تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: در دفاع از کمونیسم
نویسنده: نیکوس موتاس
۱ سپتامبر ۲۰۲۲
میخائیل گورباچف، یهودای مدرن
«هدف من از بین بردن کمونیسم، دیکتاتوری بر همه مردم بود. در یاکولف و شورنادزه دوستانی پیدا کردم که همان افکار مرا داشتند، همه آنها سزاوار تشکر از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و شکست کمونیسم هستند.» (میخائیل گورباچف، ۲۰۰۰)
میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد شوروی، مردی که به رویاها و انتظارات مردم خود خیانت کرد، در ۹۱ سالگی درگذشت. مرگ بیولوژیکی او اهمیت چندانی ندارد. در واقع، گورباچف مدتها پیش، زمانی که آگاهانه تصمیم گرفت گورکن اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شود، نخستین دولت سوسیالیستی در تاریخ بشر بشود ، در وجدان و قلب زحمتکشان در سراسر جهان مرده بود.
گورباچف در واقع دیروز نمرد. او زمانی مرد که روند ضدانقلاب پرسترویکا را رهبری کرد و با آن ترتیب گواهی مرگ میهن بزرگ سوسیالیستی بلشویکهای قهرمان، وطن لنین، استالین، ژوکوف، گاگارین، شوستاکوویچ، میهن میلیونها مرد و زن را که زندگی خود را نثار ساختمان یک جامعه جدید کردند، امضاء کرد.
میخائیل گورباچف مخترع روند ضدانقلاب در اتحاد شوروی نبود؛ آغاز این روند به دهه ۱۹۵۰ باز میگردد، زمانی که کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد شوروی مجموعهای از سیاستهای فرصتطلبانه و تجدیدنظرطلبانه را، که جعبه پاندورا را باز کرد، اتخاذ نمود. با این حال، گورباچف هر کاری که میتوانست انجام داد تا به طور غیرقابل برگشتی انحطاط نظام سوسیالیستی شوروی و انحلال اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را تسریع نماید. در بیست و هفتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی در سال ۱۹۸۶، عناصر ضدانقلاب خائن از قبل دست بالا را در رهبری حزب داشتند.
او در کنار سایر اعضای باند ضدانقلاب درون حزب کمونیست (شواردنادزه، یاکولف، یلتسین و غیره) با وعده نوسازی سوسیالیسم مردم شوروی را فریب داد، اما در عمل، رهبری او اصلاحات رویزیونیستی و ارتجاعی را به راه انداخت که راه را برای مشروعیت بخشیدن به روابط اقتصادی سرمایهداری و تضعیف برنامهریزی مرکزی هموار ساخت. پرسترویکا چیزی بیش از اسب تروای ضدانقلاب نبود.
در پی انحلال اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و احیای سرمایهداری، گورباچف مورد ستایش طبقات بورژوازی و امپریالیستها، که خدمات ارزشمند او را ستودند، قرار گرفت. او مانند یهودای بیشرم مدرن در میان سرمایهداران مشهور شد و به جای سی تکه نقره، جوایز افتخاری متعددی را به خاطر سهم مهمش در سرنگونی سوسیالیسم دریافت کرد.
در سال ۲۰۰۰، گورباچف خود طی مصاحبهای در ترکیه به طرز خبیثانهای حقیقت را پذیرفت: «جاهطلبی من این بود که کمونیسم، دیکتاتوری بر همه مردم را از بین ببرم. همسرم که مدتها قبل از من بر این عقیده بود، از من حمایت کرد و مرا در این مأموریت تشویق کرد. میدانستم که تنها در صورتی میتوانم این کار را انجام دهم که عامل اصلی باشم. در این مورد همسرم از من خواست تا به بالاترین پست صعود کنم. در حالی که من در واقع با غرب آشنا شدم، تصمیم خود را گرفتم. من تصمیم گرفتم که باید کل دستگاه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و حزب کمونیست اتحاد شوروی را نابود کنم. همچنین، من باید این کار را در تمام کشورهای سوسیالیستی دیگر انجام دهم. آرمان من راه سوسیال دموکراسی است. فقط این نظام به نفع همه مردم است. تصمصم گرفتم این را انجام دهم. در یاکولف و شورنادزه دوستانی پیدا کردم که همان افکار مرا داشتند، همه آنها سزاوار تشکر برای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و شکست کمونیسم هستند.»
ظاهراً این خائن بدبخت این توهم را داشت که میتواند به پیشرفت تاریخ پایان دهد. در واقع، او و همدستان ضدانقلابیاش موفق شدند ترمز روند ۷۴ ساله ساختمان سوسیالیستی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را بکشند. پرچم سرخ با داس و چکش در سال 1۱۹۹۱ از کرملین پایین آمد، اما هرگز از ذهن و قلب کمونیستهای سراسر جهان پاک نشد. گورباچف و دوستانش نتوانستند میراث انقلاب سوسیالیستی اکتبر کبیر، حماسه پیروزی بزرگ ضدفاشیستی، دستاوردهای اجتماعی عظیم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، همبستگی انترناسیونالیستی و سهم عظیم سوسیالیسم قرن بیستم در بشریت را پاک کنند. آنها نتوانستند پایان تاریخ را بنویسند.
به هر حال، این خود تاریخ است که به طور قطعی و غیرقابل برگشت در مورد این خائن حقیر تصمیم گرفته است و در تاریکترین فصلهایش جایگاهی دائمی برای او حفظ میکند.
* نیکوس موتاس سردبیر «دفاع از کمونیسم» است.
http://www.idcommunism.com/2022/09/mikhail-gorbachev-modern-judas.html#more
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/mr3exkpm