در راستای این هدف، واشنگتن از توهمات دنگ شیائوپینگ و هوادارانش، مبنی بر این‌که حمله به ویتنام یک پیروزی آسان برای چین به ارمغان خواهد آورد، حمایت کردند. و بعد از آن‌که پکن در حرف پیروزی را اعلام کرد واکنش واشنگتن کاملاً مثبت بود. در واقع، «پیروزی نظامی» به حدی بود که در دوران دنگ شیائوپینگ، ارکان قدرت شدیداً متزلزل شد. گروه او با احساس خطر برای قدرت خود، فعالانه عمل کرد و توجه خود را شدیداً به اقتصاد معطوف کرد – آن‌ها می‌گفتند، اگر پیروزی نظامی کاملاً بدست نیامد، ما در جبهه اقتصادی پیروز خواهیم شد.

در نتیجه، جمهوری خلق چین عیب‌‎جویی بیش‌تر از روس‌ها را آغاز کرد، با آمریکایی‌ها مغازله کرد و در چندین مرحله به کارآفرینی خصوصی میدان داد. این تأثیر مثبتی داشت: بخش خصوصی به مقیاس عظیمی رشد کرد، اقتصاد مبتنی بر آن چنان رشد کرد که در دهه ۲۰۱۰ پکن آن‌را بمثابه مشکلی که باید حل شود ارزیابی نمود، و آن‌ها محدود کردن کامل «آمریکاگرایی» را آغاز کردند. اصلاحات بازار به سبک غربی برای حزب کمونیست چین یک هدف نبود، بلکه ابزاری برای حفظ قدرت بود.

تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: بنیاد فرهنگ استراتژیک
نویسنده: والری ایلین
۵ سپتامبر ۲۰۲۳

چگونه ایالات متحده ویتنام و چین را در برابر یکدیگر قرار می‌دهد

در تلاش برای مقابله با چین، کاخ سفید به دنبال روابط قوی‌تر با ویتنام است

 

در ۱۱-۱۰ سپتامبر، رئیس‌جمهور ایالات متحده از هانوی بازدید کرد تا «روابط بین دو کشور را به یک مشارکت استراتژیک جامع ارتقاء دهد.» وال استریت ژورنال معتقد است که اگرچه این یک اتحاد نظامی نیست، اما وضعیت جدید برای شرکای خارجی در نظام سیاسی ویتنام در بالاترین سطح است، و مانند مسکو و پکن، واشنگتن را هم‌تراز هانوی قرار می‌دهد.

خبرگزاری‌های غربی ادعا می‌کنند که ایالات متحده انتظار دارد روابط دیپلماتیک خود را با دشمن سابق خود- ویتنام- «به بالاترین سطح» بهبود بخشد. و آن‌ها بلافاصله خاطرنشان می‌کنند که «این ممکن است چین را خشمگین کند و عواقب نامشخصی برای تجارت داشته باشد.» ویتنام نگران از واکنش احتمالی همسایه بزرگ‌تر خود، در ابتدا در ارتقای روابط با ایالات متحده احتیاط کرد. این امر دولت بایدن را بر آن داشت تا تلاش‌های خود را برای متقاعد کردن مقامات هانوی، از جمله از طریق سفرهای متعدد اعضای ارشد دولت ایالات متحده، افزایش دهد.

نقطه اوج این دیدارها ورود خود بایدن به ویتنام بود که به عنوان بخشی از یک سفر بزرگ آسیایی به رسانه‌ها ارائه شد. رئیس‌جمهور آمریکا پس از هند به هانوی آمد، و با آن ویتنام به ذینفع اصلی جنگ تجاری با چین مبدل شد. حجم مبادلات تجاری امسال بین ایالات متحده و ویتنام تاکنون از رکورد ۱۴۰ میلیارد دلار فراتر رفته است. واشنگتن همچنین به هانوی قول داده است که بخش قابل‌توجهی از ظرفیت تولید و قراردادهای خود را از چین منتقل کند.

آمریکایی‌ها در این دیدار موفق شدند به توافق‌های مشخصی دست یابند. طرفین قراردادهایی را برای عرضه نیمه‌هادی‌ها (Semiconductor) به صنعت آمریکا منعقد کردند و توافق کردند که «اجرای طرح جامع توسعه نیروی کار در ویتنام» در زمینه توسعه و تولید نیمه‌هادی‌ها را آغاز کنند. گواه جدیت واشنگتن برای جلب همکاری ویتنامی‌ها در زمینه تراشه‌ها (Chips)، دیداری بود که در ۱۱ سپتامبر در هانوی بین رهبری شرکت‌های نیمه‌هادی و فناوری اطلاعات ایالات متحده و روسای ۱۲ شرکت ویتنامی در همین زمینه برگزار شد. بسیاری از سازمان‌های بزرگ از ایالات متحده (دِل، گوگل، مایکروسافت، اَپل) در سال‌های اخیر بخشی از زنجیره‌های تامین خود را به ویتنام منتقل کرده‌اند، اما ظاهراً تصمیم گرفته‌اند به این بسنده نکنند.

بلومبرگ خاطرنشان می‌کند که تا اوایل پاییز، با توجه به این واقعیت که، در بستر وخیم‌شدن روابط ایالات متحده – چین، مراکز تولیدی جدید در حال تغییر روند تولید دستگاه‌های این غول فناوری هستند، ویتنام در مرکز سازماندهی مجدد زنجیره تأمین اَپل قرار خواهد گرفت.

هدف اصلی آمریکایی‌ها و سفرهای مقامات ارشد این است که هانوی را به یک شریک استراتژیک واشنگتن مبدل کنند. این مشارکت علیه پکن است. در حرف، تیم بایدن در ویتنام تلاش کرد جامعه جهانی را متقاعد سازد که سعی ندارد نفوذ فزاینده چین را مهار کند. در واقع، کاخ سفید بلافاصله تحقیقاتی را پیرامون تولید تراشه پیشرفته توسط پکن آغاز کرد که برای شرکت‌های آمریکایی خطر ضررهای چند میلیارد دلاری را در بر دارد. (در همان زمان، «بازهای» درون آمریکا به بایدن «دیوانه» به دلیل لابی نکردن برای محکومیت روسیه در بیانیه پایانی حمله کردند و حتا آن را شکستی شرم‌آور برای غرب نامیدند).

ویتنامی‌ها بسیار افتخار می‌کنند که در نیمه دوم قرن بیستم سه کشور از قدرتمندتری کشورهای اروپا (فرانسه)، آمریکا (ایالات متحده آمریکا) و آسیا (چین) را در خاک خود شکست دادند. بنابراین، ورود کنونی رئیس‌جمهور آمریکا برای تعظیم، نمونه بارز یک موفقیت بزرگ و یک پیروزی دیپلماتیک است، زیرا به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها ۵۰ سال پس از جنگ با درخواست کمک آمده‌اند.

علی‌رغم همه فریبکاری‌های آمریکایی‌ها، هانوی به دنبال مانور دادن بین ابرقدرت‌ها است و سعی می‌کند در جنگ احتمالی در اقیانونس آرام، در نقش اوکرایین یا تایوان درگیر نشود. ویتنام علی‌رغم همه گیرایی «پیروزی بر چین» در تقریباً نیم قرن پیش (پیروزی که چین آن‌را انکار می‌کند)، امروز نسبت به پکن و مسکو کاملاً محتاطانه رفتار می‌کند.

علاوه بر این، تلاش‌های واشنگتن برای تغییر سلاح‌های هانوی از روسی به آمریکایی کار نمی‌کنند. همچنین، واشنگتن هنوز نمی‌تواند ویتنام را در مقابل پکن، که در پایان ماه مارس حاکمیت خود را بر منطقه فلات قاره متعلق به ویتنام اعلام کرد، قرار دهد. اتفاقاً، این موضوع روسیه را نیز تحت تأثیر قرار داد، زیرا شرکت‌های روسی استخراج‌کننده نفت در این منطقه با واقعیت حضور کشتی‌های جنگی چینی در منطقه مواجه شدند. کشتی‌های جنگی چین از ژانویه، حدود ۴۰ بار مستقیماً وارد بلوک‌های اکتشافی شده‌اند که توسط شرکت‌های روسی اداره می‌شوند یا متعلق به شرکت‌های روسی هستند و در دریای جنوبی چین در منطقه اقتصادی انحصاری ویتنام واقع شده‌اند. رویترز با استناد به داده‌های سازمان پژوهشی ویتنامی «ابتکار گاه‌شمار دریای جنوب چین» (SCSCI) گزارش داد که ویتنام در واکنش به اقدام چین، کشتی خود را برای رصد کردن کشتی‌های چینی در حال گشت‌ در یک میدان گازی روسیه در منطقه متغلق به ویتنام اعزام کرد.

آب‌های مورد مناقشه، به مدت ۹۰ سال بخشی از ادعاهای پکن در دریای جنوب چین بوده‌اند. این آب‌ها در نقشه‌های چینی با «۹ خط فاصله» مشخص می‌شوند، که تا حدی نتیجه یک خطای نقشه‌برداری است که به سال ۱۹۳۳، به زمانی بازمی‌گردد که چیانگ کای‌شک، به عنوان رهبر کومین‌تانگ (در آن زمان حزب حاکم چین، که اعضای آن بعداً به تایوان گریختند، و در آن‌جا استقلال خود را اعلام کردند)، تصمیم گرفت بر اساس نام‌های نادرست برگرفته از نقشه‌های غربی و آمریکایی، به جزایر واقع در دریای جنوب چین نام‌های چینی بدهد.

در سال ۲۰۱۶، کنوانسیون سازمان ملل درباره حقوق دریا طی حکمی اعلام کرد که پکن هیچ مبنایی برای ادعای حقوق تاریخی درباره آن‌چه که «۹ خط فاصله» نامیده می‌شود ندارد. اما جمهوری خلق چین همچنان بر ادعای قلمرویی خود بر ویتنام پافشاری می‌کند.

لازم به ذکر است که جنگ چین- ویتنام در سال ۱۹۷۹، که برای هانوی بیاد ماندنی است، و به گفته ویتنامی‌ها، چین در آن شکست خورد (اگرچه چینی‌ها اعلام پیروزی کردند)، از جمله دلائل متعدد، با هدف تأمین امنیت مرزهای مورد مناقشه، و قلمروها و مناطق آبی در دریای جنوب چین رخ داد . و منافع روس‌ها و آمریکایی‌ها، همراه با حمایت آن‌ها از طرف‌های درگیری، در آن زمان به شیوه‌ای مشابه وضعیت کنونی عمل کرد.

واشنگتن امروز به خوبی از این موضوع آگاه است و تلاش می‌کند به جای حساس ضربه بزند. از نظر اقتصادی، ویتنام علی‌رغم همه موفقیت‌ها و رشد عظیم گردش مالی با ایالات متحده (بیش از ۱۴۰ میلیارد دلار – ده‌ها برابر بیش‌تر از فدراسیون روسیه)، حتا از نظر کارگر ارزان، نمی‌تواند جایگزین امپراتوری آسمانی شود. اما واشنگتن به راحتی می‌تواند اکسیژن هانوی را قطع نماید و صدها هزار ویتنامی را بیکار کند. بر اساس همین اصل ساده، وابستگی اقتصادی به وابستگی سیاسی مبدل می‌شود. و از نظر سیاسی، به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها با تکرار خدعه نیم قرن پیش مشکلی ندارند.

پوستر شوروی از جنگ چین- ویتنام، ۱۹۷۹

امروز، آمریکایی‌ها نه تنها به عنوان متحد در جنگ علیه روسیه، بلکه برای مقابله و بازی با چین نیز به ویتنام نیاز دارند. واشنگتن امیدوار است که از طریق آن نخبگان ویتنامی که از کمک‌های مالی و بورسیه‌های تحصیلی آمریکا برخوردار شده‌اند، این‌را انجام دهد.

نمایش روشن نیأت «متحدین» از سوی ایالات متحده، سفر اخیر (برای سومین) ناوگان نیروی دریایی آن به بندر دانانگ در ۲۵ ژوئن بود. سه کشتی آمریکایی – ناو هواپیمابر رونالد ریگان و دو رزم‌ناو موشکی برای دیدار با وارثان حقیقی قهرمانان ویتنام آمدند. واشنگتن به شیوه‌ای مشابه، می‌خواهد چیزی را بگیرد، گه گرفتن آن پنجاه سال پیش ممکن نشد. و شاید بدون شلیک و ریختن خون.

از این منظر، آنچه در هانوی به عنوان شکست چین در سال ۱۹۷۹ تلقی می شود، حتا با معیارهای آسیایی، که معمولاً به بخشی از رهبری حزب کمونیست چین نسبت داده می‌شود، نقشه بسیار زیرکانه‌ای است. آن‌ها می‌گویند چین می‌خواست از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی فاصله بگیرد، به ایالات متحده نزدیک شود و سرمایه‌داری را بسازد. حمله به ویتنام نشان داد که چین و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی دیگر با هم دوست نیستند. و گویا خود چینی‌ها اصلاً نقشه‌ای برای شکست ویتنامی‌ها نداشتند.

یک جنگجوی زن ویتنامی اسرای جنگی چینی را هدایت می‌کند، جنگ چین-ویتنام، ۱۹۷۹

در واقعیت، همه چیز بسیار پیچیده‌تر بود. اگر چینی‌ها در جنگ با ویتنام قطعاً پیروز می‌شدند، آشتی بین پکن و واشنگتن و اصلاحات بازار دنگ شیائوپینگ به شکلی که انجام شد، رخ نمی‌داد. مقامات چینی جنگ با ویتنام را برای این براه نیانداختند که در نیمه راه با آمریکایی‌ها ملاقات کنند و اصلاحات را انجام دهند، بلکه برای این بود که اصلاحات تأثیر جنگ «پیروز نشدنی» و در نهایتاً تأثیر نزاع بین پکن و مسکو را کاهش دهد.

در راستای این هدف، واشنگتن از توهمات دنگ شیائوپینگ و هوادارانش، مبنی بر این‌که حمله به ویتنام یک پیروزی آسان برای چین به ارمغان خواهد آورد، حمایت کردند. و بعد از آن‌که پکن در حرف پیروزی را اعلام کرد واکنش واشنگتن کاملاً مثبت بود. در واقع، «پیروزی نظامی» به حدی بود که در دوران دنگ شیائوپینگ، ارکان قدرت شدیداً متزلزل شد. گروه او با احساس خطر برای قدرت خود، فعالانه عمل کرد و توجه خود را شدیداً به اقتصاد معطوف کرد – آن‌ها می‌گفتند، اگر پیروزی نظامی کاملاً بدست نیامد، ما در جبهه اقتصادی پیروز خواهیم شد.

در نتیجه، جمهوری خلق چین عیب‌‎جویی بیش‌تر از روس‌ها را آغاز کرد، با آمریکایی‌ها مغازله کرد و در چندین مرحله به کارآفرینی خصوصی میدان داد. این تأثیر مثبتی داشت: بخش خصوصی به مقیاس عظیمی رشد کرد، اقتصاد مبتنی بر آن چنان رشد کرد که در دهه ۲۰۱۰ پکن آن‌را بمثابه مشکلی که باید حل شود ارزیابی نمود، و آن‌ها محدود کردن کامل «آمریکاگرایی» را آغاز کردند. اصلاحات بازار به سبک غربی برای حزب کمونیست چین یک هدف نبود، بلکه ابزاری برای حفظ قدرت بود.

واشنگتن اکنون می‌خواهد چین را نه تنها در مقابل تایوان و هند، بلکه دوباره در مقابل ویتنام قرار دهد. اما، ایالات متحده این‌بار عمدتاً از طریق شکست سیاسی جمهوری خلق چین به نتایج اقتصادی دست نمی‌یابد، بلکه برعکس، شکست اقتصادی چین از طریق ابزارهای سیاسی بدست می‌آید.

https://www.fondsk.ru/news/2023/09/15/kak-ssha-stravlivayut-vetnam-i-kitay.html