تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم

منبع: دمکراسی مردم
١٠ نوامبر ٢٠١٣
نویسنده: سوکومال سن

برگردان: ع. سهند

انقلاب صنعتی استالین تبلور برداشت ویژه‌ای از انقلاب اکتبر بود – ایجاد پایه صنعتی برای سوسیالیسم، نظامی که جای سرمایه‌داری را می‌گیرد. تقریباً همه شرکت‌کنندگان در مناظره پذیرفتند که سرمایه سرمایه‌گذاری برای توسعه صنعتی باید بنحوی از بخش کشاورزی (که جمعیت آن هنوز بالغ بر ۸٠ درصد کل جمعیت کشور در سال ١۹٢۶ بود) فراهم شود زیرا منبع دیگری وجود نداشت [برخلاف الگوی چین که سرمایه امپریالیستی سرمایه توسعه صنعتی و رشد اقتصادی چین شد – مترجم]. اتحاد شوروی نه انتظار می‌رفت کمک لازم را از کشورهای سرمایه‌داری غربی بدست آورد نه مستعمرات خارجی برای استثمار داشت که مانند کشورهای سرمایه‌داری توسعه یابد. مناظره عمدتاً حول چگونگی کسب منابع بدون شکستن صلح مدنی با دهقانان می‌چرخید.

انقلاب کبیر اکتبر ١۹١۷: صنعتی‌سازی سریع بمثابه یک جنگ طبقاتی تلخ

 

این نوشتار دربارۀ دگرگونی صنعتی سریع و گسترده‌ای است که در اتحاد شوروی پس از مرگ رفیق لنین و در دوره برنامه پنج ساله اول، ١۹٣٢-١۹٢۸، صورت گرفت. این رویداد عظیمی بود، که همراه با ارتقای همزمان اشتراکی‌کردن کشاورزی، چیزی را تشکیل می‌داد که معمولاً به انقلاب استالین از بالا معروف است. استالین پس از مرگ لنین عهده‌دار این وظیفه شد. انقلاب صنعتی استالین تبلور برداشت ویژه‌ای از انقلاب اکتبر بود – ایجاد پایه صنعتی برای سوسیالیسم، نظامی که جای سرمایه‌داری را می‌گیرد. شعار انقلاب سوسیالیستی اکتبر «رسیدن به کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری و پیشی‌گرفتن از آن‌ها» بود. بلشویک‌ها مدت طولانی بود که شیفته پیشرفته‌ترین تکنولوژی و مدیریت علمی (فوردیسم و تیلوریسم) در کشورهای غربی بودند، و باور داشتند که کاربست آن‌ها در اتحاد شوروی، یک پیش‌شرط برای سوسیالیسم است. امکان ساختمان سوسیالیسم در یک کشور با ایمان کامل دنبال می‌شد و باور بر این بود که خود بقای کشور به صنعتی‌سازی سریع وابسته است.

استالین در سخنرانی پر شور خود در فوریه ١۹٣١ از تاریخ روسیه بمثابه شکست‌های مدام به علت عقب‌ماندگی، «شکست به‌دست خان‌های مغول، اربابان فئودال سوئدی، نجبای لهستانی – لیتوانی، سرمایه‌داران انگلیسی – فرانسوی و بارون‌های ژاپنی» سخن گفت و اعلام کرد: «ما پنجاه تا صد سال از کشورهای پیشرفته عقب هستیم. ما باید این فاصله را در ده سال طی کنیم. یا ما این‌کار را می‌کنیم، یا آن‌ها ما را له خواهند کرد.» احساس انزوای بین‌المللی و یک جنگ طبقاتی بین‌المللی ناگزیر در سرعت طاقت‌فرسای صنعتی‌سازی استالین نقش داشت. صنعتی‌سازی بمثابه یک جهش بزرگ از یک کشور نسبتاً عقب‌مانده به یک قدرت صنعتی مافوق‌ مدرن تلقی می‌شد.

این جهش تضاد خود انقلاب اکتبر را منعکس می‌کرد: یک انقلاب پرولتری در یک کشور عمدتاً دهقانی، یا به گفته معروف آنتونیو گرامشی «انقلاب علیه داس کاپیتال». زیرا کارل مارکس بر این نظر بود که سوسیالیسم بر پایه ظرفیت تولیدی سرمایه‌داری صنعتی پیشرفته ساخته خواهد شد و از اینرو بلشویک‌ها معتقد بودند که یک جهش از نظر تاریخی بی‌سابقه برای ساختمان سوسیالیسم در شوروی ضروری خواهد بود. تصمیم به انجام این جهش در اواخر دهه ١۹٢٠، پس از مناظره تئوریک داغ پیرامون صنعتی‌سازی، همراه با اختلافات تئوریکی صورت گرفت که اغلب به اختلاف سیاسی مشخص در درون حزب نیز می‌انجامید.

با این وصف، تقریباً همه شرکت‌کنندگان در مناظره پذیرفتند که سرمایه سرمایه‌گذاری برای توسعه صنعتی باید بنحوی از بخش کشاورزی (که جمعیت آن هنوز بالغ بر ۸٠ درصد کل جمعیت کشور در سال ١۹٢۶ بود) فراهم شود، زیرا منبع دیگری وجود نداشت [برخلاف الگوی چین که سرمایه امپریالیستی سرمایه توسعه صنعتی و رشد اقتصادی چین شد – مترجم]. اتحاد شوروی نه انتظار می‌رفت کمک لازم را از کشورهای سرمایه‌داری غربی بدست آورد نه مستعمرات خارجی برای استثمار داشت که مانند کشورهای سرمایه‌داری توسعه یابد. (در هر حال، استثمار مستعمرات، یک شیوه سرمایه‌داری، نفی شد). مناظره عمدتاً حول چگونگی کسب منابع بدون شکستن صلح مدنی با دهقانان می‌چرخید.

اما، بار صنعتی‌سازی شدیداً بر دوش کل جمعیت افتاد، و بر گروه‌های اجتماعی گوناگون به درجات گوناگون تأثیر گذاشت.

حزب بلشویک صنعتی‌سازی دولت را رهبری کرد، اما دستاوردهای شگفت‌انگیزی به قیمت میزان مشخصی از رنج جمعیت بدست آورد؛ این شالوده‌های صعود اتحاد شوروی پس از جنگ جهانی دوم شوروی به یک قدرت جهانی را ریخت. در بررسی انقلاب صنعتی تحت رهبری استالین، مورخین شوروی گرایش به تمرکز بر دستاورهای خیره‌کننده و هزینه‌های غیرقابل اجتناب آن دارند، درحالی‌که مورخین غربی گرایش کامل به انجام خلاف آن‌را دارند. حتا موقعی که مورخین غربی ارزش هم دستاوردها و هم هزینه‌ها را می‌دانند، به نظر می‌رسد خود را با این پرسش مشغول می‌کنند که آیا دستاورها ارزش قیمت پرداخته شده را داشت، یا خود انقلاب بر اساس نقطه‌نظر طبقاتی سرمایه‌داری خود آن‌ها واقعاً ضروری بود.

در سال ١۹٢١، در دورۀ لنین، یک تغییر مهم در سیاست صورت گرفت. کمونیسم جنگی بلشویک‌ها، برای اعاده هم اقتصاد و هم صلح مدنی با دهقانان، جای خود را به برنامه اقتصادی نوین (نپ) داد. نپ روابط بازار را بین شهر و روستا مجدداً مستقر نمود و اکثر ویژگی‌های کمونیسم جنگی را رها کرد، نتیجتاً به بخش خصوصی اجازه داده شد احیا شود. این یک دوره جنگ داخلی بود، زمانی‌که روسیه شوروی از جانب دشمنان طبقاتی داخلی همراه با تجاوزات خارجی مورد حمله قرار داشت. «ستادهای فرماندهی» اقتصادی [اصطلاح لنین] (صنایع بزرگ، بانکداری و بازرگانی خارجی) در دست دولت باقی ماند. برای ارتقای کل برنامه‌ریزی دولتی، «کمیسیون دولتی برای برنامه‌ریزی» (Gosplan) در سال ١۹٢١ تأسیس شد. «رابکرین» («کمیساریای خلق برای بازرسی کارگران و دهقانان») که در سال ١۹٢٠ تأسیس شد و بزودی با ادغام در «کمیسیون کنترل مرکزی حزب کمونیست» در سال ١۹٢٣ به یک دستگاه قدرتمند مبدل شد، بر فعالیت‌های این مؤسسات نظارت می‌کرد. «اداره سیاسی حکومت» (OGPU) به کار «رابکرین» کمک می‌کرد، این از درون پلیس امنیتی حکومت-چکا- که با انقلاب اکتبر تأسیس شد و با جنگ داخلی رشد کرد، بیرون آمد. همه این مؤسسات، که در زمان لنین بوجود آمدند، در حرکت صنعتی‌سازی اتحاد شوروی تحت استالین نقش بازی کردند.

سیاست‌های درپیش گرفته شده برای قیمت‌های کشاورزی و تحویل تولیدات صنعتی به دهقانان، بویژه تولیداتی که آن‌ها برای رشد تولیدی خود در سال ١۹٢۷ به آن نیاز داشتند، در یک افتضاح برسر تهیه غلات توسط دولت (و همچنین توسط تعاونی‌های رسمی) پایان یافت. رهبری حزب در آغاز سال ١۹٢۸ تصمیم گرفت «اقدامات فوری» را که تنها اقدامات عملی تلقی می‌شدند، پیش گیرد. براساس این اقدامات، دهقانان مجبور بودند غلات خود را به دولت تحویل دهند و برای این، طبق سیاست رسمی حزب برای تهیه غلات، قیمت رسمی بسیار پایینی دریافت می‌کردند. اگر دهقانان با عدم تحویل پاسخ می‌دادند، مقامات به «اقدامات استثنایی» متوسل می‌شدند، که بویژه تحت ماده ١٠۷ قانون جزایی (جمهوری فدراتیو روسیه شوروی سوسیالیستی) آن‌ها می‌توانستد دارایی‌های دهقانان را تصاحب و مصادره نمایند. این مصادره‌ها با کمک مقامات رسمی و «بریگادهای کارگری» بیشمار اعزام شده از شهرها اجرا می‌شد. در اصل، این اقدامات عدوانی فقط در مورد کولاک‌ها و دیگر دهقانان مستقل انجام می‌شد. این اقدامات، بویژه بعد از بهار ١۹٢۸، زمانی‌که قحطی بطور جدی احساس شد، اکیداً به اجرا گذاشته شد. از آن زمان دهقانان فقیر، که کم‌و‌بیش طی ماه‌های زمستان اقدامات استثنایی را تحمل کرده بودند، متخاصم شدند و در آخر بهار تقریباً همه دهقانان بروشنی مخالف سیاست در پیش گرفته شده برای روستاها بودند. در اواسط ژوئن ١۹٢۸، ام. آی فرومکین در نامه‌ای خطاب به کمیتۀ مرکزی نوشت «روستا، به‌غیر از بخش کوچکی از دهقانان فقیر، علیه ما است.»

نارضایتی در شهرها نیز احساس می‌شد. اتحاد شوروی در آن‌زمان جدی‌ترین بحران اجتماعی و سیاسی از قیام کرونشتات به بعد را تجربه می‌کرد. در ژوئیه، کمیته مرکزی تصمیم گرفت «اقدامات استثنایی» را لغو کند و بر «موقتی» بودن آن تأکید نمود و کاربست اقداماتی را که موجب بروز «نقض مشروعیت انقلابی»، تجسس غیرقانونی، خودکامگی اداری و غیره شده بود محکوم کرد. نتیحتاً کمیته مرکزی تصحیح لازم را در سیاست خود انجام داد.

بدینسان، نپ تحت رهبر لنین جنگ علیه نیروهای بازار را برای یک دوره نامشخص به عقب انداخت، و بجای آن رقابت با آن‌ها را اعلام کرد. در راستای تضمین انباشت سرمایۀ لازم برای صنعتی‌سازی به قیمت درآمد دهقانان نه صلح مدنی، مانورهای ماهرانه‌ای با قیمت در بازارها صورت می‌گرفت. با این وجود، طی نپ، ترس از این‌که بازارها دست بالا را بگیرند دولت بلشویک را نگران می‌کرد. مانور با قیمت در بازارها، گرچه از نظر سیاسی ضروری بود، از جانب بسیاری از بلشویک‌ها کاری غیرقهرمانانه تلقی می‌شد، و این واقعیت که طی نپ، سال‌های کمونیسم جنگی با دلتنگی بمثابه «دورۀ قهرمانانه انقلاب کبیر روسیه» بخاطر می‌آمد، آن‌را تصدیق می‌کرد.

بلشویک‌ها، بلا استثنا به کارشناسان «بورژوایی» بی‌اعتماد نبودند، یا اعتماد کور به آن‌ها نداشتند. بلکه، پیش از ١۹٢۸، بلشویک‌ها که از روی مصلحت نپ را در پیش گرفته بودند، به اکثریت کارشناسان «بورژوایی» امکان داده بودند که بطور فعال به دولت شوروی خصومت نداشته باشند.

در کنگره شانزدهم حزب در آوریل ١۹٢۹، گزارشگر «رابکرین» اعلام کرد که زمان جنگ فرارسیده است و این‌که «ما هم‌اکنون درگیر هستیم.»

این بررسی اجمالی از صنعتی‌سازی مفهوم «انقلاب از بالا» را رد نمی‌کند، اما برخی فرضیات ضمنی آن‌را چالش می‌نماید، لذا یافته‌ها را تکمیل کرده، و مهم‌ترین نتیجه‌گیری‌های آثار غربی اخیر پیرامون دیگر جوانب انقلاب استالین را تأیید می‌کند. انقلاب در این آثار صرفاً انقلابی از بالا نیست بلکه انقلابی است که تا حدی از نقطه‌نظر سیاسی «از پایین» نیز برآن پافشاری و از آن حمایت می‌شد. نتیجتاً مورخین غربی که نسنجیده پذیرفته‌اند که استالین کل جامعه را مرعوب کرد و مورد ترور قرار داد، موضوع حمایت مردمی را کلاً نادیده گرفته‌اند. در واقع، خود مفهوم جنگ طبقاتی در نظر داشت حمایت طبقه کارگر را به‌دست آورد. در این مقاله ما گستره و خُلق‌و‌خوی هم مقاومت و هم حمایت کارگران را بررسی کردیم، و نشان دادیم که کارگران پایه بقای رژیم شوروی را که تحت استالین، پس از مرگ لنین، از انقلاب بیرون آمده بود تشکیل می‌دادند.

ما سخن خود را این نکته به پایان می‌رسانیم که صنعتی‌سازی سریع در اتحاد شوروی، گرچه در مواقعی بسیاز شاق شد، اما پایه صنعتی لازم برای تولید ضروری تسلیحات سنگین برای اتحاد شوروی پس از مرگ لنین را برای درهم شکستن نیروهای فاشیستی و نجات جهان از شورش فاشیسم آلمان-ژاپن  تأمین کرد کرد، چیزی که هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌را انکار کند.

http://pd.cpim.org/2013/1110_pd/11102013_october.html

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/nenfxcy8