تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: نامه مردم، دورۀ هفتم، سال سوم، شمارۀ ۵۰۵، ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۰
بابی سندز
به گزارش خبرگزاریها بابی سندز، مبارز ایرلند شمالی، در شصتوششمین روز اعتصاب غذای خود، در سن بیستوهفت سالگی، جان سپرد.
رابرت (بابی) جرازد سندز، چهره برجسته جنبش مقاومت ایرلند شمالی، بخاطر مبارزه علیه اشغالگران انگلیسی، به ۱۴ سال زندان محکوم شده بود.
اما محافل حاکم بریتانیا، که همیشه میل داشتهاند، کشور «خود» را بمنزله «مهد آزادی و دمکراسی» جابزنند، این مبارز سیاسی را نیز «تروریست» و «جنایتکار» قلمداد کردند. چنین ادعای ریاکارانهای، از سوی استعمارگران لندننشین، پدیده تازه و شگفتانگیزی نیست. در مستعمرههای پیشین بریتانیا، کمتر جنبش آزادیبخشی را مییابیم که «جنتلمن»های انگلیسی بر آن نام «جرگه تروریستی» ننهاده باشند . کمتر رهبر انقلابی است که سالها از «نعمت آزادیخواهی و دمکراسیطلبی» استعمارگران بریتانیایی، البته در زندان و شکنجهگاه، «بهرهمند» نشده باشد.
بدینسان، خانم تاچر نیز میتواند بخود ببالد که به سنن دیرین آباء و اجداد خویش وفادار باقی مانده است. «بانوی آهنین» لندن، نه تنها آوای آزادیطلبانه هزاران ایرلندی را در «بلفاست»، «لندندری»، «نیوری»، «دانگانون»، و دیگر شهرها و شهرکهای ایرلند شمالی ناشنیده گرفت، بلکه در برایر افکار عمومی جهان نیز «آهنین» ماند!
هواداران انگلیسی «حقوق بشر» حاضر شدند، که زندانی «بلوک اچ زندان میز» به فجیعانهترین گونه بهلاکت برسد، ولی بدیهیترین حق او را نایده بیانگارند: حق آنکه به عنوان «زندانی سیاسی»، و نه یک «جنایتکار عادی» در بند اشغالگران انگلیسی بسر برد.
از این که بگذریم، «وستمینیستر»نشینان، که خود را وارثان «مادر پارلمانها» میخوانند، نمیخواستند حتا حق نمایندگی بابی سندز را در پارمان لندن بپذیرند. هرچه باشد چهار روز پس از آنکه بابی سندز، اعتصاب غذای خود را آغاز کرد، مرگ نماینده «فیرماناگ و تایرون جنوب» به انتخابات جدید در این حوزه انتخاباتی انجامید و بابی سندز، به نوشته «تایم» «در برابر دیدگان هراسزده دولت بریتانیا – به نمایندگی «وستمینیستر» برگزیده شد. دولت بریتانیا که همیشه استدلال میکرد، «شورشیان» ایرلند شمالی باید دست از «تروریسم» بردارند و از راههای «قانونی» خواستهای خود را مطرح سازند، اجازه نداد که بابی سندز حتا یک لحظه از پشت تریبون پارلمان بریتانیا، خواستهای حقه خو و همشهروندان خود را بگوش مردم این کشور برساند.
رفتار «بشردوستانه»، «آزادیخواهانه» و «پارلمانتاریستی» دولت بریتانیا در برابر بابی سندز مبارز، موجی گسترده از خشم در سراسر جهان برانگیخت. اما «بانوی آهنین»، «آهنین» ماند و گفت «جرم جرم است!»
شاید خانم تاچر بیندیشد که با دستهای «آهنین» خود توانسته است بر «مجرم عادی بلوک اچ زندان میز» «پیروز» شود. ولی آینده نشان خواهد داد که مبارزان ایرلند شمالی نیز، چون بسیاری از خلقهای پیش از آنها، زنجیر «آهنین» استعمار انگلستان را از هم خواهند گسلید و چون آهنپارهای به زبالهدان تاریخ خواهند افکند.
***
منبع: نامه مردم، دورۀ هفتم، سال سوم، شمارۀ ۵۰۶، پنجشنبه ۱۷ اردیبهست ۱۳۶۰
آزادیِ «مردن»
بابی ساندز!
ای صدای زخمی ایرلند
تو «آزاد» بدنیا آمدی
و «آزاد« مردی
بابی ساندز!
ترانه خونین بلفاست
تو «آزاد» بودی تا شکنجه شوی
«آزاد» بودی – «آزاد»-
تا در دخمههای بلفاست گرسنه باشی
– «آزاد» بودی – «آزاد»-
تا چکمه لردها را برق بیاندازی.
«آزاد» بودی
تا در کارخانه استثمار شوی
و خون تو شکم تراستها را پروار کند.
بابی،
بابی ساندز!
همه عمر «آزاد» بودی
«آزاد».
بابی ساندز! نعرۀ ایرلند
همیشه «آزادت» گذاشتند
تا گدایی کنی
تا «سل» داشته باشی
تا خونت را بفروشی در ازاری لقمهای نان
تو «آزاد» بودی
-بابی-
مثل تمامی آنان که در خاکت چشم بر جهان باز میکنند
و از تبار سرمایه نیستند
تو «آزاد» بودی
تا «آزاده» نباشی
«سرزمین ملکه»
– مهد دیرین «آزادی»-
هرگز
هرگز- تا واپسین نفسهایت
«آزادی» را از تو دریغ نکرد.
تو «آزاد» ماندی
تا ذره ذره آفتاب نگاهت
در «سلولهای آزادی» بپوسد
تو «آزاد» ماندی
– تا ۶۴ روز مرگ را صدا کنی
و آنک
آخرین نوع «آزادی»
– ساخت کارخانجات معظم ««آزادی»-
نصیب تو شد:
«آزادی» مردن
و تو آزاد مردی
بابی ساندز! صدای هقهق دخترکان ایرلند
بابی! خروش گرسنگان جهان
تو ۶۴ روز
مرگ را سجده کردی
تا زندگانی را نماز بری
تو ۶۴ روز مردی
تا چنانکه لردها میحواهند
«آزاد» نباشی
تو ۶۴ روز مرگ را به سخره گرفتی
تا آزد باشی
– آنسان که بایسته انسان است.
بابی!
نگاه کن
در صدایت آزادی جهان گل میدهد.
هوشنگ حصاری
۱۵/۲/۱۳۷۰
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/y3svyt3y