دولت بهار
۸ تیر ۱۴۰۰
كشور را به كجا رسانديد كه حرف اجنبی اثر دارد؟ شما داريد میگوييد حرف اجنبی اثر كرده، ما را هم به اجنبی میچسبانيد، يعنی اكثريت ملتی كه رای ندادهاند، اجنبی هستند
چگونه میشود كه يك عده قليلی بيايند همه چیز را دستشان بگيرند ولی اقتصاد خراب، فرهنگ خراب، مسائل اجتماعی خراب، شهرسازی خراب، سياست داخلی و خارجی خراب، همه چيز خراب و بعد میگويند ما انقلاب هستيم و انحصاری هم انقلاب هستيم! اين بزرگترين ظلم به انقلاب و انحراف از آن است.
به گزارش دولت بهار، متن سخنان دکتر احمدینژاد كه روز شنبه پنجم تيرماه ايراد شده، بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم عجل لوليك الفرج والعافية و النصر واجعلنا من خير انصاره و اعوانه والمستشهدين بين يده
ما هميشه بايد به یکسری از سوالات هر روز پاسخ بدهيم مانند چيزهای ديگر. همان طور که بايد به اصول اعتقادیمان روزانه پاسخ بدهيم. وقتی ۵ نوبت نماز میخوانيم، در واقع داريم يك اصولی را تكرار میكنيم، داريم توحيد، نبوت، امامت، عدالت و معاد را تكرار میكنيم. چرا بايد دائما تكرار شود؟ چون مهم است، اصل سازه و چارچوب است، همه زندگي، همه انديشه و همه كارها در اين چارچوب است. اين چارچوب كنار برود، ديگر چيزی باقی نمیماند. اگر از توحيد فاصله بگيريم، ديگر چيزی نمیماند. از توحيد فاصله بگيريم، میشود شرك و وقتی شرك آمد، منجر به ظلم، جنايت، خودبرتربيني، فساد، جنگ، تحقير مردم، فقر و … میشود. اينها همه محصول شرك است.
به نظرم در دوره ما، يكی از اصولی كه هر روز بايد جلوی چشممان باشد و هر روز سوال كنيم، اصل انقلاب است. برای چه انقلاب كرديم؟ برای چه انقلاب شد؟ ملت چه می خواستند؟ اگر هر روز يك پاسخ روشن، مبتنی بر همان چيزی كه اتفاق افتاد، برای اين سوال نداشته باشيم، راه را گم میكنيم و يك زمانی چشم باز میكنيم و میبينيم درست نقطه مقابل انقلاب قرار گرفته ايم ولی به نام انقلاب!
به نظر من مهمترين هدف انقلاب، همان هدف انبياء، اولياء، پيامبران و همان هدف از خلقت آدم است كه برگرديم به حقيقت انسانها، اين حقيقت انسانها رشد كند، بزرگ و عزيز شود، انسانها كرامت پيدا كنند و حقوق انسانها از جمله حق حيات، حق رشد و كمال كه از مسير اختيار و آزادی میگذرد، تامين شوند. اصلاً آن ستون فقرات انقلاب، آزادی بود. استقلال و جمهوری اسلامی هم در واقع مقوم آزادی هستند. شما قانون اساسی را هم ببينيد، اصل ۹ همين را گفته است و البته با قانون هم نمیشود آن را محدود كرد.
چرا اینگونه است؟ حالا آن كساني كه قانون اساسی را نوشته اند، يك مقدار تحت تاثير فضای دينی حوزوی بودند، الان هم هستند. بطور خاص روحانيت، يك تلقی از اسلام دارد. اما چرا آزادی مهم است؟ اصلاً آزادی نباشد، انسان معنا دارد؟ فرق انسان با بقيه موجودات چيست؟ اينكه خدا به انسان اختيار داده است. بقيه موجودات، در يك سيكل فطری ثابتی حركت میكنند اما انسان دارای اختيار است يعنی آزاد است كه تصميم بگيرد.
اگر خدا به انسان قدرت انديشه و خلاقيت و عقل داده، همه برای تامين آن آزادی است. چون وقتی انسان اختیار داشته باشد اما تفكر نداشته باشد، آزادی و اختيار معنا ندارد. اگر انسان يك قوه عاقلهای كه تشخيص بدهد كدام فكر درست است و كدام غلط است یا معيار سنجشی برای درست انديشيدن نداشته باشد، آزادی معنا ندارد. اين بايد باشد تا آزادی معنا پيدا كند و اصلاً قرار است كه اراده انسانها در راستای اراده الهی باشد و آزاد باشد. اگر اين را بگيريم، ديگر انسانيتی باقی نمیماند. اين موضوع تاريخ بشريت است.
شيطان میخواهد انسانها را به اسارت و محدوديت ببرد و آزادی و اختيار را بگيرد. تمام فجايعی كه در طول تاريخ اتفاق افتاده، با موضوع آزادی قابل تحلیل است. از يك طرف انحصار آزادی دست عده ای خاص، از طرف ديگر محدود كردن آزادی عموم مردم! اين داستان تاريخ است. هر چه فساد هست، از اينجا اتفاق میافتد. علت چيست؟ علت اين است كه وقتی انسان محدود شد، تصميم گيریهايش ناقص و غلط میشود و انسان زمانی خدا را انتخاب میكند كه حقیقتاً آزاد شده باشد و انسانی كه آزادِ آزادِ آزاد است، جز توحيد و خدا، انتخابی ندارد چون بر مبنای فطرت اوست. انسانِ آزادِ از خودپرستي، فشارهای اجتماعي، فقر، جهل، تبعیض و زور جز خدا انتخابی ندارد چون فطرت، فطرت الهی است و انسان را به همان سمت میكشد، راهی جز اين ندارد. اما اين را محدود كنیم، به همان نسبت هم از خدا و انسانيت دور مشود. این نکته بسیار مهم است و اصلاً برای همين انقلاب كرديم.
يك وجه شاخص آزادي، حق تعيين سرنوشت است. هر انسانی خودش بايد تصميم بگيرد چگونه زندگی كند، كجا برود، چه شغلی داشته باشد، چه خانه ای داشته باشد، چكار بكند، با چه كسی ازدواج كند، چگونه بيانديشد، آينده اش چگونه باشد؟ اينها جزو حقوق اساسی انسانهاست و با اين تعريف میشود. نمیشود ما اين را بگيريم و بعد بگوييم انسان است. برای همين چيزها انقلاب شد. همه پيامبران آمدند كه انسانها را آزاد كنند. چون حقيقت انسانی در اسارت است، در اسارت تاريخ، تعصبات، سيستم های اجتماعي، جهل، فقر و تبعيض است. پیامبران آمدند که حقیقت انسانی را آزاد کنند، حقيقت انسانی كه آزاد شد، همهاش عدالت، حقيقت، پاكی، توحيد، عبوديت، برادری و مهربانی است. انقلاب برای همين اتفاق افتاد.
ستون فقرات انقلاب، آزادی، حق تعيين سرنوشت و مشاركت عموم مردم بدون استثنا در مسائل اجتماعي، تصميمگيریها و در آينده كشور است. اما مانند بسياری از نهضتها در طول تاريخ، به مرور به بهانه تامين اين حقوق، ساختارهایی ايجاد شد كه خودش اصالت گرفت و اصل شد. خود حكومت اصل شد! يك پيامبر نشان بدهيد كه برای تشكيل حكومت تلاش كرده باشد. اصلاً حكومت به اين معنا غلط است. ما در فرهنگ دينی اصلاً واژه حكومت نداريم. حكومت يعنی يك حاكم به اضافه مردم محكوم. او دستور میدهد و مردم اجراء میكنند. ما اصلاً همچين چيزی نداريم. امامت و پيشوايی داريم. جایی وجود ندارد كه پيامبر تحكم كرده باشد و بگويد چه بفهميد و چه نفهميد بايد اين چیزی كه من میگويم اجراء كنيد چون من پيغمبر هستم، اصلاً وجود خارجی ندارد.
پيامبر(ص) مینشيند بحث میكند و مردم را برای انجام يك كار قانع میكند يا آدمها را آنقدر رشد میدهد كه وقتی كلام حق را میگويد، مردم با تمام وجودشان میفهمند حق است. عده كمی هم كه نمیفهمند، مینشينند و بحث میكنند. وسط جنگ میآيند از اميرالمومنين(ص) سوال میكنند. جنگ را متوقف میكند، برخی میگويند وسط جنگ؟ اميرالمومنين میفرمايند ما برای همين داريم میجنگيم، برای اينكه فكرها باز شوند و انسانها رشد كنند و تصميم بگيرند. تحميلی در كار نيست. به محض اينكه تحميل ايجاد شد، از انسانيت ساقط میشويم. برای همين چيزها انقلاب شد.
الان به اينجا رسيديم كه حكومت اصل شده است، همه چيز فدای حكومت! ما همچين چيزی نداريم، اين بزرگترين انحراف است. مردم همه كنار بروند! اين بزرگترين انحراف است. يعنی اگر برسيم به روزی كه مردم اهميتی داده نشوند يا يك عده به خودشان حق بدهند و بگویند ما مینشينیم و مديريت و مهندسی میكنيم، اين بزرگترين انحراف در انقلاب است.
اگر كسی خيال كند كه با كنار گذاشتن مردم وضع كشور درست میشود، اين القای شيطان است. من از بعضیهايشان شنيدم كه میگويند ۴ سال فرصت میگيريم، كار میكنيم و مردم را راضی میكنيم. اين اشتباهترين حرفی است كه میشود زد. رضايت حقيقی انسانها، رضايت درونی است و رضايت درونی وقتی اتفاق میافتد كه رشد و كمال پيدا كند. چه زمانی رشد و كمال پيدا میكند؟ زمانی كه خودش تصميم بگيرد و اراده كند. اصلاً راه رشد انسانها، اراده و تصميمگيری است. خدا به همين دليل اختيار داده است.
حالا يك عده در كشور پيدا شدهاند كه میگويند اصل حكومت است، مردم چكاره اند؟! ما همچين چيزهاي ینداشتيم، بعداً درست شد. امام كه گفت حفظ نظام، كجا منظورش حفظ قالب نظام بود؟ بارها گفته ايم كه محتوايش را داشته باشيد، قالب كه اصالتی ندارد. خندهدارترين حرف اين است كه ما بگوييم قالب اصالت یا ارزش دارد. الان همه جای دنيا حكومت دارند، رئيس دارند، وزير و مجلس دارند، دولت دارند، ساختمان دارند و جلسه میگذارند! اين ها كه به خودیخود ارزشی ندارند. اگر در خدمت رشد، كمال و آزادی انسانها قرار بگيرند ارزش پيدا میكنند. هيچكس حق ندارد حتی با وضع قانون، آزادیها را محدود كند. یعنی کسی نمیتواند قانونی وضع کند و بگوید من قانون گذاشته ام و شما بیخود میکنید حرف بزنید! آن قانون مشروعيتی ندارد.
به صراحت دارند بحث از مهندسی انتخابات میكنند، از قبل و بعد انتخابات. همين كانديدای محترمی كه آمده و گفته، به نظرم اطلاع رسانی كرده كه ما ۱۰ سال میبنديم و بعد از ۱۰ سال، نهادهای دموكراتيك بيايند و فعالیت كنند تا اتفاقی بيفتد. اين يعنی چه؟
حالا ما خوشبینانه نگاه میكنيم؛ میگوييم آن كسانی كه دارند اين كار را میكنند، واقعا تلقیشان اين است كه از اين مسير میتوانند كشور را درست كنند! بزرگترين فساد و بیتقوايی و ضربه به آبادانی همين است. محال است كه از این مسیر، كشور آباد شود. يعنی مردم را كنار بگذارند و بگويند اتفاق مثبتی میافتد، اصلاً چنين چيزی نيست. محال است مردم را كنار بگذاريم و صنعت، اقتصاد و فرهنگ درست شود، اصلاً نشدنی است. تمام مشكلات جهان برای اين است كه مردم كنار گذاشته شده اند. مردم تجلی اراده خدا هستند. اراده خدا از مسير اراده عمومی در عالم اعمال میشود. اين را كنار گذاشته ايم و میخواهيم درست شود، چه چيزی درست شود؟ اصلاً در ذهنشان درست چه چيزی هست؟ برخی از آنها میگويند ما خيلی زود اقتصاد را درست میكنيم! اينها اصلاً هيچ تصوری از اقتصاد ندارند. نه ساختار میشناسند، نه اقتصاد و انسان را میفهمند. تلقی آنها از انسان با ساير موجودات تفاوتی ندارد! در شوروی هم همین حرفها زده شد! ماركسيستها گفتند ما به مشاركت چكار داريم، ما يك حزب هستيم و میرویم همه چیز را درست میکنیم، نان و آب همه را میدهيم و همه چيز درست میشود. درست شد؟ نخير، نابود شد. ما با انسانها سرو كار داريم. انسانها بايد ساخته شوند، انسانها بايد مشاركت كنند.
بالاخره يك انتخابات برگزار كردند و مردم را هم كنار گذاشتند، بعد توجيهاتی میآورند! بعضی مواقع انسان تاسف میخورد، اول به حال خودش، به حال كشور و بعد به حال آن فردی كه میگويد پيروزی عظيم! دليل او چيست؟ میگويد دشمنان بسيج شده بودند كه انتخابات روی۳۰ درصد بيايد، ما آن را روی۴۰ درصد و خرده ای برديم، پس پيروز هستيم! اصلاً همين كه مردم را كنار گذاشتيد، اين بزرگترين شكست است، وقتی مردم كنار گذاشته میشوند، اصلاً پيروزی وجود ندارد، در متن شكست داريد حركت میكنيد. كدام پيروزي؟ پيروزی معنا ندارد. موفق شديم مردم را كنار بگذاريم! ۳۰ گل خورده و بعد میگويد پيروزی عظيم، قرار بود ۷۰ گل بخوريم، حالا ۳۰ تا خورديم! چه پيروزی؟ خودتان را گول میزنيد؟ با اين میشود كاری كرد؟ و بعد به همديگر تبريك میگويند. چه چيزی را تبريك میگوييد؟
اگر عقل كار كند، اقتضاء میكند بررسی كنيم كه چه اتفاقی افتاده كه مردم كنار رفتند و روگرداندند؟ چرا اينقدر نارضايتی هست؟ همهاش گردن مردم نيندازيم. آنها میگويند اكثريت مردم ضدانقلاب شده اند. اكثريت ضد انقلاب میشود؟ انقلاب مال حداكثر است. منظورم از اقليت آنهايی كه رای دادند نيست، آنهايی كه نشسته اند و دارند مديريت میكنند، آنها ضدانقلاب شده اند، قطعاً. دستگاه ذهنی آنها كاملاً عوض شده است. اگر ضدانقلاب بود چكار میخواست بكند؟ اكثريت مردم را ناراضی و مايوس میكرد، شما هم همين كار را كرديد. حالا چه كسی ضدانقلاب است؟ چه كسی گفته شما اصل انقلاب هستيد؟ شما با يك ترتيباتی به مناصب قدرت رسيدهايد، چه كسی گفته شما اصل انقلاب هستيد؟ چه كسی گفته؟ چه كسی گفته شما داريد انقلاب را جلو میبريد؟ اكثريت قاطع مردم، همان ۹۸٬۲ درصد همين الان هم پای انقلاب هستند يعنی بسياری از كسانی كه رای داده اند هم بخاطر انقلاب رای داده اند، توده هایمردم كه نفعینبرده اند، وضع اقتصادی همه آنها هم خراب است و قریب به اتفاق آنها مشكل دارند و ناراحت هستند ولیبه نام انقلاب آمدند و رایدادند.
چگونه میشود كه يك عده قليلی بيايند همه چیز را دستشان بگيرند ولی اقتصاد خراب، فرهنگ خراب، مسائل اجتماعی خراب، شهرسازی خراب، سياست داخلی و خارجی خراب، همه چيز خراب و بعد میگويند ما انقلاب هستيم و انحصاری هم انقلاب هستيم! اين بزرگترين ظلم به انقلاب و انحراف از آن است. حالا البته بررسیها درباره عدد و رقمها چيز ديگری میگويد. در شورای شهر، برخی شهرها آراء باطله بيشتر از آراء افراد بود. مثلاً در تهران آنگونه كه نقل شده از ۲۱ نفر، ۲۰ نفر، آراء شان كمتر از آراء باطله بوده است، ضمن اينكه مشاركت بشدت پايين است.
سخنگو يك چيزی میگويد و بقيه يك چيز دیگر! اينكه میگويند بعد از ۱۰ سال! يعنی میخواهیم ۱۰ سال ديكتاتوری كنیم، ۱۰ سال كشور را ببنديم، ۱۰ سال مردم كنار باشند، ما میسازيم و بعد به مردم میگوييم بفرماييد بياييد! شما مردم را از صحنه بيرون كرده ايد، بعداً دوباره میگوييد بفرماييد بياييد؟ چگونه میگویید بيايند!؟ بر چه مبنايی مردم را از صحنه بيرون كرديد؟ حالا اصلاً چه كسی گفته شما بلد هستيد اين كارها را بكنيد؟ همين كار شما نشان میدهد اصلاً به فكر مردم نيستيد چون مهمترين امتياز يك انسان، اختيار و حق انتخاب است. شما اين را از مردم بگير و كل ثروت جهان را به او بده، او را بالا بردی يا پايين آوردي!؟
زمان جنگ، در بدترين شرايط وقتی شهرها زير بمباران بود، برا ینيم كيلو پنير مردم ۳ ساعت در صف میايستادند و درصد بالايی هم در انتخابات مشاركت میكردند. شرايط اقتصادی در زمان جنگ خيلی بدتر از الان بود، به لحاظ سطح زندگی و نه فشار روحی. سطح زندگی که آن زمان خيلی پايينتر بود، ماشين و زندگی و رفاهی نبود. باید ۲ سال در نوبت میبودیم تا يك ماشين لباسشويی بدهند که ساخت داخل بود و چه بساطی داشتیم كه اگر با دست میشستيم بهتر از استفاده از آنها بود! ولی در انتخابات بيشترين مشاركت را در آن سالها داشتيم. معنايش اين است كه اصولی هست كه بايد به آنها توجه كنند و به آنها برگردند.
آنها دارند خودشان را گول میزنند، يك داستان هايی میسازند كه آدم تعجب میكند؛ میگویند در اين انتخابات عظيم و باشكوه اوضاع بينالمللی ما كه ديگر خيلی عالی شد! وقتی مدير میبيند مشكلی پيش آمده، میگويد برويم ببينيم چه مشكلی پيش آمده اما اينجا دو كار میكنند؛ اول میگويند مشكلی وجود ندارد، خيلی عالی است، اگر هم مشكلی هست، تقصير اينهاست! زود گردن يك عده میاندازند. فكر میكنند اگر به ما تهمت بزنند، مشكل حل میشود، نخير حل نمیشود.
بنده احمدینژاد كنار مردم، با مردم و در خدمت مردم هستم، با همه وجودم هم پايبند به آرمانهای انقلاب هستم. اصل انقلاب يعنی مردم، يعنی بهادادن و ميدان دادن به مردم، به رسميت شناختن و تامين حقوق مردم، تامين آزادي، كرامت، انسانيت و مشاركت مردم. والّا انقلاب چيست؟ اينكه يك عده بروند و يك عده دیگر بيايند؟ آنها يكجور میخوردند، اشكال داشت، حالا اينها يكجور ديگر میخورند، اشكال ندارد!
برمیگردد به يكسری از ذهنيتهايی كه خودشان را برتر میدانند و اصلاً برای مردم جايگاهی قائل نيستند و اصلاً نمیخواهند مردم در اين كشور رو بيايند. با هر طرح اقتصادی كه بخواهد یک مقدار مردم را رو بياورد، مخالفت میكنند خودشان هم هيچ طرحی ندارند. يك شعارهای كلی همين طوری میدهند. ما میخواهيم كاری كنيم كه وضع مردم آنقدر خوب شود كه…! شما كه تمام ثروت ملت را دست خودتان گرفتيد و داريد خرج میكنيد آن هم كج و معوج و با سوءاستفاده و هزار فساد و بعد میگويید دست مردم باشد بد است! كجای دنيا اينقدر ثروت و قدرت متمركز است؟ بايد به مردم برگردد. تا زمانی كه آزادی، اختيار، اراده، شخصيت و كرامت مردم به رسميت شناخته نشود، مشكلی حل نمیشود و اتفاق مثبتی نمیافتد و لو اينكه هزار بار مهندسی شود!
ايشان خيلی راحت دارد میگويد که قرار است ۱۰ سال ديگر اينگونه شود. چرا يك عده به خودشان همچين اجازه ای دادند؟ بحث ما اين است، مشكل از اينجاست. يك عده به خودشان اجازه میدهند و میگويند بيخيال مردم! ما به هر ترتيب، دستمان میگيريم و درست میكنيم! در كشور قبلاً هم اتفاق افتاده كه سه قوه با هم بودند. زمان آقای هاشمي، سه قوه با هم بودند، مجلس، قوه قضائيه و دولت با هم بودند. يعنی آقای هاشمی و آقای يزدی و آقای ناطق نوری كاملاً با هم هماهنگ بودند. آيا اتفاق مثبت یافتاد؟ در همان دوره، قيام اسلامشهر و كوی طلاب در مشهد و قزوين، اراك و فارس اتفاق افتاد، همان زمانی که سه قوه یکدست شدند. در دوره آقای روحانی هم همين اتفاق افتاد يعنی شش سال اول آقای روحاني، آقای روحان یو رئيس مجلس و داداش رئيس مجلس در قوه قضائيه كاملاً با هم هماهنگ بودند. يعنی هيچ طرحی را آقای روحانی به مجلس نبرد كه تصويب نشود. كاملاً هماهنگ بودند. از آن چه چيزی درآمد؟ برجام، متلاشی شدن اقتصاد و ۹۶ و ۹۸ درآمد.
اين يك حرف دروغ است كه ما همه اركان قدرت را هماهنگ میكنيم تا اتفاق مثبت بيفتد. اتفاقاً هماهنگ شود، پدر ملت درمیآيد. ما قبلاً هم تجربه كرديم. در استان هايی كه نماينده مجلس، استاندار، رئيس دادگستری و امام جمعه با هم هستند، ملت بيچاره هستند! پناهگاهی ندارند. الان هم همين طور شده است.
امروز مردم از اوضاع ناراضی هستند، چگونه بايد بيان كنند؟ اجازه تجمع كه داده نمیشود. يعنی هر كس از وزارت کشور درخواست كند كه آقای وزير كشور ما به قيمت گوشت اعتراض داريم، به عملكرد فلان وزير اعتراض داريم، اجازه تجمع آرام به ما بدهيد، اجازه نمیدهند. مردم رسانه مستقلی هم كه ندارند. واقعاً چه رسانهای در داخل هست كه مال مردم باشد؟ يا مال جناح های قدرت است و يا مال خود حكومت است. صدا و سيما هم كه در هپروت به سر میبرد، خوشبينانه اش اين است، يعنی اگر نگوييم نقطه مقابل مردم است! بقيه رسانهها هم كه به اجزای قدرت وصل هستند. ديديم كه روز پنجشنبه و جمعه چه كردند، بدو بدويی بود!
تجمع كه نيست، رسانه مردمی هم كه نيست، در فضای مجازی هم اگر كسی حرف بزند… دو دانشجوی نخبه دانشگاه شريف يك كلمه حرف زدند، يكسال است كه آنها را بردهاند! اين مردم چگونه بايد بگويند ما ناراحت هستيم؟ در انتخابات آمدند گفتند ما ناراحتيم، باز هم دارند ماست مالی میكنند، در واقع خودشان را فريب میدهند. مشكل و عفونت پيدا شده، بايد بياييد و آن را درمان كنيد. اين كه میآييد روی آن را میپوشانيد و میگوييد پيروزی عظيم، قرار بود ۳۰ درصد بشود، حالا شده ۴۸ درصد و پيروزی عظيم بدست آمده! چه كسی قرار گذاشته بود ۳۰ درصد بشود؟
كشور را به كجا رسانديد كه حرف اجنبی اثر دارد؟ شما داريد میگوييد حرف اجنبی اثر كرده، ما را هم به اجنبی میچسبانيد، يعنی اكثريت ملتی كه رای نداده اند، اجنبی هستند! خب يك مقدار تجديد نظر كنيد. تجديدنظر نكنند، سنت الهی” لاتبديل لسنة الله ” تبديلی نيست. من آن كودك چوپان هستم كه اعلام میكند دارد سيل میآيد ولی شما دائماً به من حمله میكنيد، توهين میكنيد و تهمت میزنيد. دارد سيل میآيد! نمیبينيد يك اكثريتی در انتخابات شركت نكردند؟ ديگر خدا، پيغمبر، تاريخ، ۱۲۴ هزار پيامبر، امنيت، مرحوم قاسم سليماني، همه چيز خرج شد كه! چيزی ماند كه هزينه نشود؟ از همه چيز استفاده شد. مردم هم میفهمند. بخدا مردم انقلابی هستند، امنيت، تاريخ، شهيد، پيغمبر، خدا، همه اينها را خوب میفهمند ولی راهی را باقی نگذاشتيد كه مردم حرفشان را به گوش شما برسانند. الان مردم يك فرياد بلند زدند تا بگويند ما ناراحت هستيم، اين روش اداره كشور را قبول نداريم ولی باز میخواهند گردن اين و آن بيندازند. سيل اجتماعی چيست؟ همين است، دارد نشانههايش را به شما نشان میدهد. يك اكثريت قاطع مردم ناراحت هستند و بخش قابل توجه و يا همه آنهايی هم كه رای داده اند ناراحتند ولی به ملاحظاتی آمدند رای دادند.
اگر بخواهند همين مسير را ادامه بدهند، چارهای ندارند و بايد مردم را محدود كنند. آدم تعجب میكند؛ دارند طرحی را در مجلس میگذارند كه اين فضای مجازی را هم محدود كنند. فكر میكنند اگر مردم را محدود كنند و كنار بگذارند، خودشان میتوانند كاری بكنند. شما كسی نيستيد، توانی نداريد، چه قدرتی داريد؟ هر كاری بخواهيد انجام بدهيد بايد از طريق مردم انجام بدهيد. مردم را كنار گذاشتيد، مردم هم به شما اعتماد ندارند، با شما همراهی نمیكنند و هيچ طرحی از شما به نتيجه نمیرسد، حتی اگر بهترين طرحها و قویترين دولتها را داشته باشيد. كه اين هم جزو جوك های تاريخ است كه مردم را كنار بگذاريد و فكر كنيد دولت قوی میشود.
اگر دولتی قوی است بخاطر اقتدار، پشتيبانی و همراهی مردم است والّا ۴ نفر میگذارند و تصمیمی میگیرند كه خودشان هم نمیتوانند اجرا كنند، چون كسی از آنها تبعيت نمیكند. در خبرها شنيدم كه طرحی درست كردند كه فضای مجازی را محدود كنند. اجازه تجمع كه نمیدهيد، مردم رسانهای هم ندارند، در انتخابات هم كه میآيند و حرفشان را با رای ندادن يا رای باطله و يا رای دادن میزنند، آن را هم گوش نمیكنيد، حالا میخواهيد فضای مجازی را هم ببنديد!؟ يعنی شما كوچكترين حقی را برای مردم قائل نيستيد و بعد انتظار داريد مردم برای شما اعتبار قائل باشند؟ خدا برای شما اعتبار قائل باشد؟ من نمیدانم اين دستگاه ذهنی و اين معادلات از كجا آمده است؟ اينها جز القائات شيطانی نيست.
من به شما بگويم كه اين طرح ها شكست خورده است. مگر میتوانيد با ۸۰ ميليون جمعيت مقابله كنيد؟ اينهمه فيلتر كرديد چه شد؟ خودتان از فيلترشكن استفاده میكنيد و به فضاهايی میرويد كه خودتان فيلتر كردهايد! خنده دار است. من يادم میآيد اوايل انقلاب، از اين راديوهای هفت موج آمده بود كه استفاده از آنها ممنوع بود ولیمقامات كشور داشتند. مردم میديدند و میگفتند چطور اينها دارند ولی برای ما ممنوع است! كم كم خط آن را ه افتاد. ويدئو آمد. آن هم برای مردم ممنوع ولی در خانه مقامات بود. مردم ايران، مردم باهوشی هستند، مردم تاريخ ديدهای هستند، كاربلد هستند. درباره ماهواره هم همین طور. برای مردم ممنوع ولی در دفتر و منزل آقايان وجود داشت. اگر چيز بد یاست چرا شما استفاده میكنيد؟
ابزار رشد ملت هاست، ايزار حضور و مشاركت ملت هاست، اين تكنولوژیدر خدمت اراده ملت هاست. شما از آن استفاده كنيد و دائما نظرسنجیكنيد. هر كاریمیخواهيد بكنيد، نظر مردم را بخواهيد. از آن استفاده مثبت كنيد. هر تصميمیكه میخواهيد بگيريد، به رایمردم بگذاريد. به هر فردیيك اكانت و كد مشخصیبدهيد و رایبگيريد، چه اشكالیدارد؟ آينده اين خواهد شد. شما جلویآن میايستيد؟ چرا؟ چون يك روزنه كوچكیاست كه مردم با استفاده از آن با هم درد دل میكنند، با هم اطلاعاتی را رد و بدل میكنند، از حقايق كشور باخبر میشوند؟
آنها میگويند شما نگوييد فساد هست باعث تضعيف نظام میشود! میگوييم خود فساد باعث تضعيف نظام میشود. شما به فساد كاری نداريد، فقط میگویید، نگوييد فساد، نگوييد دزدی! چرا میگوييد ضعف هست!؟ اين حرف نظام را تضعيف میكند! خود ضعف كه هست و دارد تضعيف میكند، شما ضعف را برطرف كنيد. در مقام سخن چه ادعاهايی میكنند كه گوش فلك را پر میكند. اينها همهاش نتيجه دور شدن از انقلاب، توهين به ملت و ناديده گرفتن حقوق ملت است. مثل آن زمانی كه گفتيم تعطيلات عید فطر را اضافه كنيد، گفتند مردم فساد میكنند! اين فكر شما فاسد است كه همه مردم را فاسد و خراب میبيند. اتفاقاً شما فاسد هستيد، ريشه فساد در كشور، اين تفكر شماست كه میخواهيد مردم را كنار بگذاريد و دائما محدود كنيد.
اگر قرار بود با محدود كردن ملتها، ابدی شويد، بخدا به شماها نمیرسيد. من دلم برای شما میسوزد، دارم كمكتان میكنم. دارم میگويم دارد سيل میآيد. بجای اينكه بروند مراقب سيل باشند و اوضاعشان را جمع و جور كنند، به بچه چوپان حمله میكنند!
بايد تجديد نظر كنند چون بنظرم ديگر فرصتی نمانده است، اگر به ذهن های مردم مراجعه كنند، ديگر جايگاه یدر ذهنهای مردم ندارند. جامعه از اينها عبور كرده است. بايد بدوند تا خودشان را به سير حركت جامعه برسانند. اميدواريم اين اتفاق بيفتد. من به عنوان يك فرد، پای حقوق مردم هستم، تا آنجايی كه نفسی هست، بيان میكنم، مطالبه میكنم، میخواهم و سرسوزنی از حقوق ملت و انقلاب كوتاه نخواهم آمد. ملت اينهمه شهيد داده و همچنان پای انقلاب ايستاده است. ما هم مطالبه خواهيم كرد.
اميدواريم و انتظار داريم بجای اينكه مردم را متهم كنند و نقشه بكشند چگونه مردم را كنار بگذارند و حكومت را يكدست كنند، کار درستی بکنند. شما هر قدر تلاش كرديد حكومت را درست کنید، سطح آن پايين تر آمد و ضعيف تر از قبل شد. الان اين چه مجلس است كه ما داريم؟ يك موضوع كوچك بدهيد، ببينيد میتوانند دو ساعت رویآن بحث تخصصیكنند!؟ من جسارت نمیكنم، نمايندگان توانمند هم در مجلس زياد داريم ولی من خروجی كل مجلس را میگويم. اصلاً تحمل ندارند يك بحث بخواهد عميق در آنجا مطرح شود، زود سر و صدا میكنند. يك نماينده میآيد يك كلمه حرف حق بزند، اجازه نمیدهند حرف بزند.
امیدوارم تجديد نظر كنند. اينها هشدارهای الهی است. نظر مردم، نظر خداست. این کار شيطان است که آمد مردم را از خدا جدا كرد. آمدند صحبتهای يك آقايی را پخش كردند كه من آن سالها اين را نديده بودم. میگويد مردم چكاره هستند كه بخواهند دخالت كنند. عجب! شما چكاره هستی كه بخواهی دخالت كنی؟ چه كسی به شما اجازه داده كه هر كاری بكنيد؟ برای خودشان حكومت و اختيار تعريف كردهاند و میگويند ما از آسمان هستيم! همه ديكتاتورها در طول تاريخ همين حرفها را زده اند. قبل از انقلاب هم همين حرف ها را میزدند. اميدوارم تجديدنظر كنند، به ملت برگردند، حقوق ملت را به رسميت بشناسند، اجازه بدهند كشور آباد شود، پيشرفت كند، مردم راضی باشند و آرمانهای انقلاب محقق شود. ما دعا میکنیم، شما هم دعا کنید.
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/3td4zb99