قبل از خرداد ١٣٨٨ و در دوره بعد از آن، آقایان عبدالله شهبازی، علی خدایی، فرهاد عاصمی و ناشران «نامه مردم» از کاندیداتوری مهندس میرحسین موسوی حمایت کردند و پس از معلوم شدن نتایج انتخابات، سیاست افشای «کودتای انتخاباتی علیه موسوی» و مبارزه با آنرا محور فعالیت خود قرار دادند!
تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
ع. سهند
١٢ فرودینماه ١٣٩٢
ناشران «نامه مردم» اگر در نوشتار «سی سال از یورش وحشیانه رژیم ولایت فقیه برای نابودی حزب توده ایران میگذرد!» فرهنگ مبارزه سیاسی را که حزب تودۀ ایران قبل از آنها در جامعه ایران ترویج میداد زیرپا نهادند، در نوشتار اخیر خود، آن حداقل فرهنگ مبارزه سیاسی را که حتا برخی رقبا و مخالفان جدی حزب تودۀ ایران رعایت میکنند، نادیده گرفتند و به پایینترین و مبتذلترین سطح فرهنگ مبارزه سیاسی درغلطیدند. نوشتار اخیر آنها، که در واقع نشانگر «خشم و استیصال» نویسندگان و ناشران آن است، یادآور اقدام «بخردانه» امثال سردار محسن رضایی در مرحله غیرتدافعی و ناعادلانه جنگ ایران – عراق است که برای سرپوش نهادن بر بیکفایتی خویش و مرعوب نمودن مردم، زیر شعار «نجات شیعیان مظلوم عراق از شر صدام یزید کافر»، تصمیم گرفتند آنان را به موشک ببندند!
پیرامون نزاع «نامه مردم» با «راه توده»
ناشران «نامه مردم» در ادامه معرکهای که در هفتههای قبل از برگزاری «کنگره ششم» با نامهای مستعار یکبار مصرف در برخی سایتها وبلاگها علیه تودهایهای «غیرخودی» برپا شد١، با انتشار مطلب «خشم و استیصال دشمنان از برگزاری پیروزمند ششمین کنگره حزب توده ایران»٢، جبهه جنگ «خودی» علیه تودهایهای «غیرخودی» را با دستاویز قراردادن «راه توده»، رسماً و بهگستردگی که تاکنون بیسابقه بوده است، شعلهور ساختند و ضمن آن ارتباط خود را با جوسازی پیش از کنگره برملا نمودند.
مرحله کنونی نزاع «نامه مردم» علیه «راه توده» بر انگیزههای شخصی و برنامهای مشخصی قرار دارد. این نزاع برای آینده حزب تودۀ ایران و روند اصلاحات مردمی در جامعه ایران پیامدهای جدی، و برای آینده سیاسی خود ناشران «نامه مردم» پیامدهای خطیری دربر دارد. تأمل پیرامون این انگیزهها و پیامدها برای نیروها و کنشگران سیاسی (چه تودهای و چه غیرتودهای) ضروری است.
قبل از وارد شدن به اصل موضوع لازم است چند واقعیت غیرقابل انکار در نظر گرفته شود:
١- «راه توده» در آغاز کار خود، براساس یک برداشت احساسی و یک برداشت عقلی از سیاست حزب تودۀ ایران در برابر نظام برآمده از انقلاب شکوهمند بهمن قرار داشت، و در مهاجرت اخیر تا مقطعی بشیوۀ خود، پیشگام مبارزه برای پیوند با تحولات و رویدادهای داخل کشور و فاصله گرفتن از ذهنیات راکد و منجمد خاص مهاجرت بود؛ امری که در بستر انحلال واحدهای حزبی بمثابه یکی از خسارات جنگ قدرت در تشکیلات، و بعلت کِرختی سیاسی حاکم بر واحدها و در مواردی انزجار آشکار اعضاء از ترکیب ناخجسته جاهطلبی و چپنمایی نویسندگان «منشور آزادی» و توزیع کنندگان نوار «سرود حقوقبشر» در حوزههای حزبی، موجب علاقه و امید بخشی از مبارزان توده ای به آن شد.
٢- سیاست اولیه «راه توده»، پس از قرارگرفتن دو قوه مجریه و مقننه در دست اصلاحطلبان از حرکت بازماند، بخش احساسی بر بخش عقلی آن چیره گردید و به حمایت از «اصلاحطلبان» حکومتی دگردیسی و تنزل یافت.
٣- بذر سیاستی که از طريق «راه توده» در برهوت مهاجرت در ارتباط با روند اصلاحات سیاسی- اقتصادی – اجتماعی مردمی افشانده شد، در بستر انحصارطلبی و خودبزرگبینی دو مؤسس آن و اپورتونیسمی که نتیجه ناگزیر آن است، تحت تأثیر غیرمستقیم سیاستهای پراعوجاج و ماجراجویانه ناشران «نامه مردم» (که از یکسو از چهرهها و دولتمردانی که در جمهوری اسلامی مستقیماً در سرکوب حزب تودۀ ایران شرکت داشتهاند بعنوان متحدین سیاسی خود در «گذر ار دیکتاتوری به دموکراسی» نام میبرند و از سوی دیگر مخالفان، ناراضیان و رقبای تودهای خود را به وابستگی بهجمهوری اسلامی متهم میکنند)، و بخشاً بعلت خاستگاه طبقاتی «اصلاحطلبان» و ماجراجویی سیاسی آنها پس از انتخابات خرداد ١٣٨٨، اکنون از طرف تشکلهایی مانند سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) و «اتحاد جمهوریخواهان ایران» و غیره با نفی خاستگاه ایدئولوژیک، نظری و تاریخی آن سیاست، در پیوند با «اصلاحطلبان» حکومتی بازارگرا مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.٣ در ادامه بحث خواهیم دید که این واقعیت، عمدتاً به انگیزه ناشران «نامه مردم» در استفاده آنها از شیوه ها و تِمها امنیتی – پلیسی بجای برخورد تودهای و مبارزه ایدئولوژیک – سیاسی با «راه توده»، شکل میدهد.
مبارزه درون حزبی: شیوۀ کمونیستی و شیوۀ ناشران «نامه مردم»
بروز اختلاف ایدئولوژیک، نظری، سیاسی در احزاب کمونیست و کارگری پدیدهای غیرقابل اجتناب است. مبارزه درون حزبی بخشی از حیات و فعالیت سیاسی متشکل است. ارگان تئوریک – نظری حزب میدانی است که در آن این مبارزه آشکارا و شفاف پیشبرده میشود و در معرض ارزیابی و قضاوت قرار میگیرد. «تاریخ حزب کمونیست اتحاد شوروی»۴ از انتشارات حزب تودۀ ایران، نقش مبارزۀ ایدئولوژیک در وحدت جنبش کمونیستی و کارگری روسیه تزاری و ایجاد رهبری واحد در انقلاب ١٩١٧ روسیه را نشان میدهد. متأثر از نوع و درجه اختلاف، و شرایط عینی و ذهنی، مبارزه درون حزبی لزوماً به حفظ یکپارچگی تشکیلات حزب نمیانجامد. براساس فهرست احزاب کمونیست و کارگری شرکتکننده در چهارده «اجلاس جهانی احزاب کمونیست و کارگری»، در دانمارک کوچک و پیشرفته «حزب کمونیستِ دانمارک» و حزب کمونیست در دانمارک»، در سوریه «حزب کمونیست سوریه» و «حزب کمونیست سوریه – متحد»، در برزیل «حزب کمونیست برزیلی» (Brazilian Communist Party) و «حزب کمونیست برزیل» (Communist Party of Brazil) وجود دارد. «حزب کمونیست هند (مارکسیست)» در دوره جنگ سرد با انشعاب از «حزب کمونیست هند» تشکیل شد. در اسپانیا پس از چیرگی «کمونیسم اروپایی» بر حزب کمونیست اسپانیا، کمونیستها از آن حزب جدا شدند و «حزب کمونیست خلقهای اسپانیا» را تشکیل دادند. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، روند انشعاب در احزاب کمونیست کشورهای سوسیالیستی سابق آغاز، و به شکلگری احزاب کمونیستی و کارگری متعدد انجامید. اما، در هیچیک از این موارد کمونیستها در روند مبارزه، رقابت و حتا جدایی به سطح استفاده از شیوههای پلیسی – امنیتی سقوط نکردند. در سوریه هر دو حزب در ««جبهه ترقیخواه ملی» شرکت دارند. در هند، «حزب کمونیبست هند» و «حزب کمونیست هند (مارکسیست)» با دو حزب چپ دیگر «بلوک چپ» را تشکیل میدهند. در برزیل دو حزب کمونیست در مقابله با نولیبرالیسم مشرکاً مبارزه میکنند، «حزب کمونیست کارگری روسیه» در فوریه ٢٠١٣ بمناسبت برگزاری پانزدهمین کنگرۀ «حزب کمونیست فدراسیون روسیه»، یک کارزار مبارزه ایدئولوژیک – سیاسی با این حزب را پیش برد.
اختلاف و انشعاب خاص احزاب کمونیست و کارگری و محدود به آنها نیست. گزارشهای مربوط به انشعابهای سالهای اخیر در میان «حکمتیست»ها، «کومله»، «حزب دموکرات کردستان»، «سازمان مجاهدین خلق» و غیره این نکته را تأیید میکند. یکی از معروفترین انشعابها در تاریخ معاصر ایران انشعابهای گوناگون و متوالی در جنیش «فدایی» است: گروه اشرف دهقانی، «اقلیت» و گروه گوناگون منشعب از آن، «اتحاد فداییان کمونیست»، «اتخاد فداییان خلق ایران»، «سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)» از جمله نتایج این روند هستند. در بستر شرایط فرهنگی و سطح رشد سیاسی جامعه، در ارتباط با این انشعابها دو نکته جلب توجه میکند:
١- برخلاف فرهنگ مبارزه درون حزبی احزاب کمونیست و کارگری جهان، در این انشعابها استفاده از شیوههای تخریبی، و وارد کردن اتهامات پلیسی- امنیتی به رقیب، متداول است.
٢- در روند انشعاب و حتا مبارزات پس از آن، گروه منشعب هر چه بیشتر از نظر سیاسی و نیرو در درون تشکیلات ضعیف باشد، به همان نسبت به استفاده از شیوههای غیراخلاقی گرایش نشان میدهد. بعنوان مثال در انشعابهای گوناگون جنیش فدایی، منشعبین هر چه بیشتر به اشرف دهقانی و «اقلیت» نزدیکترند، به همان نسبت استفاده آنها از حربههای فحاشی و دشنام، بجای بحث ایدئولوژیک، استدلال و اقناع بیشتر و پر رنگتر است.
متأسفانه فرهنگ ناشران «نامه مردم» در جنگی که با دستاویز قرار دادن «راه توده» علیه تودهایهای «غیرخودی» براه انداخته اند، هیج شباهت و نزدیکی با فرهنگ مبارزه درون حزبی و ایدئولوژیک احزاب کمونیست و کارگری جهان ندارد – همان فرهنگی که حزب تودۀ ایران در بدترین شرایط در برابر گروههای انشعابی که سازمان «توفان» و «سازمان انقلابی» را تشکیل دادند بکار میبست.۵
ناشران «نامه مردم» اگر در نوشتار «سی سال از یورش وحشیانه رژیم ولایت فقیه برای نابودی حزب توده ایران میگذرد!»۶ فرهنگ مبارزه سیاسی را که حزب تودۀ ایران قبل از آنها در جامعه ایران ترویج میداد زیرپا نهادند، در نوشتار اخیر خود، آن حداقل فرهنگ مبارزه سیاسی را که حتا برخی رقبا و مخالفان جدی حزب تودۀ ایران رعایت میکنند، نادیده گرفتند و به پایینترین و مبتذلترین سطح فرهنگ مبارزه سیاسی درغلطیدند. نوشتار اخیر آنها، که در واقع نشانگر «خشم و استیصال» نویسندگان و ناشران آن است، یادآور اقدام «بخردانه» امثال سردار محسن رضایی در مرحله غیرتدافعی و ناعادلانه جنگ ایران – عراق است که برای سرپوش نهادن بر بیکفایتی خویش و مرعوب نمودن مردم، زیر شعار «نجات شیعیان مظلوم عراق از شر صدام یزید کافر»، تصمیم گرفت آنان را به موشک ببندد!
ناشران «نامه مردم» انگیزه خود را در این جنگ با عاریت گرفتن یک بند از مصوبات شانزدهمین پلنوم کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران – اسفندماه ١٣۵٧، «درباره آمادگی دربرابر خطرِ دستبردهای ارتجاعی، و زمینههای یورش دستگاههای امنیتی رژیم به حزب» – اعلام میکنند. آنها ظاهراً میخواهند کاری را که رهبری انقلابی حزب تودۀ ایران در آنزمان به دلائل عینی و ذهنی متعدد قادر به انجام آن نشد، از خانه شیشهای خود در لندن در زیر چشموگوش امپریالسم پیر عملی نمایند و در این راه آمادهاند از فرهنگ سیاسی که همان محافل ارتجاعی و امنیتی در جامعه ما ترویج داده اند و میدهند استفاده کنند. برای آنها هم، هدف وسیله را توجیه میکند: باید صف انبوه ناراضیان و مخالفان را متفرق و پراکنده کرد، یک شخص را برجسته ساخت و هدف قرار داد، سرچشمه خباثت معرفی نمود، خیل «فریبخوردگان» را به فاصله گرفتن از او ترغیب نمود، توابسازی از یارغار او را برجسته کرد، یارغار سابق را – بقول یکی از رفقا- «تخلیه اطلاعاتی» کرد و جنگ روانی خود را بر اطلاعات به دست آمده از او قرار داد. با رژیم باید مثل خودش برخورد کرد: رژیم از عبدلله شهبازی علیه حزب تودۀ ایران تواب ساخت ما از امثال فرهاد عاصمی علیه «راه توده» و رژیم تواب میسازیم!
این سیاست فقط یک اشکال کوچک دارد: قبل از خرداد ١٣٨٨ و در دوره بعد از آن، آقایان عبدالله شهبازی٧، علی خدایی، فرهاد عاصمی و ناشران «نامه مردم» از کاندیداتوری مهندس میرحسین موسوی حمایت کردند و پس از معلوم شدن نتایج انتخابات، سیاست افشای «کودتای انتخاباتی علیه موسوی» و مبارزه با آنرا محور فعالیت خود قرار دادند! اگر بعنوان پیروان سوسیالیسم علمی و کنشگران سیاسی جدی بپذیریم که حمایت افراد و نیروهای گوناگون از کاندیداتوری یک شخص نشانگر وجود حداقل شباهتهایی در پلاتفرم سیاسی آنهاست، آنوقت به این فکر خواهیم افتاد که انگیزههای اصلی ناشران «نامه مردم» از جنگی که علیه «راه توده» به راه انداختهاند چیست؟
١- هومانیسم تودهای و آدم کوچولوهای سرزمین «خیلی پَرت».
٢- «خشم و استیصال دشمنان از برگزاری پیروزمند ششمین کنگره حزب توده ایران»، نامه مردم، شماره ۹۱۷، ۵ فروردینماه ۱۳۹۲.
٣- برای تازهترین مورد رجوع کنید به «تحریم، حقوق بشر، جامعه مدنی: گزارش صوتی – تصويری از سخنرانی آقايان: اردشير اميرارجمند، رجبعلی مزروعی و علی پور نقوی در ژنو»
http://www.kar-online.com/node/6104
۴- «تاریخ حزب کمونیست اتحاد شوروی»، انتشارات حزب تودۀ ایران، سال ١٣۵٨، صفحات ١۵-٢٣١.
۵- نگاه کنید به «توفان در شوره زار»، دنيا، دورۀ دوم، سال نهم، شمارۀ ۴، زمستان ۱۳۴۷.
۶-«سی سال از یورش وحشیانه رژیم ولایت فقیه برای نابودی حزب توده ایران میگذرد!»، نامه مردم، شماره ۹۱۵، ۷ اسفندماه ۱۳۹۱.
٧- «روز شمار انتخابات، ٧ اسفند ١٣٨٧، روایت عبدالله شهباری از میرحسین موسوی»، کلمه:
http://www.kaleme.com/1391/12/08/klm-135113/
عبدالله شهبازی، «ميرحسين موسوی؛ آنگونه که من شناختم:به بهانه ديدار اخيرم با مهندس موسوی»
http://shahbazi.org/blog/Archive/8712.htm
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/2p98dr6f