تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: دنیای هفتگی مردم
نویسنده: تیم یگر
۲۲ دسامبر ۱۹۹۹
در زير انبوه سوخته کاتالوگ هدايا و آگهیهای حراج، تقريباً غرقشده در دريای موسيقی سنتزيی آسانسوری که پخش میشود، در گاوصندوق مذهبی قفل شدهای که طی قرون و اعصار لشکر وعاظ، کشيشان و اسقفها از آن پاسداری کردهاند، يک شعله پنهان هنوز روشن است. اين شعله اميد انقلابی است – اميد به جهانی بهتر، به جامعهای عادلانهتر، جهانی که نظم اجتماعی در آن دگرگون خواهد شد تا فقرا سير شوند و ثروتمندان از ثروتی که نابکارانه جمع کردهاند، خلاص شوند. و اين چيزی است که زحمتکشان از هر فرهنگ، هر مذهب يا زمينه فلسفی که باشند میتوانند آن را از آنِ خود بدانند. چه چيز کريسمس به مبارزۀ طبقاتی ربط دارد؟ به طور خلاصه: همه چيز آن… هر که هستيد، کريسمسِ مبارک و انقلابی داشته باشيد. و بياييد بعد از آن با عزم ريشهکن ساختن بیسرپناهی، فقر، نژادپرستی و بیعدالتی برای هميشه، وارد سال جديد شويم.
مبارزه طبقاتی و امید انقلابی کریسمس
ايام کريسمس میتواند باعث افسردگی شود. کريسمس برخی از بدترين خصوصيات سرمايهداری را بيرون میآورد و در مقابل ما میگذارد. باور فلسفی يا مذهبی شما هر چه باشد، نمیتوانيد فرار کنيد. اگر به اندازۀ کافی از انواع مناسب کالاهای مصرفی برای کسانی که دوست داريد نخريد، آگهیهای تجارتی احساس گناه را در شما برمیانگيزند. قرضدهندگان با استفاده از ابتکارات مالی سعی میکنند کاری کنند که شما بيشتر خرج کنيد. و اين يک فاجعه محيط زيستی است. در زمان کريسمس … پلاستيک، مقوا و لوازم بستهبندی بيشتر از هر زمان ديگری توليد میشود، به گورستان زباله، بخشهای خالی آن، و کورههای سوزاندن زباله فرستاده میشود.
و در عين حال… در زير انبوه سوخته کاتالوگ هدايا و آگهیهای حراج، تقريباً غرقشده در دريای موسيقی سنتزيی آسانسوری که پخش میشود، در گاوصندوق مذهبی قفل شدهای که طی قرون و اعصار لشکر وعاظ، کشيشان و اسقفها از آن پاسداری کردهاند، يک شعله پنهان هنوز روشن است. اين شعله اميد انقلابی است – اميد به جهانی بهتر، به جامعهای عادلانهتر، جهانی که نظم اجتماعی در آن دگرگون خواهد شد تا فقرا سير شوند و ثروتمندان از ثروتی که نابکارانه جمع کردهاند، خلاص شوند. و اين چيزی است که زحمتکشان از هر فرهنگ، هر مذهب يا زمينه فلسفی که باشند میتوانند آن را از آنِ خود بدانند.
چه چيز کريسمس به مبارزۀ طبقاتی ربط دارد؟ به طور خلاصه: همه چيز آن. داستان بدين صورت است:
روزی، روزگاری، در سرزمينی دورافتاده در حاشيه يک امپرتوری بزرگ، مردمی با يک فرهنگ باستانی، گذشتهای معلوم، و ادبياتی بزرگ زندگی میکردند، که تحت سلطه يک قدرت امپراتوری – که از نظر تکنولوژيکی پيشرفتهتر بود- قرار گرفته بودند. سرزمين آنها تحت اشغال سربازان خارجی بود و مستبدين فاسد محلی که همدست ستمگران خارجی بودند بر آنها حکومت میکردند. قيامهای متناوب دهقانان و بردگان محلی وجود داشت که بیرحمانه سرکوب میشد.
در ميان همه اينها دختر جوانی بدون آنکه ازدواج کرده باشد حامله میشود. ممکن است فکر کنيد او از اين واقعه متأسف میشود، اما بالعکس، او در تولد آيندۀ يک کودک دليلی برای شادی و اميد به يک جهان بهتر میبيند. او با شادی و عزمی راسخ، سرود کهن رهايی را سرمیدهد:
«روحم خداوند را میستايد، و روانم با ياد پروردگار ناجیام شاد است، چون او است که به اين کنيز ناتوان خود رحمت دارد. از اوست، که زينپس همه نسلها مرا دعا خواهند کرد؛ چون او قادری است که کارهای بزرگ برای من کرده است – او با بازوی خود نيرو بخشيده است، غرور را در قلب آنها پراکنده است، او قدرتمندان را از تختشان به زير کشيده است و فرودستان را بالا برده است؛ او گرسنگان را با چيزهای خوب سير کرده است، و ثروتمند را تهی رانده است. (انجيل، کتاب يوقا، فصل ۱، آيات ۴۶-۵۳)
او و شريک زندگیاش، در حالی که او هفتههای آخر بارداریاش را میگذراند، ظاهراً در پاسخ به فرمان حاکمان امپراتوری برای ثبتنام در يک سرشماری، مجبور به يک سفر دشوار میشوند. مسافرخانههای محلی به آنها جا نمیدهند. خانواده جوان، بدون سرپناه، در يک اصطبل سرپناه میجويد و مادر در کنار حيوانات اصطبل، فرزند خود را که پسر است بدنيا میآورد.
دشوار بتوان اين را يک آغاز فرخنده برای کودکی دانست که مادر او اين همه اميد به او بسته است. و تازه اوضاع بدتر میشود. حاکم محلی، دست نشاندهای که از طريق ارتش اشغالگر در قدرت است، تصميم به اِعمال ترور میگيرد. متقاعد از اين که در روستايی که اين زوج جوان در آن تازه صاحب پسر خود شدند، شورشی در حال شکلگيری است، او جوخههای مرگ خود را برای کشتن تمام کودکان مذکری که کمتر از سن معينی هستند، گسيل میدارد.
خوشبختانه، خانواده جوان باخبر میشود و به کشور همسايه فرار میکند. آنها در آنجا منتظر میمانند تا خبر مرگ مستبد فاسد محلی خود را دريافت کنند، و بعد از آن برای بزرگ کردن پسرشان به شهر خود بازمیگردند. پسر بزرگ که شد، پيشه نجاری را دنبال میکند. گويی برای تحقق بخشيدن به اميد انقلابی بيانشده در لالايی مادرش، او سازماندهی يک جنبش برای دگرگونی اجتماعی و اقتصادی را پيش میگيرد. جنبشی که از ائتلاف ماهيگيران، فواحش اصلاح شده، بيکاران و خدمه عمومی ردۀ پايين، و طيفی از مردان و زنان، و مردمی که از گروههای قومی گوناگون هستند، تشکيل میشود.
اهداف جنبش از همان آغاز روشن است:
«راه پروردگار را تدارک ببين، راههای او را مستقيم کن. هر درهای پُر خواهد شد، و هر کوه و تپهای فرود خواهد آمد، و کژی، راست خواهد شد.» (انجيل، کتاب يوقا، فصل ۳، آيات ۴-۵)
«او مرا برگزيده است تا خبرهای خوش را به فقرا برسانم. او مرا فرستاده است تا آزادی اسيران را اعلام کنم و ديد نابينان را به آنها بازگردانم، تا ستمکشان را آزاد کنم، تا سال مورد قبول پروردگار را اعلام نمايم.» (انجيل، کتاب يوقا، فصل ۴، آيات ۱۸-۱۹)
و بنابراين، اگر از نزديک به داستان کريسمس نگاه کنيد، میبينيد که داستان مردم طبقه زحمتکش است که در دوران سختی زندگی میکردند، در شرايطی که با آنچه که امروزه ميليونها مردم با آن روبهرو هستند، تفاوت چندانی ندارد. اينها مردمی هستند آگاه از تاريخ مبارزۀ خود، آنها از درسهای گذشته نيرو میگيرند و برای يک جهان بهتر اميد و رؤيا دارند.
مريم، مادر جوان در داستان کريسمس فوقالعاده مطمئن است که آينده بهتر خواهد بود. سرود او، معروف به ستايش، چيزی کمتر از يک سرود انقلابی نيست. اين جنبه انقلابی کريسمس را در سرود معروف کريسمس به نام «اُ شبِ مقدس» [انگليسی O Holy Night و فرانسوی Cantique de Noel] میتوان ديد. کلام آن از سوسياليست فرانسوی پلاسيد کاپيو رومر است و جان سوليوان دوايت از مبارزين آمريکايی ضدبردهداری آن را به انگليسی برگرداند. موسيقی آن را آدولف چارلز آدام، دوست کاپيو که يهودی بود ساخت. يک بخش آن سرود چنين میگويد:
«به درستی او به ما آموخت يکديکر را دوست بداريم؛ قانون او دوستی و پيام او صلح است. زنجيرها گسسته خواهند شد، زيرا برده برادر ماست؛ به نام او تمام ستمها به سر خواهد آمد!»
پیآمدهای سياسی اين سرود را برخی از مرتجعين در کشور خود ما خوب فهميده بودند و اين سرود هنوز هم بحثانگيز است. اين سرود سالها در بسياری از کليساهای محافظهکار در ايالات متحده ممنوع بود و بسياری از ايستگاههای راديويی در جنوب از پخش آن امتناع میکردند.
بنابراين، هر وقت از تعطيلات و از تمام لاطائلاتی که آن را احاطه کرده کِسل شديد، خانوادۀ جوان داستان کريسمس را به ياد آوريد، که چگونه اميد و رؤيای يک دگرگونی انقلابی در کشور خود را داشتند و چگونه روياروی با ستم پايدار ماندند.
هر که هستيد، کريسمسِ مبارک و انقلابی داشته باشيد. و بياييد بعد از آن با عزم ريشهکن ساختن بیسرپناهی، فقر، نژادپرستی و بیعدالتی برای هميشه، وارد سال جديد شويم.
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/3t5c9suw