تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم

منبع: دنيا، نشريه سياسی و تئوريک کميته مرکزی حزب تودۀ ايران، دورۀ چهارم، سال دوم، شمارۀ ۲، ارديبهشست ۱۳۵۹، صفحات ۹۸-۱۱۵.

گزینش و تایپ: ع. سهند

حل بنيادی مسأله کشاورزی ايران، يعنی نيل به خودکفايی، در مرحله اول و تعميق آن و گسترش کشاورزی صنعتی صادرکننده، در مرحله دوم – عمده‌ترين هدف‌های برنامه‌ريزی کشاورزی در ايران به حساب می‌آيند. انجام اين مهم، در رابطه‌های برونی، زيربنايی و سياسی، به طور عمده در گرو مبارزه با امپرياليسم بين‌المللی به سرکردگی آمريکا و قطع هر نوع وابستگی‌های ويرانگر استعماری، و در رابطه‌های درونی و فنی عمدتاً در گرو حل معضل آب و آبياری در ايران است. اجرای اين طرح و تصويب مقرارت لازم در اين رابطه، ملی کردن آب و حل کامل مسأله ارضی به عهده دولت خواهد بود و در اين مورد سازمان‌های لازم با مقررات مناسب تشکيل خواهد گرديد.

حل معضل آب و آبياری در ايران

 

طرحی که خطوط کلی آن طی اين نوشته از نظر خوانندگان می‌گذرد، به وسيله يکی از کارشناسان آبياری کشور تهيه شده و مورد تأييد عده‌ای از کارشناسان ديگر نيز قرار گرفته است. از آنجا که مسأله آب و آبياری يکی از عمده‌ترين مسايل کشاورزی ميهن ما است، اين طرح را برای اطلاع در اختيار مقامات مسؤول و کارشناسان قرار می‌دهيم.

در اين مقاله پس از تعريف آبياری به مراحل سه‌گانۀ تهيه، انتقال و توزيع آب (در مزرعه) اشارتی خواهد شد. سپس تاريخچه آبياری، اهميت و مشکلات آب و آبياری در ايران طرح خواهد شد. در قسمت ديگر، روش‌شناسی علمی در مورد «حل معضل آب و آبياری» در سطوح سه‌گانه (تهيه آب، انتقال از منبع تا مزرعه، توزيع آب در مزرعه) سخن به تفصيل خواهد رفت.

نظر به اهميت «تعاريف» در تعيين هر چه دقيق‌تر مضمون و هدف علوم و فنون، تعريف زير برای آبياری پيشنهاد می‌شود (که خود جامع و مانع است با اين حال از صاحب‌نظران استدعا دارد جهت تکميل آن تذاکرات لازم را بدهند تا جهت عرصه به محافل علمی تدارک ديده شود).

مقدمه و کليات

تعريف آبياری
آبياری عبارت است از تأمين کمبود احتياجات آبی گياهان به طوری که با توجه به مسايل فنی- اقتصادی و اجتماعی- و با توجه به کليه مفاهيم زراعی استفاده از آخرين دست‌آوردهای تکنولوژی و با حفظ و حراست کامل از آب و خاک و محيط طبيعی بتوان آب را و هوا را به موقع و به اندازه، در اختيار گياه قرار داد به طوری که حداکثر استفاده از واحد آب (در شرايطی که آب کم است) و يا از واحد اراضی (در شرايطی که زمين کم است) به عمل آيد. هدف نهايی آبياری بالا بردن سطح و راندمان محصولات کشاورزی- گسترش عمران منطقه‌ای است به طوری که اقتصاد اصيل و برنامه‌ريزی شده در زمينه کشاورزی رونق گيرد- و فرهنگ روستايی شکوفا گردد.

در اين تعريف «تأمين» دارای مفهوم عام بوده و مراحل سه‌گانه زير را شامل می‌شود:
۱- تهيه آب
۲- انتقال آب از منبع تا مزرعه
۳- توزيع آب در مزرعه

آبياری سنتی (غيرمدرن)
فلات ايران (جز نوار ساحلی دريای خزر) از دشت‌های تشنه تشکيل شده است. آب و هوا و سال‌های خشک و نيمه‌خشک آن، زبانزد خاص و عام، خودی و بيگانه است. به طوری که هيچ مضمونی اعم از فنی، اقتصادی، اجتماعی و تاريخی، خارج از حطيه اين ستم بزرگ طبيعی درباره اين «آب و خاک» قابل طرح نبوده و نيست.

چنين وضعيتی ايرانيان زمان‌های دوردست را با مسايل جدی رو‌به‌رو ساخت به گونه‌ای که «آب همه چيز بود و بدون آب هيچ چيز نبود.» آنان به مصلی می‌رفتند و برای زمين‌های تشنه و حلقوم تکيده دشت‌ها طلب آب حيات می‌کردند. ضرورت عينی اين مسأله به شکل «مرگ يا زندگی» برای اين اقوام مطرح بوده است. تحت تأثير چنين انگيزه حياتی بود که توده کشاورزان کليه نيروی فکری و جسمی خود را جهت دست يافتن به آب و به اين کيميای زندگی بسيج کردند.

تاريخچه آبياری ايران حداقل به پنج هزار سال پيش می‌رسد. از همان هنگام تا اوايل قرن بيستم، ايرانيان در زمينه هنر و فن آبياری دست به ابتکارات ارزنده‌ای زده اند و بزرگ‌ترين شاهکارهای ساختمانی را، چه از نظر نبوغ و چه از نظر حجم کار خلاقه‌ای که در آن‌ها به کار گرفته شده است، به وجود آورده اند. تا جايی که آثار آن نه فقط از نظر اقتصادی، بلکه از نظر تکوين يک مرکز فرهنگ با وقار و وزين در اين بخش از دنيا به گونه‌ايست که چنان ابتکارات و شاهکارهايی به تمام بشريت تعلق دارد.

اصول مهندسی آبياری از روزگاران پيشين مورد توجه ايرانيان بوده است تا جايی که برداشت توده کشاورزان از اين فن در حد برداشت هنری بوده و به آن هنر آبياری اطلاق می‌کرده اند. عظمت و اهميت آبياری در معتقدات مذهبی آداب و رسوم سنت‌های آنان جای والايی داشته است. آب در سرودهای نيايش و سرودهای مذهبی زرتشت نيز بسيار آمده است و خدای نگهبان آب آناهيتا ناميده می‌شده است.

از نظر سنتی نيز آب حريم مقدس و محترمی بود تا جايی که هرگونه آلوده نمودن آن امری ناشايست به حساب می‌آمده است.

کشاورزان ايران قديم در کليه شئون زير کار کرده اند و دست به ابداعات و ابتکاراتی زده اند که آثار آن‌ها هنوز برجاست و هنوز هم به حق است:
– مطالعه آب‌های زير زمينی و استفاده از آن‌ها- علی‌الخصوص احداث قنوات که ابتکاری است عظيم و خاص ايرانيان.
– مهار کردن آب رودخانه‌ها با ايجاد سدها و بندها که از چند هزار سال به اين‌سو و تا نيم قرن پيش متجاوز از ۶۰ عدد از آن‌ها با اصول ناب مهندسی و با مصالح ساختمانی مطمئن ساخته و پرداخته شده است.
– کانال‌کشی- منحرف کردن آب رودخانه‌ها و هدايت آن به دره‌های دوردست و خشک- حفر کوه‌ها و ايجاد تونل‌های معظم جهت هدايت آب.
– ابداع وسايل تقسيم آب- تنظيم کننده‌ها و پيمانه‌ها و وسايل اندازه‌گيری آب.
– ابداع روش‌های آبياری سنتی که منطبق با نيازهای محلی و امکانات موجود به طور داهيانه‌ای ابتکار گرديده است.
– ابداع روش‌هايی جهت جلوگيری از نفوذ آب در نهرها و پوشش کانال‌ها و آب‌بندی مجاری آب.
– آگاهی بر وجود چاه‌های آرتزين (تحت فشار) و ابداع روش‌هايی جهت مهار کردن آن‌ها.
– ايجاد ساختمان‌ها و مخازن آب و آب انبارها با ظرفيت‌های عظيم چندين ده هزار مترمکعب.
– ايجاد پل‌های بزرگ بر روی رودخانه‌ها و کانال‌ها.
– ابداع شيوه‌هايی جهت تنظيم تقويم آبياری – و تقسيم آب بين حق‌آبه‌برهای متعدد.

اينک به عنوان مثال به چند نمونه از ساختمان‌های آبی مهم- و سدها و کانال‌ها که در دوران گذشته احداث گرديده است، اشاره می‌شود:
زمان هخامنشيان: الحاق رودخانه کرخه و کارون و ساختمان ۹ سد بر روی رودخانه جراحی و ساختمان سد رامجرد بر روی رودخانه کر.
زمان اشکانيان: احداث نهر شاهی و صراط‌العظمی که از فرات جدا می‌شود.
زمان ساسانيان: ساختمان سد شادروان شوشتر- و شادروان دزفول- شادروان پای پل- احداث کانال زند و کانال حور.
پس از اين دوره کارهای عمرانی در زمينه آبياری مدتی متوقف گرديد تا اين‌که در زمان ديالمه بند امير بر روی رودخانه کر ساخته شد.
در زمان صفاريان، غزنويان و سامانيان نيز در زمينه آب و آبياری و ساختمان‌های مربوطه فعاليت‌هايی وجود داشته است که با حمله مغول متوقف می‌شود.
تنها يادگار اين دوره سد ساوه است که در زمان پسر هلاکو ساخته شده است. با حمله تيمور دوران رکود فرا می‌رسد تا اين‌که در زمان صفويه قهرود در نزديک کاشان احداث می‌گردد.
در دوره‌های بعدی عمليات عمرانی در زمينه آبياری محدودتر بوده است.

از اين مختصر نبايد نتيجه شود که مسايل آب و آبياری نزد پيشينيان امری حل شده بوده است. چرا که اين مشکل، به خاطر دامنه وسيع و پيچيدگی عظيم خود، هميشه مطرح بوده و خواهد بود و گذاشتن نقطه پايان در امر خطيری چون آبياری ايران، و حل مسايل مربوطه به طور نهايی و کامل صحيح نيست.

آبياری نوين علمی (مدرن يا کلاسيک)
در ايران آبياری جديد علمی از سال ۱۳۱۵ با تأسيس اداره آبياری پا گرفت و از آن سال تا ۱۳۵۱ (پايان برنامه چهارم) فعاليت‌های عمرانی در زمينه مسايل مربوط به برنامه‌ريزی آب و آبياری در خطوط اصلی خود به قرار زير صورت پذيرفته است:
تا سال ۱۳۲۰ سدهای انحرافی شبانکاره در برازجان، شاهرود و خيرآباد در اهواز، سد روانسر در کرمانشاه ساخته شده و بهره‌برداری از آن‌ها شروع گرديده است. سطح زيرکشت اين سدها حدود ۲۵ هزار هکتار بوده است.

در سال‌های بعد از ۱۳۲۰ به علت جنگ جهانی دوم وقفه‌ای در برنامه‌های عمرانی کشاورزی و آبياری حاصل شد تا اين‌که در سال ۱۳۲۵ بنگاه مستقل آبياری تشکيل گرديد. اين بنگاه تا سال ۱۳۴۳ (سال تأسيس وزارت آب و برق) عهده‌دار اجرای برنامه‌های آب و آبياری بوده است. يکی از اقلام مهم فعاليت اين بنگاه ساختمان ده سد انحرافی است که سطح صدهزار هکتار کشت آبی را می‌پوشاند.

از سال ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۶ به ترتيب دو برنامه عمرانی ۷ ساله و سه برنامه عمرانی ۵ ساله انجام گرديد.
در مورد نتيجه کليه فعاليت‌ها و برنامه‌ريزی‌های آب و آبياری که به خصوص در ۲۵ سال اخير صورت گرفته است، می‌توان آن را در يک جمله  «خسرالدنيا و الاخره» خلاصه نمود.

اهميت اقصاد کشاورزی و کشت‌های آبی برای ايران
ايران از قديم‌الايام يک کشور کشاورزی بوده و مايحتاج خود را، در عمده‌ترين و عظيم‌ترين قسمت، از کشاورزی تأمين می‌کرده است. اين امر حتا در نيم قرن اخير نيز، با وجود بهره‌برداری از منابع نفت و ساير معادن، باز هم اهميت درجه اول خود را به طور چشم‌گير حفظ کرده است. در شرايط ايران نمی‌توان از کشاورزی صرف‌نظر کرد، حتا آن را در درجات پايين‌‌تر اهميت نسبت به صنعت قرار داد، بلکه بايد ميان کشاورزی و صنعت پيوند به وجود آورد.

هر خوشه گندمی که به عمل می‌آيد ثروت حقيقی و بازيافته‌ای است که قوت لايموت مردم است- و از راه صدور آن دسترسی به ارز نيز ميسر خواهد بود. اين موضوع با توجه به محدوديت منابع غذايی در دنيا و رشد همه‌جاگير جمعيت باز هم از اهميت بيش‌تری برخوردار است.

مفاهيم آب و آبياری در رابطه تنگاتنگ با کشت‌های آبی و اقتصاد کشاورزی قرار دارد که در زمان طاغوت به عنوان يکی از پايگاه‌های عظيم و اصيل اقتصادی و اجتماعی آماج يورش قرار گرفت.

اطاله کلام در باب اهميت کشاورزی که امروزه به حق و به‌جا به شعار سياسی بدل گرديده است، کار زايدی است.

اقتصاد کشاورزی برای ايران اقتصاد سالم، خودکفا و پايايی به وجود می‌آورد:
– هدف کشاورزی در مفهوم ساده و در عين حال علمی و عينی آن تهيه و تأمين «قوت لايموت» مردم و اوليه‌ترين نيازمندی‌های انسان است.
– محصولات کشاورزی به جز خوراک، طيف وسيعی از احتياجات ما را در زمينه‌های پوشاک، مسکن، سوخت و انرژی، دارويی، زينتی و تفننی و مواد اوليه صنايع بزرگ و کوچک کشاورزی و حِرَف روستايی و دستی و محلی تأمين می‌کند.
– اقتصاد کشاورزی قادر است روستا را به خودکفايی برساند و باعث رونق اقتصادی شهری شود و از آنجا به عامل ثبات اقتصادی و سياسی در سطح کشور تبديل گردد. اين موضوع در باره کشورهای صنعتی نيز صادق است، ولی اهميت آن برای کشورهايی نظير ايران حياتی است.
– صادرات محصولات کشاورزی پايه استواری جهت تبادلات ارزی و تجارت بين‌المللی بوده، در نتيجه از اين نظر نيز می‌تواند به عامل ثبات و سلامت اقتصادی عمده‌ای تبديل شود.
– بهبود وضع کشاورزی (که تنها از طريق برنامه‌ريزی‌های آب و آبياری و گسترش کشت‌های آبی ميسر است، اين موضوع حتا در مناطق مرطوب نيز صادق است) سبب شکوفايی فرهنگ روستايی می‌گردد.

زياد بودن منابع آبی کشور نسبت به اراضی قابل آبياری: در حال حاضر با منابع آبی و روش‌های موجود ۳٫۱۵ حداکثر ۳٫۵ ميليون هکتار تحت کشت آبی قرار می‌گيرد. در صورتی که زمين‌هايی که قابليت کشت آبی دارند طبق برآوردهای مؤسسه خاک‌شناسی و حاصل‌خيزی خاک حداقل ۳۰ ميليون هکتار است. لذا ما با هيچ‌گونه محدوديت ارضی جهت گسترش کشت‌های آبی در يک دوران درازمدت مواجه نيستيم و اين خود به طور غيرمستقيم تأکيدی بر اهميت آب و آبياری در شرايط ايران است.

نتيجه اين‌که، برنامه‌ريزی‌های آب و آبياری و انجام کشت‌های آبی در شرايط ايران يکی از ضروريات حياتی است. ولی به همان نسبت که ضرورت آب و آبياری محسوس و چشم‌گير است به همان نسبت مشکلات و موانع در راه نيل به هدف بيش‌تر است.

مشکلات آب و آبياری در شرايط ايران
اين مشکلات اکثراً مربوط به شرايط خاص ايران هستند و قسمتی نيز مربوط به نفس امر کشاورزی و يا شرايط کلی و جهانی. اين مشکلات عبارتند از:
– کمبود ميزان بارندگی. متوسط بارندگی ايران حدود ۲۴۰ ميلی‌متر، يعنی يک‌سوم بارندگی متوسط سالانه کره زمين است. اگر حداقل بارندگی لازم جهت رشد کم توقع‌ترين گياه زراعتی را حدود ۵۰۰ ميلی‌متر در نظر بگيريم فقط ۹ درصد از مساحت کل ايران بارانی بيش از اين مقدار دريافت می‌نمايد.
– نامتناسب بودن پراکندگی مکانی باران‌ها، ميزان بارندگی ساليانه از حدود چند ميلی‌متر (در کوير مرکزی) تا بيش از دو متر (در نوار ساحل دريای خزر) می‌رسد. سه‌چهارم مساحت کل کشور بارانی کم‌تر از ۲۵۰ ميلی‌متر دريافت می‌دارد. عدم يک‌نواختی بارندگی به گونه‌ای است که يک‌سوم کل بارندگی در سطحی بيش از ۵۰ درصد سطح کل کشور (کوير مرکزی) و يک‌سوم ديگر از کل بارندگی در سطحی به مساحت ۱۰ درصد سطح کل کشور (نوار ساحلی) صورت می‌گيرد.
– نامتناسب بودن پراکندگی زمانی باران‌ها، قسمت اعظم نزولات آسمانی (اکثراً بيش از پنجاه درصد) در مواقعی از سال صورت می‌گيرد که درجه حرارت جهت رشد گياهان و ادامه حيات فعال نباتی مناسب نيست. لذا دوران رشد و رويش گياهی با دوران خشکی شديدی مواجه بوده و ضرورت آبياری جهت تأمين کمبود آب مورد نياز گياهان قطعی است.
– کمبود منابع آبی کشور جهت تأمين آب و آبياری.
– بالا بودن هزينه بهره‌برداری از منابع آبی موجود.
– وجود مشکلات فنی و اشکالات مربوط به نيروی انسانی جهت برنامه‌ريزی‌های آب و آبياری.
– شدت تابش آفتاب که تبخير و تعريق اراضی تحت کشت و تبخير اراضی لم‌يزرع را به مقدار قابل توجهی بالا می‌برد.
– نامتناسب بودن توپوگرافی حوزه‌های آبريز و شيب زياد دامنه‌های البرز و سلسله جبال زاگرس که مهار‌ کردن جريان سطحی را دشوار می‌کند.
– موقعيت نامتناسب و دور بودن منابع آب از اراضی قابل آبياری.
– پيچيدگی عوامل برنامه‌ريزی‌های آب و آبياری که با ميليون‌ها هکتار اراضی و ميليون‌ها کشاورز و طبيعت سروکار دارد.
– پايين بودن نرخ محصولات کشاورزی نسبت به مصنوعات صنعتی در بازارهای داخلی و بين‌المللی. توضيح آن‌که اگر يک محصول کشاورزی را با يک مصنوع صنعتی که در هر دو به يک اندازه کار و تخصص متراکم به خود تخصيص داده باشند، در نظر بگيريم، قيمت مصنوع صنعتی چندين بار- و حتا چند ده بار بيش‌تر از محصولات کشاورزی است.

روش‌شناسی علمی در مورد حل معضل آب و آبياری در مراحل سه گانه

مطالعه منابع آب و تهيه آب
اين قسمت شامل مباحثی از قبيل هيدرولوژی (شناخت آب‌های سطحی)، هيدروئولوژی (شناخت آب‌های زيرزمينی)، سدسازی، طراحی و ساختمان سدهای انحرافی و آب‌بندها، احداث قنوات، حفر چاه‌ها، جمع‌آوری و ذخيره آب‌ها (در مخازن- استخرها)، شيرين کردن آب شور درياها، ايجاد باران‌های مصنوعی و غيره است.

– مطالعه هر چه بيش‌تر و دقيق‌تر آب‌های زيرزمينی (در سطح مملکت) و با مقياس تفصيلی بايد مورد توجه قرار بگيرد.
– در مورد تهيه و ذخيره آب (نظر به اهميت آن) بايد کليه روش‌های ممکن؛ اعم از ساختمان سدهای ذخيره‌ای بزرگ تا ايجاد بندها و تأسيسات کوچک مورد توجه خاص قرار بگيرد. لازم است تهيه و ذخيرۀ آب و جلوگيری از هدر رفتن منابع طبيعی (از ذخيره ميليون‌ها مترمکعب آب در پشت سدها گرفته تا جمع‌آوری باران‌ها در آب انبارها مخازن و استخرها و بندهای محلی) به عنوان عمده‌ترين هدف، مورد توجه قرار بگيرد.

در مورد ساختمان سدهای بزرگ مخزنی در گذشته اقدامات و مطالعاتی صورت گرفته است. اين اقدامات بيش‌تر به منظور بهره‌برداری تبليغاتی و زمينه‌سازی جهت خروج ارز کشور صورت گرفته است. (کليه برنامه‌ريزی‌ها و صرف هزينه‌های گزاف و بی‌حساب دوران طاغوت طی برنامه‌های عمرانی، به زحمت توانسته است سطح زير کشت آبی را به ميزان يک ميليون هکتار افزايش دهد). ولی در آينده لازم است از هر قطره آبی که در پشت سدها ذخيره می‌شود برای آبياری استفاده شود. در اين رابطه صلاح کار اين است که نيروگاه‌های حرارتی جایگزين نيروگاه‌های هيدروليکی شود به طوری که جز به منظور آبياری مزارع از آب سدها استفاده نشود. توضيح اين‌که در حال حاضر آب سدها جهت ايجاد انرژی و خارج از ضرورت‌های آبياری تخليه می‌شود. از نيروگاه‌های هيدروليکی بايد در ساعت‌های حداکثر مصرف (در ساعت‌‌های معين و اول شب) استفاده شود و آب حاصله در سد تنظيم کننده (که در پايين دست سد اصلی ساخته می‌شود) ذخيره شود و به موقع به مصرف برسد.
– لازم است ذخاير آبی دره‌های کوچک با ايجاد سدهای کوچک، جمع‌آوری و مورد استفاده قرار بگيرد. از اين روش در کشورهای ديگر با موفقيت استفاده گرديده است- در شرايط ايران می‌توان از اين روش به طور گسترده‌ای در حوضه‌های آب‌ريز استفاد کرده و آب بارندگی‌ها را، جا‌به‌جا و در دره‌های کوچک، با ساختن سدها و تأسيات کوچک (و با استفاده از مصالح و امکانات محلی) در آن‌ها ذخيره و مورد استفاده قرار داد. (در ايران به علت رسوب و رسوب‌گذاری زياد مشکلات فراوانی در اين راه وجود دارد. معذالک با اتخاذ تدابير لازم می‌توان عمر اين‌گونه سدها را زياد نمود و با کمک دولت از نظر برنامه‌ريزی و اقتصادی حداکثر استفاده از سيلاب‌ها به عمل آورد)
– لازمست در شرايط کنونی با قنات، دور از سهل‌انگاری‌های سابق (و هم‌چنين دور از خيال‌پردازی‌های به ظاهر انقلابی) برخوردی علمی، و جدی داشت.

امروزه تلقی به حق همگان اين است که قنات يکی از بزرگ‌ترين شاهکارهای فنی- ساختمانی انسان جست‌وجوگر و سازنده است که به دست توده‌های کشاورز و با هدف‌های اقتصادی مردمی در ۲۵۰۰ سال پيش به وسيله ايرانيان ساخته و پرداخته شده است.

اين شيوه در آن روزگاران و در شرايط دشت‌های خشک و تشنه اين فلات، تنها وسيله دست يازيدن به آب‌های زيرزمينی و انجام کشت‌های آبی بوده است. در اين رابطه، تمدن بشری (که در اين قسمت از جهان نضج و قوت گرفته است) مديون چنين ابتکار خلاق انسانی است. چنين است که قنات در تاريخ تمدن خلاق بشری حضور پيدا کرده است.

قنات با وسايل کاملاً اوليه و محلی ارزان‌قيمت احداث می‌شود، نيروی انسانی لازم جهت احداث قنوات، مقنی‌ها و کارگران محلی هستند.

قنات در زمان خود (۲۵۰۰ سال پيش) تنها روش استفاده از آب‌های زيرزمينی (در مقياس وسيع و برای کشاورزی) بوده است، چرا که در آن روزگاران ماشين‌های حفاری و موتور پمپ جهت حفر چاه وجود نداشته است و چاه‌های دست‌کن نيز (که به وسيله حيوانات از آن‌ها آب‌کشی می‌شده است) ناچيز و نارسا بوده و در بيش‌تر موارد استفاده محلی داشته است.

در دشت‌های پهناور و خشک ايران، قنات تنها وسيله عمران کشاورزی، ايجاد کشت‌های آبی، کشت‌و‌کار و آبادانی و به وجود آوردن روستاها، ولايات و بلاد و مراکز تجمع و تمدن بوده است، وسيله‌ای که زندگی را از اعماق سياهی‌های زمين بيرون می‌کشيد و به پهنه‌های گسترده دشت‌ها ارزانی می‌داشت.

ايجاد چنين شاهکار ساختمانی دارای هدف معين و مقدسی بوده است، يعنی تأمين نان شب و احتياجات اوليه توده مردم جهت زيستن و روشن نگه داشتن مشعلی که هزاران هزار سال، با وجود همه مرارت‌ها و مشکلات دست به دست می‌گردد و خواهد گشت. در حالی که در تاريخ ساختمان‌هايی از قماش اهرام مصر نيز جهت ارضاء حس خودخواهی فرعون‌ها ساخته شده است که نشانه و نمونه بيچارگی‌ها و درماندگی‌ها و رنج‌های انسان و باعث خفت است. در صورتی که شاهکار ساختمانی قنات نمايانگر عظمت و مجد انسان پويا، سازنده و مبتکر است.

احداث قنوات به اقتضای کار، تلاش تعاونی و دسته‌جمعی را الزام‌آور می‌سازد و بهانه‌ای است که توده مردم کشاورز را، چه در مرحله ساختمان و چه در مرحله بهره‌برداری، دور خود جمع کند و آن‌ها را به کار جمعی وادار نمايد که خود برعکس چاه، می‌تواند مزيتی بر اين طريقه به شمار آيد.

احداث قنوات در چند هزار سال پيش، نه فقط در اقتصاد مناطق بزرگی از ايران و بين‌النهرين عامل تعيين کننده بود، بلکه يکی از عمده‌ترين دلايل وجودی فرهنگ و تمدن روزگاران قديم به حساب می‌آمده است. به همين لحاظ افتخار چنين شاهکار اقتصادی و ساختمانی از جبنه‌های فرهنگی و تمدن‌های اصيل با مفاهيم انسانی نيز مورد توجه بوده و به تمام بشريت تعلق دارد.

يکی از مزايای عمدۀ ديگر قنات انجام زه‌کشی طبيعی اراضی در سطح مملکت است که مسألۀ فوق‌العاده مهم و در خورد توجهی است. با در نظر گرفتن اين‌که در طول تاريخ (جز سنوات اخير) تعداد قنوات در ايران به طور متوسط حدود ۵۰٫۰۰۰ رشته و هر يک به طول متوسط حدود ۸ کيلومتر بوده است می‌توان چنين نتيجه گرفت که در سطح کشور قنوات به مقياس ده برابر استوای زمين نقش زه‌کش را ايفا کرده و از بروز هرگونه خطر احتمالی در رابطه با بالا آمدن سطح آب زيرزمينی و شوری اراضی جلوگيری به عمل آمده است.
قنات آب‌های شيرين دامنه‌ها را به طرف دره‌ها که دارای خاک نسبتاً شورتری است، هدايت می‌کند و بدين‌سان نوعی عمل شست‌وشو و سالم‌سازی محيط و خاک انجام می‌پذيرد.

با احتساب بده متوسط ۲۰ ليتر در ثانيه برای هر قنات در طول زمان در هر ثانيه ۱۰۰۰ مترمکعب از آب‌های زيرزمينی در ۵۰٫۰۰۰ نقطه از دشت‌های ايران جاری شده و کشاورزی و کشت‌های آبی را در سطح وسيعی گسترش داده است.

متأسفانه در زمان طاغوت در بستر يورش عظيم تاريخی به کليه ارزش‌ها، قنات نيز به ويرانی و خرابی کشيده شد و اينک از حدود پنجاه هزار رشته، جز حدود ده هزار رشته قنات داير باقی نمانده است.

در حال حاضر احداث قنات بايد با توچه به شرايط فنی و اقتصادی زير صورت گيرد:
– در شرايطی که حفر چاه مناسب و ميسر نباشد (از قبيل شرايط کوه‌پايه‌ای و يا شرايطی که حفر چاه به علت وجود طبقات نمکين در اعماق امکان‌پذير نباشد و غيره) احداث قنات توصيه می‌شود.
– احداث قنات الزاماً بايد مکانيزه گردد. برای حفر ميله‌ها و نقب چاه لازم است از ماشين (اعم از وسايل ساده و بيل‌های مکانيکی کوچک و يا ماشين‌های حفاری بزرگ و غيره) استفاده به عمل آيد. جهت‌يابی‌ها و ساير ارزيابی‌ها و ملاحظات فنی، ضمن استفاده از تجربيات مقنی‌های محلی (و انتقال دانش آن‌ها)، بايد مدرنيزه گردد و از دست‌آوردهای علم‌و‌فن جديد در تمام زمينه‌ها بهره‌گيری شود.
– نظريه تلفيق چاه و قنات (که جهات علمی و عملی آن معقول به نظر می‌رسد) بايد مورد تحقيق قرار بگيرد و به منصه عمل درآيد. طبق اين نظريه اگر در کف نقب قنات چاه حفر شود، با توجه به اين‌که اکثر آب‌های زيرزمينی در ايران کم يا بيش تحت فشار است، آب بدون احتياج به موتور پمپ در کف نقب قنات ظاهر و جاری شده و مورد استفاده قرار می‌گيرد. با اين حال اگر سياست «استفاده حداکثر از هر قطره آب» به عنوان عمده‌ترين سياست در آبياری کشور مود نظر باشد (که بايد باشد) هدر رفتن آب قنات در فصول غير کشت‌و‌کار (حدود ۲ تا ۴ ماه در سال) به اشکال مهمی تبديل می‌شود.
تبصره مهم- استفاده ارزان‌قيمت از تکنيک شيرين کردن آب‌های شور درياها با استفاده از رآکتورهای اتمی و به منظور آبياری بايد برای آينده درازمدت و برای قرن آتی، در شرايط ايران مورد توجه قرار بگيرد.
– حفر چاه و پمپاژ آب امکانات وسيع و گسترده‌ای جهت استفاده از آب‌های زيرزمينی و سفره‌های عميق در شرايط کاملاً کنترل شده (که در برنامه‌ريزی‌های آب و آبياری خود حايز کمال اهميت است) در اختيار ما می‌گذارد. با گسترش شبکه برق در روستاها و استفاده از الکتروپمپ و استفاده از گروه چاه‌های عميق، روال بهره‌برداری از چاه‌ها نظم و ترتيب بيش‌تری به خود می‌گيرد.
– استفاده از باران‌های مصنوعی به جهات فنی و هم به جهات اقتصادی و هم‌چنين شرايط طبيعی ايران فعلاً به فراموشی سپرده شود. در اتحاد شوروی بيش‌ترين و پی‌گيرترين تلاش در جهت پيشبرد جنبه‌های کاربردی اين روش به عمل می‌آيد. ولی از اين روش نمی‌توان به طور اقتصادی و در شرايط کنترل شده استفاده نمود، مخصوصاً در شرايط ايران «که ابرش نيست تا بارانش باشد» اين روش کلاً نمی‌تواند آينده‌ای داشته باشد.

انتقال آب از منبع تا مزرعه و تا واحدهای زراعی
کليه مسايل مربوط به اين مرحله موضوع «شبکه آبياری» است. طبق آخرين سند علمی (فرهنگ بين‌المللی آبياری و زه‌کشی) شبکه آبياری به قرار زير تعريف می‌شود:
«شبکه آبياری به کليه کانال‌ها، وسايل و تأسيسات و ساختمان‌هايی اطلاق می‌شود که جهت انتقال به موقع و به اندازه آب آبياری به واحد آبياری ضروری است. شبکه شامل تمام و يا قسمتی از تشکيلات زير است:
ساختمان‌ها و تأسيسات مربوط به انحراف و انشعاب آب و دهانه آبگير، کانال‌ها و مجاری انتقال و توزيع آب، تأسيسات مربوط به انتقال آب، تنظيم و حفاظت آب، ساختمان‌های ديگری از قبيل پل‌ها و حوضچه‌های رسوب دهنده، دستگاه‌های اندازه‌گيری بده آب، تأسيسات جهت تأمين و توزيع آب به واحدهای زراعی، ساختمان‌های مربوط به زه‌کشی، ساختمان‌های مربوط به ذخيرۀ آب مخازن، دستگاه‌های پمپاژ، چاه‌ها، طرح و حل مسايل مربوط به حق عبور، حق استفاده، حق تقدم، احداث مزارع نمونه، ايجاد جاده‌ها و بناها و غيره که جهت گردش کار و نگهداری اداره شبکه ضروری هستند.»

در ايران در شرايط کنونی قسمت اعظم تلفات آب در مرحلۀ انتقال آب از منبع تا مزرعه صورت می‌گيرد. (بررسی‌ها و برآوردهای نگارنده نشان می‌دهد که تلفات آب در سطح مزرعه کم‌تر از يک‌سوم مقدار تلفات در حين انتقال است. از طرفی تلفات آب در مزرعه و روستا را می‌توان با اتخاذ تدابير ساده فنی و ترويجی به حداقل ممکن و قابل قبول کاهش داد)

 علل تلفات آب در حين انتقال: علل تلفات آب در شرايط روستاهای ايران و شبکه سراسری و در حين انتقال به قرار زير است:
– نفوذ آب در کف و ديواره‌های بستر نهر.
– وجود علف‌های هرز در کف و ديواره‌ها و کناره‌های بستر نهر.
– تبخير از سطح آب نهر.
– شيب کم و نامتناسب نهر که سبب کاهش سرعت آب و کشش نهر می‌گردد.
– عبور نهر از مسيرهايی با نفوذپذيری زياد.
– دورافتادگی بی‌رويه منابع نسبت به مزارع.
– طولانی بودن و پيچ‌و‌خم‌دار بودن بی‌تناسب مسير نهر.
– کم‌بودن مقدار بده‌آبی که در نهرها جريان می‌يابد (و لذا در مجموع درصد تلفات نسبت به کل، بالا می‌رود).
– نامتناسب بودن مقطع نهرها و زياد بودن سطح تماس آب با نهر.
– جريان متناوب آب در اکثر نهرها به علت گردش آب.
– وجود نهرهای متعدد (که آب را از يک منبع به يک مزرعه انتقال می‌دهند).
– چرای گله‌های احشام در مسير نهرها.

ميزان تلفات آب در حين انتقال: اگر با تقريب‌های معقول و قابل قبول، حجم آب مفيد و تهيه شده در سطح کشور را (طیق گزارش‌های رسمی دفتر فنی وزارت نيرو و ساير مراجع رسمی) ۶۰ ميليارد متر معکب در سال و آب مورد نياز خالص گياهان زراعتی را (براساس روابط و ضوابط شناخته شده، بررسی‌های مدرن گروه آبياری و آبادانی دانشگاه تهران و بر اساس تناسب سطح زير کشت گياهان زراعتی مختلف) ۵۰۰۰ مترمکعب در سال و سطح زير کشت آبی را ۳٫۲۵ ميليون هکتار (براساس گزارش‌های رسمی و با توجه به اين که ارقام  ۳٫۵ . ۳٫۷ که در پاره‌ای از گزارش‌ها و به مناسبت‌هايی آمده است اغراق‌آميز است)، در نظر بگيريم، از آن‌جا راندمان کل آبياری در مقياس کشور (راندمان انتقال و راندمان مزرعه) ۲۷ درصد به دست می‌آيد. اين رقم با گزارش دفتر فنی وزارت نيرو يعنی رقم ۲۸ درصد هم‌خوان است.

با توجه به رقم ۲۷ درصد به دست آمده (که تقريب آن بدين‌سان به تمامی تأييد می‌شود) ۷۳ درصد آب‌هايی که با صرف هزينه‌های زياد تهيه شده است، تلف می‌شود. با توجه به اين که راندمان مزرعه در شرايط کشت‌های آبی و روش‌های آبياری سنتی (در سطح واحدهای آبياری در شرايط روستاها) بيش از ۵۰ درصد و در شرايط کنوبی به طور متوسط ۶۰ درصد است (اين رقم بسيار محتاطانه و با ضريب اطمينان و در حد پايين خود در نظر گرفته شده است، در صورتی که اندازه‌گيری‌ها و مطالعات مستقيم و برآوردهای غيرمستقيم نگارنده راندمان‌های خيلی بالا، تا ۸۰ درصد را نيز نشان داده است)، لذا تلفات انتقال آب (تلفات شبکه) به ميزان ۵۵ درصد يا ۳۳ ميليارد مترمکعب در سال به دست می‌آيد. با اين مقدار آب با در نظر گرفتن راندمان مزرعه به ميزان ۶۰ درصد و متوسط آب مورد نياز خالص به ميزان ۵۰۰۰ مترمکعب در هکتار، می‌توان سطح حدود چهار ميليون هکتار را آبياری نموده و سطح کشت آبی کنونی را به سهولت به دو برابر ارتقاء داد.

راه جلوگيری از تلفات در شبکه آبياری
چگونه می‌توان از تلفات آب در شبکه آبياری در حين انتقال جلوگيری کرد؟
به بيان ديگر:
– چگونه می‌توان سطح زير کشت آبی را با منابع آبی موجود (تهيه شده و آماده بهره‌برداری) به دو برابر رساند؟
تنها روش قاطع و نهايی جهت حل اين معضل و جلوگيری از اين ضايعات عظيم ثروت ملی، ايجاد شبکه تحت فشار جهت انتقال آب از منابع آب تا سر واحدهای زراعی و در مقياس مملکت می‌باشد. اصول فنی اين روش، حتا در جزييات کاملاً شناخته شده و تجربه گرديده است. جهات اجرايی اين پيشنهاد به تمامی محرز و مبرهن است و هيچ‌گونه جنبه خيال‌پردازی و ذهن‌گرايی و يا غيرعملی در اين طرح پيشنهادی وجود ندارد.
به تمام اهل فن و نيز برای تمام کسانی که از کشورهای پيشرفته اعم از کشورهای سوسياليستی يا کشورهای غرب ديدن کرده اند، تصور و تجسم شبکه تحت فشار در مقياس منطقه‌ای و مملکتی، و در سطح روستاها، کار دشواری نيست.

جنبه‌های فنی شبکه سراسری تحت فشار
اساس کار ايجاد شبکه تحت فشار به طوری که زارع بتواند آب مورد نياز خود را از شير فلکه سر مزرعه خود دريافت نمايد کلاً مثل شبکه لوله‌کشی آب در شهرها است. ولی با توجه به قيمت تمام شده آب (که برای مصارف کشاورزی بايد در حد نازل باشد)، ساير محاسبات اقتصادی، وسعت شبکه و ملاحظات فنی ديگر (در رابطه با دور آبياری و مقدار آب در هر نوبت برای گياهان مختلف و غيره) رابطه بسيار پيچيده و حساسی بين شيرفلکه‌های تغذيه کننده، و تنوع محصولات، سطح زير کشت هر کدام، آب مورد نياز هر يک از محصولات و تغييرات فصلی و منطقه‌ای آب مورد نياز گياهان، از طرف ديگر، وجود دارد. در اين مورد روابط و ضوابط کلاسيکی وجود دارد که می‌توان محاسبات توزيع آب در شبکه را انجام داد. هم‌چنين از برکت ماشين‌های حسابگر اين محاسبات و ملاحظات با سرعت و دقت و سهولت بيش‌تری صورت می‌پذيرد.

در اين روش، آب، بسته به شرايط، با يکی از سه ضابطه زيرين بين مزارع و کشاورزان توزيع می‌شود:
توزيع برجسب تقاضا- در اين روش زارع بايد يک الی دو روز قبل تقاضای خود را به مرکز توزيع آب گزارش و اطلاع دهد.
توزيع متناوب- در اين شيوه، آب در سيستم، به طور متناوب در گردش است و به طور دوره‌ای و نوبتی در اختيار زارع گذاشته می‌شود.
توزيع دايم- که آب، به طور مداوم در شبکه وجود دارد (مثل لوله‌کشی آب شهری) و زارع هر وقت بخواهد می‌تواند از شيرفلکۀ مزرعۀ خود آب دريافت نمايد. دو روش اول و يا تلفيق اين دو در شرايط ايران قابل توصيه است.

برای ايجاد فشار در شبکه و صرفه‌جويی در مصرف انرژی می‌توان از انرژی هيدروستاتيک پست سدهای مخزنی از اختلاف موجود بين منبع و مزارع حداکثر استفاده را به عمل آورد.

در مناطقی که اراضی تحت آبياری، تنگ هم و به طور متمرکز و وسيع وجود دارد و منابع آبی قابل تنظيم و قابل کنترل است (مثل آب پشت سدهای مخزنی- گروه چاه‌های عميق) استفاده از ايستگاه‌ها و مراکز بزرگ پمپاژ، با مديريت و کنترل مرکزی هر چه دقيق‌تر و بيش‌تر- قابل توصيه است.

در شرايط روستاها و اراضی پراکنده و دور از هم، و منابع آبی با بده‌های کم و غيرمتمرکز، ايستگاه‌های کوچک پمپاژ- تلمبه‌خانه‌های محلی- با توجه به حداکثر استفاده از برج‌های آب توصيه می‌شود.

مسؤوليت اجرا و نظارت پروژه «شبکه سراسری آب تحت فشار» به عهده دولت بوده و در مورد مديريت شبکه سازمان‌های دولتی وظايف خود را در رابطه فشرده و همکاری نزديک با شوراهای ده و دهستان و بخش (که در اين مورد دارای اختيارات قانونی خواهند بود) انجام خواهد داد.

دولت در جهت گسترش و تراکم شبکه، برنامه‌ريزی‌های مدون و مشخص و مسؤولانه خواهد داشت و سياست خود را در جهت ملی کردن آب آبياری و بر اساس ضوابط قانونی و حقوق دمکراتيک کشاورزان و برپايه حل کامل مسأله ارضی، و ايجاد تضمين‌های بنيادی در زمينه تهيه و تحويل آب به کشاورزان توجيه خواهد کرد.

دولت مرحله اول ايجاد شبکه سراسری آب تحت فشار را حداکثر تا ده سال (طی دو برنامه پنچ ساله) به سامان خواهد رساند و برای مرحله دوم برنامه روشن و صريح در زمينه تأمين آب آبياری و گسترش شبکه و تجديد و ترميم آن با توجه به استهلاک و فرسايش سيستم بهره‌برداری، نگه‌داری و مديريت شبکه، بالا بردن سطح زير کشت آبی را، در چهارچوب امکانات وسيع و بدون مضيقه و مضايقه درآمد نفت و با استفاده از آخرين دست‌آوردهای تکنولوژی چه از نظر تهيه آب و چه از نظر توزيع آن در مزرعه (براساس آخرين شيوه‌ها و متناسب‌ترين روش‌ها) طی يک برنامه زمان‌بندی شده طولانی (حداقل تا ۲۵ سال) ارايه خواهد داد.

جنبه‌های اقتصادی طرح مسأله سراسری تحت فشار
از نظر اقتصادی، اگر هزينه‌های ثابت و مستمر تأسيسات شبکه سراسری آب تحت فشار را حداکثر معادل ۲۰٫۰۰۰ ريال برای هر هکتار در سال در نظر بگيريم،*با تخصيص حدود ۲ ميليارد دلار در سال می‌توان ۷٫۵ ميليون هکتار اراضی جديد (علاوه بر ۳٫۲۵ ميليون هکتار اراضی تحت کشت کنونی) با آب‌های موجود (طبق برآوردهايی که قبلاً انجام گرفت) زير کشت آبی قرار می‌گيرد. اين کار در مدت ده سال (طی دو برنامه پنج‌ساله) صورت می‌پذيرد.

فوايد جنبی انجام اين پروژه، از نظر ايجاد کار و تحرک صنايع داخلی (صنايعی که در خدمت کشاورزی قرار می‌گيرد)، بسيار مهم است. لذا لازم است دولت توليد داخلی لوله‌ها و موتور پمپ‌ها را در قسمت اعظم عهده‌دار شود. در اين صورت اقلام هزينه کاهش يافته و ارز کشور نيز خارج نخواهد شد.

جلوگيری از تلفات و مهار کردن آب‌ها
تا تکميل شبکه سراسری (که به ترتيب اولويت انجام خواهد گرفت)، و يا به هر دليل محلی و استثنايی که انتقال آب به وسيله نهرها و باز صورت می‌گيرد، لازم است، بسته به اهميت شبکه نهرها و ميزان تلفات و امکانات محلی با استفاده از روش‌های زير جهت جلوگيری از تلفات آب اقدام شود:
– اصلاح مسير نهر از نظر: شيب نفوذپذيری، مقطع، طولانی بودن بی‌رويه، مبارزه مکانيکی و شيميايی با علف‌های هرز، احتراز از جريان متناوب آب در نهرها (در حد امکان)، لايروبی نهرها، جلوگيری از نفوذ آب با روش گِل‌آلود کردن آب نهرها، جلوگيری از تلفات با خاک‌کوبی کف نهر، سنگ‌فرش کردن و آجرچين کردن مسير نهر، ايجاد پوشش آسفالت، ايجاد پوشش بنتونيت و غيره. در مورد قنوات و آبی که در فصل زراعی هدر می‌رود بايد چاره‌انديشی کرد، به طوری که حداکثر استفاده از آن به عمل آيد. اين کار با اتخاذ تدابيری از قبيل آبياری زمستانه، تغذيه سفره آب‌های زيرزمينی، ذخيره در مخازن بزرگ، طولانی کردن فصل کشت (حداکثر ممکن) و غيره ميسر خواهد بود.

طی ده سال اول که شبکه سراسری تحت فشار تعميم می‌يابد، جلوگيری از تلفات آب نيز مد نظر خواهد بود، ولی در برنامه پنچ‌ساله سوم اين موضوع به طور جدی دنبال و به سامان خواهد رسيد. براساس مصوبه‌های قانونی و نافذ از هدر رفتن و آلوده شدن آب (به عنوان ثروت و ذخيره ملی و به عنوان عنصری گران‌قدر کم‌ياب و بازنيافتنی) جلوگيری به عمل آيد. در اين رابطه لازم است:
– مصارف غيرکشاورزی آب‌ها جز در موارد کاملاً حياتی و ضروری مثل مصارف خانگی- شهری و بهداشتی، مصارف صنعتی، دقيقاً تحت کنترل و نظارت قرار بگيرد.
– طرح تصفيه فاضلاب‌های شهری و صنعتی به طور جدی مورد توجه قرار بگيرد.
– از مصرف آب سدها صرفاً برای آبياری استفاده شود و استفاده از نيروگاه‌های هيدروليکی نبايد مانع اجرا و انجام اين مهم شود. (توضيح اين‌که در حال حاضر از آب درياچه‌های پشت سد حتا در مواقع غيرآبياری صرفاً جهت ايجاد انرژی استفاده می‌شود که اين رويه قطعاً بايد منسوخ شود).
– از آب آبياری و از آب‌های مهارشده مثل آب سدها و چاه‌ها نبايد جهت آبياری درختان جنگلی، پارک‌ها و ايجاد فضای سبز (جز در شهرها و جز در موارد کاملاً استثنايی) استفاده شود. لازم است آب مورد نياز فضاهای سبز با اتخاذ تدابير زراعی و اعمال روش‌های صحيح آبياری و استفاده از نزولات (ذخيره آن‌ها در خاک) به حداقل ممکن برسد.
– فکر جایگزينی فضای سبز (از سطح باغچه و پارک شهر گرفته تا پارک‌های بزرگ) به وسيله گياهان زراعتی و درختان مثمر ترويج و ترغيب شود.
– محاصره کوير، به مدد ساختمان سدهای مخزنی و انحرافی و جلوگيری از جريان‌های سطحی به طرف ريگزارها (توضيح اين‌که کل آب‌هايی که وارد کوير می‌شود از حيض انتفاع خارج می‌گردد).
– مهار کردن و جلوگيری از جريان آب در مسيرهايی که به علت شوری (نظير آب‌هايی که به درياچه‌ها می‌ريزند) کيفيت خود را از دست می‌دهند (از اين راه جلو هدر رفتن حدود ۴ ميليارد مترمعکب آب را می‌توان گرفت).
– جلوگيری از جريان آب‌های سطحی به طرف خليج فارس و دريای خزر و کنترل جريان اين آب‌ها به کشورهای همسايه با در نظر گرفتن حقوق و موازين بين‌المللی (اين مقدار حدود ۴۰ ميليارد مترمکعب برآورد گرديده است که می‌توان جلوی قسمتی از اين تلفات را گرفت).
– جلوگيری از جريان رودخانه‌های زيرزمينی به طرف کوير با ايجاد کمربند حفاظتی، در حاشيه کوير و ايجاد گالری‌ها و نقب‌های زيرزمينی لازم (از اين راه جلوی قسمتی از تلفات آب را که ۶ ميليارد مترمکعب برآورد شده است، می‌توان گرفت).
برآوردهای کلی و تقريبی نشان می‌دهد که امکان مهار کردن حداقل ۳۰ ميليارد [مترمکعب] از آب‌هايی که فعلاً تلف می‌شود تا آخر برنامه پنج‌ساله سوم به سادگی و به سهولت ميسر است، لذا در پايان اين مدت (تا ۱۵ سال ديگر) کشت‌های آبی فعلی به سه برابر و حداقل به ده ميليون هکتار ارتقاء می‌يابد.

توزيع آب در مزرعه
در حال حاضر توزيع آب در مزرعه در عمده‌ترين قسمت خود بايد به عهده و اختيار کشاورز گذاشته شود تا هر روش آبياری را، اعم از سنتی و يا جديد، اعمال نمايد. نظر به اين‌که روش‌های آبياری سنتی طی قرون و اعصار توسط کشاورزان ابداع گرديده و از نسلی به نسل ديگر منتقل شده است، اين پروسه بيانگر اين حقيقت علمی و عينی است که اين روش‌ها با شرايط و امکانات موجود هماهنگ و متناسب بوده، پاسخگوی نيازهای محلی می‌باشند. در مورد سنن، لازم است اين قانونمندی را به عنوان قانون عام (مادام که خلاف آن در هر مورد و بر اساس مطالعات و معيارهای علمی و يا متناسب با شرايط جديد ثابت نشده است) پذيرفت.

در مورد روش‌های آبياری سنتی، بالاخص مطالعات و تجربيات نگارنده به نتيجه‌گيری‌های زير رهنمون گرديده است:
– روش‌های آبياری و سنتی در ايران، در اکثر حالات متناسب با شرايط و نيازها و هماهنگ با خصوصيات فنی آبياری (از قبيل بده‌آب آيباری، شيب ارضی، نفوذپذيری، عمق خاک، محدوديت محلی از نظر مقدار آب و دور آبياری) و هم‌چنين متناسب با خصوصيات زراعی (نوع محصولات کشاورزی و شرايط طبيعی و آب و هوايی منطقه و نوع بذر و نحوه آماده کردن زمين و غيره ) ابداع گرديده است.

لازم است با برداشت‌های غيرواقع‌گرايانه که به سنت‌ها به عنوان موضوعی «کهنه و فرتوت» برخورد می‌کند (و خود يادگار اخلاق طاغوت است) مقابله نمود. متأسفانه اين فکر غلط در مراجع علمی و در بين تحصيل‌کرده‌ها و روشنفکران نير نادانسته رواج يافته است (آن‌هايی هم که اين فکر را نپذيرفته اند «سنت‌گرا» و «واپس‌گرا» شده اند) لذا روش‌های آبياری سنتی، به عنوان مثال، حتا در بين مهندسان هميشه مترادف با شيوه‌های غلط آبياری و مترادف با تلفات زياد‌ آب بوده است که اين فکر کاملاً اشتباه‌آميز است.
– با توجه به اين‌که آبياری سنتی در قطعات کوچک و علی‌الاصول و اکثراً بدون فاضلاب صورت می‌گيرد، راندمان آبياری در آن‌ها بالا بوده و به مراتب بيش‌تر از قطعات و واحدهای بزرگ آبياری و زراعی (که در کشت‌های آبی و مکانيزه و مدرن از آن‌ها استفاده می‌شود) می‌باشد.
– در قانونمندی‌های «کشاورزی جديد» و «کشت‌های آبی مکانيزه» وقتی از يکپارچه کردن اراضی و از قطعات و واحدهای بزرگ آبياری (از قبيل کرت‌ها و نوارهای بلند و يا نشتی‌های چند صدمتری واحدهای زراعی يکپارچه و چند ده هکتاری) دفاع می‌شود، دليل آن صرفاً به خاطر مکانيزه کردن کشت‌های آبی، مدرنيزه کردن و هماهنگ کردن اين کشت‌ها با کليه اصول و شئون فنی- زراعی به طور همه‌سويه و همه‌جانبه (همان‌گونه که در تعريف آبياری آمده است) می‌باشد. ولی بايد توجه داشت که در واحدهای بزرگ آبياری با وجود همه مزايا اين اشکال وجود دارد که تلفات آب (ناشی از نفوذ به اعماق و جريان در داخل زه‌کش‌ها) به طور اجتناب‌ناپذير و اجباراً به مراتب بيش‌تر از واحدهای کوچک زراعی است که با روش‌های سنتی آبياری می‌شوند.

لذا اگر در واحدهای بزرگ زراعی کليه اصول فنی، به طور هماهنگ و همه‌جانبه رعايت نشود نتايجی از قبيل مصرف آب زياد (زيادتر از روش‌های سنتی)، هزينه زياد (نسبت به روش‌های سنتی)، ايجاد کشاورزی مريض و وابسته، گسترش ابعاد وابستگی و غيره حاصل می‌شود و اين چيزی است که در ايران در مدرن‌ترين واحدهای کشاورزی (کشت‌و‌صنعت و ساير شبکه‌های به اصطلاح جديد) اتفاق افتاده است.
– با توجه به‌ اين‌که در حال حاضر حداقل ۵۰٫۰۰۰ روستا به عنوان کانون‌ها و واحدهای توليد کشاورزی با روش‌های سنتی (که با وجود يورش‌های چنگيزوار عصر پهلوی و با وجود ضربات و لطمات سنگين «هنوز نفسی می‌آيد») اداره می شود، لذا تقويت جنبه‌های فنی- اقتصادی و فرهنگی و رفاهی اين واحدها، بر اساس قبول اصالت روش‌های سنتی و بر اساس بررسی و شناخت کامل آن‌ها، فعلاً از مبرم‌ترين وظايف دولت و دستگاه‌های اجرايی و دانشگاه‌ها و مهندسان و کارشناسان و مروجان کشاورزی است. در اين رابطه لازم است دستورالعمل‌های زير به‌عنوان روش‌شناسی علمی نصب‌العين قرار بگيرد:
– ده بايد به‌عنوان اصيل‌ترين واحد اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی و توليدی تلقی شود.
– سنت‌های ده، از جمله روش‌های آبياری سنتی، بايد به‌عنوان والاترين ارزش‌ها و ميراث‌ها مورد بررسی و مطالعه دقيق علمی قرار بگيرد.
– هرگونه توصيه ترويجی بدون شناخت ده، غور و بررسی در جهات و ابعاد مختلف آن جز الگوسازی و جز صادر کردن معلومات و محفوظات «از کلاس درس به ميدان عمل» و بردن «قيل‌و‌قال مدرسه» به «ميان رندان» چيزی نيست که سال‌ها فرهنگ رژيم استعماری نيز، تحت عنوان «ترويج کشاورزی» به خورد کشاورزان داده است.
– آبياری مدرن و مکانيزه، در سطوح گسترده و واحدهای زراعی بزرگ را مهندسان کشاورزی، مردان عمل دستگاه‌های اجرايی، فعلاً در خارج از حوزه روستاها پياده خواهند کرد و هنر و شاهکار خود را نشان خواهند داد، ولی در روستاها (در کوتاه‌مدت) جز کار ترويجی و گسترش آن بر اساس قبول کامل سنت‌ها و شناخت اين سنت‌ها، صلاح نيست.
– برای آينده دو مسأله اساسی در سطح ده بايد به تمامی حل شود:
۱- حداقل واحد زراعی و بهره‌برداری، به ميران قابل قبول برای کشاورزی (حدود ۱۰ هکتار) برسد.
۲- روش‌های آبياری کلاً و تماماً (جز استثناءهای احتمالی) به روش کلاسيک آبياری بارانی تبديل شود.
جهت نيل به اين دو لازم است سمت حرکت از هم‌اکنون مشخص بشود. برای نيل به اين مهم:
– لازم است روش آبياری بارانی- کشت مکانيزه در واحدهای بزرگ و يکپارجه و بيش‌تر از ده هکتار (اعم از اين‌که از آن يک و يا چند کشاورز باشد) با دادن وام، ارايه رهنمودهای ترويجی و تهيه امکانات فنی و ايجاد تعاونی‌ها و کمک به آن ها، مورد ترغيب قرار بگيرد.
– حز در شرايط استثنايی، آبياری بارانی بايد در واحدهای بزرگ زراعی پياده و اعمال گردد.
– جز در شرايط استثنايی لازم است آبياری بارانی، در مديريت‌های بزرگ از قبيل مديريت‌های دولتی، تعاونی، کشت‌و‌صنعت‌ها، سهامی‌های زراعی و غيره، اعمال و پياده شود.
– لازم است کشت‌های متمرکز و سودآور (انتانسيو) در شرايطی که از نظر آب و اراضی محدوديت وجود دارد با روش آبياری بارانی آبياری شود.

در شرايط زير بايد آبياری بارانی که داری کارايی حداکثر است، [و] مسايل خاص مطروحه زير را حل می‌نمايد، مورد استفاده قرار بگيرد:
– مشکل توپوگرافی و تسطيح به طور جدی مطرح باشد.
– نفوذ‌پذيری اراضی زياد باشد.
– کمبود کارگر و کشاورز مطرح باشد.
– هزينه آرايش اراضی زياد باشد.
– در شرايطی که راندمان آبياری‌های سنتی و ثقلی کم‌تر از ۶۰ درصد باشد.
تبصره ۱- وجود آب تحت فشار در شبکه سراسری، استفاده از روش‌های آبياری بارانی را، از جنبه‌های فنی و اقتصادی، در حد وسيعی عملی و تسهيل می‌‌نمايد و به گسترش سريع آن در هر کجا که ضروری و مناسب باشد به طور خودجوش کمک می‌کند.
تبصره ۲- امروزه ايجاد شبکه سراسری تحت فشار جهت انتقال آب از منبع تا مزرعه از فوريت و اولويت خاص و از ضرورت حتمی برخوردار است. در صورتی که تبديل روش‌های سنتی به روش آبياری بارانی کلاسيک (به عنوان تنها روش مدرن و مدرن کلاسيک) بايد به تدريج صورت بگيرد.

بالا بردن بازده آبياری در سطح روستا و مزرعه
راندمان آبياری در سطح مزرعه بايد افزايش داده شود. علل تلفات آب در اين سطح بر اساس شناخت‌ها و تحربيات نگارنده به قرار زيراست:
– عدم مراقبت آبياری که در نتيجه آب حد و مرز را شسته و هرز می‌رود.
– گردش آب (که در شرايط فعلی در دهات امری اضطراری است) و به کشاورزی تحميل می‌شود، و دو عيب اساسی دارد:
۱- فواصل صحيح آبياری (که امر اساسی است) رعايت نمی‌شود و به راندمان محصول لطمه می‌زند.
۲- مقدار آب در هر نوبت، نه تابع موازين فنی، بلکه تابع گردش آب و حق‌آبه‌ای می‌شود که در اختيار کشاورز است، و از اين‌رو آب، اضافه بر ميزان احتياج مصرف می‌شود و يا برعکس، و در نتيجه به رشد محصول لطمه می‌زند.
– در روستاها کشاورزانی که در «سرآب» قرار دارند و يا به هر دليل به آب بيش‌تری دسترسی دارند کلاً و بر اساس يک عادت غلط (که نتيجه کم‌آبی‌ها است) زراعت خود را بيش از حد لازم آبياری می‌کنند که منجر به تلفات آب در سطح منطقه می‌گردد.

برای رفع معايب بالا لازم است دستورالعمل‌های زير را در کوتاه‌مدت و با فوريت مدنظر قرار داد:
– تنظيم تقويم آبياری (تعيين فواصل آبياری و مقدار آب در هر نوبت) برای محصولات مختلف و برای تمامی مناطق کشاورزی. اين کار فعلاً با تقريب قابل قبول و بر اساس معيارها و شناخت‌های امروزی ما کاملاً مقدور بوده و در اين مورد بررسی‌ها و تجربياتی انجام گرفته که بر اساس آن‌ها می‌توان در سطح کشور عمل نمود.
– شبکه تحت فشار بايد هر چه بيش‌تر گسترش يابد و توزيع آب در شبکه با توجه به فواصل آبياری (نه گردش اجباری آب) و جيره آبياری صورت بگيرد.
– توصيه‌های ترويجی در رابطه با تقويم آبياری (مقدار آب در هر نوبت و فواصل آبياری) به طور منضبط و گسترده، همراه با روش‌های کاملاً عملی صورت بگيرد. نتيجه اين کار نه فقط باعث صرفه‌جويی در مصرف آب می‌شود، بلکه باعث بالا رفتن راندمان محصول از جهات کيفی و کمی نيز می‌گردد.
– آب به عنوان سرمايه ملی بايد شديداً تحت مراقبت و کنترل کامل و دايم قرار بگيرد. به طوری که از هدر رفتن و آلوده شدن آن به طور جدی و قانونی جلوگيری به عمل آيد و از هر قطره آب جهت بالا بردن ميزان محصولات کشاورزی حداکثر استفادۀ صحيح به عمل آيد. حفظ و حراست از منابع آب بايد به عهده دولت و شوراهای منطقه‌ای باشد و در اين رابطه لازم است دولت به‌عنوان امر مبرم اقتصادی و ملی سرمايه‌گذاری نمايد.

نتيجه
حل بنيادی مسأله کشاورزی ايران، يعنی نيل به خودکفايی، در مرحله اول و تعميق آن و گسترش کشاورزی صنعتی صادرکننده، در مرحله دوم- عمده‌ترين هدف‌های برنامه‌ريزی کشاورزی در ايران به حساب می‌آيند.

انجام اين مهم، در رابطه‌های برونی، زيربنايی و سياسی، به طور عمده در گرو مبارزه با امپرياليسم بين‌المللی به سرکردگی آمريکا و قطع هر نوع وابستگی‌های ويرانگر استعماری، و در رابطه‌های درونی و فنی عمدتاً در گرو حل معضل آب و آبياری در ايران است.

هدف اصلی برنامه‌ريزی در مرحله اول (حدود ده سال و شامل دو برنامه پنج‌ساله) جلوگيری از تلفات منابع آبی تهيه شده زير شعار «استفاده حداکثر از هر قطره آب برای بالا‌ بردن سطح زير کشت» خواهد بود.
در شرايط کنونی، عمده‌ترين تلفات قابل اجتناب، يعنی حدود ۵۰ درصد از آب‌های تدارک شده فعلی (حداقل ۶۰ ميليارد مترمکعب) در نهرها و کانال‌ها و در حين انتقال از منبع تا مزرعه و حدود ۲۵ درصد آن (در قست اعظم اجتناب‌ناپذير) در سطح مزرعه تلف می‌شود، لذا جلوگيری از تلفات در مرحله انتقال در شبکه سراسری مبرم‌ترين هدف مرحله اول برنامه‌ريزی است.

توفيق در اين امر، جز در موارد استثنايی و جز به طور موقت، منحصراً با ايجاد «شبکه سراسری آب تحت فشار» ميسر خواهد بود.

دلايل اساسی و توجيهی آن، محاسن اين شيوه و رجحان آن نسبت به پوشش نهرها به قرار زير است:
– اصول و جهات فنی طراحی شبکه آب تحت فشار، صريح و مدون است و در آن ابهامی و اشکالی نيست.
– محاسبات اقتصادی شبکه آب تحت فشار بر معيارهای مشخص و استاندارهای دقيق‌تری استوار است.
– راندمان انتقال آب در لوله‌های تحت فشار قريب به صد‌در‌صد است.
– برنامه‌ريزی و سازماندهی مراحل: طراحی، اجرا، نظارت، نگهداری و مديريت شبکه سراسری آب تحت فشار عملی‌تر است.
– کنترل دقيق و کامل آب در شبکه وسيع سراسری، و در فاصله بين منابع و مزارع- با مديريت متمرکز- برای دستگاه‌های اجرايی (اعم از دولتی و شورايی و تعاونی) به سادگی امکان‌پذير است.
– تجهيزات و تأسيسات وابسته به شبکه سراسری تحت فشار و مسايل مربوط به تعمير، تعويض و نگهداری آن‌ها با تکيه به توليدات صنعتی داخلی (که در اين رابطه تعميم پيدا می‌کند) و نيروی انسانی لازم (که در اين رابطه تربيت می‌شوند) تأمين می‌گردد که خود دارای جهات مثبت زيادی است.
– شبکه سراسری آب تحت فشار مسأله لوله‌کشی آب مصرفی و بهداشتی روستاها را در سطح کشور به ساده‌ترين و عملی‌ترين شکل ممکن حل می‌کند که خود از سودمندی‌های جنبی طرح است.
– شبکه سراسری آب تحت فشار گسترش آبياری بارانی را در مزارع و در سطح کشور تسهيل کرده، گذار از روش‌های سنتی به روش بارانی را (که در درازمدت بايد انجام شود) به طور ساده و با روند طبيعی امکان‌پذير می‌سازد.
– وجود شبکه سراسری آب تحت فشار، تنظيم صحيح تقويم آبياری را از نظر «مقدار آب لازم در هر نوبت» و «فواصل مناسب آبياری» تسهيل و از اين راه به مصرف آب، با راندمان بيش‌تر کمک می‌رساند.
– شبکه سراسری آب تحت فشار، مراقبت‌های آبياری، توصيه‌های ترويج و ساير کنترل‌های لازم در سطح روستاها و مزارع را برای سازمان‌های اجرايی (اعم از دولت يا شورای دهقانی) به طور سهل و عملی امکان‌پذير می‌سازد.

شبکه سراسری آب تحت فشار طی دو برنامه پنج‌ساله و با صرف دو ميليارد [دلار] هزينه سرمايه‌گذاری سالانه پياده شده و بدين‌سان سطح زيرکشت آبی فعلی (حدود ۳٫۵ ميليون هکتار) با آب‌های تهيه شده کنونی (حداقل ۶۰ ميليارد متر مکعب) دو برابر شده و کشور به خودکفايی کامل خواهد رسيد (پس از برقراری شبکه، هزينه‌های ثابت و مستمر شبکه سراسری آب تحت فشار که مساحت ۷ ميليون هکتار را مشروب می‌کند دو ميليارد دلار در سال خواهد بود. اين مبلغ از محل درآمد کشاورزی قابل تأمين است).

در برنامه پنج‌ساله سوم به طور اخص بر روی مهار کردن آب‌هايی که در حال حاضر به اشکال مختلف (از قبيل جريان به طرف کوير و درياها، شور شدن در مسير و حرکت به طرف زه‌کش‌های طبيعی و خروج از مناطق زراعی، جريان سيلاب‌ها و هرزآب‌ها به طرف دره‌ها و غيره) هدر می‌رود و هم‌چنين گسترش و تعميم و تکميل شبکه سراسری آب تحت فشار، تأکيد خواد شد، بدين‌سان در آخر برنامه پنج‌ساله سوم سطح زير کشت به سهولت به سه برابر و، حدود ده ميليون هکتار خواهد رسيد.

– در برنامه پنج ساله چهارم و پنچم (تا ۲۵ سال آتی) عمده‌ترين برنامه‌ريزی‌ها در سطوح زير انجام خواهد گرفت:
– گسترش کشاورزی در جهت عمودی و بالا بردن محصول در واحد سطح با توجه به مکانيزه کردن و مدرنيزه کردن هر چه بيش‌تر کشاورزی و استفاده حداکثر از کود و بذر و شرايط و آبياری مناسب.
– گسترش هر چه بيش‌تر روش آبياری بارانی.
– گسترش و تعميق کشاورزی صنعتی.

اجرای اين طرح و تصويب مقرارت لازم در اين رابطه، ملی کردن آب و حل کامل مسأله ارضی به عهده دولت خواهد بود و در اين مورد سازمان‌های لازم با مقررات مناسب تشکيل خواهد گرديد.

اداره شبکه (نگهداری و مديريت) به وسيله سازمان‌های مسؤول دولتی و به کمک شوراهای دهقانی و تعاونی‌ها انجام خواهد شد.

————————————————-
* شامل بهره سرمايه در هکتار و هزينه‌های استهلاک (موتور پمپ، لوله‌های شبکه و غيره) و هزينه‌های مستمر ساليانه (شامل هزينه سوخت، نگه‌داری و تعميرات موتور پمپ، بهره‌برداری و هزينه دستمزد مکانيسين و غيره).

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/bf7m2rk6