پیک خاور

 

بیرون زدن تعفن اپورتونیسم نامه مردمی‌ها از فاضلاب سوسیال دمکراسی امپریالیسم …

 

کنگره هفتم اپورتونیست‌های خود حزب توده خوانده را می‌توان آب سردی بر پیکر تتمه هوادارانی به حساب آورد که تحت شعار استراتژیک «کاچی بعض هیچی» از این خود توده خوانده ها بنام یادگاری از حزب توده دفاع می‌کردند .

سیلی‌هایی که دارو دسته هوادار این حزب آبکی بصورت ما زدند قابل شمارش نیست ولی امروز این نامه مردمی‌ها هستند که با اثبات نظرات ما ، بصورت طرفداران اندک خود یک سیلی جانانه و آبدار تاریخی زدند.
با اعلام انحلال حزب توسط رفیق کیا فرصت‌طلبانی که بدلیل مردود شمرده شدن گزارش بی‌پایه آن‌ها توسط احزاب برادر ، محلی از اعراب نداشتند، با عجله خود را بدواً به افغانستان رسانده و با جعل و تزویر خود را میراث‌دار حزب توده دانسته و در شوروی به میراث‌خواری و غارت اموال مشغول شدند و سپس برای فروش اسناد بدامان غرب رفتند ..

انتخاب حساب‌شده و دقیق رفیق مبارز و فقید خاوری به عنوان رهبری حزب، توسط اپورتونیست‌ها، بدلیل شهرت و شهامت و شجاعت ر. خاوری در مقابله با ارتجاع در عمل پشتوانه‌ای شد برای پنهان شدن عده‌ای وابسته به نهادهای امنیتی غرب تا هم حزب را به راست منحرف کنند و هم خط بطلان بر پلنوم‌های شانزدهم و هفدهم بکشند .

این عمل باز هم نظر ما را ثابت کرد که صِرف مبارز بودن و تا دم مرگ با توان محکم ایستادن رفیق خاوری نمی‌تواند کفایت لازم برای رهبری حزبی مانند حزب توده را تامین کند، رهبری حزبی مانند حزب توده، نخست نیازمند داشتن ذهن خلاق و جهان شناختی کمونیستی از امپریالیسم و توان طرح تئوری منطبق با شرایط عینی ایران و منطقه و جهان و التزام به سانترالیسم دمکراتیک حزبی و … و…. و از همه مهم‌تر داشتن دانش سیاسی ایدئولوژیک در سطح یک ایدئولوگ برجسته، پایه‌های اول تصاحب این مقام در حزب است

مبارزه ما با این اپورتونیسم بشدت مخرب و تاثیر گذار بر احزاب کمونیست منطقه از همان اوایل آغاز و همواره بر انحراف همه روزه این حزب اشاره داشته‌ایم و از همان زمان چنین سرنوشتی را برای نامه ‌ پیش‌بینی می‌کردیم ،لذا مصراً می‌خواستیم این رفیق بازمانده ما با انتخاب نامی دیگر اجازه ندهند پایان حزب توده ایران با چنین فضاحتی گره بخورد، ولی افسوس که نشد .

هفتمین کنگره که احتمالاً با حضور چند نفر انگشت شمار در پستویی شکل گرفته را می‌توان نقطه پایان مبارزه ما با این اپورتونیسم فاسد بحساب اورد چرا که از این جنازه متعفن کرم کرده دیگر جز بوی مرگ و اضمحلال ، چیزی دیگر بیرون نخواهد امد ..

اما نکته مهم اشاره رفقا در ده مهر به واژه «انحراف» در کنگره هفتم است .

سوال اینجاست: آیا رفقای ده مهر قبل از این کنگره ، انحرافی در عملکرد این حزب خود خوانده ، نمی‌دیدند؟

ایا نفی م ل و اعلام سوسیال دمکراسی بعنوان خط مشی آینده، تنها یک «انحراف» است

با این تفسیر آیا می‌توان احزاب سوسیال دمکرات در دیگر کشورها را منحرفین مارکسیست لنینیست نامید؟

اگر این«انحراف» است پس «ارتداد» چیست ؟

به باور من مشکل ما با نامه مردم بیش‌تر ناشی از تساهل تاریخی همین رفقایی است که امروز در ده مهر و عدالت و راه توده و..و. فعال بوده و هستند ..

انتخابات ۱۴۰۰ را می‌توان آغاز مبارزه‌ای طبقاتی دانست که پرچمداران ان نیروهایی از درون انقلاب هستند که در چهل سال تجربه اندوزی از حضور انواع روحانیت با انواع پایگاه طبقاتی در قدرت، ضمن کسب تجربه‌ای که برای اولین بار در تاریخ تشیع و در اولین انقلاب اسلامی در تاریخ ممکن شده، تلاش می‌کند راهکارهای بقدرت رساندن طبقه محروم و تتبیت آن‌را اجرایی کنند .
در چنین شرایطی جایگاه تاریخی چپ حقیقی بسیار مهم و تاتیر‌گذار است

به باور من اکنون زمان ان رسیده که این مجموعه رفقا تکلیف‌شان را با نظر رفیق کیانوری در مورد حمایت همه جانبه از خط امام که امروز تحت نام «تحول» و بازگشت به آزمان‌های انقلاب ۵۷ «گام دوم» را محکم‌تر برداشته و تغییر ساختار اقتصادی فرهنگی را در دستور کار دارد و با اتحاد سه گانه می‌رود تا نظم جدیدی را به نفع توده‌ها و بزیان امپریالیسم در جهان ایجاد کند، روشن نمایند .

تلاش برای ندیده گرفتن کشوری که از شرق نزدیک تا خاور دور و جنوب و شرق آسیا و مرجز تا شمال افریقا تا آمریکای لاتین را در تاثیر سیاست کلان راهبردی خود دارد را پایان دهند و شهامت ابراز نظر در مورد ،نقش ایران در سوریه ،عراق،یمن،افغانستان، محور مقاومت، فلسطین، کوبا،برزیل، نیکاراگوِئه، ونزوئلا را داشته و آن‌را بدون لکنت بر زبان بیاورند .

چگونه ممکن که حضور روسیه در سوریه را بدون نقش ایران تحلیل کرد ؟

چگونه امکان می‌یابید بدون در نظر گرفتن نقش مهم ایران ونزوئلا، این کشور را تحلیل کنید ؟

چگونه می‌شود راجع به فلسطین نوشت ولی اشاره‌ای به حزب‌الله و حماس و روابط ایندو با ایران نداشت؟

آیا اصولاً چنین تحلیل‌هایی لزوماً راه بجایی می‌برد ؟ آیا می‌توان بر این پراکنده گویی‌ها و درز ‌ و خود سانسوری‌ها نام تحلیل نهاد ؟

ایا می‌توان چنین یادداشت‌های زخمی و تکه پاره شده را تحلیل نامید ؟

لذا ما هم‌چنان منتظر برخورد مسئولانه رفقای ده مهر، عدالت، راه توده و… و.. با ایران و تغییراتی که هرگز به آن اشاره نمی‌کنند هستیم ..

ندیدن ایران و سیاست‌های تاتیرگذار جهانی آن، از وزن ایران نمی‌کاهد بلکه وزن رفقا را تهدید می‌کند .

«شکی نیست که هنگام توفان کشتی حزب ما را مخاطرات بیشماری تهدید می‌کند تا هنگام دریانوردی آرام .

در دوران ترقی لیبرال که درآن استثمارکنندگان با تأنی دردناکی خون طبقه کارگر را می‌مکند، شکی نیست که وظایف دیکتاتوری انقلابی دمکراتیک هزاران بار از وظایف «اپوزیسیون افراطی» و تنها یک مبارزه پارلمانی دشوارتر و معضل تر است .

ولی کسانی که که در این لحظه انقلابی استعداد این را دارند که آگاهانه برای دریانوردی آرام و راه «اپوزیسیون» بدون خطر رجحان قایل شوند، همان به که خود را موقتاً از مبارزات سوسیال دمکراتیک کنار بکشند و منتظر پایان انقلاب بمانند …» (لنین)

«سرنوشت کسانی را که بخواهند هدایت می‌کند و کسانی را که نخواهند کشان‌کشان خواهد برد» (لنین)

بیانیه رفقای همفکر ما در پیک خاور را ضمیمه می‌کنم …
https://www.peikekhavar.org/open-letter.html
نامه سرگشاده به احزاب مارکسیست – لنینیست جهان

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/2p94hy76