تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم

منبع: پراودا
نويسنده: پال گريک رابرتز
۱۷ شهریور ۱۳۸۸

برگردان: ع. سهند

 

موقوفه ملی برای دموکراسی در پس «انقلاب سبز» نافرجام در ايران

 

رئيس‌جمهور اوباما از دولت ايران خواست به تظاهرکنندگان اجاره بدهد کنترل خيابان‌های تهران را به دست گيرند. آيا اوباما يا هر رئيس‌جمهور ديگر ايالات متحده اجاره خواهد داد تظاهرکنندگان کنترل خيابان‌های واشنگتن دی. سی. را بدست گيرند؟

در مقايسه با اين انتخابات در ايران، مدارک عينی بيش‌تری وجود داشت که نشان می‌داد جورج دبليو بوش دو انتخابات خود را دزديد. اما هيچ کارزار هدايت شده‌ای از طرف رسانه‌ها برای بی‌اعتبار ساختن دولت آمريکا وجود نداشت.

در روز ۱۶ ماه مه ۲۰۰۷، «ديلی تلگراف» لندن گزارش داد که جان بولتون مقام رسمی رژيم بوش به تلگراف گفت که حمله نظامی ايالات متحده به ايران «بعد از شکست تحريم‌های اقتصادی و تلاش برای براه انداختن انقلاب عمومی “آخرين گزينه” خواهد بود.»

ما اکنون شاهد «تلاش‌های» ايالات متحده در تهران «برای دامن زدن به يک انقلاب عمومی» در پوشش يک «انقلاب رنگی» هدايت شده ديگر از طرف «سيا» هستيم.

اين محتمل است که شکاف ميان خود روحانيون که حاصل جاه‌طلبی‌های رقابت آميز آن‌هاست به آنچه که تلگراف (مورخ ۲۷ ماه مه۲۰۰۷) «نقشه های سيا برای کارزار تبليغاتی و اشاعه اطلاعات دروغ در جهت ايجاد بی‌ثباتی و نهايتاً سرنگون کردن حکومت تئوکراتيک روحانيون» توصيف کرد، کمک و ياری رساند. بدون ترديد اين يک واقعيت است که جوانان سکولار شده تهران بازيجه دست  «سيا» شده‌اند.

اعتراضات موسوی ايران را در معرض سرکار آمدن يک دولت دست نشانده ايالات متحده يا يک حمله نظامی قرار داده است. روحانيون در شرايط باخت- باخت قرار دارند. حتا اگر روحانيون متحد بمانند و اعتراضات را سرکوب کنند، مشروعيت دولت ايران در چشم جهان خارج آسیب ديده است. رويکرد ديپلوماتيک اوباما قبل از آن‌که شروع شود خاتمه يافت. نئوکان‌ها و اسرائيل بُردند.

مداخله ايالات متحده و اطلاعات نادرستی که بوسيله رسانه‌های غربی بطور هدايت شده پخش می‌شود آنچنان مبرهن است که غيرممکن است تصور کرد که هيج شخص يا دولت مطلعی آن را نبيند. نمی‌توان به اين نتيجه نرسيد که غرب می‌خواهد انقلاب ۱۹۷۸ ايران را سرنگون کند و قصد دارد با فريبکاری يا خشونت به آن هدف برسد.

باور به اين‌که واقعيات و حقيقت انگيزه رسانه‌های خبری غربی است بنحو فزاينده‌ای دشوار می‌شود. جهت ثبت، مايلم به چند مورد از واضح‌ترين سهل انگاری‌ها (بفرض حسن‌نيت آن‌ها) در گزارش از ايران اشاره کنم.

بنا به گزارش منابع خبری بسيار متنوع  (بعنوان مثال، تلگراف لندن، ياهو نيوز، گلوب و ميل،Asbarez.com  و Politico)، «آقای موسوی قبل از بسته شدن حوزه‌های اخذ رای، با توجه به همه نشانه‌ها از سراسر ايران، خود را “بطور يقين برنده” اعلام کرد. او مدعی وجود تخلفات انتخاباتی گسترده شد بدون آنکه مورد مشخصی را ذکر کند و اشاره کرد که آماده چالش کردن نتايج نهايی انتخابات است.»

ديگر منابع خبری، که ممکن است خبر نداشتند که رای‌گيری چندين ساعت بعد از زمان مقرر تعطيل حوزه‌ها تمديد شد، چند دقيقه بعد از به سر آمدن وقت عادی، گزارش دادند موسوی خود را برنده اعلام کرده است.

ادعای پيش از موعد موسوی، قبل از پايان رای‌گيری يا قبل از آنکه آرا شمرده شده باشند آشکارا يک حرکت پيش‌دستانه است، که هدف آن بی‌اعتبار نشان دادن هر نتيجه ديگری غير از پيروزی اوست. دليل ديگری برای طرح اين ادعا وجود ندارد.

در نظام ايران، تقلب انتخاباتی معنی نمی‌دهد، زيرا گروه کوچکی از روحانيون حاکم کانديداهايی که در انتخابات شرکت می‌کنند را بر می‌گزينند. اگر آن‌ها از کانديدايی خوششان نيايد، بطور ساده به او اجازه نمی دهند در انتخابات شرکت کند.

زمانی که خاتمی اصلاح‌طلب ليبرال برای رياست جمهوری در انتخابات شرکت کرد، با ۷۰ درصد آراء پيروز شد و از ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ رئيس‌جمهور بود. اگر روحانيون با تقلب خاتمی را از پيروزيش محروم نکردند، بعيد به نظر می‌رسد که چهره ديگری از نظام مانند موسوی را- که در محافظه‌کارترين دولت وزير نخست‌وزیر بود، و از طرف رفسنجانی، يکی ديگر از چهره‌های نظام حمايت می‌شود- محروم کنند.

به اين دليل که به موسوی بعنوان «تدارک‌چی» رفسنجانی نگاه م‌ شد، چرا «باور نکردنی» است که موسوی به همان ميزانی که احمدی‌نژاد در انتخابات گذشته رفسنجانی را شکست داد، به احمدی نژاد ببازد؟

کنت تيمرمن (Kenneth Timmerman) نئوکان با گفتن اينکه يک «انقلاب رنگی» هدايت شده در دست اجراست، گربه را از گونی بيرون انداخت. تيمرمن قبل از انتخابات نوشت: «در تهران صحبت از يک “انقلاب سبز” است. چرا قبل از رای‌گيری و اعلام نتايج، اعتراضات سازماندهی می شد؟ اعتراضات سازماندهی شده‌ای که تحت حمايت در انتظار وقوعند را نمی توان پاسخ خودبخودی به تقلب در انتخابات دانست.

تيمرمن بودجه «بنياد برای دموکراسی» (Foundation for Democracy) و «موقوفه ملی برای دموکراسی» (National Endowment for Democracy) را با هدف آشکار ارتقای دموکراسی در ايران،تأمين می کند. به گفته تيمرمن، پول «موقوفه ملی برای دموکراسی» «به گروه‌های هوادار موسوی که با سازمان‌های غيردولتی خارج از ايران ارتباط دارند و بودجه آنها را موقوفه ملی برای دموکراسی تأمين می کند، انتقال يافت.»

رسانه‌های ايالات متحده با جديت تمام اين واقعيات روشن‌کننده را ناديده گرفته‌اند. رسانه‌ها تحليل‌های عينی ارائه ننموده و گزارش نمی‌دهند. آن‌ها درگير يک تاخت و تاز پروپاگاندايی عليه دولت ايران هستند.

ما می‌دانيم که ايالات متحده بودجه سازمان‌های تروريستی را تأمين کرده است که در داخل ايران مسئول بمب گذاری‌های و ديگر اقدامات خشونت‌بار هستند. اين محتمل است که اين سازمانهای تروريستی مسئول به آتش کشيدن اتوبوس‌ها و ديگر اقدامات خشونت باری باشند که در جريان اعتراضات در تهران اتفاق افتاد.

نويسنده‌ای در سايت (pakalert.wordpress.com) می‌گويد او از ظهور ناگهانی ده‌ها هزار پيامک اينترنتی Twitter که ادعا می‌کنند احمدی‌نژاد انتخابات ايران را دزديد، متعجب شد. او تحقيق کرد، و گزارش می‌دهد که تک تک اين سايت های فعال در روز شنبه ۱۳ ژوئن [۲۳ خرداد] ايجاد شدند. «انتخابات ايران» “IranElection”  پر استفاده ترين واژه کليدی  آنها است. او منبع ارسال پيامک های ناخواسته spammers را به چند مرکز محدود يافت: StopAhmadi @IranRiggedElect @Change_For_Iran@. او با تحقيق بيشتر کشف کرد که روزنامه اسرائيلی «اورشليم پست» در روز ١۴ ژوئن مقاله‌ای پيرامون پيامک‌های اينترنتی جديد منتشر کرد.

او نتيجه گرفت که سايت‌های ارسال پيامک‌های اينترنتی بخشی از عمليات تبليغاتی‌اند.

جای شگفتی است که جوانان جهان که به هيچ انتخابات دزديده شده‌ای در هيچ کجای دنيا اعتراض نمی‌کنند، چرا ذهن‌شان اين‌چنين با ايران مشغول شده است.

پرسش بررسی نشده  موسوی و انگيزه‌های اوست. چرا موسوی بايد تظاهراتی را به راه بياندازد که آشکارا از طرف يک غرب متخاصم برای بی‌اعتبار کردن دولت انقلاب ايران که دولت دست نشانده ايالات متحده را سرنگون کرد مورد بهره‌برداری قرار گيرد؟ آيا اينگونه اقدامات «معتدل»اند؟ يا اين‌ها اقدامات فرد دلخوری است که می‌خواهد نارضايتی خود از هم‌قطاران خويش را با کسب فرصت جهت بی‌اعتبار کردن رژيم با اعتراضات خيابانی ابراز کند؟ آيا موسوی از طرف سازمان‌هايی که پول آن‌ها را دولت ايالات متحده تأمين می کند به بازی گرفته شده است؟

جان بولتون استراتژی را تعيين کرد. ما اول سعی می کنيم رژيم را بی‌ثبات کنيم. با شکست آن، ما به آن‌ها حمله نظامی می‌کنيم.

با اجرای اين استراتژی، ايران بابت ساده لوحی جوانان سکولار خود و بابت اشتباهی که روحانيون در اعتماد کردن به موسوی مرتکب شدند، با  استقلال يا خون خواهد پرداخت.

http://engforum.pravda.ru/showthread.php?t=253050

 

در باره نويسنده: Paul Craig Roberts در زمان ريگان معاون وزارت خزانه داری آمريکا بود و مدتی سردبيری روزنامه «وال استريت ژورنال» را بعهده داشت. او در مراکز دانشگاهی چندی مانند «مرکز مطالعات استراتژيک و بين المللی» دانشگاه جورج تاون، و موسسه هوور در دانشگاه استانفورد پژوهش و تدريس کرده است.

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/2p98f2nj