دیدار فری بتو و فیدل کاسترو برای بررسی مسايل رو
تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: تلهسور
۲۶ نوامبر ۲۰۱۸
برگردان: ع. سهند
فری بتو: ۱۰ توصیه خردمندانه سال نو برای چپ
فری بتو، نویسنده برزیلی، کنشگر سیاسی، فیلسوف، متخصص الهیات رهاییبخش، برادر روحانی عضو رسته راهبان دومینیک، نظرات خود و چند کلمه حکیمانه را به مبارزین و کنشگران چپ تقدیم میکند. من میگویم کنشگران چپ نوعی از مردماند، که بدون نیاز به چپ خواندن خود، به ایجاد یک جهان بهتر در همبستگی با ستمدیدگان، و کسانی که برای رسیدن به عدالت اجتماعی مبارزه میکنند، باور دارند.
۱- نبرد را زنده نگه دارید
گهگاه خود را ارزیابی کنید تا مطمئن شوید واقعاً در چپ قرار دارید. از معیار نوربرتو بوبیو [فیلسوف و مورخ ایتالیایی که کتاب «لیبرالسم و دمکراسی» او به فارسی ترجمه شده است مترجم] استفاده کنید که میگوید برای عناصر راستگرا، نابرابری اجتماعی مانند شب و روز طبیعی است. اما، برای چپ، نابرابری اجتماعی انحرافی است که باید ریشهکن شود.
احتیاط: ممکن است به ویروس سوسیال دمکراسی مبتلا شده باشید، که علايم اصلی آن استفاده از شیوههای راستگرایان برای به دست آوردن پیروزی از چپ است، و در هنگامه کشمکش، موضوعات کوچک را بزرگ میکند تا در عرصه موضوعات بزرگ بد به نظر نرسد.
۲- با پاهای خود بر روی زمین فکر کنید
شما بدون چرکین کردن دستهای خود نمیتوانید از چپ باشید. جایی باشید که مردم زندگی میکنند، رنج میبرند، شادی میکنند و اعتقادات و پیروزیهای خود را جشن میگیرند. تئوری بدون عمل، مستقیماً به راست خدمت میکند.
۳- از باور داشتن به سوسیالیسم شرمنده نباشید
مضحکه تفتیش عقاید (انکیزاسیون) باعث نشد مسیحیان از ارزشهای خود و از آموزشهای کتاب مقدس دست بردارند. همینطور، شکست سوسیالیسم در اروپای شرقی نباید موجب شود شما سوسیالیسم را از پهنای تاریخ بشر کنار بگذارید.
سرمایهداری، که بیش از ۲۰۰ سال مسلط بوده، برای اکثریت جمعیت جهان شکست محسوب میشود. امروز جهان ۶ میلیارد سکنه دارد. به گفته بانک جهانی، ۲٫۸ میلیارد نفر با کمتر از ۲ دلار در روز، و ۱٫۲ میلیارد نفر با کمتر از یک دلار در روز زندگی میکنند. از برکت سوسیالیسم چینی که علیرغم مشکلاتش، خوراک، بهداشت و آموزش را برای ۱٫۲ میلیارد نفر تضمین کرده است، جهانیسازی فقر کمتر از چیزی است که میتوانست باشد.
۴- بدون از دست دادن توانایی انتقاد از خود منتقد باشید
بسیاری از کنشگران چپ هنگامی که چشمانداز را از دست میدهند به سمت دیگر میروند. ناتوانی مردم را تلخکام میکند، و آنها نهایتاً به متهم کردن یاران خود به برداشتن گامهای نادرست و عدم قاطعیت میرسند. همانطور که مسیح گفت: «چرا یک لکه خاکاره را در چشم برادر خود میبینی و به یک تخته چوب در چشم خود توجه نمیکنی؟» آنها برای بهبود چیزها تلاش نمیکنند. آنها به تماشاگران و قاضیهای صرف مبدل میشوند، و کمی بعد، به وسيله نطام جذب میشوند.
انتقاد از خود فقط به معنی پذیرش اشتباهات خود نیست. این به معنی پذیرش انتقادات یاران خود است.
۵- تفاوت بین یک کنشگر و کنشگر صندلینشین را بدانید
یک کنشگر صندلینشین از بودن در همه چیز، از شرکت در همه رویدادها و جنیشها، از عمل در همه جبههها لاف میزند. زبان او مملو از کلیشهها و شعارها است، اما تأثیر اقدامات او سطحی است.
کنشگر، از سوی دیگر، پیوندهای خود را با مردم ژرف مینماید؛ مطالعه میکند، فکر میکند، تأمل مینماید، و به شیوهای مشخص عرصههای اقدام یا فعالیت، و ارزشهای ارگانیک ارتباطات و پروژههای اجتماعی را تعیین میکند.
۶- به اخلاقیات کنشگری شدیداً پایبند باشید
چپ بر اساس اصول عمل میکند. راست براساس منافع عمل میکند. یک کنشگر چپ میتواند همه چیز را- آزادی، شغل، زندگی را- از دست بدهد، اما اخلاقیات خود را فدا نمیکند. از دست دادن ارزشهایتان آرمانی را که از آن دفاع میکنید و تجسم آن هستید تضعیف مینماید. این قصور خدمت پر ارزشی به راست است.
افراد پَستی وجود دارند که زیر پوشش کنشگر چپ پنهاناند. اینها از آن نوع افرادی هستند که فقط به کسب قدرت علاقه دارند. اینها با استفاده از نام آرمان جمعی، در درجه نخست به دنبال منافع خود هستند.
کنشگر حقیقی – مانند مسیح، گاندی، چه گوارا – یک خدمتگزار است، آمادۀ دادن جان خود است تا دیگران زندگی کنند. او از اینکه در قدرت نیست احساس حقارت نمیکند، و از جایگاه خود احساس غرور نمیکند. او خود را با عملکردی که انجام میدهد، اشتباه نمیگیرد.
۷- خود را از سنتهای چپ تغذیه کنید
نیایش برای پرورش ایمان ضروری است، عشق برای تغذیه یک نوع رمانتیک از عشق ضروری است. برای حفظ گرامیداشت پرشور کنشگری، بازگشت به بنیادها ضروری است. تاریخ چپ را بیاموزید، زندگینامههای چپ، مانند «خاطرات بولیوی چه»، یا رمانهایی مانند «مادر» گورکی یا «خوشههای خشم» اشتاینبک را بخوانید.
۸- خطر اشتباه کردن در کنار فقرا را به جای تظاهر به درست عمل کردن بدون آنها را بپذیرید
فقیر زندگی کردن آسان نیست. نخست، گرایش به آرمانی کردن آنها وجود دارد. بعداً، پی میبرید که فقرا همان بدیهایی را دارند که در دیگر طبقات اجتماعی وجود دارد. فقرا از دیگر انسانها بهتر با بدتر نیستند. تفاوت در این است که آنها فقیرند، یعنی، مردمی که ناعادلانه و غیرداوطلبانه از ابزار اساسی برای یک زندگی مناسب محروم شده اند. به این دلیل است، که به خاطر عدالت، ما در سمت آنها هستیم. یک کنشگر چپ هرگز از حقوق فقرا چشم نمیپوشد و میداند چگونه از آنها بیاموزد.
۹- همیشه از ستمدیده دفاع کنید حتا اگر او همیشه درست نگوید
مردم فقیر در سراسر جهان در رنجند، و این بدین معنی است که نمیتوانید از آنها انتظار همان رفتاری را داشته باشید که از افراد دارای تحصیلات استوار انتظار رود. در همه بخشهای جامعه فساد و دزدی وجود دارد. تفاوت این است که در نخبگان، فساد تحت حمایت قانون صورت میگیرد و دزدان توسط مکانیسمهای اقتصادی پیچیدهای که به طبقه سرمایهگذار اجازه میدهد کل یک کشور را نابود کند، حمایت میشوند.
زندگی بهترین هدیه خداوند است. وجود فقر فریاد اعتراض علیه خداوند است. هرگز انتظار نداشته باشید کسانی که ستم بر فقرا را مجاز میشمارند شما را درک کنند.
۱۰- نیایش را پادزهر سختگیری کنید
نیایش یعنی بگذارید توسط روحالقدس زیر سؤال بروید. زمانهای بسیاری ما نیایش را کنار میگذاریم تا به دعوت الهی برای تغییر خود، یعنی، برای تغییر مسیر زندگی خود گوش ندهیم. ما شبیه کنشگران حرف میزنیم، اما مانند بورژواها – مرفه یا در جایگاه خوش قرار دادن خود به مثابه قاضی کسانی که در روند مبارزه قرار دارند – زندگی میکنیم.
https://www.telesurenglish.net/opinion/10-New-Years-Words-of-Wisdom-for-the-Left–20181226-0007.html
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/2p837t95