نظام آموزشی شوروی حاصل انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر بود. «زمین، صلح و نان» شعار پرطنینی بود که کارگران، دهقانان، سربازان و تودههای رنجبر را به خیزش انقلابی برانگیخت. پس از انقلاب، دولت بلشویک اهمیت ایجاد یک شالوده آموزشی نیرومند را برای ساختمان سوسیالیسم برجسته ساخت. تا سرشماری سال ۱۹۷۰، سطح باسوادی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به میزان بیسابقه ۹۹٫۸ درصد برای مردان و ۹۹٫۷ درصد برای زنان رسید. به مثابه بخشی از آمار یونسکو، در همان زمان ایالات متحده آمریکا – «بهشت» سرمایهداری – فقط ۹۵٫۵ درصد، فرانسه ۹۶٫۵ درصد و ایتالیا ۹۱٫۶ درصد باسواد داشت. این بدین معنی است که روسیه علیرغم جنگ داخلی، جنگ مداخلهگرانه توسط ۱۴ کشور سرمایهداری، حمله آلمان نازی و غیره، در باسوادی و آموزش از کشورهای پیشرفته سرمایهداری پیشی گرفت.
تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: دمکراسی مردم
نویسنده: ام. آ. بابی
۱۳ نوامبر ۲۰۱۶
برگردان: ع. سهند
تأثیر انقلاب اکتبر بر آموزش
نظام آموزشی شوروی حاصل انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر بود. «زمین، صلح و نان» شعار پرطنینی بود که کارگران، دهقانان، سربازان و تودههای رنجبر را به خیزش انقلابی برانگیخت. پس از انقلاب، دولت بلشویک اهمیت ایجاد یک شالوده آموزشی نیرومند را برای ساختمان سوسیالیسم برجسته ساخت. با توجه به این فاکت که روسیه در مقایسه با اکثر کشورهای اروپایی دیگر نیروهای مولده کمتر توسعه یافتهای داشت، اهمیت این صدچندان بود.
پیش از انقلاب، سطح آموزشی روسیه تزاری رقتبار بود. در آن دوره چهار-پنجم کودکان سن تحصیل روسیه به مدرسه دسترسی نداشتند. امکان تحصیل برای اکثر کودکانی که به مدرسه میرفتند فقط برای دوره مقدماتی فراهم بود.
لنین در سال ۱۹۱۳ خشمگین نوشت: «هیچ کشور دیگری اینقدر ددمنش نیست که در آن تودههای مردم به این اندازه از آموزش، روشنایی و دانش محروم باشند-هیچ کشور دیگری در اروپا باقی نمانده است؛ روسیه استثناست.»
سرنوشت بیش از یکصد گروه ملی و قومی در روسیه تزاری، با چند استثنا، بیسوادی کامل بود. زبانهای بسیاری هنوز خط نداشتند. در تاجیکستان فقط ۲٫۳ درصد جمعیت بین گروه سنی ۹ تا ۵۰ سال باسواد بود! این رقم برای قرقیزها ۳٫۱ درصد و برای ترکمنها ۷٫۸ درصد بود.
پیروزی انقلاب سوسیالیستی وضعیت را از پایه دگرگون ساخت. آناتولی واسیلیویچ لوناچارسکی بلافاصله پس از پذیرش مسؤولیت «کمیسر خلق برای آموزش» بیانیهای صادر کرد که چشمانداز وسیع دولت بلشویک را در ارتباط با آموزش روشن میساخت. بیانیه میگفت: «هر قدرت واقعاً دمکراتیک باید در عرصه آموزش، در کشوری که بیسوادی و جهل حاکم است، نخستین هدف خود را مبارزه علیه این تاریکی قرار دهد؛ باید در کوتاهترین مدت با سازماندهی شبکهای از مدارس پاسخگو به ضروریات روشهای آموزشی مدرن به باسوادی همگانی برسد؛ باید آموزش همگانی، اجباری و رایگان را برای همه فراهم کند، و در عینحال با ایجاد یکسری مؤسسات و آموزشگاههای تربیت معلم در کمترین مدت یک ارتش نیرومند از آموزگاران خلق را که برای آموزش همگانی جمعیت روسیۀ پهناور ما ضروری است، به وجود آورد.»
این رویکرد بر اهمیت عدم تمرکز نیز تأکید میکرد. براساس این رویکرد، «کمیساریای دولتی برای آموزش خلق» به هیچوجه یک قدرت مرکزی حاکم بر مؤسسات آموزشی و آموزش نبود. بالعکس، کل امور مدرسه باید به ارگانهای دولت خودگردان محلی منتقل شود. به کار مستقل کارگران، سربازان و دهقانان، که به ابتکار خود سازمانهای فرهنگی-آموزشی ایجاد کرده بودند باید هم توسط مرکز حکومت و هم مراکر منطقهای خودمحتاری کامل داده شود. کار کمیساریای دولتی عمل به مثابه یک حلقه برای سازماندهی منابع مادی و حمایت معنوی از مؤسسات محلی و خصوصی بود، به ویژه مؤسساتی که ماهیت طبقاتی داشتند و توسط کارگران ایجاد شده بودند.
با این ابتکارات راهگشا، میلیونها پسر و دختر سوادآموزی و آموزش در ردههای گوناگون را آغاز کردند. تا دهه ۱۹۳۰، در سرتاسر اتحاد شوروی هفت سال آموزش همگانی اجباری برقرار شد. همراه با این، در نتیجه تلاشهای مشترک مؤسسات دولتی و سازمانهای تودهای داوطلب، بیسوادی در میان جمعیت بزرگسال ریشهکن شد. به مثابه بخشی از این جنیش، ۵۰ میلیون بیسواد و ۴۰ میلیون نیمه باسواد، خواندن، نوشتن و حساب [جمع، تفریق، ضرب و تقسیم] را آموختند. ابتکار دولت سوسیالیستی و کار داوطلبانه سازمانهای تودهای نقش مهمی در این بين ایفاء نمود.
طی سومین برنامه پنج ساله (۱۹۴۲-۱۹۳۸)، کشور در شهرها به دوره متوسطه اجباری و در مناطق روستایی به دوره آموزش هفته ساله اجباری دست یافته بود. اما در نتیجه حمله اهریمنی آلمان نازی این طرحهای آموزشی با موانع عظیمی روبهرو شد. طی جنگ بزرگ میهنی (۱۹۴۵-۱۹۴۱) نازیها ۸۲ هزار مدرسه را که ۱۵ میلیون کودک در آنها درس میخوانند، ویران کردند. همچنین، ۳۳۴ مرسسه آموزش عالی و هزاران کتابخانه ویران یا سوزانده شد. اما دولت شوروی پس از پیروزی بزرگ بر نازیسم و فاشیسم، تحت رهبری ارتش سرخ و نیروهای متحد، به ابتکارات برنامهریزی شده و هدفمند در عرصه آموزش و فرهنگ اولویت داد. تا سال ۱۹۵۲، آموزش هفت ساله اجباری در سراسر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی برقرار شده بود.
تا سرشماری سال ۱۹۷۰، سطح باسوادی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به میزان بیسابقه ۹۹٫۸ درصد برای مردان و ۹۹٫۷ درصد برای زنان رسید. به مثابه بخشی از آمار یونسکو، در همان زمان ایالات متحده آمریکا-«بهشت» سرمایهداری- فقط ۹۵٫۵ درصد، فرانسه ۹۶٫۵ درصد و ایتالیا ۹۱٫۶ درصد باسواد داشت. این بدین معنی است که روسیه علیرغم جنگ داخلی، جنگ مداخلهگرانه توسط ۱۴ کشور سرمایهداری، حمله آلمان نازی و غیره، در باسوادی و آموزش از کشورهای پیشرفته سرمایهداری پیشی گرفت.
پس از انقلاب اکتبر، بیش از ۴۰ ملیت که زبان نوشتاری خود را نداشتند توانستند در زمان شوروی الفبا، زبان نوشتاری و ادبیات خود را بیافرینند. این هم از نقطهنظر آموزشی و هم از نقطهنظر فرهنگی بسیار مهم است. کودکان در اتحاد شوروی میتوانستد به زبان مادری خود بیاموزند. اما، در مناطق زبانهای غیرروسی، در کنار زبان خودشان زبان روسی و دیگر زبانهای خارجی نیز تشویق میشد. این درست است که بعدها برخی تحریفات در ارتباط با سیاست زبانی مطرح شده است.
دستآوردها در عرصه آموزش زنان نیز بسیار مهم است. پیش از انقلاب، باسوادی در میان دختران و زنان گروه سنی ۹ تا ۴۹ سال کمتر از ۱۶ درصد بود. اما همانطور که قبلاً گفته شد تا سال ۱۹۷۰ به ۹۹,۷ درصد رسید. از هر هزار زن، ۴۵۲ نفر آموزش عالی یا متوسطه داشتند.
در سال ۱۹۷۵، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی یک-چهاردهم جمعیت جهان را داشت. اما از هر چهار کتاب چاپ شده در جهان یک کتاب در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی چاپ میشد. از هر چهار دانشجو در جهان یک دانشجو در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. از هر چهار پزشک در جهان یک پزشک در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. از هر سه پژوهشگر یک نفر در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود.
این حاصل سرمایهگذاری عظیم و برنامهریزی سوسیالیستی بود. به عنوان مثال، در برنامه پنجساله سوم برای ۲۰ هزار مدرسه و آموزشگاه جدید و ۵۰۰ هزار آموزگار جدید بودجه تعیین شد. پول هزینه شده برای آموزش نیز بین ۱۹۳۲ و ۱۹۴۱ شدیداً افزایش یافت. هزینه سرانه برای آموزش ۸ برابر افزایش یافته بود و تا دهه ۱۹۷۰ به ۱۲ درصد بودجه ملی بالغ شد.
یک جنبه مهم دیگر آموزش شوروی مفهوم پرورش همهجانبه پسران و دختران بود. برنامه درسی همه مدارس شامل آموختن طبیعت، هنر، موسیقی، فرهنگ سلامت جسم و بدن، علوم اجتماعی، زبانهای گوناگون، انواع موضوعات علمی، ریاضیات و غیره میشد.
یوری گاگارین
گام بزرگی که در آموزش، پژوهش و فرهنگ برداشته شده بود طی دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به اتحاد شوروی نیرو و توانایی رسیدن به برتری بلامنازع در عرصه علم و فنآوری را داد. در سال ۱۹۵۷، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نخستین ماهواره- اسپوتنیک ۱- را در فضا قرار داد. در همان سال، اسپوتنیک ۲، و لایکا (سگ) در مدار زمین قرار گرفتند. در سال ۱۹۵۹، لونا-۱ با موفقیت از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به فصا پرتاب شد و نخستین شیئی بود که دور کره ماه چرخید. در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۶۱ اتحاد شوروی موفق شد نخستین ماهواره را نزدیکی مریخ و زهره بفرستد. سال ۱۹۶۱ نقطۀ عطفی در اکتشاف فضایی بود. یوری گاگارین در وستوک-۱ وارد فضا شد و دور زمین چرخید. در عرض دو سال در ۱۹۶۳ والنتینا ترشکوا نخستسن زنی شد که به فضا رفت.
والنتینا ترشکوا
در آن روزها ترجيعبند «چیزی که ایوان [کودک شوروی] میداند جان [کودک آمریکایی] نمیداند» بسیار رایج بود. این به معنی تأکید بر دستآوردهای بزرگ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در عرصه آموزش، علم، فنآوری و پژوهش بود. در اتحاد جماهیر شوری سوسیالیستی آموزش امتیاز صاحبان ثروت و قدرت نبود، بلکه حق هر شهروند بود. آموزش علمی، سکولار و دمکراتیک برای همه اجباری و در دسترس بود. از این طريق و با پیشرفت در عرصه کشاورزی، صنعت و بخش خدمات، در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بیکاری تقریباٌ ریشهکن شده بود. تا اواسط دهه ۱۹۳۰، با موفقیت در تضمین اشتغال کامل برای همه، آخرین مرکز کاریابی تعطیل شد. این تأثیر رشد آموزش و تعلیم در یک مقیاس عظیم و توسعه کشاوزی و صنعت در کنار بخش خدمات بود.
رابیندرانات تاگور، پس از دیدار از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی چنین گفت: «اگر من با چشمان خودم ندیده بودم، هرگز نمیتوانستم باور کنم که فقط در عرض ۱۰ سال آنها نه تنها صدها هزار نفر را از تاریکی و جهل و حقارت خارج کرده و به آنها خواندن و نوشتن آموخته اند، بلکه در آنها حس حرمت انسانی را نیز پرورش داده اند. ما باید مشخصاً برای مطالعه سازمان آموزش به اینجا بیاییم.»
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/mrdsmwyx