تقلبات و تخلفات صورت گرفته در مرحله اول انتخابات رياست جمهوری که به برکشيده شدن احمدینژاد منجر شد، از شکلگيری يک ائتلاف سياسی، نظامی و امنيتی به رهبری «ولايت فقيه» حکايت دارد. هدف اين ائتلاف آن است که با کمک قدرت سازمانيافته و ويرانگر خود حرکت کودتايی برای يکدست کردن حکومت به نفع خويش را به پايان برساند. حکومت نظاميان تحت زعامت خامنهای، اندک روزنههای تنفس را نيز بر روی مردم ميهن ما خواهد بست و بهترين شرايط را برای امپرياليسم آمريکا جهت پياده کردن سياستهای خود درباره ايران فراهم خواهد آورد.
تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ اول
ا. آرش [اردشیر جمنشان]
بابک
۲ تیر ۱۳۸۴
آقای هاشمی ما فراموش نکردهايم، اما…
ما فراموش نکردهايم نقش تعيينکننده آقای هاشمی را در ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر، و از ياد نمیبريم صدها هزار کشته، ميليونها زخمی و معلول و صدها ميليارد دلار خسارت مادی حاصل از ۶ سال جنگ بيهوده با عراق؛
ما فراموش نکردهايم نقش آقای هاشمی را در توطئه کشتار زندانيان سياسی در تابستان ۶۷؛
ما فراموش نکردهايم جنايات وزارت اطلاعات را با هدايت فلاحيان وزير کابينه آقای هاشمی؛
ما فراموش نکردهايم تاثيرات سياست تعديل اقتصادی آقای هاشمی را بر زندگی زحمتکشان: بيکاری، فقر، تورم، گرانی، فساد، فحشا، اعتياد و … ؛
ما فراموش نکردهايم نقش تعيينکننده سياستهای آقای هاشمی و مديريت ايشان را در ايجاد پديده رانتخواری اقتصادی، گسترش اقتصاد انگلی، و چپاول ثروت ملی توسط نوکيسهگان جمهوری اسلامی (از جمله خاندان هاشمی)؛
ما فراموش نکردهايم بندوبست و روابط پنهان آقای هاشمی را با دول غربی، بويژه ايالات متحده؛
ما فراموش نکردهايم…
اما…
تقلبات و تخلفات صورت گرفته در مرحله اول انتخابات رياست جمهوری که به برکشيده شدن احمدینژاد منجر شد، از شکلگيری يک ائتلاف سياسی، نظامی و امنيتی به رهبری «ولايت فقيه» حکايت دارد. هدف اين ائتلاف آن است که با کمک قدرت سازمانيافته و ويرانگر خود حرکت کودتايی برای يکدست کردن حکومت به نفع خويش را به پايان برساند.
حکومت نظاميان تحت زعامت خامنهای، اندک روزنههای تنفس را نيز بر روی مردم ميهن ما خواهد بست و بهترين شرايط را برای امپرياليسم آمريکا جهت پياده کردن سياستهای خود درباره ايران فراهم خواهد آورد.
در شرايط فقدان جبهه متحد مردمی، و عدم آمادگی (يا توانايی) نيروهای سياسی مترقی داخل کشور برای بسيج مردم در اعتراض به مخدوش بودن انتخابات، ما نيز همانند اکثريت قريب به اتفاق اين نيروها معتقديم که راهی جز شرکت وسيع در مرحله دوم انتخابات و رای به هاشمی رفسنجانی برای مقابله با خطر سلطه راستگرايان افراطی بر تمام ارکان قدرت، و حفظ حداقل فضای تنفسی، پيشروی نمانده است. اين نکته را نيز نبايد از نظر دور داشت که تشديد تضاد در بالا و بين جناحهای اصلی هيات حاکمه ايران، راه را برای پيشروی جنبش مردم میگشايد.
آقای هاشمی در صورت پيروزی، از آنجا که اين موفقيت را تنها در سايه حضور مردم و پشتيبانی نيروهای سياسی آزادیخواه بدست آورده است، به ناچار و قاعدتا میبايست در مقابل خواستهای جنبش اصلاحطلبانه نرمش نشان دهد.
اما سابقه تاريخی و جايگاه طبقاتی آقای هاشمی جای هيچگونه خوشباوری برای الزام ايشان به اجرای تعهدات داده شده باقی نمیگذارد. در عينحال تجربه ٨ ساله جنبش اصلاحات نشانگر آن است که جز با ايجاد نيرو و فشار متحد مردم نمیتوان خواستهای جنبش را به کرسی نشاند. همچنين خوشخيالی است اگر تصور کنيم که افراطيون راستگرا در صورت شکست در انتخابات از توطئههای خويش دست برخواهند داشت.
يگانه راه، تشکيل هرچه سريعتر جبهه وسيع نيروهای مردمی با شرکت تمام نيروهای اصلاحطلب درون و بيرون حکومت، و دگرانديشان است. تنها صفوف متحد اين جبهه و تکيه بر نيروی مردم ضامن حفظ دستاوردهای جنبش، تعميق آن، مقابله با قدرت افراطيون راستگرا، جلوگيری از ادامه سياستهای پيشين از سوی هاشمی رفسنجانی و تحميل خواستهای جنبش بر دولت وی است.