ساختمان اروپایی در جهت ابدی کردن لیبرالیسم اقتصادی مهارنشده بوجود آمد. همانطور که ژیسکار دستن پس از امضای قرارداد ماستریخت (١۹۹٢) گفت: «اکنون سوسیالیسم غیرقانونی است». آن ساختمان از آغاز غیردموکراتیک بود؛ پارلمانهای انتخابی را از هر امید برای بیرون رفتن از دیکتات بوروکراسی غیرانتخابی بروکسل محروم کرد. با ظهور انحصارات مالی جهانیشده، اتحادیه اروپا به ابزار انحصاری قدرت اقتصادی و سیاسی قدرت اولیگارشیهای کوچک مبدل شده است. انتخابات اروپایی مه ٢٠١۴ رد شدن توسط اکثریتهای «آن» اروپا را منعکس میکند، حتا اگر مردم ندانند که «اروپای دیگری» غیرممکن است… ما یک اروپای «آلمانی» کوچک خواهیم داشت، با نیمه مستعمرات اروپای شرقی؛ فرانسه منش ویشی را پیش میگیرد و مرتبط بودن با آن را میپذیرد (اما یک رد دوگلی متعاقب ممکن است)؛ بریتانیا هر چه دورتر از مشکلات اروپایی، همگرایی خود در نظام آتلانتیک تحت سطله ایالات متحده را ژرفتر میکند؛ ایتالیا و اسپانیا بین تسلیم به برلین یا نگاه بسمت لندن تردید نشان میدهند.
تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: وبلاگ سمیر امین
٢۷ مه ٢٠١۴
برگردان: ع. سهند
انتخابات اروپایی، ٢۵ مه؛ گامی بسمت انفجار درونی اتحادیه اروپا
ساختمان اروپایی در جهت ابدی کردن لیبرالیسم اقتصادی مهارنشده بوجود آمد. همانطور که ژیسکار دستن پس از امضای قرارداد ماستریخت (١۹۹٢) گفت: «اکنون سوسیالیسم غیرقانونی است». آن ساختمان از آغاز غیردموکراتیک بود؛ پارلمانهای انتخابی را از هر امید برای بیرون رفتن از دیکتات بوروکراسی غیرانتخابی بروکسل محروم کرد. با ظهور انحصارات مالی جهانیشده، اتحادیه اروپا به ابزار انحصاری قدرت اقتصادی و سیاسی قدرت اولیگارشیهای کوچک مبدل شده است.
اما این نظام لیبرالی افراطی ماندگار نیست. تنها انگیزه آن ابدی کردن تمرکز بیپایان ثروت و قدرت است. به بهای ریاضت مدام برای اکثریتها، بدتر شدن خدمات عمومی، کسری مالی فزاینده و حتا رکود تورمی. استثنا (تا امروز آلمان) تا زمانی میتواند باشد که دیگران سرنوشت غمبار خود را بپذیرند. شعار «مانند آلمان عمل کنید) معنی نمیدهد؛ این نمیتواند بازتولید شود.
انتخابات اروپایی مه ٢٠١۴ رد شدن توسط اکثریتهای «آن» اروپا را منعکس میکند، حتا اگر مردم ندانند که «اروپای دیگری» غیرممکن است. بیش از نیمی از رأی دهندگان در انتخابات شرکت نکردند، بیش از ۷٠ درصد در اروپای شرقی؛ ٢٠ درصد به احزاب راست افراطی اروپا-هراس رأی دادند که در بریتانیا و فرانسه بیشترین آراء را بدست آوردند؛ ۶ درصد به چپ رادیکال رأی دادند. اما در واقع اکثریت رسمی کسانی که رأی دادند هنوز باور سادهلوحانه خود به امکان رفرم نظام را ابراز کردند، رفرمی که قانون اساسی اتحادیه اروپایی غیرممکن میکند.
رأی راست افراطی مطمئناً خطرناک است. مثل همیشه فاشیستها انتقادات خود را متوجه آنهایی که مسؤل فاجعهاند، یعنی انحصارات، نمیکنند؛ آنها مناظره را به عرصههای دیگر منتقل میکنند و یک بز بلاگردان*، یعنی مهاجرین، را مقصر نشان میدهند. اما آن پیروزی غمبار عمدتاً نتیجه فقدان شهامت چپ رادیکال در نقد نظام اروپایی و پیشنهادات تغییر آن است. آنها امید واهی به یک رفرم را آبیاری کردند.
من در کتاب خود « انفجار درونی سرمایهداری معاصر» (٢٠١٢)، خطوط این بازگشت دراماتیک اروپا به دهه ١۹٣٠ را ترسیم کردهام. ما یک اروپای «آلمانی» کوچک خواهیم داشت، با نیمه مستعمرات اروپای شرقی؛ فرانسه منش ویشی را پیش میگیرد و مرتبط بودن با آن را میپذیرد (اما یک رد دوگلی متعاقب ممکن است)؛ بریتانیا هر چه دورتر از مشکلات اروپایی، همگرایی خود در نظام آتلانتیک تحت سطله ایالات متحده را ژرفتر میکند؛ ایتالیا و اسپانیا بین تسلیم به برلین یا نگاه بسمت لندن تردید نشان میدهند. انتخابات اروپایی یک گام به پیش در آن مسیر را نشان میدهد.
http://samiramin1931.blogspot.fr/2014/06/the-european-elections-may-25-step.html
————————————
* Scape goat- بز طلیقه
بز طلیقه، بلا گردان یا سپر بلا و در اصطلاح چوبخور دیگران. به بزی گفته میشد که یهودیان در گذشته در یکی از مراسم خود برمیگزیدند و خاخام بزرگ گناه افراد را بهطور نمادین بر سر بز مینهاد و در بیابان رها میکرد. یهودیان ظاهراً با انجام این مراسم از گناهان خود پاک میشدند.
بهطور سنتی، بز طلیقه را پیش از رها کردن در بیابان، به باد کتک میگرفتند. در آن مراسم مرسوم بود که دو تن مطرود را- یک مرد و یک زن- قربانی میکردند. مرد را با نشان سیاه و زن را با نشان سفید میآراستند. بز طلیقه باید اخراج شود تا بدبختی هم با آن خارج شود. بازگشت آن روی آوردن بدبختیهای بزرگ است.
از کتاب داستان و نقد داستان/ احمد گلشیری
به نقل از وبلاگ «انجمن داستانی سرو شیراز»
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/bde26reh