تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: شورای نویسندگان و هنرمندان ایران، دفتر دوم و سوم، دورۀ دوم، سال ۱۳۶۴، ص. ۱۰۶

سیاوش کسرایی

 

مار

 

بی خواب بود مار،
بی تاب بود مار.

گاهی گره گرفته به تن، تند می‌خزید
گاهی ز خشم چنبره می‌زد
در خویش می‌تپید.

چون با تن زمین
پیوسته بود مار
پیش آمد بلا را دانسته بود مار.

آسیمه‌سر، رمیده، به هر سوی می‌پرید
وحشت می‌آفرید.

آن ساکنان غافل کاشانه
کشتند مار را
و آسوده‌دل به خانه نشستند.

ناگه زمین به لرزه در آمد
واریز داد بر سرشان روزگار را …

خرداد ۱۳۶۳

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/yjw6u958