همیشه از حمایت دولت برخوردار بوده، از طرف دولت ایجاد شده و دولت آن را عقب كشیده است. به این دلیل، روابط اجتماعی جنبش اسلامی مستحكمتر و ایدئولوژی اسلامی از زمینۀ تاریخی بیشتری برخوردار است. گذشته از این، ما شواهد مشخصی داریم كه نشان می دهند جنبش اسلامی از طرف دولت، و به ویژه از جانب امپریالیسم آمریكا و آلمان، تقویت شدند. قبل از پایان جنگ دوم جهانی، آمریكا تصمیم گرفت در منطقهای كه تركیه هم در آن درگیر بود، كارت مذهب را بازی كند. با رشد جنبش كارگری، از بنیادگرایی اسلامی به عنوان یك نیروی ضدانقلابی، هم علیه جنبش مترقی تركیه و هم علیه شماری از جمهوریهای اتحاد شوروی استفاده شد. در این جنبه، بنیادگرایی اسلامی كمترین تفاوتی با جنبش ناسیونالیستی- فاشیستی نداشت.
بنابراین، امروز كه كشمكشی سخت میان آمریكا و برخی از دوستان پیشین بنیادگرای آن در جریان است، آیا میتوان این را یك اتحاد جدید برای مبارزه علیه امپریالیسم دانست؟ آیا بین كمونیستها و گروههای رادیكال اسلامی میتواند یك اتحاد برقرار شود؟
با توجه به ساختار پیچیده مقاومت در عراق پاسخ به این پرسش دشوار است. فكر میكنم همگی از برخورد حزب ما به اوضاع عراق آگاهید. حزب كمونیست تركیه از آغاز با هر گونه دخالتی در عراق مخالف بوده است و حزب ما با در نظر داشتن این واقعیت، كه مقاومت جاری در برابر نیروهای اشغالگر [در عراق]، یكی از مهمترین عناصر دوران ما به شمار میرود، عمل میكند. دیدن محافل یا مجامع اسلامی رادیكال در كنار مقاومت امری عادی است و آرزوی ما این است كه جناح سكولار مقاومت قویتر شود. در این مورد، ما به عنوان كمونیستهای كشور همسایه، هر چه در توانمان باشد انجام خواهیم داد.
با این وجود، شرایط تركیه در مقایسه با عراق بسیار متفاوت است. ما هر گونه اتحاد یا همكاری با بنیادگراهای تركیه را خطرناك میدانیم. البته مهم است كه مؤمنین عادی را به مبارزۀ ضدامپریالیستی خود جلب كنیم اما برای ارتباط با آنها همكاری با عناصر اسلامی رادیكال لازم نیست. حزب كمونیست تركیه میكوشد از روابط كثیف و پنهانی این عناصر با قدرتهای امپریالیستی و اسرائیل پرده بردارد. نباید از یاد برد، كه در حال حاضر در تركیه یك حزب اسلامی قدرت را در دست دارد و این حزب بیش از هر حزب حاكم دیگری خواهان تقدیم كشور ما به آمریكا و امپریالیستهای اروپایی بوده است.
از این گذشته، عملکرد سازمانهای اسلامی رادیكال در ترکیه نشان داده است، كه تمایلی به مبارزه علیه امپریالیسم ندارند. در جریان اجلاس ناتو، به استثنای یك یا دو تظاهرات نمادین، كمونیستها و انقلابیون بودند كه بسیج تودهای را سازمان دادند.
آنچه من گفتهام، بدین معنی نیست كه مبارزه ضدامپریالیستی تنها وظیفه كمونیستهاست. تودهها كه در حال حاضر با مبارزه برای سوسیالیسم آشنا نیستند، می توانند جذب مبارزۀ ضدامپریالیستی شوند، و ما نباید این موضوع را به عناصر ناسیونالیست و بنیادگرا واگذاریم. هیچ گزینه دیگری غیر از این رویكرد به موضوع اتحاد وجود ندارد.
اتحادیه اروپا
حزب كمونیست تركیه تلاش دارد با این رویكرد یك طرح انقلابی در اندازد، یك چشمانداز انقلابی معطوف به دوران خاصی كه تركیه اکنون از آن میگذرد و به باور ما هرگز به نقطه پایانی آن نخواهد رسید. این واقعیت كه اتحادیه اروپا برای عضویت تركیه چراغ سبز نشان داد، بیانگر قاطعیت آلمان برای ظهور دوباره به عنوان یك قدرت امپریالیستی مطمئنتر به خود و متجاوزتر است. بنابراین، طی روند مذاكرات عضویت، كه برای مدت زمان بسیار طولانی در جریان خواهد بود، در طرحهای منطقهای امپریالیستهایی كه در جامعه اروپا متشكل شده اند، تركیه یك بازیگر مهم خواهد بود. نقشی كه تركیه طی سالها برای آمریكا ایفا كرده است نیز كاملاً روشن است. در مرحلهای كه پیش رو است، تركیه مأموریتهای نظامی جدیدی را در بالكان و قفقاز عهدهدار خواهد شد.
با این وجود، جامعه اروپا و آمریكا در صدند که برای تحقق این طرحها از تركیه یك كشور از نظر اقتصادی و سیاسی «كوچكتر» و قابل كنترلتری بسازند. برای مثال، هیچ یك از این دو قدرت امپریالیستی دغدغهای پیرامون مسأله كردها ندارند، زیرا آنها فقط ظاهراً نگران منافع كردها هستند. مسأله كردها شرایط مناسبی را برای ابتكارات امپریالیستی فراهم میآورد. این نكته در باره برخی اقلیتهای دیگر، مانند ارامنه، كه بدون تردید در طول تاریخ جمهوری از حیات اجتماعی و سیاسی كنار گذاشته شده و به طور سیستماتیك [در فرهنگ غالب] حل شده اند، نیز صادق است. اما نباید فراموش كنیم كه این و دیگر موضوعات مشابه، اكنون از جانب امپریالیستها برای كنترل تركیه به كار گرفته میشوند. میتوانیم بگوییم كه این موضوعات همراه با یك اقتصاد شكننده، تركیه را در معرض باجخواهی همیشگی امپریالیستها قرار خواهد داد.
حزب كمونیست تركیه برآنست، كه این روند نمیتواند به طور آرام ادامه یابد. اولاً، تودههای زحمتكش فقر بیشتر را تحمل نخواهند كرد. ثانیاً، نهادهای اصلی نظام، حتا ارتش، در روند یک فرسایش جدی هستند. هنگامی که واكنش تودهها با این فرسایش تلاقی كند، ممكن است یك گسیختگی یا یك «از هم پاشیدگی» تاریخی رخ دهد.
به دیگر سخن، ممكن است که دو گرایش مهم ایدئولوژیك در تركیه، كه حافظ كشور برای بورژوازی بودهاند- یعنی ناسیونالیسم و مذهب- در جریان روند عضویت در جامعه اروپا و در نتیجه مأموریت در چارچوب طرحهای آمریكا ماندگار نباشند. حزب كمونیست تركیه برای استفاده از شكافِ ناشی از این و برای گام نهادن در یك مسیر انقلابی همه توان خود را به كار خواهد بست. در پایان، به همه دوستان و رفقا قول میدهیم که: عضویت كامل تركیه در جامعه اروپا، كه قرار است در عرض پانزده سال تحقق یابد، احتمالاً هرگز رخ نخواهد داد. این امری است كه كمونیستها برای آن مبارزه میكنند.
كمال اوكویان، دبیركل كمیتۀ مركزی حزب كمونیست تركیه
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/wmvjthz9