صحبت من با مصدق امشب یک ساعت طول کشید. او با لباس کامل (و نه ملبس به پیژامه) گویی که مراسم رسمی است، مرا پذیرفت. او مثل همیشه مبادی آداب بود اما من در برخورد او مقدار مشخصی رنجش پنهان تشخیص دادم. او پرسید آیا من نظری درباره انحلال مجلس دارم. من به او خاطرنشان کردم که از من دعوت می‌کند درباره امور داخلی ایران نظر بدهم. او به من خاطرنشان کرد توافق کرده بودیم وجود این نامه‌ها محرمانه بماند و اگر پاسخ ایالات متحده مثبت نباشد، مراسلات منتشر نشود. او بر این نظر بود که مقامات آمریکایی یا در واشنگتن یا در تهران، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، عامدانه اطلاعات درباره این مراسلات را به مطبوعات ایرانی هوادار بریتانیا نشت دادند و ایالات متحده برخلاف میل او بر انتشار نامه‌ها اصرار کرده است.

 

تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم

منبع: روابط خارجی ایالات متحده، ایران، ۱۹۵۴-۱۹۵۲
برگردان: ع. سهند

 

عدالت: «مردم بی‌اطلاع از تاریخ، منشاء و فرهنگ گذشته خود به یک درخت بی‌ریشه می‌مانند.»

(مارکوس گاروی، تولد ۱۷ اوت ۱۸۸۷، مرگ ۱۰ ژوئن ۱۹۴۰)

 

 دو روز پس از کودتا، در ۳۰ مرداد ۱۳۳۲ در پی دستور فضل‌الله زاهدی نخست‌وزیر جدید پس از سرنگونی مصدق، شعارهای حزب تودۀ ایران از دیوارها پاک می‌شوند.

 

۲۸۰– تلگرام از سفارت در ایران به وزارت امور خارجه

تهران، ۱۸ اوت ۱۹۵۳، ۱۰‌ بعدازظهر

۳۸۰-۱- صحبت من با مصدق امشب یک ساعت طول کشید. او با لباس کامل (و نه ملبس به پیژامه) گویی که مراسم رسمی است، مرا پذیرفت. او مثل همیشه مبادی آداب بود اما من در برخورد او مقدار مشخصی رنجش پنهان تشخیص دادم. پس از ادای احترام معمول، من از زنجیر رویدادها از زمانی‌که دو ماه پیش از ایران خارج شدم ابراز تأسف کردم، افزودم از این‌که می‌بینیم ایران از نظر سیاسی و اقتصادی بدتر از آن‌ زمان است، متأسفم. او با پوزخند احساس مرا تأیید کرد و در گفت‌وگو وقفه کوتاهی افتاد.

۲- من گفتم به ویژه از تعداد فزاینده حملات به شهروندان آمریکایی نگران هستم. پس از حادثه شیراز او به شهربانی‌ها دستور داده بود بالاترین میزان حفاظت را برای اتباع آمریکایی تأمین کنند. متأسفانه به نظر می‌رسد شهربانی‌‌ها باز سهل‌انگار شده اند. من هر یک یا دو ساعت گزارش‌های تازه‌ای از حملات به شهروندان آمریکایی، نه فقط در تهران، بلکه در نواحی دیگر دریافت می‌کنم.

۳- او گفت این حملات تقریباً اجتناب‌ناپذیرند. مردم ایران فکر می‌کنند آمریکایی‌ها با آن‌ها ناسازگارند و از این‌رو به آمریکایی‌ها حمله می‌کنند. من گفتم عدم سازگاری دلیلی برای حملات نیست. او پاسخ داد ایران دستخوش انقلاب است و در تنش و فشار انقلابی برای تأمین حفاظت کامل از شهروندان آمریکایی سه برابر تعداد پلیس‌های موجود لازم است. من باید به خاطر بیاورم که در دوره انقلابی آمریکا زمانی‌که آمریکایی‌ها خواهان بیرون رفتن بریتانیا بودند، به بسیاری از بریتانیایی‌ها در ایالات متحده حمله می‌شد. من گفتم اگر ایرانی‌ها خواهان رفتن آمریکایی‌ها هستند حملات فردی لازم نیست. ما همگی خواهیم رفت. او گفت دولت ایران نمی‌خواهد آمریکایی‌ها بروند اما برخی افراد ایرانی می‌خواهند و از این‌رو به آن‌ها حمله می‌کنند. من پاسخ دادم رؤسای هیأت نظامی آمریکایی، هیأت ژاندارمری آمریکایی، هیأت فنی امروز مرا مطلع کردند که مقامات ایرانی طرف آن‌ها به آن‌ها اطمینان داده اند که مشتاقند این هیأت‌ها به فعالیت در ایران ادامه دهند. این هیأت‌ها می‌توانند از حداکثر همکاری مقامات ایرانی مطمئن باشند. این رؤسا هم‌چنین به من گفتند که هیچ‌گاه مانند امروز از همکاری کامل‌تر و مؤثرتر مقامات ایرانی برخوردار نبوده اند. من پیش از آن‌که بتوانم با او صحبت کنم از مطلع کردن واشنگتن از این وضعیت خودداری کرده ام. من می‌خواهم بدانم برخورد او نسبت به این آمریکایی‌ها و هیأت‌های کمک آمریکایی و هم‌چنین نسبت به حفاظت کافی از اعضای این هیأت‌ها چیست. این معنی نمی‌دهد که برخی از مقامات ایرانی بر ماندن این هیأت‌ها در ایران پافشاری کنند در حالی‌که اعضای این هيأت‌ها مورد توهین و حملات باندهای اوباش قرار می‌گیرند.

۴- نخست‌وزیر گفت او مطمئن است شهربانی‌ها برای حفاظت هر کاری از دستشان برآید انجام می‌دهند. من مخالفت کردم و فرازهایی را از یادداشت‌های گوناگونی که از اعضای هیأت‌های کمک آمریکایی در عرض روز دریافت کرده بودم، و برخی حاکی از آن بود که در حالی‌که آن‌ها مورد حمله قرار دارند پلیس منفعل است، برای او خواندم. او گفت مایل است به من اطمبنان بدهد که خواهان ماندن هیأت‌های کمک است. او فکر می‌کند خدمات اررزشمندی انجام می‌دهند و موضوع حفاظت از اعضای آن‌ها را بررسی خواهد کرد.

۵- پس از یک وقفه دیگر به او گفتم سپاسگزار خواهم بود اگر او محرمانه برای استفاده دولت من به من بگوید در چند روز اخیر چه اتفاق افتاده است. دولت ایالات متحده هم به رویدادها و هم به وضعیت قانونی علاقمند است. او انتخاب کرد گفته‌ مرا در ارتباط با نامه ژوئیه گذشته رییس‌جمهور به او تعببر کند. او به من خاطرنشان کرد توافق کرده بودیم وجود این نامه‌ها محرمانه بماند و اگر پاسخ ایالات متحده مثبت نباشد، مراسلات منتشر نشود. او بر این نظر بود که مقامات آمریکایی یا در واشنگتن یا در تهران، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، عامدانه اطلاعات درباره این مراسلات را به مطبوعات ایرانی هوادار بریتانیا نشت دادند و ایالات متحده برخلاف میل او بر انتشار نامه‌ها اصرار کرده است. وی گفت او در واقع هرگز با انتشار آن‌ها موافقت نکرده و از دریافت نامه از سفارت دال بر تشکر از تمایل او به انتشار مراسلات حیرت‌زده شد. هنگامی که او دید دولت ایالات متحده مصمم به انتشار آن‌هاست، سرانجام اصرار کرد که پیام‌های مبادله شده قبلی در ژانویه گذشته بین او و رییس‌جمهور منتخب نیز منتشر شود. من به او گفتم درک من این است که نشست در دفتر خود او اتفاق افتاده و با توجه به نسخه مخدوش نامه رییس‌جمهور که برای ایالات متحده نامطلوب است، دولت ایالات متحده پس از آن بر انتشار مراسلات اصرار کرد. او با حرارت انکار کرد که ایرانی‌ها مقصر نشت‌ها هستند. غیر از خود او و شاه، مشاور ایرانی سفارت ایالات متحده و مترجم، کس دیگری از وجود این نامه‌ها اطلاع نداشته است. او آن‌ها را در میان کاغذهای خصوصی خود نگه می‌دارد، نه در پرونده‌های دفتر. من به طور خودمانی گفتم که مطمئن نیستم کاغذهای خصوصی او طوری نگه‌داری می‌شوند که جاسوسان زیرک به آن‌ها دسترسی نداشته باشند. من هم‌چنین اشاره کردم که ادوات مدرن شنود وجود دارد که ممکن است موجب شود این‌گونه اطلاعات به دست جاسوسان طرف‌های متخاصم با ایران و ایالات متحده بیفتد. او به اصرار بر این ادامه داد ‌که آمریکایی‌های مشخصی برای این‌که اطلاع عمومی از محتوای نامه رییس‌جمهور ممکن است دولت او را تضعیف کند عامدانه آن‌را نشت داده اند. من به او گفتم که می‌دانم به این مراسلات در ایالات متحده و در تهران به محرمانه‌ترین شیوه توسط مقامات مورد اطمینان برخورد شده و مطمئنم نشت از ایالات متحده نیست.

۶- مصدق سپس رویدادهایی را که به انحلال مجلس انجامید اجمالاً مطرح کرد. روایت او کلاً هم‌سو با اطلاعاتی بود که سفارت پیش از این به وزارت امور خارجه فرستاده است. اما او مدعی بود که بریتانیا یکجا ۳۰ نماینده مجلس را خریده است. فقط ۴۰ رأی خریده نشده است. ده تا از این ۴۰ رأی را به آسانی می‌توان با ۱۰۰ هزار تومان خرید، هنگامی که مطلع شد مذاکره برای تکمیل آن خرید در جریان است تصمیم گرفت که مجلس خریده شده توسط  بریتانیا ارزش مردم ایران را ندارد و باید منحل شود. او پرسید آیا من نظری درباره انحلال مجلس دارم.

۷- من به او خاطرنشان کردم که از من دعوت می‌کند درباره امور داخلی ایران نظر بدهم. من درک می‌کنم که ارايه نظراتی از این دست توسط دیپلمات خارجی عادی نیست. با این وجود، به یاد می‌آورید که من در گفت‌وگوهای قبلی‌مان در این مورد محظورات اخلاقی خود را زیرپا گذاشتم. من گفتم تنها نظری که در این نقطه مایلم ارايه دهم این است که برای ایران تأسف‌بار و برای مردم ایران ناسپاسی است که دولت ایران در ظاهر بر شالوده پارلمان قرار نداشته باشد. ایران در خطرناک‌ترین وضعیت بین‌المللی قرار دارد و فکر می‌کنم امن‌تر خواهد بود اگر همه ارگان‌هایی که قانون اساسی ایران در نظر گرفته بتوانند حداقل با درجه مشخصی از هماهنگی عمل کنند.

۸- من به او گفتم به ویژه به رویدادهای روزهای اخیر علاقمند هستم. مایلم درباره تلاش برای جایگزین کردن او با ژنرال زاهدی بیش‌تر بدانم. او گفت سرهنگ نصیری در غروب پانزدهم [اوت، ۲۴ مرداد] ظاهراً برای بازداشت کردن او به خانه‌اش آمد. اما خود نصیری دستگیر شد و متعاقب آن چند نفر دیگر دستگیر شدند. او سوگند خورده بود که شاه را برکنار نکند و اگر شاه در این نوع اقدام درگیر نشده بود به سوگند خود وفادار می‌ماند. به روشنی شاه نصیری را برای بازداشت او فرستاده بود و بریتانیای‌ها شاه را برانگیخته اند.

۹- من از مصدق پرسیدیم آیا او هیچ دلیلی برای باور این دارد که حقیقت داشته باشد که شاه فرمان برکناری او را از نخست‌وزیری و گذاشتن زاهدی به جای او صادر کرده باشد. مصدق گفت که هرگز چنان فرمانی را ندیده است و اگر دیده بود هیچ (تکرار هیچ) تفاوتی نمی‌کرد. موضع او برای مدتی این بوده که قدرت‌های شاه فقط  ماهیت تشریفاتی دارد؛ که شاه هیچ (تکرار هیچ) حقی پیرامون مسؤولیت شخصی صدور فرمان برای تغییر دولت ندارد. من گفتم من به ویژه به این نکته علاقمندم، و می‌خواهم این را با دقت به دولت ایالات متحده گزارش دهم. آیا باید استنتاج کنم که (الف) او هیچ (تکرار هیچ) اطلاع رسمی ندارد که  شاه فرمان برکتاری او از نخست‌وزیری را صاده کرده، و (ب) حتا اگر پی ببرد که شاه چنان فرمانی صادر کرده در شرایط کنونی او آن‌را غیرمعتبر می‌داند؟ او پاسخ داد «دقیقاً».

۱۰- من پیش از عزیمت به مصدق گفتم که طی ۲۴ ساعتی که به تهران بازگشته ام، اعضای خانواده رسمی آمریکایی در اینجا از مقامات گوناگون ایرانی کنایه‌های دیده اند که موجب شده من باور کنم که مقامات ایرانی سوءظن دارند که سفارت به آوارگان سیاسی ایرانی پناه داده است. من می‌خواهم بی‌پرده به او بگویم که این حقیقت ندارد. سیاست رسمی کنونی من در این‌مورد چنین است: (الف) اگر آوارگان سیاسی تلاش کنند وارد سفارت شوند، برای متوقف کردن آن‌ها بايد تلاش شود؛ (ب) اگر آن‌ها موفق به ورود به محوطه شوند، برای متقاعد کردن آن‌ها به خروج داوطلبانه باید تلاش شود؛ (پ) اگر آن‌ها از رفتن داوطلبانه امتناع کنند، من قصد دارم مقامات ایرانی را مطلع کنم که اشخاصی به سفارت پناهنده شده اند و این‌که من برای رهمنود به دولتم تلگراف خواهم زد.

۱۱- مصدق از من به خاطر سخنانم تشکر کرد و گفت مایل است سخنان خودش را اضافه کند. اگر هر فراری سیاسی ایرانی به سفارت پناهنده شود، او می‌خواهد سفارت آن‌ها را همانجا نگه دارد. من پرسیدم در این صورت آیا دولت ایران آماده است هزینه جا و غذا را بپردازد یا او انتظار دارد این از صندوق اصل چهار بیاید. او گفت دولت ایران علی‌رغم بودجه محدود خوشحال خواهد بود هزینه این آوارگان را بپردازد.

هندرسون

https://history.state.gov/historicaldocuments/frus1951-54Iran/d280

***

 

۲۸۵– تلگرام از ایستگاه در ایران به آژانس اطلاعات مرکزی

تهران، ۱۹ اوت ۱۹۵۳

TEHE ۷۳۷-۱- ما بدون تعارف از کمبود حمایت و راهنمایی داده شده توسط شاه ایران وحشت کردیم. هم‌چنین باید اشاره شود که متن سخنان شاه، با این‌که تقاضا شده بود، به سفارت داده نشد، و ما هیچ رهنمودی دریافت نکردیم.

۲- اگر ما به حمایت از شاه ادامه بدهیم، ایستگاه و (منابع ایرانی) بر اقدامات زیر اصرار دارند:
الف- بریتانیایی‌ها شاه را متقاعد کنند تا به عنوان فرمانده کل از رادیو به ارتش فرمان بدهد از زاهدی نخست‌وزیر قانونی حمایت کند.

ب- گروه کمک مستشاری نظامی هر چه زودتر قطع کمک نظامی به ایران را اعلام کند.

پ- آیزنهاور در کنفراسن مطبوعاتی هفتگی موضوع مشروعیت ادعای مصدق به نخست‌وزیری را پس از آن‌که شاه او را برکنار کرد زیر سؤال ببرد.

ج- «سیا» و «باغ» بریتانیا ملاهای عراق را ترغیب کنند به بروجردی تلگرام بزنند و بخواهند او علیه کمونیسم فتوای جهاد بدهد.

۳- جهت اطلاع شما:
الف- سربازان در تهران تظاهرات شب ۱۸ اوت توده را سرکوب کردند و با فریاد «جاوید شاه» بر سرها کوببدند.

ب- ژنرال گیلانشاه توسط (منابع ایرانی) از بمیاران پایتخت توسط ۱۵ هواپیما منع شد.

ج- امینی‌ها از تظاهرت ضدشاه عصبانی شدند و قشقایی‌ها آماده اند مصدق را رها کنند اما در مخالفت با شاه یک‌دنده اند.

د- ۱۹ اوت گزارش‌های تأیید نشده‌ای دریافت شد که پادگان سنندج علیه دولت شورش کرده است.

ه- (منابع ایرانی) از منابع  رکن ۲ و پلیس مخفی اطلاع دریافت کردند که آن‌ها و ما هنوز  «کاملاً پاکیزه» هستیم.

پایان پیام

https://history.state.gov/historicaldocuments/frus1951-54Iran/d285