نگاه هرچه بیش‌تر و دقیق‌تر به اسناد تازه منتشر شده یک نکته را برجسته‌تر می‌سازد: درستی تحلیل‌‌ها و ارزیابی‌های تاریخی که در آثاری مانند «تجربه ۲۸ مرداد، نظری به تاریخ ملی شدن نفت ایران» به قلم زنده‌ياد جوانشیر، «گوشه‌هایی از تاریخ معاصر ایران» و «بررسی مختصر احزاب بورژوازی لیبرال در مقابله با جنبش کارگری و انقلابی ایران» به قلم رسول مهربان، «حزب تودۀ ایران و دکتر محمد مصدق» به قلم زنده‌ياد کیانوری و ده‌ها کتاب و صدها مقاله دیگر که سال‌های پیش منتشر شده، و نادرستی روایت «چپ»های کنفدراسیونی مانند خسرو شاکری را از کودتای ۲۸ مرداد، که از موضع «چپ» تاریخ را به سود احزاب بورژوازی لیبرال و در مقابله با جنبش کارگری و انقلابی ایران تحریف کرده اند، نشان داده اند.

تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم

ع. سهند
۱ تیر ۱۳۹۶

همه مردان آمریکا و انگلیس برای جایگزینی مصدق

 

بخشی از اسناد محرمانه وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا در ارتباط با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت قانونی دکتر مصدق پس از ۶۴ سال توسط دولت آمریکا در یک کتاب منتشر شده است. در یک سمت طیف اظهار‌نظرهای سرسری در این‌مورد نوشته‌ای است در «خبرگزاری فارس» که به صورت نیابتی از قول «صدای آمریکا» نوشت: «انتشار این اسناد نشانه احترام به مردم ایران است!»۱ در سوی دیگر این طیف، نوشته‌ای است که مدعی شده: «نتیجه عمل دولت آمریکا تقویت دشمنان دمکراسی است، چه به شکل حمایت مستقیم از آن‌ها و چه به شکل فراهم ساختن فرصت برای تعرض اصول‌گرایان حاکم بر ایران!»۲

نگاه هرچه بیش‌تر و دقیق‌تر به اسناد تازه منتشر شده یک نکته را برجسته‌تر می‌سازد: درستی تحلیل‌‌ها و ارزیابی‌های تاریخی که در آثاری مانند «تجربه ۲۸ مرداد، نظری به تاریخ ملی شدن نفت ایران» به قلم زنده‌ياد جوانشیر، «گوشه‌هایی از تاریخ معاصر ایران» و «بررسی مختصر احزاب بورژوازی لیبرال در مقابله با جنبش کارگری و انقلابی ایران» به قلم رسول مهربان، «حزب تودۀ ایران و دکتر محمد مصدق» به قلم زنده‌ياد کیانوری و ده‌ها کتاب و صدها مقاله دیگر که سال‌های پیش منتشر شده، و نادرستی روایت «چپ»های کنفدراسیونی مانند خسرو شاکری را از کودتای ۲۸ مرداد، که از موضع «چپ» تاریخ را به سود احزاب بورژوازی لیبرال و در مقابله با جنبش کارگری و انقلابی ایران تحریف کرده اند، نشان داده‌اند.

در زیر ترجمه یکی از اسناد این کتاب منتشر می‌شود.

۱- زمان انتشار تاریخچه واقعی کودتای ۱۳۳۲ در ایران است

https://ir.voanews.com/a/iran-1953-coup/3549647.html

۲- به بهانه انتشار اسناد کودتای ۲۸ مرداد و سه نکته ناقابل!

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=80609

***

منبع: روابط خارجی ایالات متحده، ایران، ۱۹۵۴-۱۹۵۲

۷۳– یادداشت گفت‌وگو
۱۶ مه ۱۹۵۲

موضوع
ایران

شرکت‌کنندگان:
آقای لانسلون پیمن، مشاور شرقی پیشین، سفارت بریتانیا تهران
آقای ویلیام ام. رونتری، سرپرست اداره یونان، ترکیه، ایران
آقای سی. واگن فرگوسن، اداره یونان، ترکیه، ایران

 

آقای پیمن به عنوان مشاور شرقی بریتانیا در تهران خدمت کرده و برای یازده سال، به استثنای یک سال در سنت لوئیز میسوری، در لندن مشکلات ایران را رتق‌وفتق کرده است. او از سوی وزارت امور خارجه [انگلیس] برای مشورت با سفارت برتیانیا درباره موضوعات ایران و شرکت در گفت‌و‌گو بین سفارت و نمایندگان وزارت امور خارجه [آمریکا] به واشنگتن فرستاده شد. در این آخرین ملاقات با آقای پیمن پیش از بازگشت او به لندن، ما درصدد برآمدیم نظرات او را پیرامون چند موضوع، به ویژه پیرامون نامزدهای احتمالی برای نخست‌وزیر در صورت استعفا یا سقوط دکتر مصدق، به دست آوردیم. به جای ذکر معمول گفت‌وگو، در زیر خلاصه آن‌چه که آقای پیمن برای گفتن داشت، منعکی می‌شود.

این از جانب دو طرف پذیرفته شد که نوع نخست‌وزیری که برای جانشینی دکتر مصدق برگزیده خواهد شد عمدتاً به شرایط  پیرامون خروج او بستگی خواهد داشت. به عنوان مثال، اگر توان جبهه ملی به شدت از بین برود و موضع شاه قوی شود، او چه بسا یک نفر را از گروهی که در زیر تحت عنوان «نامزدهای نوع معمول» مشخص شده برخواهد گزید. اگر وضعیت طوری باشد که شاه، حتا رویارو با یک موضع قوی جبهه ملی یا در شرایطی که در آن موضع امنیتی دشوار باشد، بخواهد یک نخست‌وزیر قوی برای حکومت به شیوه دیکتاتوری منصوب کند، ممکن است انتصاب یک نفر از لیست «چهره‌های نظامی» را در نظر بگیرد. بالاخره، یا برای دایمی کردن دولت جبهه ملی یا آرام کردن جبهه ملی ممکن است یک نخست‌وزیر از گروه سوم، «نامزدهای جبهه ملی» برگزیده شود.

نامزدهای نوع معمول
۱) قوام– شاه از قوام خوشش نمی‌آید و می‌ترسد که او برای موضع شاه یک تهدید شود. اشکال اصلی قوام به عنوان نخست‌وزیر این است که خویشاوند‌سالاری و فساد رشد خواهد کرد، و مخالفت سیاسی با او چنان خواهد بود که مدت زیادی دوام نخواهد آورد. اما، مزیت‌ها این است که او یک «مرد قوی» خواهد بود و حرکت به سمت آنارشیسم را کنترل خواهد کرد؛ او به مثابه یک فرصت‌طلب آماده خواهد بود اختلاف نفتی را بر هر پایه‌ای که احساس کند می‌تواند «پشت سر بگذارد»، حل‌وفصل کند. او احتمالاً به مثابه یک راه‌حل موقت منصوب خواهد شد. قوام، البته، پیر، بیمار و نحیف است.

۲) منصور– منصور یک سیاست‌مدار معمولی- سنتی ایرانی، و فرصت‌طلبی است که سعی جدی به خرج خواهد داد اختلاف نفتی را، نه چندان بر اساس اصول، بلکه براساس مصلحت، حل‌وفصل کند. گرچه نظر شاه درباره منصور مشخص نیست، باور بر این است که او با به خاطر آوردن این‌که منصور را با موفقیت پس از یک «اخطار ۱۵ دقیقه‌‌ای» برکنار کرد تا راه را برای انتصاب ژنرال رزم‌آرا هموار کند، آرامش خاطر پیدا می‌کند. بنابراین، شاه در منصور هیچ تهدیدی نسبت به موضع خود نخواهد دید.

۳) سید ضیاء– امکان انتصاب سید‌ ضیاء بسیار دور به نطر می‌رسد. شاه از سید ضیاء خواهد ترسید، زیرا او ممکن است قابل کنترل نباشد. سید ضیاء میهن‌دوستی است که می‌خواهد برای ایران کاری انجام دهد، و به این دلیل است که او هرگز در بین سیاست‌مداران ایرانی محبوبیتی نخواهد داشت. او را یک ابزار برتیانیا می‌دانند، و به خاطر این عامل در ایران بسیار بی‌اعتبار شده است. این نیز بخشاً می‌تواند برخورد شاه نسبت به سید ضیاء را توضیح دهد، زیرا شاه با بیرون کردن پدر خود  توسط برتیانیا دلمشغول است. با یک نخست‌وزیر به شدت هوادار بریتانیا، منطق او این است که هیچ تضمینی وجود ندارد که عین این بر سر او نیاید. شاه هم‌چنین به همان دلیلی که قوام را برای او غیرقابل قبول می‌کند، در انتصاب سید ضیاء مردد خواهد بود.

۴) حکیمی– حیکمی کمابيش ۹۰ ساله، قهرمان «جنبش جوانان ایرانی» است. او احتمالاً دوباره به طور جدی به مثابه یک نامزد در نظر گرفته نخواهد شد. شاه به تازگی، هنگامی که نام حکیمی به مثابه یک نخست‌وزیر محتمل به میان آمد گفت: «او قبلاً هیچ کار کوفتی انجام نداد و اکنون انجام نخواهد داد. چرا او باید نخست‌ویز بشود؟»

۵) انتظام– شواهدی وجود دارد که شاه درباره انتظام به عنوان نخست‌وزیر فکر کرده است. بریتانیا او را از نقطه‌نظر توانایی و درستی بسیار والا می‌داند. پرونده گذشته او در کابینه بسیار خوب بود. مشکل آشکار او، البته، این است که او به مدت پنج سال در خارج از کشور بوده و هیچ پیرویی ندارد. از طرف دیگر، ممکن است گفته شود که این یک مزیت است، زیرا لکه‌ای ندارد. گرچه او از جبهه ملی نیست یا ارتباطی با آن ندارد، پس از بازگشت او از واشنگتن صحبت از آن بود که او در دولت مصدق به عنوان وزیر امور خارجه جای کاظمی را بگیرد.

۶) ابتهاج– یک مرد پرانرژی، میهن‌دوست که مورد علاقه شاه است. شواهدی وجود دارد که شاه ابتهاج را به مثابه یک جایگزین محتمل برای مصدق در نظر گرفته است. مشکل او این است که نمی‌تواند با هم‌میهنان خود کنار بیاید و در نبردهای مستمر با رهبران سیاسی کلیدی درگیر می‌شود. او «در همه چیز خوب» خواهد بود به استثنای نخست‌وزیری، مگر تحت دیکتاوری شاه. او هیچ حمایتی در مجلس ندارد، و انتصاب او غیرمحتمل است.

۷) سهیلی– سهیلی، تا این اواخر سفیر در بریتانیا بود، مفیدترین و اهل عمل‌ترین چهره سیاسی ایرانی است. او یک مجری خوب است و اعتماد شاه را، که از او نخواهد ترسید، دارد. او هیچ اصول یا اعنقادات محکمی درباره درگیری نفتی ندارد و اگر نخست‌وزیر شود باید بتواند معامله‌ای را «جوش بدهد.»

چهره‌های نظامی
۱) احمدی– یک نیروی سیاسی مرده است که مشغول جمع‌آوری اجازه از ۵۰۰ قطعه ملک خود در شهر تهران است. سطح هوش او مورد ستایش پیمن قرار نگرفت.

۲) زاهدی– زاهدی، بی‌مرام، پرانرژی و جاه‌طلب است، یک خصوصیت نادر علاقه به مشکلات عملی و چگونگی برخورد به آن‌ها را دارد. او یک فرصت‌طلب است و به این دلیل دنبال حل‌وفصل درگیری نفتی بر یک پایه واقع‌بینانه خواهد بود. او به شاه وفادار است، و یک نشانۀ علاقه شاه به او این است که او را به عنوان یک عضو همراهان خود به شیراز بُرد. از نظر سیاسی، او برای جبهه ملی که ممکن است او را به مثابه یک جایگزین قانونی برای مصدق بپذیرد، بک عنصر نامطلوب است. او هم‌چنین دوست کاشانی است. اتحادیۀ‌های کارگری غیرکمونیست ایران از او خوششان می‌آید، زیرا او به عنوان وزیر کشور، به آن‌ها خیلی کمک می‌کرد. موقعیت او در سنا خوب است، و هم در آنجا و هم در جاهای دیگر، دوستان سیاسی قابل احترام زیادی دارد. شاید هم این فاکت که بریتانبا در سال ۱۹۴۲ او را به عنوان یک پیوند اصلی بین ایرانی‌ها و آلمان‌ها ربود و برای مدت قابل توجهی در فلسطین به زندان انداخت، برای او یک مزیت باشد. پیمن احساس نمی‌کند که او به خاطر این علیه بریتانیا کینه داشته باشد، و در واقع، زاهدی در توضیح برخورد خود نسبت به آلمان‌ها گفت که امیدوار است بریتانیا هیچ کینه جاری علیه او نداشته باشد. او یک ضدکمونیست است و به عنوان وزیر کشور و رییس پلیس پرونده خوبی دارد. به او به مثابه یک نامزد اصلی برای شغل نخست‌وزیری، یا به مثابه یک نامزد مصالحه‌ای بین شاه و جبهه ملی، یا به مثابه یک «دیکتاتور» تحت شاه، نگاه می‌شود.

۳) ارفع– ارفع یک نامزد جدی نیست، گرچه نام او گاه و بی‌گاه به میان می‌آید. او ضدکمونیست است و در واقع در رژیم قوام به دلیل بسیار ضدکمونیست بودن به زندان افتاد. او بی‌ثبات است و به مثابه یک «مرد وحشی» توصیف شد. او در جبهه ملی و اطراف آن دوستانی دارد، گرچه این دوستی ممکن است از نفرت برطرف‌نشدنی او از رزم‌آرا و همکاری او با جبهه ملی برای خلع رزم‌آرا ناشی شود. او در یک مزرعه زندگی می‌کند و اکنون از نظر سیاسی فعال نیست… نظر شاه معلوم نیست، گرچه ژنرال و همسر وی پای ثابتی در کاخ بودند.

نامزدهای جبهه ملی
۱) مکی- گرچه مکی گاهی اوقات یک میانه‌رو تصور می‌شود، باور این است که او بیش از یک فرصت‌طلب است. به مثابه یک فرصت‌طلب او احتمالاً سعی خواهد کرد به کشمکش نفت خاتمه دهد. اظهارت آتشین او را در آبادان نباید جدی گرفت. موضع او درباره موضوع نفت براساس اصول نیست، بلکه بر این اساس است که چه به نفع اوست. پیشینه مکی برخلاف پیشینه مصدق مخالفت با شاه یا با امتیازات شاه نیست. مکی به عنوان یک مرد سابق قوام ارتباطات مهمی با حزب قوام دارد و می‌تواند حمایت تعداد مشخصی از سیاست‌مداران جبهه ملی را به دست آورد. روابط او با کاشانی احتالاً خوب نیست، یک عامل مهم این است که در انتخابات اخیر او به عنوان نماینده از تهران بیش‌تر از کاشانی رأی آورد. گرچه او با بقایی به عنوان جایگزین مصدق در جبهه ملی رقابت خواهد کرد، اما احتمالاً اکثریت اعضای جهبه ملی را پشت سر خود خواهد داشت. مکی امکانات مالی ندارد، او از ۱۲ سال پیش که گروهبان نیروی هوایی بود ظهور شهاب‌واری داشته است. بعد از آن یک «روزنامه‌نگار هرجایی» و یک کارمند مادون دولت بود. او در لحظه به دلايل منافع شخصی و نه اعتقاد، ضدکمونیست است. بر روی‌هم، او برای جایگزینی مصدق زیاد بد نخواهد بود.

۲) بقایی– نفوذ بقایی به بخش کوچک خود او در جبهه ملی محدود است، و بنابراین یک نامزد احتمالی محسوب نمی‌شود. روابط او با کاشانی به خوبی روابط مکی نیست.

۳) کاشانی– کاشانی نقش خود را به مثابه تأثیرگذار بر رویدادها از پشت صحنه می‌بیند. این‌که او نقش نخست‌وزیر را برای خود ببیند بسیار غیرمحتمل است، و نتیجتاً دنبال انتصاب نخواهد بود، گرچه این احتمال را نباید کنار گذاشت.

۴) بوشهری– بوشهری پیروان شخصی زیادی ندارد. او یک سَبُک وزن فاقد ظرفیت اداری یا هر نوع توانایی محکم است. با این وصف، او به مثابه معتدل‌ترین رهبران جبهه ملی یک نامزد مصالحه‌ای ممکن خواهد بود. او احتمالاً با اشتیاق دنبال حل‌وفصل مسأله نفت خواهد بود، گرچه احتمالاً هیچ اعتقادی به موضوع ندارد. رابطه او با شاه از رابطه دیگر مردان جبهه ملی بهتر است، و شاه ترس کمی از بوشهری برای غصب امتیازات خود خواهد داشت.

۵) متین‌دفتری– متین‌دفتری (عمو بی‌طرف) خواهان یک ایران ضدعفونی شده است. ایده او این است که اگر منافع غرب در ایران نباشد، ایران هدف خصومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نخواهد بود؛ اگر نفع روسیه در ایران نباشد، غرب از این‌که نفت ایران به اتحاد شوروی برود عصبانی نخواهد شد. «چیزی نگو، کاری نکن و شوروی‌ها متوجه نخواهند بود که ایران وجود دارد.» او عضو جبهه ملی، معتدل، اما ناکارآمد است. برخی از اعضای جبهه ملی از او خوششان نمی‌آید و او را جاسوس بریتانیا می‌دانند. فلسفه سیاسی او به عنوان نخست‌وزیر او را به جایی خواهد برد که بر شکلی از حل‌وفصل پافشاری کند که بتواند به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بگوید بریتانیا و آمریکایی‌ها هیچ کنترلی بر عملیات در جنوب ایران ندارند. او تلاش‌خواهد کرد ابزاری برای حفظ ظاهر به دست آورد، اما ممکن است این‌ها رسیدن به هر توافقی را غیرممکن سازند. او به مثابه یک نامزد احتمالی در نظر گرفته می‌شود، گرچه ملاحظاتی که ممکن است به انتصاب او منجر شوند، ممکن است به احتمال قوی‌تر به انتصاب بوشهری بیانجامند که همه مزیت‌های متین‌دفتری و تعداد کم‌تری از اشکالات او را دارد.

۶) شایگان– او فردی کوته‌فکر و متعصب محسوب می‌شود. او در مورد محدود کردن امتیازات سلطنت با مصدق هم‌فکر است، و روابط خوبی با کاخ ندارد. وضع سلامتی او خیلی بد است و ممکن است شغل نخست‌وزیری را حتا اگر بتواند به دست آورد، نخواهد. او تمایل خود را به رییس مجلس شدن اعلام کرده و فعالانه دنبال آن پست است.

۷) صالح– صالح «سگ خانگی» است، اما این شاید به او کمک کند. او به عنوان وزیر کشور فشار جبهه ملی را برای لغو برخی انتخابات که علیه نامزدهای برگزیده بود، رد کرد و نتیجتاً برکنار شد. او دوستان کمی در جبهه ملی دارد. انگلیسی‌ها او را صادق و زیرک، اما بسیار کله‌شق می‌دانند. او در سال ۱۹۴۶ مسؤول پیوستن بخش‌های از حزب ایران به توده بود، اما ظاهراً گرایش خود را به کمونیست‌ها از دست داده است. اخیراً در مورد سمپاتی‌های کمونیستی او کم‌تر شنیده شده است. انتصاب او به شدت نامحتمل است.

به طور خلاصه، چنین به نظر می‌رسد که اگر شاه انتخاب آزاد داشته باشد و شیوه‌های قانون اساسی حاکم باشند نامزدهای بسیار محتمل به ترتیب احتمالاً قوام، منصور، سهیلی و انتظام خواهند بود. اگر یک نخست‌وزیر قوی نوع دیکتاتور مورد نظر باشد، زاهدی نامزد اصلی خواهد بود. اگر یک نامزد جبهه مورد نظر باشد مکی محتمل‌ترین خواهد بود، گرچه شانس بوشهری به مثابه یک مصالحه همه‌جانبه خوب خواهد بود. اما اگر چنان مصالحه‌ای مورد نظر باشد زاهدی در این رده هم واجد شرایط خواهد بود.

در ارتباط با موضوعات دیگر، ما با پیمن انتصاب سفیر بریتانیا در ایران را بررسی کردیم. پیمن گفت که او و میدلتون کاردار [انگلیس در تهران] علیه انتصاب سفیر در شرایط کنونی توصیه کرده اند. او احساس می‌کرد که ورود سفیر جدید در این زمان در ایران به شدت بد تعبیر و معرفی خواهد شد و از آغاز ممکن است مشکلاتی به وجود آورد. اما اگر دولت ایران تغییر کند ورود سفیر جدید ممکن است عملی بوده و مزیت روانی داشته باشد. گرچه تا آنجا که پیمن مطلع است در این‌مورد تصمیمی گرفته نشده، اما در وزارت امور خارجه مخالفتی با این پیشنهاد مطرح نشده است.

در ارتباط با پرونده در مقابل دیوان بین‌المللی دادگستری، پیمن احساس می‌کرد که شانس یک تصمیم مطلوب ۵۰-۵۰ است. در بحث پی‌آمدهای اقدام دیوان بین‌المللی دادگستری، پیمن گفت اگر تصمیم نامطلوب باشد موضع بریتانیا بسیار دشوارتر خواهد بود. از طرف دیگر، مشکل بتوان دید که چگونه یک تصمیم مساعد تأثير بزرگی بر وضعیت خواهد داشت.

——————————————————–

https://history.state.gov/historicaldocuments/frus1951-54Iran/d73

https://history.state.gov/historicaldocuments/frus1951-54Iran/pg_I