جمعيت ملی مبارزه با استعمار: ما از آقايان کاشانی، دکتر مصدق و ساير گردانندگان جبهه ملی، از کليه احزاب و سازمان‌هايی که مدعی مبارزه عليه استعمارند دعوت می‌کنيم که با طرفداران خود در اين جبهه شرکت نمايند. حزب تودۀ ايران: قوام چکيده خيانت و قلدری است. او امروز آمده است که ايران را اصلاح کند، کيست که به اين ترهات باور دارد؟ ملت ايران به دسايس استعمارگران خارجی و عمال داخلی آن‌ها تسليم نخواهد شد. ملت ايران تصميم دارد که از آزادی، استقلال و حاکميت ملی خود با تمام قوا دفاع کند. برای اين‌که مبارزه مؤثر و هماهنگ اجرا شود، بايد تمام قوای ضداستعماری داخلی منسوب به حزب، دسته يا جمعيت و تمام شخصيت‌های وطن‌خواه که به استقلال وطن و حاکميت ملت خود علاقه دارند، در يک جبهه واحد ضداستعمار متشکل شوند.

تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم

منبع: دژ به جای به سوی آينده، يک‌شنبه ٢۹ تيرماه ١۳۳١

 گزینش و تایپ: ع. سهند

 

فرازهايی از اعلاميه جمعيت ملی مبارزه با استعمار خطاب به دکتر مصدق، آيت‌الله کاشانی و رهبران جبهه ملی

 

از کليه احزاب، سازمان‌ها، جمعيت‌ها و شخصيت‌هايی که مدعی مبارزه با استعمارند، از آقايان آيت‌الله کاشانی، دکتر مصدق، جبهه ملی و سازمان‌های وابسته به آن برای تشکيل يک جبهه واحد ضداستعمار، جمعيت ملی مبارزه با استعمار با در نظر گرفتن وضع جديدی که در روزهای اخير در صحنه سياست کشور ما به وجود آمده و بدون ترديد مستقيماً با سرنوشت نهضت ملی ايران و مبارزات درخشانی که در راه کوتاه کردن نفوذ استعمار از کشور خود کرده است، رابطه دارد وظيفه خود می‌داند که يک بار ديگر به کليه دستجات و افراد ايرانی که مايل به قطع ريشه‌های استعمار از کشور ما هستند و کسانی که مدعی داشتن چنين تمايلاتی می‌باشند مراجعه و با تحليل وضع کنونی کشور و دورنمای آينده راه مبارزات آتی را نشان دهد.

تحليل اوضاع کنونی و ريشه‌های آن
آنچه در اين روزهای ناگوار در کشور ما می‌گذرد آرادی‌خواهان ايران از مدت‌ها پيش از پيدايش آن را پيش‌بينی می‌کردند. سياست دولت دکتر مصدق که نماينده سياست جبهه ملی و احزاب وابسته به آن بود در تمام دوران ١۵ ماهه طوری بود، که هر روز شرايط مساعدتری برای پيدايش بحران کنونی به وجود می‌آمد، تجزيه و تحليل دقيق از جريان و قايع يک‌سال و نيم اخير کشور ما نشان می‌دهد که مسؤوليت اصلی و عمده پيدايش وضع کنونی به عهده گردانندگان جبهه ملی و شخص دکتر مصدف و وابستگان او می‌باشد.

الف- توسعه نهضت ضداستعماری و ملی شدن صنايع نفت
پس از سقوط رژيم ديکتاتوری ٢٠ ساله که حکومتی گوش به فرمان و مطيع امپرياليسم انگلستان در رأس آن قرار داشت و مهم‌ترين دستگاه حاکمه را عمال سرشناس و کهنه‌کار اين سياست اسعماری در دست داشتند و پيدايش امکانات محدودی که در اثر شرايط زمان جنگ در کشور ما پيدا شد از همان اولين روزها مبارزه ملت ايران که در اثر تماس بيش‌تر با وقايع جهانی هر روز آگاهی بيش‌تری پيدا می‌کرد شروع به توسعه گذاشت. اين مبارزه در همان سال‌های جنگ و به خصوص پس از آن با سرعت قابل توجهی شدت يافت و خطر مهمی برای پايه‌های امپرياليسم در ميهن ما به وجود آورد.

با وجود حملات سبعانه‌ای که امپرياليست‌های انگليسی و آمريکايی چه در دوران جنگ و چه در سال‌های پس از آن به نهضت ملی و استقلال‌طلبانه کشور ما وارد ساخته، با وجود قتل‌عام‌های جنايت‌بار در آذربايجان و خوزستان و مازندران، با وجود صدها توطئه‌ای که برای در هم شکستن نهضت ضداستعماری ملت ما از طرف دربار و دولت‌های دست‌نشانده و عُمّال امپرياليسم تهيه و به موقع اجراء گذاشته شد، معذالک شعله‌های فروزان اين نهضت روزبه‌روز بالاتر گرفت، هر بار حملات دشمن را از سر گذراند و در مدت کوتاهی نيروی بيش‌تری می‌گرفت. اين مبارزه عوامل ضدامپرياليستی در دوران اول به خصوص متوجه مهم‌ترين پايگاه‌های امپرياليستی در ايران يعنی شرکت سابق نفت جنوب و بانک شاهی بود…

در سال‌های ٢۶ و ٢۷ توسعه نهضت ضداستعماری ملت موفق شد، خفقان شديدی را که پس از سرکوبی نهضت آذربايجان در کشور ما حکم‌فرما گرديده بود، درهم شکند و به خصوص در ماه‌های قبل از بهمن ٢۷ اين مبارزه اوج قابل ملاحظه‌ای يافت. امپرياليست‌های انگليسی که پايه‌های مهم‌ترين پايگاه خود يعنی شرکت سابق را متزلزل احساس کردند برای درهم شکستن مقاومت ملت ايران و تحميل قرارداد جديدی مانند قرارداد تحميلی ١۹۳۳ کودتای ننگين ١۵ بهمن ٢۷ را عليه نهضت ملی تهيه ديد[ه] و اجرا کردند. آن‌ها اميدوار بودند با انجام اين توطئه موفق خواهند شد برای مدت طولانی موقعيت خود را در ايران مستحکم کنند ولی نقشه آن‌ها به کلی اشتباه بود…

با وجود وسعت و عمق آن توطئه ننگين که اولين نتايج آن از بين بردن قطعی بقابايی آزادی‌های دمکراتيک، توقيف کليه روزنامه‌ها، حبس و زجر و تبعيد مبارزان واقعی ضداستعمار و ايجاد مجلس ارتجاعی سنا و تفسير ارتجاعی قانون اساسی و غيره بود، معذالک موفق به ريشه‌کن کردن نهضت ضداستعماری ملت ايران نگرديدند.

امپرياليست‌های انگليسی از يک طرف تحت فشار ملت ايران که خواهان ريشه‌کن ساختن کليه پايگاه‌های امپرياليستی بود و از طرف ديگر تحت فشار رقيب نيرومند خود آمريکا که خواهان سهم بيش‌تری از ثروت‌های تاراج شدۀ ملت ما بود و می‌کوشيد تا با استفاده از وضع نامساعدی که نهضت ملی ايران برای انگلستان به وجود آورده، امتيازات بيش‌تری به نفع خود به دست آورد، قرار گرفت.

برای مقابله با اين دو فشار امپرياليسم انگليس يکی از قوی‌ترين عمال خود رزم‌آراء را روی کار آورد ولی حکومت رزم‌آراء هم که با سر و صدای زيادی روی کار آمد نتوانست در مقابل سيل عظيم نهضت ملی ايران مقاومت کند و با ننگ و رسوايی درهم شکسته شد. شدت فشار ملت ايران تا جايی رسيد که مجلسين شورا و سنا، مجالسی که ساخته و پرداخته امپرياليسم و اکثريت قاطع افراد آن را عمال شناخته شده و قديمی امپرياليسم انگلستان تشکيل می‌دادند و گردانندگان آن از امضاء کنندگان قرارداد تحميلی ١۹۳۳ بوده اند، ناچار به قانون ملی شدن صنايع نفت رأی دادند…

هم‌زمان با تصويب اين قانون نهضت ملی ايران حکومت خائن علا را که دنبال کننده سياست خائنانه رزم‌آراء بود سرنگون کرد، و در چنين شرايطی حکومت جبهه ملی، حکومت دکتر مصدق که مدعی عملی ساختن قانون ملی کردن نفت و کوتاه کردن دست استعمار بود روی کار آمد…

اگر دولت جبهه ملی طبق ادعاهای سابق خود در مورد مبارزه با استعمار و استبداد عمل می‌کرد بدون ترديد ملت ايران می‌توانست پيروزی‌های بزرگ‌تری به دست آورد و در راه زندگی سعادتمند قدم‌های بزرگی به جلو بردارد.

متأسفانه حکومت جبهه ملی خيلی زود ادعاهای گذشته خود را فراموش کرد و در تمام زمينه‌ها، سياستی در پيش گرفت که نتيجه‌اش جز آنچه که امروز ملت ايران در مقابل خود می‌بيند چيز ديگری نمی‌توانست باشد. بدون ترديد مبارزه ضداستعمار را با چند نفر و چند روزنامه و راديو نمی‌توان پيش برد، استعمار طبق گفته دکتر مصدق پيشوای ملی ريشه‌های عميق در تمام دستگاه‌های دولتی کشور ما دارد، در دربار، ارتش، پليس، مجلس و ادارات دولتی و سازمان‌های اقتصادی تمام مقامات حساس در دست عمال استعمار است. چگونه می‌توان با دو روزنامه و چند نفر چنين قدرتی را درهم شکست. خود گردانندگان جبهه ملی بارها اعتراف کرده اند که اگر تظاهرات عظيم و مبارزات درخشان توده‌های ضداستعمار کشور ما نبود، مجلس شانزدهم هرگز قانون ملی شدن صنايع نفت را تصويب نمی‌کرد. اگر چنين است و مسلم جز اين نيست پس لازم بود جبهه ملی که مدعی مبارزه با استعمار بود پس از تشکيل دولت در صورت وفاداری به ادعاهای خود شرايط لازم را برای توسعه مبارزات ضداستعماری آماده می‌کرد، يعنی آزادی‌های دمکراتيک و به وسيله آن امکان تظاهرات نيروهای ضداستعمار را تأمين می‌کرد، مبارزان ضداستعمار را از بند خلاص می‌نمود و به دخالت ارتش و مقامات غيرصلاحيت‌دار در امور کشور خاتمه می‌داد و خائنين به کشور و پايمال کنندگان جنبه‌های مترقی قانون اساسی را مجازات می‌نمود و انتخابات آزاد را تأمين می‌کرد و دولت جبهه ملی که از نهضت ملی ايران بيش‌تر ترسيد تا از امپرياليست‌ها نه تنها در اين راه که يگانه راه تأمين شرايط پيروزی نهضت ضداستعماری بود، قدم نگذاشت و حتا نه تنها حالت موجود را حفظ نکرد، بلکه برعکس با تمام قوا در راه مخالف آن يعنی راه سرکوبی نهضت ملی قدم برداشت و با کمک سياه‌ترين نيروهای ارتجاعی به قلع و قمع نهضت ملی ايران پرداخت. افرادی از بدنام‌ترين جاسوسان انگليسی و آمريکايی را در کابينه خود شرکت داد و تمام خائنين را در مقام خود تثبيت کرد، حکومت نظامی را در خوزستان ادامه داد، قانون ارتجاعی انتخابات را که  هدفش محروم کردن قشرهای توده‌ای ضداستعماری يعنی کارگران از شرکت در انتخابات است، تنظيم کرد، و روی آن ايستادگی به خرج داد، اوباش و پليس و ارتش را بر سرنوشت مردم مسلط ساخت، به کمک و همکاری همان مراجعی که خود دکتر مصدق آن‌ها را مزدوران می‌ناميد، توطئه‌های ننگين ٢۳ تير و ١۴ آذر و ۸ فروردين را در تهران و نظاير آن را در کليه شهرهای ايران تهيه ديد و عملی ساخت. دکتر مصدق در مبارزه با سازمان‌ها و افکار دمکراتيک تا آنجا پيش رفت که امکان فعاليت را، حتا برای هواداران صلح نيز از بين برد، به جرم هواداری از صلح ميهن‌پرستان به نام را، از دختران و پسران، به زندان‌ها افکند و به چند سال جبس محکوم کرد و به تبعيدگاه فرستاد و به تدريج امکان هرگونه تظاهرات را از ملت گرفته روزنامه‌های دمکراتيک را يکی پس از ديگری توقيف نمود. انتخابات را که مدعی بود در محيط آزادی انجام خواهد داد در محيط ترور غيرقابل تصوری عملی ساخت و در هيچ دوره‌ای در جريان انتخابات اين قدر خون‌ريزی نشده است…

نتيجه آن‌که بدنام‌ترين وابستگان سياست انگليس مانند دکتر طاهری، ميراشرافی از صندوق سر بيرون آوردند و اين مجلسی که اکنون می‌بينيم از قالب بيرون کشيد.

اين جالب است که مصدق قبل از اشغال مقام رياست دولت هميشه با برقراری حکومت نظامی مخالفت می‌کرد، در تهران با استفاده از توطئه پليسی ۸ فروردين حکومت نظامی برقرار کرد و آن را تنها برای جلوگيری از تظاهرات ضداستعماری ادامه داد و حتا در روزهايی که برای او مسلم بود که ممکن است ساقط شود و اين حکومت نظامی به وسيله حريفان عليه او مورد استفاده قرار گيرد، از آنجا که از توسعه نهضت ملی ايران بيش‌تر از هر چيز واهمه داشت حاضر به لغو آن نگرديد. اين جالب است که در زمان دولت مصدق روزنامه‌های مزدور امپرياليسم انگليس که با کمال بی‌شرمی پيروزی‌های ملت را تخطئه کردند و برای تسليم به امپرياليست‌ها دست‌وپا می‌زدند، حتا يک بار به جرم خيانت به ميهن در محاق توقيف نيفتادند، ولی روزنامه‌های مبارز ضداستعمار هر روز به بهانه‌ای مورد حمله و هجوم پليس و چاقوکشان دولتی و دسته‌های اوباش قرار گرفتند.

در زمينه سياست خارجی دولت دکتر مصدق با استفاده از شرايط بسيار مساعدی که آمادگی اتحاد شوروی و کشورهای دمکراسی توده‌ای در مورد تجارت با کشورها به وجود آورد می‌توانست در اين وضع تغيير محسوس و جدی به نفع ملت ايران وارد آورد.

در وضع کنونی چه بايد کرد؟
در اين ساعات بحرانی و تاريک که بر ملت ما می‌گذرد، وظيفه هر فرد وطن‌پرست، هر فردی که طرفدار قطع ريشه‌های استعمار از کشور است، هر فردی که استقلال ملی را بر بردگی ترجيح می‌دهد، اين است که با تمام قوا در راه تشکيل جبهه واحد ملی عليه استعمار بکوشد. روزهايی که ما می‌گذرانيم بوته آزمايش بزرگی است. در اين راه بيش از ساير اوقات قيافه واقعی نفاق‌افکنان و خرابکاران، کسانی که به فرمان اربابان انگليسی و آمريکايی خود را در صفوف مبارزان ملت جا زده اند نمايان و ماسک ريا و تزوير از چهره آنان پراکنده خواهد شد…

ما از آقايان کاشانی، دکتر مصدق و ساير گردانندگان جبهه ملی، از کليه احزاب و سازمان‌هايی که مدعی مبارزه عليه استعمارند دعوت می‌کنيم که با طرفداران خود در اين جبهه شرکت نمايند. هدف يک چنين جبهه بايد اين باشد که مبارزات درخشان ملت ايران را در مورد ملی کردن صنايع نفت و کوتاه کردن دست امپرياليست‌ها از اقتصاد و سياست کشور تا پايان دنبال کنند. ما ملی کردن صنايع نفت را اين می‌دانيم که نفت ايران به دست دولت ايران و بدون مداخله امپرياليست‌ها، کشف، استخراج و تصفيه شود و به هر کشوری که بدون گرفتن هر گونه امتياز و تعهد و با احترام به حقوق و استقلال ملی حاضر به خريد آن باشد، بدون هيچ‌گونه تمايز فروخته شود. برای رسيدن به اين هدف بايد در راه عملی ساختن شعارهای زيرين که فوری‌ترين خواست‌های ملت ايران است از طرف جبهه واحد کليه ميهن‌پرستان ايران اقدامات جدی و فوری به عمل آيد:
١- سقوط قوام
٢- تأمين حداقل آزادی‌های دمکراتيک در سراسر کشور
۳- اخراج کارشناسان آمريکايی

جمعيت ملی مبارزه با استعمار
٢
۸ تيرماه ١۳۳١

***

منبع: دژ به جای به سوی آينده، دوشنبه ۳٠ تيرماه ١۳۳١

فرازهايی از اعلاميه حزب تودۀ ايران، سی تيرماه ١۳۳١

 

ما نمی‌خواهيم بيش از اين درباره گذشته صحبت کنيم- گذشته‌ها به هر حال گذشته است. بايد از گذشته پند گرفت و راه آينده را با سلامت و استواری بيش‌تر طی کرد- امروز خطر بزرگی آزادی، استقلال و حاکميت ملی ما را تهديد می‌کند. قدرت استعمار خارجی و ارتجاع داخلی گره خورده است و اين موجود فرتوت می‌خواهد با آتش و خون ثمر نيم قرن مبارزه هم‌وطنان ما را لگدکوب هوس شيطانی خود کند- قوام را مردم ايران به خوبی می‌شناند.

پنجاه سال است که اين شخص در لحظات بحرانی تاريخ ايران به عنوان حربه مؤثر استعمار خارجی زمام امور کشور را به دست گرفته و سود ملت و ميهن را به مطامع تجاوزکاران خارجی فروخته است. مردم ايران وقايع آذر سال ٢۵ را فراموش نکرده اند. بر اثر توطئه‌های تبهکارانه اين شخص هزارها تن از بهترين و رشيدترين فرزندان آذربايجان و کردستان در خاک و خون غلطيدند. هم او بود که آزادی‌های ملت ايران را لگدکوب قدرت قزاقان و مزدوران سرشناس خارجی کرد، قوام چکيده خيانت و قلدری است. او امروز آمده است که ايران را اصلاح کند، کيست که به اين ترهات باور دارد، قوام آمده است که مسأله نفت ايران را به نفع استعمارگران بيگانه حل کند. ملت ايران به دسايس استعمارگران خارجی و عمال داخلی آن‌ها تسليم نخواهد شد. ملت ايران تصميم دارد که از آزادی، استقلال و حاکميت ملی خود با تمام قوا دفاع کند.

برای اين‌که مبارزه مؤثر و هماهنگ اجرا شود، بايد تمام قوای ضداستعماری داخلی منسوب به حزب، دسته يا جمعيت و تمام شخصيت‌های وطن‌خواه که به استقلال وطن و حاکميت ملت خود علاقه دارند، در يک جبهه واحد ضداستعمار متشکل شوند. اين شرط پيروزی در اين مبارزه حياتی است.

جمعيت ملی مبارزه با استعمار دو روز پيش اولين قدم را در اين راه برداشت. جمعيت از کليه احزاب، سازمان‌ها، جمعيت‌ها و شخصيت‌هايی که مدعی مبارزه با استعمارند، طلب کرده است که برای تشکيل جبهه واحد ضداستعمار اقدام کنند. برای تشکيل اين جبهه لازم نيست که از نظر عقايد سياسی و اجتماعی، توافق کامل ميان شرکت‌کنندگان وجود داشته باشد.

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/yc8xnsk2