آزادی زندانی سیاسی، آزادی احزاب سیاسی، سندیکاهای کارگری و سازمان‌های صنفی و توده‌ای عدالت اجتماعی بخشی جدایی‌ناپذیر از حقوق بشر است سیاست تعدیل و خصوصی‌سازی مغایر منافع زحمتکشان و امنیت ملی است آزادی زندانی سیاسی، آزادی احزاب سیاسی، سندیکاهای کارگری و سازمان‌های صنفی و توده‌ای عدالت اجتماعی بخشی جدایی‌ناپذیر از حقوق بشر است سیاست تعدیل و خصوصی‌سازی مغایر منافع زحمتکشان و امنیت ملی است آزادی زندانی سیاسی، آزادی احزاب سیاسی، سندیکاهای کارگری و سازمان‌های صنفی و توده‌ای عدالت اجتماعی بخشی جدایی‌ناپذیر از حقوق بشر است سیاست تعدیل و خصوصی‌سازی مغایر منافع زحمتکشان و امنیت ملی است آزادی زندانی سیاسی، آزادی احزاب سیاسی، سندیکاهای کارگری و سازمان‌های صنفی و توده‌ای عدالت اجتماعی بخشی جدایی‌ناپذیر از حقوق بشر است سیاست تعدیل و خصوصی‌سازی مغایر منافع زحمتکشان و امنیت ملی است

نکاتی دربارۀ «کیوریتور»های اسناد حزبی!

ع. سهند
٢۹ اسفند ١٣۹٢

فروپاشی تجربه ساختمان سوسياليسم در اتحاد شوروی و اروپای شرقی، سرکوب حزب تودۀ ايران، زدن سر و مغز حزب با کشتار رهبران دانشمند، انقلابی و مجرب آن، شيوه رهبری غيردمکراتيک و ولايت فقيه سکولار حاکم شده بر تشکيلات رسمی حزب، فضای سياسی بسته و مختنق داخل کشور، و رکود و ايستايی حاکم بر فضای سياسی مهاجرت اخير موجب دگرگونی و دگرديسی در صفوف اعضاء، هواداران و دوستداران حزب تودۀ ايران شده است، به نحوی که در حال حاضر چهار گروه اصلی را می‌توان از هم تميز داد…

نکاتی دربارۀ «کیوریتور»های اسناد حزبی!

 

یکی از اصطلاحات رایج در مباحث هنری واژه «کیوریتور» است که به فارسی «نمایشگاه گردان» ترجمه شده است.١ در تعریف یک «کیوریتور» موفق اغلب سه مشخصه را برجسته می‌کنند: «آشنایی با جامعه‌شناسی، آشنایی با هنر به‌طور کلی، و آشنایی با تجارت هنر». با اندکی اغماض می‌توان این واژه را برای توصیف گردانندگان «١٠ مهر، سایت هواداران حزب تودۀ ایران» و فاز کنونی فعالیت‌ مطبوعاتی-سیاسی آن‌ها بکار برد: آن‌ها، همان‌طور که فاز اخیر کارشان نیز نشان می‌دهد با جامعه شناسی سیاسی، با سیاست به‌طور کلی، و با بده بستان سیاسی خوب آشنا هستند.

«تارنگاشت عدالت» کمی پس از آغاز سه بارۀ فعالیت «تارنگاشت مهر» در نوشتار «طرد اپورتونیسم شرط وحدت اصولی توده‌ای‌هاست»٢ دلسوزانه نکات کلیدی و مهمی را با دست اندرکاران «تارنگاشت مهر» در میان گذاشت. عملکرد ۶ ماه گذشته آن‌ها ضمن تأیید دقت‌نظر و واقع‌بینی حاکم بر نوشتار رفقای «عدالت»، طرح چند نکته دیگر را ضروری ساخته است.

ترسیم اپورتونیستی وضعیت داخل در خارج
خوانندگان گرامی «عدالت» از طريق ده‌ها مقاله ترجمه شده با مواضع گروهی که در سایت «مارکسیسم – لنینیسم امروز» فعالیت می‌کند آشنا هستند. تازه‌ترین مقاله ترجمه شده از آن گروه «وحدت کمونیستی و دوستان دروغین آن»٣ است که در کنار مصاحبه سوزان وب با نوید شمالی۴، تفاوت مواضع آن گروه با مواضع تقریباً مشابه رهبری حزب کمونیست ایالات متحده آمریکا و ناشران «نامه مردم» را نشان می‌دهد. در  سپتامبر ٢٠١٣  ترجمه انگلیسی بخشی از مقاله «کار ناتمام را از سر می‌گیریم»۵ «تارنگاشت مهر» در سایت «مارکسیسم – لنینیسم امروز» منتشر شد. در تاریخ ٢۶ سپتامبر ٢٠١٣  رفیق ا. آذرنگ ترجمه فرازهایی از نوشتار «طرد اپورتونیسم شرط وحدت اصولی توده‌ای‌هاست» را همراه با یادداشت زیر برای تحریریه مارکسیسم – لنینیسم امروز ارسال نمود:

«تحریریه گرامی مارکسیسم- لننینیسم امروز،
بعنوان یک خواننده منظم سایت شما و از کسانی که مقالات شما را برای خوانندگان فارسی زبان ترجمه کرده است، از مشاهده یک مطلب اخیر دربارۀ جنبش مارکسیستی- لنینیستی در ایران متعجب شدم. بویژه، شما نامه‌ای را از به‌اصطلاح «هیئت تحریریه مهر»، تحت عنوان «کار ناتمام خود را از سر می‌گیریم!» منتشر کرده»، بطور ضمنی برای «مهر» بعنوان گروهی که به مارکسیسم-لنینیسم متعهد است و هدفش متحدکردن جریانات گوناگون حزب تودۀ ایران است، تبلیغ نموده‌اید. این تعجب برانگیز است زیرا من با گرایشات سیاسی و ایدئولوژیکی سایت شما، و گرایشات سیاسی و ایدئولوژیکی سایت «مهر» آشنا هستم و آن‌ها را همخوان نمی‌بینم.

جهت اطلاع شما، در ۸ سال گذشته تحریریه «مهر» در ارتباط با ایران و خاورمیانه، مواضع راست‌گرایانه سوسیال دموکراتیک داشت، که در ادبیات سیاسی ایران به هواداری از «رفسنجانیست‌ها» معروفند. طبق اطلاع من، تحریریه «مهر» از افرادی تشکیل می‌شود که بخاطر مصلحت اندیشی به نیروهایی پیوسته‌اند که اهدافی که دنبال می‌کنند با اهداف انقلاب ملی-دموکراتیک ایران در مرحله کنونی آن همسو نیست. آن‌ها به امید رسیدن به «دموکراسی» بر دوش عناصر راست بورژوازی «ملی» و اقشار فوقانی طبقه متوسط، که هر دو از اصلاحات هوادار بازار حمایت می‌کنند و برنامه ضدامپریالیستی انقلاب ایران را کنار گذاشته‌اند، عمدتاً سنن ضدامپریالیستی ٣٠ سال پیش حزب تودۀ ایران را رها کرده‌اند.

امسال، جبهه متحد «چپ لیبرال» و بنیادگرایان بازار از نامزدی روحانی حمایت کرد که اکنون رئیس اتاق بازرگانی را بعنوان رئیس دفتر خود منصوب کرده است!

در دو ماه گذشته، دولت روحانی متشکل از سیاست‌مداران و اقتصادانان نولیبرال، هر برنامه‌ای را که دکتر احمدی‌نژاد پی‌افکنده بود و حاوی عنصری از بازتوزیع ثروت است و بنحوی مانعی در مقابل فعالیت‌های طبقه سرمایه‌دار (بازرگانان، صاحبان کارخانه‌های بزرگ، صاحبان سرمایه مالی، و غیره موسوم به کارآفرینان و صنعت‌گران- آن‌طور که اصلاح‌طلبان و محافظه‌کاران دوست دارند آن‌ها را بنامند) بحساب می‌آید، لغو کرده است.

به‌نظر من، دوستان ما در «مهر»، بدون توجه به گرایشان ایدئولوژیک پیشین آن‌ها، در حال حاضر از همان گرایش سیاسی رهبری حزب کمونیست ایالات متحده آمریکا هستند. آن‌ها به نظر می‌رسد بیش‌تر به مناصب سیاسی خود علاقمند باشند تا به یک مبارزه واقعی برای وحدت حزب تودۀ  ایران.

بدون پرده پوشی، این ائتلاف سوسیال دموکرات‌های راست‌گرا و زمانی «انقلابی»، گرایشات اپورتونیستی خود را در ۸ سال گذشته به نمایش گذاشته است، آشکارا و ضمنی از به‌اصطلاح «جنبش سبز» و سیاست خارجی هوادار سرمایه بزرگ و هوادار امیریالیست و ضدمقاومت آن حمایت کرده است.

در زمان‌هایی، «مهر» حتا مقالات و مصاحبه‌های را منتشر کرده است که اعلام می‌کنند ماهیت امپریالیسم تغییر کرده است و دیگر برای ایران و دیگر جنبش‌های دموکراتیک ملی تهدیدی نیست. البته، این مواضع و اعلانات «درخشان» هرگز برای خواندن همگان به انگلیسی ترجمه نمی‌شوند.

ما رسماً به نامه آن‌ها پاسخ داده‌ایم و در زیر، من خلاصه‌ای از نسخه انگلیسی آن‌را برای شما می‌فرستم. من فکر می‌کنم مناسب باشد این در «مارکسیسم – لنینیسم امروز» منتشر شود تا همه رفقا از حقیقت دربارۀ گرایشات اپورتونیستی در صحنه سیاسی ایران مطلع شوند.»۶ (ترجمه از ع. سهند)

برگزاری میزگردهای «پرگار»ی اختصاصی
در ۳ بهمن‌ماه ۱۳۹۰ آقای علی خدایی در ميزگرد «پرگار» بی بی سی با آقای فرهاد فرجاد پیرامون حزب تودۀ ایران و سیاست آن در سال‌های بلافاصله پس از انقلاب مناظره کرد.۷ پخش آن برنامه واکنش‌های گوناگونی را بدنبال داشت که «عدالت» در پاسخ به آن‌ها مقاله «پيشينه نمايش‌های “پرگار”ی» را منتشر کرد.۸ حدود دو سال پس از آن، دست اندرکاران «تارنگاشت مهر» یک میزگرد اختصاصی با آقای فرهاد فرجاد برگزار کردند. پرسش این است که این دوستان با مناظره با آقای فرجاد و امثالهم درصدد ایجاد وحدت ایدئولوژیک و نظری و سازمانی توده‌ای‌ها هستند یا با این میزگردها رشته‌های مستحکم سیاسی- نظری-تبلیغاتی خود پیرامون «جنبش سبز»، حزب کارگزاران و شخص آقای رفسنجانی را مستحکم‌تر می‌نمایند؟

به نظر می‌رسد دست اندرکاران «تارنگاشت مهر» با برگزاری این میزگردهای «پرگار»ی بدنبال آن وحدتی هستند که سرانجام در حزب کمونیست ایالات متحده آمریکا بین سام وب و دانیل روبین صورت پذیرفت. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، پیروان گرایش گورباچفی از حزب کمونیست ایالات متحده آمریکا انشعاب کردند. رهبر جناح گورباچفی شخص سوم در رهبری آن زمان حزب به نام دانیل روبین بود. آن‌ها با دزدیدن پول و دارایی‌های حزب در بیرون «کمیته وفاق» را برای ایجاد یک حزب چپ نوین طبق الگوی «حزب سوسیالیسم دموکراتیک» آلمان تشکیل دادند. موضوع اختلاس مالی به دادگاه کشید. آن‌ها پس از مدتی، توانستند از طريق همفکران باقی‌مانده خود در درون حزب، حزب کمونیست ایالات متحده را از درون تصرف کنند. سام وب به دبیرکلی حزب رسید، از دانی روبین اعاده حیثیت شد و بعنوان عضو «کمیسیون آموزش» (!!) حزب منصوب گردید، و نظراتش در سال‌های پس از انشعاب در تزهای سام وب رسمیت یافت و فعلاً برنامه حزب کمونیست ایالات متحده آمریکا شده است!۹

در واکنش به این نوع وحدت بود که هیأت تحریریه «مارکسیسم – لنینیسم امروز» روند ایجاد یک حزب کمونیست جدید در ایالات متحده آمریکا را اعلام کرد: « ما عزم کرده‌ایم روند بنیادگذاری دوبارۀ یک حزب کمونیست یا حزب کارگری جدید ایالات متحده را بر شالوده علم مارکسیسم- لنینیسم آغاز کنیم. امروز، در ٢٠١٣ ما در لحظه‌ای زندگی می‌کنیم که نهادهای سیاسی و اجتماعی ایالات متحده تمام اعتبار خود را از دست داده اند و اکثریت مردم زحمتکش را سرخورده کرده اند. بدون یک رهبری کمونیستی، جنبش‌های توده‌ ای پژمرده می‌شوند. ما به یک حزب کمونیست نه فقط به منظور مبارزه برای سوسیالیسم، بلکه برای مبارزات آنی کارگران و دیگر مردم نیاز داریم: برای دستمزدها، حقوق اجتماعی و بازنشستگی، مراقبت درمانی، آموزش و مسکن، برای صلح، عدالت، آزادی‌های مدنی و برابری.»١٠

توهم ایجاد وحدت با انتشار دیرهنگام اسناد اختلافات!
دست اندرکاران «تارنگاشت مهر» بطور هدفمند به این توهم دامن می‌زنند که گویا در این شرایط حساس و پیچیدۀ داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی، اطلاع از این یا آن سند درونی حزبی که براساس آنچه که تا کنون منتشر کرده‌اند، اغلب در ارتباط با اختلافات درونی «خودشان» قرار دارد، معجزه آسا در جهت ایجاد وحدت نظری، ایدئولوژیک و سازمانی توده‌ای‌ها عمل می‌کند. ضمن یادآوری اهمیت و ضرورت آموختن تاریخ کامل حزب، برای رفع این توهم اشاره به چند نکته لازم است:

١- اطلاع از این اسناد اگر بخودی خود در یافتن راه و سیاست درست مؤثر می‌بود، خود دست اندرکاران «تارنگاشت مهر» که طی این سال‌ها به آن «گنجینه» دسترسی داشته‌اند می‌باید به غیر از آنچه در «طرد اپورتونیسم شرط وحدت اصولی توده‌ای‌هاست» اجمالاً نشان داده شد، کارنامه عمل دیگری می‌داشتند.

٢- اطلاع از این اسناد حقی است که در گذشته، از همه اعضای سازمان‌های حزبی که حق‌عضویت خود را می‌پرداختند، به حزب کمک مالی می‌دادند و در زندگی و فعالیت‌های حزبی شرکت می‌کردند، ضایع شده است. همان‌ کسانی که حق عضویت‌ها و کمک‌های مالی را دریافت می‌کردند و به حساب آراء اعضای سازمان‌های حزبی و بدون اطلاع آن‌ها، نمایندگان خود را به کنگره‌ها و نشست‌های تصمیم‌گیری می‌فرستادند و اسناد زندگی روزانه حزب را از بدنه حزب پنهان نگه می‌داشتند، اکنون با انتشار قطره‌ای و گزینشی آن اسناد می‌خواهند چه کسانی را در خدمت کدام اهداف متحد کنند؟

٣- انتشار هر سند درونی، برای اعضای «ساده» سازمان‌های حزبی یادآور حقوقی است که از آن‌ها ضایع کرده‌اند، و تأییدی است بر این احساس که منتشر‌ کنندگان آن، امروز مانند گذشته، خود بخشی از مشکلند.

وحدت اضداد؟
زنده‌ياد احسان طبری در معرفی سيمای مردمی و انقلابی حزب تودۀ ايران چنين می‌گويد: «حزب تودۀ ايران، حزب با تجربه‌ای است، يعنی در فراز و نشيب يک زمانه دشوار مجبور شده است بيانديشد و حقايق عام را بر واقعيات مشخص تطبيق دهد. به عبارت ديگر موفق شده است در کنار تئوری عمومی جنبش انقلابی، تئوری مشخص جنبش انقلابی در ايران را تنظيم نمايد. اين خصيصه حزب بايد به نيروهای مترقی ديگر (که به ويژه از جهت جهان‌بينی عمومی با نظريات حزب موافقت دارند) توجه دهد که با سخن اين حزب، با همان نحو جدی که در خورد اين سخن است، برخورد نمايند.»۱١

در گذشته، در سال‌های بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا انقلاب شکوهمند بهمن ۱۳۵۷، نيروهايی وجود داشتند که گرچه از جهت جهان‌‌بينی عمومی با نظريات حزب تودۀ ايران موافق بودند، اما تئوری مشخص حزب برای جنبش انقلابی ايران را قبول نداشتند. از نقطه‌نظر تاريخی، تفاوت‌های اساسی بين تئوری‌های آنان و تئوری مشخص جنبش انقلابی تنظيم شده به وسيله حزب تودۀ ايران را می‌توان در چهار مورد کلی خلاصه کرد:
الف- تعريف مرحله انقلاب: انقلاب ملی- دمکراتيک يا انقلاب دمکراتيک خلق،
ب- شيوه مبارزه: سازماندهی توده‌های زحمتکش برای مبارزات گستردۀ مردمی يا مبارزه مسلحانه (چريکی شهری يا محاصر شهر از طريق روستا)،
ج- هژمونی يا سرگردکی انقلاب: جبهه متحد خلق يا سرکردگی طبقه کارگر،
د- راه رشد: راه رشد غيرسرمايه‌داری يا راه سوسياليستی.

بلافاصله بعد از انقلاب بهمهن ۱۳۵۷، واقعيات جامعه انقلابی موجب ريزش عظيمی در صفوف مخالفان تئوری مشخص جنبش انقلابی حزب تودۀ ايران شد. گرچه برخی لجوجانه، برخلاف حرکت تحولات و رويدادها در جامعه انقلابی، به تئوری‌های باطل شده خود چسبيده ماندند. فروپاشی تجربه ساختمان سوسياليسم در اتحاد شوروی و اروپای شرقی، سرکوب حزب تودۀ ايران، زدن سر و مغز حزب با کشتار رهبران دانشمند، انقلابی و مجرب آن، شيوه رهبری غيردمکراتيک و ولايت فقيه سکولار حاکم شده بر تشکيلات رسمی حزب، فضای سياسی بسته و مختنق داخل کشور، و رکود و ايستايی حاکم بر فضای سياسی مهاجرت اخير موجب دگرگونی و دگرديسی در صفوف اعضاء، هواداران و دوستداران حزب تودۀ ايران شده است، به نحوی که در حال حاضر چهار گروه اصلی را می‌توان از هم تميز داد:

۱- آن‌هايی که ديگر نه تئوری عمومی جنبش انقلابی و نه تئوری مشخص جنبش انقلابی حزب را قبول ندارند. افرادی مانند آقايان هوشنگ اسدی، بابک اميرخسروی، فرهاد فرجاد و امثالهم از اين گروه، راه خود را از حزب تودۀ ايران جدا کردند و زندگی ديگری را آغاز نمودند. اما متأسفانه افرادی از اين گروه هستند که هنوز مانده‌اند و از حزب تودۀ ايران، نام، تشکيلات و ميراث آن دست برنمی‌دارند.

۲- آن‌هايی که حداقل در حرف، تئوری عمومی جنبش انقلابی (مارکسيسم- لنينيسم) را قبول دارند، اما تئوری مشخص جنبش انقلابی حزب تودۀ ايران را، با دست‌آويز مبارزه با «باند» کيانوری کنار گذاشته‌اند.

۳- آن‌هايی که تئوری عمومی جنبش انقلابی (مارکسيسم- لنينيسم) را ديگر قبول ندارند، اما به تعبيری غیرعلمی، سطحی و قشری از تئوری مشخص جنبش انقلابی حزب چسبيده اند و آن را در اشکالی مانند هواداری از «جنبش سبز» و يا از اين يا آن فرد «اصلاح‌طلب»، به جای تشخيص جايگاه روند اصلاحات در تئوری مشخص جنبش انقلابی حزب تودۀ ايران، تبليغ و دنبال می‌کنند.

۴- آن‌هايی که هم به تئوری عمومی جنبش انقلابی، و هم به تئوری مشخص جنبش انقلابی در ايران وفادار مانده اند، و همه تلاش‌شان در جهت به‌روز کردن هرچه علمی‌تر هر دو تئوری، و کاربست خلاق حقايق عام تئوری انقلابی بر واقعيات مشخص و بسيار پيچيده جامعه معاصر ايران است.

از همه قرائن چنین به نظر می‌رسد که دست اندرکاران «تارنگاشت مهر» خود به وجود این چهار گرایش کلی واقفند، اما ترجیح می‌دهند بجای حرکت در راه درست اما دشوار، راهی که رفقای «عدالت» در نامه مورخ ١۸ مرداد ١٣۹٢ خود به آن‌ها نشان داده‌اند، از طريق ایفای نقش «کیوریتور» یا «نمایشگاه گردان» اسناد اختلافات درون حزبی گذشته‌های دور، ضمن فرار از بحث جنبش عام و خاص امروز، توده‌ای‌ها را در فردای نامعلوم به وحدت برسانند! این‌هم، مانند آب در هاون کوبیدن، کاری است!

_____________________________

١- «کیوریتوری چیست؟»، نوشته جواد حسنجانی، و دیگر مقالات در «تندیس»، ۵ شهریور ١٣۹٢، شمارۀ ٢۵۶.
http://tandismag.ir/Default.aspx?tabid=41&mid=392&ctl=ArticleView&articleId=3015
٢- «طرد اپورتونیسم شرط وحدت اصولی توده‌ای‌هاست»!
http://old.edalat.org/node/8522
٣- «وحدت کمونیستی و دوستان دروغین آن»
https://old.edalat.org/node/9093
۴- «هر حزب رهبریی را دارد که لایق آن است»
https://old.edalat.org/node/9095
۵- «کار ناتمام را از سر می‌گیریم»
http://10mehr.org/?p=357
و ترجمه بخشی از آن در «مارکسیسم – لنینیسم امروز»
http://mltoday.com/we-resume-our-unfinished-task
۶- آ. آذرنگ، «به تحریریه مارکسیسم- لنینیسم امروز»
http://www.edalat.org/sys/content/view/9075/59/
۷- برای ویدئوی میزگرد «پرگار» بی بی سی رجوع نمایید به:
«حزب تودۀ ایران» در یوتیوب

۸- پيشينه نمايش‌های «پرگار»ی
https://old.edalat.org/node/6927
۹- در بستر اپورتونیسم، «موس‌موس» بالاخره کار می‌کند!
https://old.edalat.org/node/8093
١٠- اعلام روند ایجاد یک حزب کمونیست جدید در ایالات متحده
https://old.edalat.org/node/8452
١١- احسان طبری، «ما خواستار چگونه دمکراسی هستيم؟»، نامه مردم، دورۀ هفتم، سال اول، شمارۀ ۱۰، ۱۷ ارديبهشت ۱۳
https://old.edalat.org/node/1575

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/ywyyyj7e