تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: Communist Review، ارگان تئوریک و سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست یونان، شمارۀ ۶، ۲٠۲٠
نویسنده: الیسئوس واگناس، عضو کمیته مرکزی، و مسئول بخش بین‌الملل کمیته مرکزی

 

پیرامون چارچوب سیاسی – نظامی بین‌المللی جهان مدرن (۱)

 

وعده‌های دشمنان گوناگون سوسیالیسم در مورد «راه‌های صلح و سعادت» که پس از سرنگونی سوسیالیسم در اتحاد شوروی و دیگر کشورهای اروپایی برای مردم باز خواهند شد، هرگز واقعیت نیافته است. پس از سه دهه‌، «جهان مدرن» ما، علی‌رغم توسعه فناوری، برای زحمتکشان بیرحم‌تر و غیرانسانی‌تر شده است. دستاورهای تاریخی طبقه کارگر از بین رفته است، در عین‌حال، بحران‌های متوالی سرمایه‌داری بن‌بست‌های اجتماعی و اقتصادی مردم را تشدید کرده است. تخریب محیط زیست، معمولاً با دستاویز «توسعه سبز» ادامه یافته است. نظام‌های مراقبت بهداشتی عمومی و رفاهی تضعیف شده‌اند، موانع طبقاتی برای تأمین نیازهای اجتماعی را افزایش می‌دهند. هر سال در نتیجه استثمار، مداخلات نظامی و جنگ‌هایی که منجر به هزاران کشته می‌شوند، ده‌ها میلیون انسان مجبورند خانه‌های خود را ترک کنند.

«جهان مدرن» ما جهانی است که با روابط تولید سرمایه‎داری مشخص می‌شود، جهانی که در آن سرمایه بزرگ- انحصارات- در حیات اقتصادی هر کشور سرمایه‌داری، که جایگاه خود را در نظام سرمایه‌داری جهانی بر اساس قدرت اقتصادی سیاسی – نظامی خود تعیین و اشغال نموده، نقش اساسی بازی می‌کند و نتیجتاً روابط نابرابر وابستگی متقابل با باقی کشورها را بوجود می‌آورد. در واقع، جایگاه آن‌ها ممکن است به علت رشد نابرابر تغییر کند زیرا «رشد برابر شرکت‌ها، تراست‌ها، شعب صنعت، یا کشورهای گوناگون تحت سرمایه‌داری غیرممکن است»[۱] و البته، کشمکش سرمایه‌داران بر سر سود، که نیروی محرکه همه اقتصادهای سرمایه‌داری است، حتا برای یک لحظه نمی‌تواند متوقف شود. یک کشمکش سخت برای تقسیم سهم بازار در هر بخش، در هر کشور، منطقه، در سراسر جهان در چهارچوب حرکت بی‌وقفه برای کنترل منابع انرژی، منابع معدنی، مسیرهای حمل‌ونقل کالاها و غیره در جریان است.

این کشمکش، همه جوانب اقتصادهای سرمایه‌داری را، حتا واکسن‌ها، و داروها را، همانطور که با تکامل همه‌گیری نشان داده شد، در برمی‌گیرد.

این کشمکش در سراسر جهان گسترش می‌یاید. در اوراسیا و مدیترانه شرقی، در خلیج فارس و جنوب اقیانوس آرام، در آفریقا و آمریکای لاتین، در قطب شمال و آسیای میانه، در میان انحصارات، دولت‌های سرمایه‌داری و متحدین آن‌ها در جریان است . حاد شدن این کشمکش، در صورتی که «جنگ‌های» تجاری و اقتصادی، و ابزارهای سیاسی – دیپلوماتیک گوناگون کافی نباشند، به استفاده از ابزارهای نظامی می‌انجامد.

در سال‌های اخیر، تمرکز بر منطقه مدیترانه شرقی، جنگ‌ها در سوریه و لیبی، نقشه‌های جنگی ایالات متحده و اسراییل علیه ایران، مداخله ایالات متحده در آمریکای لاتین علیه کوبا، ونزوئلا و بولیوی، ادعاهای چین علیه ویتنام و دیگر کشورهای اقیانوس آرام با مداخله ایالات متحده در دریای جنوب چین و تایوان، جنگ عربستان سعودی علیه یمن، بوده است. در عین‌حال، وضعیت در منطقه شرق اوکرائین (دونباس) و کریمه، قفقاز و غرب بالکان نقاط بالقوه اشتعالی هستند، در عین‌حال نقشه‌های امپریالیستی علیه خلق‌های قبرس و فلسطین که برای دهه‌ها زیر اشغال خارجی زندگی کرده‌اند، طراحی می‌شود.

در این شرایط، مهم است که داده‌ها و گرایشات جدید برجسته شوند و با توجه به دامنه این مقاله با برخی نظرات اشتباه و سردرگمی‌‌ که نیروهای بورژوایی و فرصت‌طلب به آن دامن می‌زنند برخورد شود.

طرح دو قطبی جدید ایالات متحده و چین و ویژگی آن
یک عنصر نسبتاً جدید، که به نحو فزاینده‌ای روابط بین‌الملل را مشخص می‌کند، تشدید رویارویی بین ایالات متحده و چین است. ایالات متحده در حال حاضر نیرومندترین قدرت اقتصادی و سیاسی – نظامی در جهان سرمایه‌داری است. ایالات متحده، در مقایسه با هر کشور دیگر، هنوز بزرگ‌ترین تولید ناخالص داخلی را دارد، که با حدود ۱۹٬۴ تریلیون دلار، ۲۴٬۴ درصد اقتصاد جهان را تشکیل می‌دهد. ایالات متحده با انواع گوناگون سلاح‌های مرگبار، قدرتمندترین نیروهای مسلح را دارد؛ مدرنیزه کردن مستمر زرادخانه خود را پیش می‌برد، بزرگ‌ترین بودجه نظامی را دارد، و همانطور که بعداً نشان داده خواهد شد در ده‌ها کشور حضور نظامی دارد. در عین‌حال، یک حضور نیرومند و بی چون‌‌و‌‌چرا در کلیه توافق‌نامه‌ها و سازمان‌های قدرتمند فراملی دارد، و می‌کوشد با استفاده از ابزارهای سیاسی – دیپلماتیک، در سطح چندجانبه و دوجانبه، برتری قدرتمند نسبت به رقبای خود را تضمین نماید.

در عین‌حال، چین هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی – نظامی قدرت خود را تقویت می‌کند. تولید ناخالص داخلی آن ۱۲٬۲ تریلیون دلار تخمین زده شده است که ۱۵٬۴ درصد تولید ناخالص داخلی جهان است؛ اما، از سال ۲٠۱۶، اقتصاد چین از نظر برابری قدرت خرید (PPP) بزرگ‌ترین اقتصاد جهان است. همانطور که در زیر بررسی خواهد شد، چین به تدریج نیروهای مسلح خود را مدرن می‌کند، و از نظر هزینه نظامی بعد از ایالات متحده در رتبه دوم قرار دارد، و برای تقویت موضع خود ابزار سیاسی و دیپلوماتیک خود را افزایش می‌دهد.

بدیهی است که این دو قدرت، ایالات متحده و چین، که قدرتمندترین اقتصادها هستند، برای برتری با هم رقابت می‌کنند؛ رقابتی که اساساً زمینه اقتصادی دارد، رویارویی آن‌ها جوانب بسیاری دارد، که طی دورۀ گذشته با افزایش شدید کسری تجاری ایالات متحده در تجارت دوجانبه با چین، به یک‌سری جنگ‌های تجاری بین دو قدرت منجرشده است. در این بستر، ایالات متحده تعرفه‌هایی بالغ بر ده‌ها میلیارد دلار بر کالاهای چینی وضع کرد، که به همان مقدار تعرفه‌های چینی بر کالاهای ایالات متحده و توافق‌های کاهش بحران را در پی داشت، که همگی موقت به نظر می‌رسند. تمرکز ایالات متحده بر از دست ندادن میدان در عرصه فناوری جدید است، و بنابراین، از جمله دیگر موضوعات، تلاش‌های خود را برای حذف شبکه نسل۵ چین، که در آینده نزدیک سودهای کلانی نصیب انحصارات در عرصه مخابرات و فناوری‌های جدید[۲] خواهد کرد، افزایش می‌دهد، در عین‌حال، چین «جاده ابریشم» را از طريق رسوخ انحصارات بزرگ خود، ارتقاء می‌دهد.

البته، موارد بالا در سطح سیاسی – دیپلماتیک و نظامی بازتاب‌اند. مشخصه این است که ایالات متحده آمریکا، چین را برای همه‌گیری ویروس کرونا، برای تخلف در فناوری، برای «توسعه‌طلبی»، برای نقض «حقوق دمکراتیک» و غیره مقصر می‌داند، در حالی‌که از دیگر سو، چین با ابزار توافق‌نامه‌های اقتصادی و تجاری در صدد است اتحادهای سنتی ایالات متحده را تضعیف نماید. در این راستا، ایالات متحده با در نظر گرفتن چین به مثابه حریف و رقیب اصلی خود، دكترین خود را تغییر می‌دهد، موضوعی كه با انتخاب جو بایدن به ریاست جمهوری ایالات متحده تغییر نمی‌كند.

ایالات متحده در صدد است این رویارویی را با مفاهیم ساختگی ضدکمونیستی بپوشاند، در حالی‌که چین از ایدئولوژی «دمکراتیزه کردن» روابط بین‌الملل در چهارچوب نظام امپریالیستی استفاده می‌کند و بر فائق آمدن بر «جهان تک‌قطبی» به سود یک «جهان چندقطبی» و علیه تحمیل سیاست ایالات متحده تمرکز دارد.

استدلال‌های دو نیرومندترین قدرت اقتصادی جهان، برخی پرسش‌ها را پیش می‌آورد: دلائل پشت این رویارویی کدامند؟ آیا ما می‌توانیم تصور کنیم که مانند زمان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، یک رویارویی بین دو کشور با نظام‌های اجتماعی – سیاسی متفاوت، یک رویارویی بین نیرومندترین قدرت سرمایه‌داری و یک قدرت سوسیالیستی را داریم؟ سردرگمی در میان کارگران دربارۀ این پرسش‌ها، بویژه در کشورهایی که احزاب کمونیست هنوز چین را یک کشور سوسیالیستی، یا کشوری می‌دانند که «سوسیالیسم با ویژگی‌های چینی را می‌سازد»، زیاد است.

بنابراین، شایسته است مختصراً ماهیت این رویارویی را بررسی کنیم. داشتن ارزیابی از واقعیت اجتماعی – سیاسی در چین بسیار مهم است. این یک فاکت است که امروز در چین، علی‌رغم این‌که حزب حاکم عنوان «کمونیست» را دارد، روابط تولید سرمایه‎داری غالب است.[۳] دولت چین برای کمک به سرمایه‌داران چینی یک «زرادخانه» کامل را تشکیل داده است، که شامل اقدامات مشابهی است که در باقی جهان سرمایه‌داری اعمال می‌شوند. پس، تصادفی نیست که در اوج بحران جاری سرمایه‌داری، که با همه‌گیری شتاب یافته است، تعداد میلیاردرهای چینی به ۵۹۶ رسید، و برای نخستین بار از ایالات متحده که ۵۳۷ میلیاردر دارد، پیشی گرفت. طبق فهرستی که منتشر شد، قدرتمندترین سرمایه‌داران چینی گروه‌های غول‌آسای تجارت الکترونیکی، کارخانه‌ها، هتل‌ها ، مراکز خرید، سینماها، شبکه‌های اجتماعی، شرکت‌های تلفن‌همراه و غیره را در دست دارند.[۴] در عین‌حال، بر اساس ارقام رسمی، بیکاری که مشخصه همه اقتصادهای سرمایه‌داری است، ۵٬۳ درصد است و هدف دولت این است که زیر ۶ درصد بماند.[۵] علاوه بر این، ده‌ها میلیون مهاجر داخلی سرگردان، که حدود ۲۹٠ میلیون نفر تخمین‌زده می‌شوند، و در مشاغل موقت شاغل هستند و ممکن است بیکار بمانند، در آمار رسمی شمرده نمی‌شوند و ممکن است به ۳٠ درصد از نیروی کار کشور بالغ شوند.[۶] ده‌ها میلیون نفر به خدمات اجتماعی معاصر، مانند آموزش فنی و عالی و مراقبت بهداشتی، به دلیل کالایی‌شدن آن‌ خدمات و درآمدهای بسیار پایین‌شان دسترسی ندارند.[۷] مشخصه این است که در عرصه‌ای که کوبا برجسته است، یعنی نسبت تعداد پزشک به هر ده هزار نفر جمعیت، در حالی‌که کوبا با ۸۲ پزشک بالاترین در جهان است، چین با ۱۸ پزشک در میان کشورهای دارای پایین‌ترین نسبت قرار دارد.[۸] شادمانی‌ها دربارۀ ریشه‌کنی فقر شدید این را پنهان می‌کنند که این با احتساب ۱٬۹ دلار درآمد در روز است، در حالی‌که اگر بر پایه درآمد روزانه ۵٬۵ دلار محاسبه شود، نرخ فقر چین به ۲۴ درصد می‌رسد.[۹]

موارد فوق زمانی که با تجمل میلیاردرها و میلیونرهای چینی مقایسه شود، بی‌عدالتی اجتماعی و استثمار عظیمی را که مشخصه شیوۀ تولید سرمایه‌داری در چین نیز هست، به وضوح نشان می‌دهند.

بنابراین، هنگامی که ما در مورد ایالات متحده و چین صحبت می‌کنیم، از دو قدرت جهان سرمایه‌داری امروز سخن می‌گوییم. چین در حال حاضر یک عضو فعال اتحادهای بین‌المللی سرمایه‌داری، مانند سازمان تجارت جهانی و بانک جهانی است، در پیوند نزدیک با اقتصاد سرمایه‌داری جهانی قرار دارد.[۱۰] کافی است گفته شود که اوراق قرضه ایالات متحده در دست چین بالغ بر ۱٬۱ تریلیون دلار است.

این استدلال‌ها که چین سیاست‌های «نپ» را دنبال می‌کند، همانطور که اتحاد شوروی دنبال کرد، و برای رشد نیروهای مولدۀ خود با سرمایه خصوصی کار می‌کند، بی‌پایه می‌باشند. بین «نپ» و وضعیت کنونی در چین تفاوت‌های بزرگی وجود دارد، از جمله مدت آن یا این فاکت که، همانطور که لنین به کرات تأکید نمود، «نپ» ماهیت «عقب‌نشینی»[۱۱] داشت، و آن‌طور که در مورد گستردگی روابط سرمایه‌داری در چین، با سازۀ ایدئولوژیک «سوسیالیسم با ویژگی‌های چینی» وجود دارد، به مثابه یک عنصر در ساختمان سوسیالیسم مفهوم‌سازی نشد. علاوه بر این، در دورۀ «نپ» به سرمایه‌داران اجازه داده نشد عضو حزب بلشویک بشوند، بلکه تحت هر دو قانون اساسی شوروی ( ۱۹۱۸ و ۱۹۲۵) که در آن دوره تصویب شد، آن‌ها از حقوق سیاسی محروم شدند، برعکسِ چین امروز، که ده‌ها سرمایه‌دار کرسی‌های پارلمان و حزب کمونیست را اشعال می‌کنند.

بر این اساس، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را نمی‌توان با چین امروز مقایسه کرد. حتا در دوره‌ای که در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مفاهیم تقویت «بازار»، روابط کالا – پول و «رقابت مسالمت‌آمیز» با کشورهای سرمایه‌داری در حزب کمونیست و دولت شوروی دست بالا را یافت، و ارتباط اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی با اقتصاد سرمایه‌داری جهانی بر تصمیمات سیاسی و روابط بین‌المللی دولت شوروی تأثیر گذاشت، نه ارتباط اقتصادی شوروی با اقتصاد جهانی، نه سطح رشد روابط سرمایه‌داری در آن را، هرگز نمی‌توان از نظر اندازه و کیفیت با چین امروز مقایسه کرد.

بنابراین، «طرح دوقطبی» جدید هیچ ارتباطی با رویارویی بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ندارد، زیرا امروز ایالات متحده و چین در میدان روابط تولید سرمایه‌داری غالب، که در اقتصاد آن‌ها مسلط است و به مبارزه برای مواد اولیه، مسیرهای حمل‌و‌نقل، سهم بازار، نفوذ ژئوپولیتیک می‌انجامد برخورد دارند، چیزی که نمی‌تواند این واقعیت را پنهان کند که ما با یک مبارزه درون – امپریالیستی برای برتری در نظام امپریالیستی روبه‌رو هستیم.

علاقه ایالات متحده به خرید اوراق قرضه آن بوسیله چین، و بازار بزرگ ایالات متحده به مثابه محلی برای فروش کالاهای تولیدشده در چین، دست در دست با حاد شدن کشکمش بین دو قدرت حرکت می‌کنند، کشمکشی که ماهیت جهانی بخود گرفته است، و هم‌زمان خود را در بسیاری از مناطق جهان و دیگر سازمان‌ها و توافق‌نامه‌های بین‌المللی چندجانبه که بطرز فزانیده‌ای درگیر آن هستند، نشان می‌دهد. این نشان می‌دهد که وابستگی متقابل اقتصادهای سرمایه‌داری می‌تواند دست در دست با تشدید تضادهای درون – امپریالیستی حرکت کند. خط سیاسی «اهلی کردن اژدها» از طریق توافق‌نامه‌های چندجانبه ایالات متحده با کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی و اقیانوس آرام، که رهبری ایالات متحده پیش از ترامپ دنبال می‌کرد، نتایج مورد انتظار را نداشت و بعداً با یک موضع سخت‌گیرانه نسبت به چین جایگزین شد.

ظهور جو بایدن در ریاست جمهوری ایالات متحده و آن بخش از بورژوازی که او نمایندگی می‌کند ممکن است «لحن‌« را تغییر دهد، تغییراتی در تاکتیک‌های که ایالات متحده دنبال خواهد کرد ایجاد نماید، اما به هیچوجه رقابت شدید بین ایالات متحده آمریکا و چین را تعلیق نخواهد کرد.

پی‌نویس‌های بخش نخست

[1]      V.I. Lenin, Collected Works, vol. 27, p.424

[2]     According to a report of Ericsson Consumer & IndustryLab by 2030 the global size of the 5G network market will reach $ 31 trillion.

[5]      Li Keqiang, “Report on the government’s work” at National People’s Congress– Source: http://russian.people.com.cn/n3/2020/0605/c95181-9697762.html

[7]         There is a huge increase e.g. in private medical companies taking advantage of the need of employees for contemporary health benefits. From 2005 to 2016 the number of beds in private clinics increased from 6% to 22%. Source: https://carnegie.ru/commentary/81082

[10]     See: The international role of China: http://inter.kke.gr/en/articles/The-International-role-of-China/

[11]    V.I. Lenin, Collected Works, vol.44, p. 310 9th All-Russian Congress of Soviets

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/2tkj4pe7