تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم

منبع: دنيا، نشريه سياسی و تئوريک کميته مرکزی حزب تودۀ ايران، سال سوم، دورۀ سوم، شماره ‏‏۱۰، آذر ۱٣۵۵‏
علی گلاويژ

گزینش و تایپ: ع. سهند

 

به سنن بهمن وفادار بمانيم
‏(به مناسبت ۳١- مين سالگرد ٢ بهمن ۱۳٢۴) ‏

برفی که از روزها پيش می‌باريد کوه و صحرا را پوشانده بود. راه ماشين‌رو ميان شهرها گاهی روزهای متوالی ‏مسدود می‌ماند. در اکثر مناطق اسب نيز تا شکم در برف فرو می‌رفت و از حرکت باز می‌ماند. راه‌پيمايی بر روی ‏قشر فوقانی منجمد شده برف مطمئن‌ترين طرز مسافرت بود. زمهرير سوزانی که با غريوی سهمگين در صخره‌ها ‏و درختان عور می‌پيجيد و کوهه‌های برف را از سويی به سويی می‌راند، حرکت را بر روندگان مشکل‌تر ‏می‌ساخت.‏

در چنين زمستانی (اواخر دی‌ماه سال ۱۳٢۴) هزاران نفر چارق به پا و تفنگ بردوش و عصا به دست با بسته‌ای ‏نان و توشۀ راه بر پشت پياده و سواره و عده‌ای با اسب و با ماشين از مسافات دور و نزديک به سوی مهاباد برای ‏شرکت در مراسم تأسيس حکومت ملی کردستان در حرکت بودند. اکثريت آنان را که دهقان، پيشه‌ور، کارگر، ‏روحانی و روشنفکران ميهن‌پرست، سرمايه‌دار ملی، افراد آزادی‌خواه عشاير و ديگران بودند، اعضای حزب دمکرات ‏کردستان تشکيل می‌داد. يگانه نيرويی که گاهی روزهای متوالی اين کاروان چندين هزار نفری را از ميان امواج ‏برف و يخ به پيش می‌برد جز يک هدف عالی از هر هدف ديگری، يعنی عزم آزادی و اميد سعادت خلق چيز ‏ديگری نمی‌توانست باشد.‏

در آن ايام خلق کردستان ايران در شرايط تاريخی پيروزی جهانشمول سوسياليسم بر فاشيسم و در متن نهضت ‏انقلابی ايران که تحت رهبری حزب تودۀ ايران به رشد و مقياس بی‌سابقه‌ای دست يافته بود می‌رفت تا به مثابه ‏جزيی از اين نهضت به پا خيزد و دوش‌به‌دوش برادران آذربايجانی در گوشه‌ای از خاک ميهن ما ايران سنگر آزادی ‏را مستقر سازد و به همراهی همه مردم ايران شالوده ايرانی دمکراتيک، آزاد و مستقل را پی‌ريزی کند.‏

شهر مهاباد که آنزمان کم‌تر از ۲۰ هزار سکنه داشت چندين هزار ميهمان، يعنی نمايندگان خلق را با آغوش باز ‏پذيرفت. روز ۲ بهمن سال ۱٣٢۴ تحت رهبری حزب دمکرات کردستان، در ميتينگ عظيم نمايندگان خلق که نقش ‏مجلس مؤسسان را بازی کرد، برای بار اول در تاريخ خلق کرد حکومت خودمختار دمکراتيک کردستان در داخل ‏ايران اعلام گرديد و قاضی محمد يکی از چهره‌های درخشان تاريخ معاصر کردستان و سرتاسر ايران به رهبری اين ‏حکومت برگزيده شد.‏

***

حکومت ملی کردستان تحت رهبری حزب دمکرات کردستان سلطه ارتجاع و امپرياليسم را از منطقه تحت ‏حاکميت خود برانداخت و حکومت خلق را مستقر کرد. فرمانروايی بلاشريک طبقه فئودال- عشيره‌ای را در هم ‏شکست و نمايندگان طبقات و قشرهای خلقی را به صفوف مقدم زندگی سياسی و اجتماعی جلو کشيد. طبق ‏شرايط زمان و اوضاع ويژه کردستان به اصلاحات مادی و معنوی به سود خلق دست زد. جنبش کرد را از حالت ‏انزوا و از دسترس نفوذ ارتجاع و امپرياليسم به در آورد و آن را بر مبنای انترناسيوناليسم رشديابنده با جنبش ‏آذربايجان و انقلاب سرتاسری ايران که طبقه کارگر و حزب تودۀ ايران در مرکز آن قرار داشت، پيوند داد. در ‏سمتگيری جهانی خود به طور قاطع موضع ضد امپرياليستی گرفت و بر جنبش انقلابی جهان و در رأس آن اتحاد ‏شوروی تأسی نمود. و آنگاه به مقتضای سرشت خود و طبق اراده و نيازمندی‌های حياتی خلق کرد همه اين ‏محتوای دموکراتيک و انقلابی را در قالب خودمختاری خلق کرد در داخل ايران ريخت و بدين وسيله ستم ملی را ‏برانداخت. به ويژه کسانی که با تاريخ گذشته خلق کرد آشنايی دارند به روشنی پی می‌برند که جنبش ۲ بهمن ‏با ايجاد يک چنين چرخشی در سرنوشت کردستان و با پی‌ريززی اصول عمده جنبش معاصر کرد بزرگ‌ترين خدمت ‏را به خلق کرد انجام داده است. حکومت ملی کردستان گرچه بيش از يازده ماه نپاييد و با تهاجم مشترک ارتجاع ‏ايران و امپرياليسم آمريکا و انگليس سرنگون گرديد، ولی بدون بيم از مبالغه بايد اين واقعيت را تکرار کنيم که اين ‏دوران کوتاه با روح دمکراتيک، محتوای انقلابی و سمتگيری درست خود که در بالا برخی از عمده‌ترين جهات آن به ‏اختصار بيان شد به نسل‌های امروز و آينده خلق کرد يگانه راه آزادی را نشان داد. اين راه که به رهبری حزب ‏دمکرات کردستان و پشتيبانی همه نيروهای مترقی و انقلابی ايران و جهان و با تأسی بر منافع و اراده توده ‏زحمتکش خلق کرد آغاز گرديد يگانه راهی است به طور قاطع پيروزمند، منطبق با راه همه خلق‌های جهان و لذا ‏راهی است که برای خلق کرد سعادت واقعی و برای روندگان مبارز خود افتخاری جاودان می‌آفريند. بنيان‌گذاران، ‏اجراکنندگان و رهبران اين جبش در تاريخ مقامی بس ارزنده دارند و نسل‌های حق‌شناس هميشه با حس احترام ‏در برابر خاطره شهدای اين نهضت: قاضی محمد، سيف قاضی، صدر قاضی، شيرزاد، فاروقی، نقده‌ای و ده‌ها و ‏صدها مبارز ديگر سر تعظيم فرود خواهند آورد.‏

 ‏***

اکنون که سی سال از سرکوب خونين نهضت ۲ بهمن می‌گذرد علی‌رغم وعده‌های عريض و طويل و «انقلاب ‏سفيد» و مدعاهای پيشروی به سوی «تمدن بزرگ» در نتيجه سياست ارتجاعی رژيم که نسبت به کردستان به ‏زهر شوينيسم نيز آميخته است با کردستانی سر و کار داريم که در مجموع خود عبارت است از هزارها روستای ‏ويران و چند شهر عقب‌مانده با يک کشاورزی و دامداری قرون وسطايی، فاقد مراکز صنعتی و حتا يک متر راه‌آهن، ‏محروم از فرهنگ و بهداشت و عادی‌ترين وسايل زندگی. زبان کردی قدغن، تاريخ و فرهنگ ملی خلق کرد انکار و ‏حق تعيين سرنوشت وی ظالمانه غصب می‌شود. با کردستانی سر و کار داريم که به دست رژيم دست‌نشانده ‏امپرياليسم به خون بهترين فرزندان خلق آغشته گرديده و با شبکه‌ای از ارتش، ژاندارمری، سازمان امنيت و ‏گروه‌های چريکی دولتی در محل (به کردی «جاش») تحت نظارت مأموران آمريکايی پوشانده شده.‏

به موازات تعقيب و شبيخون و قتل و حبس يکی از عمده‌ترين وسايل رژيم برای جلوگيری از نضج جنبش در ‏کردستان عبارتست از کوشش به منظور ايجاد تفرقه و شکاف ميان جنبش کرد و نهضت انقلابی سرتاسری ايران ‏و به ويژه حزب تودۀ ايران. دستگاه‌های جاسوسی آمريکا و انگليس و اسرائيل به دستياری سازمان امنيت ايران و ‏به کمک عمال محلی خود و زير انواع عناوين و پرده‌ها در کردستان سم ضد کمونيسم و ضد شوروی می‌پراکنند و ‏با تأسف بايد بگوييم که در مواردی از اين ممر صدمات سنگين به کار آزادی خلق کرد می‌زنند.‏

جنبش ۲ بهمن با افتخارات ابديش به تاريخ پيوسته است. ولی هر قدر در طريق آينده جلوتر می‌پوييم و فاصله ‏زمانی ما از جنبش بيش‌تر می‌شود به اهميت تاريخی آن بيش‌تر پی می‌بريم. آنان که جز سعادت خلق کرد هدف ‏ديگری ندارند بايد هميشه اين مسأله را به ياد داشته باشند که جنبش آزادی‌بخش خلق کرد پس از گذشت از ‏ورطه‌های هولناکی از خيانت و نيرنگ و دريايی از خون و سرشک در يک شرايط مشخص تاريخی امکان يافت تا ‏خود را به سطح جنبش ۲ بهمن ارتقاء دهد، در رديف عظيم جنبش انقلابی ايران و سرتاسر جهان قرار گيرد و ‏مبانی کاملاً جديد ايدئولوژيک و سياسی خود را پی‌ريزی کند. مهم‌ترين وظيفه مبارزان انقلابی خلق کرد آنست ‏که اصول و سنن انقلابی ۲ بهمن را با جان و دل حفظ کرده و آن را با روح دوران ما و به طور خلاق و منطبق با ‏شرايط کردستان جلوتر برند و از لحاظ شکل و محتوا غنی‌تر سازند. رفتن به سوی قهقرا (به هر عنوان و دليلی) و ‏تنزل از سطح اصولی و سنن جنبش ۲ بهمن و سال‌های تکاملی بعد از آن بی‌اعتنايی نسبت به اين اصول و ‏سنن و يا احتمالاً نقض آن‌ها در حکم انتحار برای جنبش خواهد بود.‏

در اين راه بايد قبل از هر چيز اصول و سنن ۲ بهمن را از دستبرد ارتجاع و امپرياليسم محفوظ داشت. آن‌ها ضمن ‏امحای فيزيکی ميهن‌پرستان کردستان با اتهامات گوناگون از قبيل «تجزيه‌طلبی» و «تجاسر و اخلال عليه ‏استقلال و تماميت کشور» می‌کوشند افکار عمومی را عليه جنبش ۲ بهمن و ادامه‌دهندگان آن تحريک کنند.‏

جبهه ديگری که بايد از فراز سنگرهای آن به طور مداوم از سنن و اصول جنبش ۲ بهمن دفاع کرد جبهه مبارزه در ‏داخل خود جنبش کرد است که در اصل و طبق سرشت خود جنبشی است دمکراتيک که به مقتضای مواضع ‏طبقاتی شرکت‌کنندگان آن در صفوفش تمايلات مختلفی وجود دارد که گاهی با اصول و سنن جنبش ۲ بهمن ‏تباين می‌يابد. طی ٣۰ سال اخير تمايلات مذکور اغلب در زمينه سرشت طبقاتی جنبش و مناسبات آن با نهضت ‏کارگری ايران بروز کرده است. گاهی عقب‌ماندگی اجتماعی- اقتصادی کردستان دليل آورده می‌شود و بر مبنای ‏آن سخت گفتن از طبقه کارگر در کردستان حداقل زايد محسوب گرديده است. ولی به کلی روشن است که ‏درست به علت همين عقب‌ماندگی اجتماعی- اقتصادی کردستان و فقدان نيروی کارگری لازم در اين منطقه برای ‏به در آوردن «سرنوشت» خلق زحمتکش کرد از سلطه طبقات و قشرهای ضد خلقی بايد دست طبقه کارگر را ‏گرفت و جنبش آزادی‌بخش خلق کرد را که به علت همان عقب‌ماندگی گزندپذير است برای حفظ از گزند و تأمين ‏رشد مترقی آن به طور ارگانيک با نهصت کارگری ايران که تحت رهبری حزب مارکسيستی- لنينيستی آن، يعنی ‏حزب تودۀ ايرن قرار دارد پيوند داد. کردستان ايران در حالی که می‌تواند در وحدت با جنبش کارگری ايران و تحت ‏پرچم طیقه کارگر زندگی سياسی و تاريخ خود را به مراتب سريع‌تر، کم‌رنج‌تر و بنيادی‌تر به سود توده‌های عظيم ‏زحمتکش به پيش برد چرا بايد از اين امکان بزرگ تاريخی که يگانه راه درست است امتناع ورزد؟ آيا يک ‏ميهن‌پرست واقعی و يک مبارزه انقلابی می‌تواند اين واقعيت روشن را مورد توجه قرار ندهد؟ مگر جز آزادی و ‏سعادت خلق هدف ديگری می‌تواند وجود داشته باشد؟

*** ‏

بايد اطمينان داشت که به شرط مبارزه متشکل و پيگير مبارزان انقلابی کردستان و برخورد خلاق و اصولی به ‏مسايل کردستان و تجربه‌اندوزی از ديگر کشورهای همانند، جنبش کرد در ايران بر مشکلات خود فايق خواهد ‏شد. حزب تودۀ ايران کمک به احيای سازمان‌های حزب دمکرات کردستان را  بر اساس اصول و سنن انقلابی ‏جنبش دوم بهمن وظيفه مقدس و تعطيل‌ناپذير خود می‌داند.‏

جز نيروهای انقلابی خود کردستان کس ديگری مبتکر و مؤسس حزب دمکرات کردستان نبوده است. ولی اين ‏واقعيت را نيز نمی‌توان قبول نکرد که حزب تودۀ ايران، فرقه دمکرات آذربايجان و حزب دمکرات کردستان جز ‏محصول يک محيط و يک شرايط عمومی و جز بخش‌های يک روند واحد انقلابی سرتاسر ايران که به علل شرايط ‏مشخص تاريخی به صورت سازمان‌های جداگانه وجود داشتند و عمل می‌کردند چيز ديگری نبودند. اين واقعيت ‏تاريخی بدين مضمون در برنامه حزب تودۀ ايران منعکس گرديده است: «در سال‌های جنگ دوم جهانی و پس از ‏آن، جنبش رهايی‌بخش ملی و دمکراتيک مردم ايران نيرويی فراوان و دامنه‌ای وسيع يافت. حزب تودۀ ايران در ‏سال ۱٣٢۰ به مثابه ادامه دهندۀ راه حزب کمونيست ايران تشکيل گرديد و بر رأس جنبش وسيع مردم ايران قرار ‏گرفت، در سال‌های ۱٣٢۵- ۱۳٢۴ جنبش ملی و دمکراتيک در آذربايجان و کردستان دامه وسيعی يافت. در اين ‏مناطق احزاب دمکرات آذربايجان و کردستان به وجود آمدند و به مبارزه قهرمانانه‌ای برای مصالح خلق دست ‏زدند».‏

حزب تودۀ ايران به مثابه حزب مارکسيستی- لنينيستی طبقه کارگر ايران نمی‌تواند ارزش لازم را به تاريخ انقلابی ‏خلق کرد ندهد و به مصالح امروز و فردای خلق ستمديدۀ کرد نينديشد و با حس احترام نسبت به دمکرات‌ها و ‏انقلابيون راستين کردستان نظر برادرانه خود را با آن‌ها در ميان نگذارد و با همه امکانات خود آماده کمک به احياء و ‏گسترش کار آن‌ها نباشد. اين‌که حزب تودۀ ايران حزب دمکرات کردستان را از خود می‌داند، اولاً- به علت اعتماد ‏راسخ به مبداء و منشاء انقلابی اين حزب است، ثانياً- دليل اعتقاد حزب تودۀ ايران به استعداد و نيروی انقلابی ‏خلق کرد و آينده روشن و آزاد اين خلق است و ثالثاً- نظر حزب تودۀ ايران بر اين واقعيت مبتنی است که تأمين ‏آزادی ايران وظيفه مشترک همه خلق‌های ايران است و جز طبقه کارگر هيج نيروی ديگری خلق‌های ستمديده ‏کشور ما را از يوغ اسارت ملی نجات نخواهد داد.‏

به مناسبت ٣۱- مين سالگرد جنبش تاريخی ۲ بهمن همه مردم ايران و در پيشايش آن‌ها، حزب تودۀ ايران به ‏خلق مبارز کرد، دمکرات‌ها و ميهن‌پرستان کردستان درود می‌فرستند. شک نيست که به نيروی مبارزه متحد همه ‏مردم ايران و کليه نيروهای ملی و مترقی کشور ديکتاتوری سياه محمدرضا شاهی سرنگون خواهد شد، ايرانی ‏دمکراتيک و مستقل به وجود خواهد آمد و در داخل آن خلق کرد حقوق طبيعی خود را به دست خواهد آورد.

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/2p8zvhxa