تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: دمکراسی مردم
نویسنده: ب آرجون
۱۴ اکتبر ۲۰۱۸
برگردان: ع. سهند
جدایی چین – ایالات متحده بعید است
چین به افزایش و صدور سرمایه خود به نقاط دوردست، آن سوی منطقه هند – پاسیفیک ادامه میدهد. چین به تازگی ۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری دیگر را در ونزوئلا اعلام کرد. به گفته رییسجمهور نیکولاس مادورو، این جریانهای جدید آغازگر یک دوره جدید از پیشرفت اقتصادی در کشور او است. طی بیست سال گذشته، چین بیش از ۶۰ میلیارد دلار در اقتصاد ونزوئلا سرمایهگذاری کرده است؛ که ۴۰ میلیارد دلار آن به صورت واردات منظم نفت بازگشته است. سرمایهگذاریهای چین به بندر پیرئوس در یونان رسیده است.
چین همچنین با پاناما یک توافقنامه برای ایجاد یک بندر کانتینر در ورودی کانال پاناما به اقیانوس اطلس امضاء کرد. آمریکا قادر به رقابت با سرمایهگذاریهای چین نیست و فشار را احساس میکند. واکنش آشکار آمریکا این است که به چین ضربه متقابل بزند و نشان دهد که در بازی جهانی هنوز برادر بزرگ است. آمریکا به چین فشار وارد میکند که ویلون دوم را بنوازد، همانطور که در دهه ۱۹۸۰ ژاپن را مجبور کرد حرکت اقتصادی خود را آهسته کند. برای رسیدن به این اهداف، ترامپ افکار عمومی داخلی و بینالمللی را علیه چین برمیانگیزد.
دولت ترامپ در یک اقدام مذبوحانه برای ایحاد مانع در برابر پیشرفت چین در جهت ظهور به مثابه یک قدرت بزرگ، یک جنگ تعرفهای علیه کالاهای چینی به راه انداخته است. چینِ قوی با وضع تعرفههای مشابه بر واردات کالاهای آمریکایی مقابله به مثل کرده است. هم واشنگتن و هم چین بر ۳۴ میلیارد دلار کالاهای یکدیگر ۲۵ درصد تعرقه وضع کرده اند. ترامپ اظهارات پوچی علیه چین به زبان آورده است و از آن خواسته است لطمه زدن به کارگران، «کشاورزان، دامداران و کارگران صنعتی» آمریکا را، صرفاً به دلیل وفاداریشان به ترامپ، متوقف کند. ترامپ طبقه کارگر خود را با این باور که حزب کمونیست چین، و نه طبقه سرمایهدار آمریکا مسؤول مصیبت آنها است، تحمیق میکند. رییسجمهور ایالات متحده مردم سادهلوح آمریکا را به پذیرش اینکه فقط جناح راست میتواند در برابر چین بایستد، سوق میدهد. او همچنین از مذهب استفاده میکند تا چین را به مثابه دشمن بودیسم، مسیحیت و اسلام ترسیم کند. هیچ چیز تازهای در رفتار ایالات متحده وجود ندارد؛ ایالات متحده در جنگ سرد همه این تاکتیکها را برای منزوی کردن به اصطلاح «کمونیستهای بیخدا» به کار گرفته است.
با گسترش جنگ تجاری، ایالات متحده یک ابزار اقتصادی جدید برای تحمیل اراده خود بر چین پیدا کرده است. در پیمان تجاری ایالات متحده- مکزیک – کانادا که به تازگی امضاء شد، پیمان ۲۴ ساله «توافقنامه تجارت آزاد آمریکا» (نفتا) با بندی جایگزین شد که کانادا یا مکزیک را از انعقاد یک معامله تجارت آزاد با یک «اقتصاد غیربازار» منع میکند/ بازمیدارد. این اساساً به معنی محدود شدن حاکمیت دو همسایه کوچکتر است. این راه جدید آمریکا برای تقویت امپراتوری خود است. این احتمالاً در مورد بسیاری از کشورهای دیگر به کار گرفته خواهد شد. امپراتوری آمریکا به کشورها اجازه خواهد داد از طریق آزادی بیشتر برای نمایش فرهنگ خویش ملیگرایی خود را جشن بگیرند اما از همه ابزارهای اقتصادی، تکنولوژیک و نظامی برای مستعمره کردن بیشتر آنها استفاده خواهد کرد.
آمریکا از جعبه ابزار تبلیغاتی خود – «تعرفه، سهمیه، دستکاری ارزی، انتقال بالاجبار فنآوری، سرقت مالکیت فکری، یارانه صنعتی» استفاده میکند تا چین را هیولایی نشان دهد که مشاغل آمریکایی را میبلعد و بهروزی آمریکایی را میجَود.
دونالد ترامپ چین را به خاطر «تلاش فعالانه برای تأثیرگذاری و تغییر» انتخابات ایالات متحده سرزنش کرده است. ماشین تبلیغات ضدچینی «کل دولت» ترامپ برای منزوی کردن چین و رسیدن نه فقط به اهداف سیاست خارجی، بلکه برای بهرهبرداری انتخاباتی وسیع نیز فعال بوده است. مایک پنس معاون رییسجمهور در سخنرانی اخیر خود در مؤسسه هادسن پرونده سنگینی را علیه چین مطرح کرد و آنرا برای بیماریهایی که آمریکا گرفتار آن است، مقصر دانست. جمهوریخواهان استفاده از لولوخورخورۀ چین و «مداخله در دمکراسی آمریکا» را برای مقابله با ادعای دمکراتها دربارۀ رسوخ روسیه در سیاستهای انتخاباتی آمریکا به سود ترامپ، آغاز کرده اند. وارد کردن عامل چین به ترامپ در دوقطبی کردن بیشتر جامعه آمریکا کمک میکند. به احتمال قوی، همه مخالفتها با جنگ تجاری ترامپ با چین ضدملی معرفی خواهند شد. یک کارشناس سیاست خارجی در ارتباط با وارد کردن عنصر چین به بحثهای سیاسی داخلی ایالات متحده در توئیتر نوشت: «میهندوستان آمریکایی اکنون ممکن است به عوامل روسیه یا چین رأی بدهند؟! به سیاستهای ایالات متحده، به عصر پسا-حقیقت، به سبک ترامپ، خوش آمدید.»
ایالات متحده لفاظیهای خود را علیه چین، با استفاده از قدرت نرم در دانشگاه و اتاقهای فکر بینالمللی و با استفاده از قدرت سخت در شینجیانگ، تبت و تایوان تشدید میکند. با استفاده از لفاظی دربارۀ آزادی، برای همدردی با مردم چین میگوید پکن در مورد «اصلاحات و گشایش» جدی نیست، و «سیاست معروف دنگ شیائوپینگ اکنون توحالی است.» چین به مثابۀ «یک دولت نظارتی بینظیر» که بیپروا به حریم خصوصی شهروندانش تجاوز میکند، معرفی میشود. جالب اینکه، چین از همان فنآوری استفاده میکند که آمریکا برای ایجاد امپراتوری دیجیتال خود در سراسر جهان استفاده کرده است. مشکل ایالات متحده این است که چين از وصل شدن به شبکههای ایالات متحده امتناع میورزد. چین پیوسته دیوار دیجیتال (Firewalls) را برای جلوگیری از مستعمره شدن فضای سایبری خود به وسیله شرکتهای آمریکایی، بالاتر میبرد.
ایالات متحده علناً چین را به سیاستهای تجاری غیرمنصفانه و یکسری چیزهای دیگر متهم میکند، و در عینحال با سعی در دلجویی از پکن از آن میخواهد مشترکاً کار کنند. لری کادلو مشاور اقتصادی کاخ سفید میگوید آمریکا «آماده است هر زمان که چینیها برای مذاکرات جدی و محتوایی پیرامون تجارت آزاد و کاهش تعرفهها و موانع غیرتعرفهای، برای بازکردن بازارها، برای اجازه دادن به رقابتیترین اقتصاد در جهان، برای صدور بیشتر کالاها و خدمات ما به چین آمده باشند، با آنها مذاکره و گفتوگو کند.»
مایک پنس سخنان ظاهراً تند خود را علیه چین با یک ضربالمثل چینی به پایان رساند که میگوید: «انسانها فقط حال را میبیبیند، اما خداوند آینده را میبیند.» او در ادامه گفت: «در حالیکه جلو میروییم، بیایید آیندهای از صلح و بهروزی را با ایمان راسخ پی بگیریم… ایمان به اینکه خدا آینده را میبیند- و به لطف خدا، آمریکا و چین با هم به آن آینده خواهند رسید.»
هند لازم است مراقب باشد و دربارۀ شکاف چین – آمریکا عجولانه نتیجهگیری نکند. بازارهای چین برای تجارت و بهروزی آمریکا بسیار مهم هستند. بنابراین، تصور وقوع یک جنگ یا یک برخورد بزرگ بین این دو مضحک است. اما استراتژی آمریکا از ۱۹۴۹ تاکنون تغییر نکرده است، آمریکا به هدف ایجاد شکاف بین چین – روسيه برای گسستن پیوستگی اوروآسیا ادامه میدهد. هند در سال ۱۹۶۲ از استراتژی شکاف آمریکا حمایت کرد و وارد یک جنگ غیرلازم با چین شد. هند نباید با همسویی با منافع استراتژیک ایالات متحده اشتباه گذشته خود را تکرار کند.