ما در اجلاس احزاب کمونیست و کارگری جهان در آتن در سال ۲٠۱۱ به این نتیجه مشترک رسیدیم: «تجدید آرایش چشم‌گیر در موازنه بین‌المللی نیروها در جریان است. ادامه تضعیف نسبی موضع ایالات متحده آمریکا، رکود عمومی تولید در اکثر کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری و ظهور قدرت‌های اقتصادی جهانی جدید، به ویژه چین، وجود دارد. گرایش به افزایش تضادها بین مراکز امپریالیستی، و این به اصطلاح قدرت‌های در حال ظهور تشدید می‌شود.»… شرایط همکاری متقابلاً سودمند به رشد اقتصادی پویای ویتنام، کوبا، مغولستان، که به مثابه شرکای برابر به کمکون پیوسته بودند کمک کرده است. به این دلیل است که تجربه کمکون – نه دلتنگی برای گذشته، بلکه درس‌های واقعی تاریخ است، که به درک بسیاری از چالش‌های جهان مدرن کمک می‌کند.

 

تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: اینترنشتال کمونیست ریویو، ۵ نوامبر ۲۰۱۵

مجارستان از سال ۲۰۰۴ عضو اتحادیه اروپا بوده است. اما طولانی‌ترین تجربه همگرایی آن طی صد سال گذشته، ۴۲ سالی بود (۱۹۹۱ – ۱۹۴۹) که در کمکون – «شورای همکاری متقابل اقتصادی» گذراند.

امروز دو چالش جدید، دو الگوی یکپارچگی جدید نیز وجود دارد: از شرق- «اتحاد اقتصادی اوروآسیا» (EEU) و از غرب- «مشارکت تجاری و سرمایه‌گذاری فراآتلانتیک» (TTIP)

این روزها مرسوم است سال‌های سپری شده در کمکون، دوره توسعه نیافتگی، «توسعه آسیایی» نامیده شود، در حالی‌که عضویت مجارستان در اتحادیه اروپایی به مثابه موفقیتی تاریخی و «بازگشت به اروپا» جشن گرفته می‌شود.

اما واقعیت چیز دیگری است. کمکون- برخلاف اتحادیه اروپا- با موفقیت به توسعه یک اقتصاد مستقل، کاملاً مجارستانی، که در آن بیش‌ترین توجه به بخش‌های سازگار با ویژگی‌های ملی کشور داده می‌شد، کمک کرد. اتحادیه اروپایی – انجمنی که به منافع سرمایه بزرگ اروپایی خدمت می‌کند- نتیجتاً به توسعه اقتصاد مجارستان فقط در آن عرصه‌هایی که با منافع سرمایه بزرگ اروپایی همخوان است کمک می‌کند. کمکون به بهبود اقتصادی و اجتماعی اکثریت بزرگ جامعه مجارستان، کارگران مجارستان کمک کرد. اتحادیه اروپا در حالی‌که سعی در اغوای کل جامعه با ایده اروپاگرایی دارد مزایای واقعی را فقط در اختیار یک حلقه کوچک در جامعه قرار می‌دهد.

کمکون برای بیش از ۴۰ سال به ساختمان جامعه سوسیالیستی بسیار کمک کرد. کمکون- همراه با «پیمان دوستی، همکاری و کمک متقابل» (پیمان ورشو)- یک تضمین بیرونی برای ساختمان سوسیالیسم بود. هدف اتحادیه اروپایی استحکام سرمایه‌داری مجارستان است. اتحادیه اروپایی- همراه با ناتو- مهم‌ترین ابزار حفظ نظام سرمایه‌داری است.

جهان متغیر- همگرایی‌ها و اتحادهای متغیر
در سال ۱۹۴۵ در نتیجه جنگ جهانی دوم و روندهای اجتماعی درونی کشورهای مشخص، در بخش شرقی اروپا نظام سوسیالیستی به قدرت رسید. نتیجتاً، پس از اتحاد شوروی – کشورهای اروپای شرقی از نفوذ سیاسی و اقتصادی کشورهای توسعه‌یافته غربی خارج شدند.

ایالات متحده آمریکا و دیگر قدرت‌های سرمایه‌داری می‌خواستند این قلمروها را دوباره به چنگ آورند. آن‌ها در سال ۱۹۴۶ جنگ سرد را آغاز کردند. آن‌ها امیدوار بودند که جنگ اقتصادی کشورهای فقیر اروپای شرقی را بی‌ثبات سازد و آن‌ها را به بازگشت به راه رشد سرمایه‌داری مجبور نماید. از سال ۱۹۴۷، به مثابه بخشی از «طرح مارشال» ایالات متحده آمریکا نظام‌های سرمایه‌داری اروپای غربی را تقویت کرد و بعداً گام به گام شروع به ایجاد «جامعه اقتصادی اروپایی» (EEC) کرد. جانشین آن اتحادیه اروپایی است.

اتحادیه اروپا برای رسیدن هم‌زمان به چند هدف طراحی شده بود.

نخست، برقراری توازن بین قدرت فرانسه و سرمایه آلمان و جلوگیری از آن نوع کشمکش‌ها بین کشورهای سرمایه‌داری که به دو جنگ جهانی در قرن بیستم منجر شد.

دوم، تقویت اقتصادهای اروپای غربی، اقتصادهای بازار متکی بر مالکیت خصوصی، پس از ویرانی جنگ جهانی دوم.

سوم، برای حفاظت از اروپای غربی در برابر رقابت اقتصادی آمریکا.

چهارم، جنگ اقتصادی علیه کشورهای سوسیالیستی اروپای شرقی، بازیافتن مواضع از دست رفته.

پنحم، استثمار حتا بیش‌تر طبقه کارگر و دیگر اقشار مردمی و تقویت قدرت طبقه بورژوازی در دولت‌های عضو اتحادیه اروپایی نیز دلائل ایجاد آن بودند.

کاملاً روشن بود که کشورهای سوسیالیستی نمی‌توانند در این مسیر بروند. تحت سرمایه‌داری ایجاد چنین ساختار همکاری که بتواند منافع همه کشورها و همه مردم را تأمین کند غیرممکن است. و. آی. لنین قبلاً در سال ۱۹۱۵ به این اشاره کرده بود:

یک ایالات متحده اروپا تحت سرمایه‌داری برابر است با تقسیم مستعمرات. اما، تحت سرمایه‌داری، هیچ پایه یا هیچ اصل دیگری غیر از زور برای تقسیم وجود ندارد. کسی که میلیون‌ها ثروت دارد نمی‌تواند «درآمد ملی» یک کشور سرمایه‌داری را غیر از «به نسبت سرمایه سرمایه‌گذاری شده» (با یک حق اضافی، برای این‌که بزرگ‌ترین سرمایه بتواند بیش‌تر از سهم خود دریافت کند)، با هیچ‌کس تقسیم کند. سرمایه‌داری مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، و هرج‌ومرج در تولید است. جانبداری از تقسیم «عادلانه» درآمد بر این اساس، پرودونیسم محض، کوته‌فکری احمقانه است. هیچ تقسیمی غیر از «به نسبت قدرت» نمی‌تواند عملی باشد، و قدرت با روند رشد اقتصادی تغییر می‌کند… البته، توافق‌های موقت بین سرمایه‌داران و بین دولت‌ها ممکن است… اما برای کدام هدف؟ فقط برای سرکوب مشترک سوسیالیسم در اروپا، حراست مشترک از غنیمت استعماری در برابر ژاپن و آمریکا، که با تقسیم کنونی مستعمرات از سهم خود راضی نیستند، و افزایش قدرت آن‌ها در پنجاه سال گذشته بی‌انداز سریع‌تر از اروپای عقب‌مانده سلطنتی، اکنون پیر شده، بوده است. در مقایسه با ایالات متحده آمریکا، اروپا در کل رکود اقتصادی را نشان می‌دهد. بر پایه اقتصادی کنونی، یعنی تحت سرمایه‌داری، یک ایالات متحده اروپا برسازمانی از واکنش برای به عقب انداختن رشد سریع‌تر آمریکا دلالت می‌کند. زمانی که آرمان دمکراسی و سوسیالیسم فقط مرتبط با اروپا بود، برای همیشه سپری شده است.[۱]

کشورهای سوسیالیستی در سال ۱۹۴۹ نظام امنیت اقتصادی خود- کمکون – را بوجود آوردند. هدف کمکون توسعه برنامه‌ریزی شده اقتصاد دولت‌های عضو، استفاده بهینه از نیروهای مولده، برابرسازی تفاوت‌ها در رشد،ایجاد یک وزنه مقابل علیه سیاست تبعیضی دولت‌های سرمایه‌داری، بهبود رفاه مردم بود. ابزار رسیدن به این استفاده از ویژگی‌های جغرافیایی و اقتصادی، تخصص و همکاری در تولید بود.

چه چیز در کمکون بهتر بود؟
مقایسه کمکون با اتحادیه اروپا، به دلیل تعلق آن‌ها به دو دوره متفاوت و به دلیل ماهیت طبقاتی متفاوت دولت‌هایی که این اتحادهای مشخص را تشکیل می‌داند و تشکیل می‌دهند، دشوار است.

با این وجود دیدن برخی تمایزات اصلی چندان دشوار نیست.

۱- مجارستان عضو مؤسس کمکون بود و بعداً توانست تأثیر چشم‌گیری بر توسعه سازمان آن نیز داشته باشد. مجارستان پس از ۱۳ سال مذاکره، پذیرش و در پیش گرفتن قوانین اتحادیه اروپایی اجازه یافت به اتحادیه اروپایی ملحق شود و در واقع تأثیر صفر یا کمی بر روندهای مسلط اتحادیه اروپایی دارد.

۲- مجارستان یکی از قدرتمندترین کشورهای کمکون بود. مجارستان اکنون یکی از فقیرترین اعضای اتحادیه اروپا است.

۴- بین ۱۹۴۹ و ۱۹۹٠ مجارستان توانست برخی عقب‌ماندگی‌های تاریخی خود را در مقایسه با کشورهای اروپای غربی از بین ببرد. سیزده سال مذاکره با اتحادیه اروپا اقتصاد مجارستان را نابود کرد، کشاورزی را ویران نمود، بخش بزرگی از صنعت ملی و بخش بانکی را متصرف شد. طی ۱۱ سال عضویت در اتحادیه اروپا شکاف بین رشد و استاندارد زندگی در اتحادیه اروپایی و مجارستان کم‌تر نشد، بلکه گهگاه حتا بیش‌تر شد.

۴- کمکون بر اساس احترام به حاکمیت ملی قرار داشت. هیچ نهاد فوق-ملی وجود نداشت. در اتحادیه اروپا، ملت – دولت‌ها بخشی از حاکمیت خود را به نهادهای مشترک، فوق – ملی اتحادیه اروپا که برای دولت‌های عضو تصمیمات لازم‌الاجرا می‌گیرد واگذار می‌کنند.

در کمکون روبل مشترک وجود نداشت اما در اتحادیه اروپا یورو مشترک وجود دارد. کمکون اندازه خیار را استاندارد نمی‌کرد، در حالی‌که در اتحادیه اروپا اینگونه مقررات بوروکراتیک متداول است.

۵- کمکون یک همگرایی اقتصادی بود. همکاری هرگز موضوعات سیاسی و نظامی را دربر نمی‌گرفت. اتحادیه اروپا به مثابه یک همگرایی اقتصادی شروع شد. اما اکنون به یک سازمان سیاسی مبدل شده و حتا ایجاد همگرایی نظامی آغاز شده است.

۶- در کمکون اقتصاد برنامه‌ای بر اساس مالکیت جمعی بر ابزار تولید عمل می‌کرد، در آن تخصص و همکاری منطقی وجود داشت. هر کشور آنچه را که بهتر می‌توانست، تولید می‌کرد. مجارستان در تولید اقلام خوراکی، اتوبوس، وسائل اندازه‌گیری، دارو و چیزهای دیگر تخصص داشت. حیوانات و ابزار کشاورزی، انرژی و تولیدات صنعتی سنگین از کشورهای کمکون که در آن تخصص داشتند خریداری می‌شد.

در اتحادیه اروپا اقتصاد بازار بر اساس مالکیت خصوصی وجود دارد. تقسیم طبیعی کار ثانوی است. آنچه که برای قوی‌ترین گروه‌های سرمایه‌دار خوب باشد مهم‌ترین است.

به عنوان مثال، اتحادیه اروپا مبالغ قابل‌توجهی پول به مجارستان می‌دهد. فرانسه، آلمان و دیگر کشورهای قدرتمند این پول را از مالیاتی که شرکت‌ها به بودجه می‌پردازند تأمین می‌کنند. اما بخش بزرگی از سود این شرکت‌ها از فروش کالاها در اروپای شرقی یا از سود اضافی حاصل از فعالیت آن‌ها در اینجا به دست می‌آید.

پول از اتحادیه اروپا به توسعه عمومی مجارستان کمک نمی‌کند بلکه میدان را برای پیشرفت گروه‌های سرمایه‌دار آلمانی و دیگر کشورها آماده می‌کند. به عنوان مثال، اتحادیه اروپایی به ساختمان بزرگراه‌ها در مجارستان کمک می‌کند زیرا آن‌ها از جاده‌های ما برای رسیدن به بالکان، اوکرائین و روسیه استفاده می‌کنند. آن‌ها به آموزش حرفه‌ای کمک می‌کنند زیرا شرکت‌ها به کارگران بیش‌تر آموزش‌دیده نیاز دارند.

۷- در کمکون اتحاد شوروی بسیار بزرگ‌تر از هر کشور دیگر بود. نقش برجسته آن غالب بود، اما منافع اقتصاد مجارستان تابع منافع اقتصاد شوروی نبود. شرکت‌های شوروی مالک شرکت‌های مجارستان نبودند و دولت شوروی در تصمیمات دولت مجارستان دخالت نمی‌کرد.

در اتحادیه اروپا منافع سرمایه فرانسوی و آلمانی تعیین‌کننده است. آن‌ها تولید شکر در مجارستان را از بین بردند تا برای شکر آلمان بازار ایجاد کنند. آن‌ها کشاورزی مجارستان را فلج کردند تا مانع رقابت آن در بازارهای جدید با کشاورزی آلمان، فرانسه، اسپانیا و ایتالیا بشوند. حضور سرمایه آلمان در اقتصاد مجارستان بسیار قوی است. بخش بزرگی از واردات مجارستان از شرکت‌های آلمانی است. مجارستان از نظر اقتصادل به آلمان وابسته است.

همه این نشان می‌دهد که اتحادیه اروپا بر اساس قوانین اقتصاد سرمایه‌داری عمل می‌کند. تقویت گرایش به غلظت و تمرکز تولید کشاورزی، که یک گرایش عمومی در سرمایه‌داری است، با سیاست‌های اتحادیه اروپا تشدید شده است. به علت رشد نامتوازن سرمایه‌داری، شرایط اقتصادی برای بازتولید سرمایه در کشورهای گوناگون متفاوت است و اغلب در کشورهای قوی‌تر و پیشرفته‌تر سرمایه‌داری، مانند آلمان بهتر است. بنابراین از نظر عینی، سرمایه که به دنبال بالاترین نرخ سود است، فعالیت‌های خود را از یک کشور به کشور دیگر منتقل می‌کند.

۸- کمکون – صرف‌نظر از همه ادعای مُد زمان ما، یک سازمان در حال توسعه بود که بهینه‌ترین شکل‌های همکاری لحظه جاری را پیدا کرد.

همکاری که در ابتدا عمدتاً به عرصه بازرگانی محدود بود، به تدریج به یک مشارکت استراتژیک گسترده در بخش‌های اساسی اقتصاد انجامید. در دوره نهایی کمکون، برای به روز‌ رسانی ساختارهای سازمانی، بکار گرفتن عناصر اقتصاد بازار در بازرگانی، اولویت دادن به تماس‌های مستقیم بین بنگاه‌های کشورهای عضو، تلاش‌هایی صورت گرفت.

بینش عقلانی در همگرایی کشورهای کمکون در اسناد برنامه‌ای مانند «اصول اساسی تقسیم سوسیالیستی بین‌المللی کار» (۱۹۶۲)، «برنامه جامع برای گسترش بیش‌تر و بهبود همکاری و توسعه بیش‌تر همگرایی اقتصادی سوسیالیستی» (۱۹۷۱)، «برنامه جامع برای پیشرفت علمی و فنی تا سال ۲٠٠٠» نقش ایفاء نمود.

شرایط همکاری متقابلاً سودمند به رشد اقتصادی پویای ویتنام، کوبا، مغولستان، که به مثابه شرکای برابر به کمکون پیوسته بودند کمک کرده است. به این دلیل است که تجربه کمکون – نه دلتنگی برای گذشته، بلکه درس‌های واقعی تاریخ است، که به درک بسیاری از چالش‌های جهان مدرن کمک می‌کند. اصول اساسی، ترکیب تخصص بین‌المللی در تولید با توسعه جامع اقتصاد هر کشور سوسیالیستی عضو را شامل می‌شد. توسعه کشاورزی آن‌ها باید حداکثر تقاضاهای ملی برای مواد غذایی، خوراک و مواد خام برای صنابع را تأمین می‌کرد. شرایط نابرابر اراضی، تفاوت‌ها در خاک و شرایط اقلیمی، توسعه بیش‌تر مبادلات محصولات کشاوری را می‌طلبید.

هماهنگی برنامه‌ها و همکاری در تولید کشورهای سوسیالیستی هم‌چنین در صنعت ماشین‌سازی کشاورزی، در تولید مواد شیمیایی برای کشاورزی، در گسترش تبادل بذرها، در استفاده یکپارچه از منابع آب برای آبیاری و بازیافت [آب] انجام می‌شد. اصول اساسی شامل تبادل تجربه علمی و صنعتی، تحقیقات مشترک و کارهای توسعه و غیره بود. تقسیم کار بین‌المللی پایه مبادله برابر کالاها بین کشورهای سوسیالیستی بود. این به غلبه بر تفاوت‌های تاریخی در سطوح توسعه اقتصادی این کشورها، به بویژه تفاوت‌ها در کارایی تولید کشاورزی، بهره‌وری نیروی کار در کشاورزی و غیره کمک می‌کرد.

۹- لنین تأکید کرد، تأثیر اصلی بر روند رویدادهای جهان پیروزی سوسیالیسم است که با توسعه موفق جامعه سوسیالیستی و بالاتر از همه – با توسعه اقتصاد اعمال می‌شود.

موفقیت‌های مجارستان در کمکون بازار ۴٠٠ میلیونی[۲] کشورهای کمکون ۴٠ برابر بازار مجارستان بود. برای این بازار بزرگ ایجاد تولید کلان محصولات مدرن با استفاده از پیشرفته‌ترین فناوری، که پیش‌شرط تولید اقتصادی و صادرات است، ممکن بود.

همکاری کمکون برخی مزایای ویژه داشت. بازار بزرگ به معنی منفعت بزرگ بود. این، تولید محصولات دارای استاندارهای بالا را برای بازارهای غربی ممکن کرد.

برای دهه‌ها مجارستان اکثر سوخت و مواد خام خود را از شرکای کمکون می‌خرید: نزدیک ۱٠٠ درصد واردات سنگ آهن، ذغال سنگ و انرژی برقی؛ اکثر سرب، نفت و روی؛ ۷٠-۵٠ درصد از چوب خام کاج، الوار و [فلز] برنج.

قراردادهای بلند مدت با کشورهای کمکون بازار مطمئن برای بخش بزرگی از تولیدات کشاورزی مجارستان تأمین می‌کرد.

نظام تخصصی کمکون کمک بزرگی به تولید اتوبوس مجارستان داد. «ایکاروس» با تولید ده هزار واحد در سال، تا پایان دهه ۱۹۷٠ به بزرگ‌ترین تولید کننده اروپا، و تا آغاز دهه ۱۹۸٠ به یکی از پنج شرکت بزرگ تولیدکننده اتوبوس در جهان مبدل شد.

کارخانه لاستیک‌سازی «تاروس» نیاز فزاینده تولیدات صنعت لاسیتک در تولید اتوبوس، مدرن کردن بخش معدن و بخش‌های دیگر، تولید کلان کشاورزی را تأمین می‌کرد.

کارخانه ذوب‌آهن «دونای واسمو» یک شرکت تعیین‌کننده برای صنعت فلزکاری مجارستان بود. تولید فولاد در سال ۱۹۷۳ بالغ بر یک میلیون تن بود و در سال ۱۹۸۸ با ۱،۵ میلیون تُن به اوج خود رسید. در سال ۱۹۷۱، این کارخانه ۱۳ هزار نفر شاغل داشت.

قراداد آلومینا-آلومینیومِ مجارستان – شوروی صنعت آلومینیوم مجارستان را پایه‌گذاری کرد. در مجارستان بوکسیت وجود داشت، اما انرژی کافی وجود نداشت. در اتحاد شوروی بوکسیست کافی وجود نداشت، اما انرژی وجود داشت. بنابراین، مجارستان بوکسیت به شوروی می‌فرستاد و آلومینیوم پس از پرداخت هزینه‌های پردازش کاملاً به مجارستان بازمی‌گشت. صنعت آلومینویم مجارستان بر این پایه ساخته شد.

بیش از نیمی از تولید صنعت داروسازی مجارستان به کشورهای کمکون می‌رفت. در سال ۱۹۸۸، مجارستان با داشتن ۲ درصد تولید جهانی، هشتمین صادرکننده بزرگ دارو بود. مصرف داخلی داروها ۷۴ درصد محلی، ۱۶ درصد از کشورهای کمکون و ۱٠ درصد از غرب بود.

موارد بسیار دیگری از این مزایای همکاری برای مجارستان وجود داشت.

جهان سرمایه‌داری در جنگ اقتصادی
جنگ سرد در سال ۱۹۹٠ با پیروزی نیروهای سرمایه‌دار پایان یافت. سرمایه‌داری با مسابقه تسلیحاتی، جنگ اقتصادی و روانی، و ابزار مداخله سیاسی، نظام‌های سوسیالیستی را بی‌ثبات کرد. نظام‌های مبتنی بر اکثریت مالکیت خصوصی و قدرت سیاسی بورژوازی جای نظام‌های مبتنی بر اکثریت مالکیت اشتراکی و قدرت سیاسی کارگران را گرفتند.

سرمایه بزرگ اروپایی یک بخش ۱۳٠ میلیونی از بازار ۴٠٠ میلیونی کمکون سابق را به دست آورد و توانست موقتاً بحران جهانی سرمایه‌داری را حل کند. ما به درستی می‌توانیم بگوییم که اتحادیه اروپا بدون گسترش شرقی، در دهه ۱۹۹٠ به بحرانی می‌افتاد که در سال ۲٠٠۸ گرفتار آن شد.

با تجزیه اتحاد شوروی یکپارچه، وضعیت ژئوپولیتیک اتحادیه اروپایی نیز تغییر کرد. اتحادیه اروپا با مناطقی همسایه شد که در گذشته نفوذ کمی در آن داشت: بالکان، گرجستان، آسیای میانه.

نخستین دهه قرن بیست‌ویکم تغییرات جدید بسیاری را همراه داشت. بحران جهان سرمایه‌داری که در ۲٠٠۸ بروز نمود ضربه سختی به اتحادیه اروپایی وارد کرد. محافل رهبری اتحادیه اروپایی شیوه‌های گوتاگونی را آزمایش می‌کنند. از یک‌سو، آن‌ها انظباط مالی درونی را تقویت می‌کنند و اتحادیه اروپا بوجود آوردن یک برنامه اقتصادی و یکپارچگی سیاسی حتا گران‌تری را آغاز کرده است.

از سوی دیگر، آن‌ها گسترش بیش‌تر اتحادیه اروپا را به سمت شرق آزمایش می‌کنند. اگر اتحادیه اروپا بتواند به سمت شرق گسترش یابد، این می‌تواند توازن نیروها در اروپا را، که پس از پایان جنگ سرد در سال ۱۹۹٠ شکل گرفته است تغییر دهد. به علاوه، معلوم شد که گسترش به شرق به معنی تغییرات سیاسی داخلی در کشورهای مربوطه است. این بطرز قابل درکی با مقاومت قوی در بلاروس، اوکرائین و جاهای دیگر روبه‌رو شد. در عین‌حال، این به درگیری‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی جدی بین اتحادیه اروپا- ناتو و روسیه انجامید. وضعیت داخلی روسیه تا نخستین دهه قرن بیست‌و‌یکم تثبیت شد. رهبری روسیه تصمیم گرفت که زمان به دست آوردن دوباره مواضع از دست رفته پس از ۱۹۹٠، فرارسیده است. تأسیس «اتحادیه اقتصادی اوروآسیا» بخشی از این بود.

بحران جهان سرمایه‌داری، رهبران ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا را به ایجاد یک سازوکار برای تخفیف درگیری‌ها و تقویت مواضع‌شان در رویارویی با چین، روسیه و به اصطلاح کشورهای بریکس مجبور نمود. به این دلیل است که ایالات متحده آمریکا در سال ۲٠۱۳ ایجاد «مشارکت تجاری و سرمایه‌گذاری فرا – آتلانتیک» (TTIP) را پیشنهاد کرد.

هدف ایالات متحده آمریکا وصل کردن اقتصاد خود به اقتصاد اتحادیه اروپا، برای حفظ موضع قدرت خود و ایجاد یک قدرت جهانی است که بتواند به مثابه یک «ناتو اقتصادی» عمل کند. کشورهای برجسته اتحادیه اروپا انتظار دارند «مشارکت تجاری و سرمایه‌گذاری فرا- آتلانتیک» ظرفیت رقابتی آن‌ها را اصلاح کند و مواضع آن‌ها را در معامله با روسیه و چین تقویت نماید. اما، «مشارکت تجاری و سرمایه‌گذاری فرا- آتلانتیک» در چند کشور اتحادیه اروپایی با مقاومت درونی قابل توجهی رو‌به‌رو شد. مردم نگران استقلال و از دست رفتن دستاورهای اجتماعی هستند.

عضویت مجارستان در اتحادیه اروپا: معضلات و گزینه‌ها
مجارستان عضو اتحادیه اروپا است و برای آینده قابل پیش‌بینی عضو خواهد ماند. عضویت اتحادیه اروپا یک منفعت سیاسی اساسی برای نخبگان سیاسی مجارستان است زیرا آن‌ها این را یکی از نیرومندترین تدابیر حفاظتی خارجی از نظام سیاسی کنونی تلقی می‌کنند. مجارستان تا حد زیادی به اتحادیه اروپا وابسته است. سهم اتحادیه اروپا در صادرات مجارستان ۷۶،۱ درصد، در واردات ۳٬۷ درصد است.

«یوبیک» [جنبش برای مجارستان بهتر – عدالت] تنها حزب پارلمان است که به امکان خروج مجارستان از اتحادیه اروپا اشاره می‌کند، اما آن‌ها نمی‌خواهند روابط سرمایه‌داری، اکثریت مالکیت خصوصی، اقتصاد بازار را تغییر دهند. به این دلیل است که می‌توانیم فرض کنیم شعار ضد اتحادیه اروپا آن‌ها فقط برای جمع‌آوری رأی بیش‌تر است.

حزب کارگران مجارستان تنها حزب سیاسی مجارستان است که خروج مجارستان از اتحادیه اروپایی و ناتو را می‌طلبد. البته این روشن است که در وضعیت کنونی این فقط پس از تغییرات اجتماعی بزرگ ممکن خواهد بود.

رهبری حزب کارگران مجارستان عملاً مضرات عضویت اتحادیه اروپا را افشاء می‌کند و تفاوت‌های بین اتحادیه اروپایی و کمکون را برای مردم توضیح می‌دهد.

وابستگی مجارستان به اتحادیه اروپایی هر قدر قوی باشد، برخی از واقعیت‌ها را باید صرف‌نظر از قضاوت‌های ایدئولوژیک دید.

اتحادیه اروپا نمی‌تواند به همه شهروندان خود کار بدهد. مردم اروپا زائد بشمار می‌آیند.

اتحادیه اروپا نمی‌تواند قدرت بانک‌ها را متوقف کند. همه می‌دانند که بحران سرمایه‌داری به علت تحریکات بانک‌ها و سرمایه مالی بود. بانک‌ها با سوداگری و فریب مردم ثروتمند می‌شوند. اتحادیه اروپایی قدرت بانک‌ها را محدو نکرد، بلکه کنترل بر آن‌ها را متمرکز نمود. نتیجه این چیست؟ ثروتمندان ثروتمندتر و فقرا فقیرتر شده‌اند.

اتحادیه اروپا نمی‌تواند با مهاجران برخورد کند. در حال‌حاضر ۳۳ میلیون مهاجر در اتحادیه اروپایی زندگی می‌کنند. ما می‌توانیم ببینیم که بحران کنونی مهاجرت ژرف است.

اتحادیه اروپا سعی می‌کند یک راه برون‌رفت پیدا کند. خروارها دستور‌‌العمل وجود دارد و مطمئناً جهان سرمایه‌داری می‌تواند برای تقویت خود کارهای زیادی انجام دهد. اقتصاد دیجیتالی، اشاعه کامل اینترنت باند‌پهن، بازار واحد دیجیتالی، صنعتی‌شدن مجدد، کاربرد منابع انرژی تجدید‌پذیر و چیزهای بسیار دیگر بدون تردید می‌توانند سرمایه‌داری، اقتصاد، نیروهای مولده اروپایی را تقویت کنند.

مشکل از نیروهای مولده نیست. مشکل در روابط تولیدی است. این تغییرات خوب هستند اما نمی‌توانند نیروهای تولیدی را تغییر دهند. پول هنوز در دست‌های اندک، و تعداد کم‌تر و کم‌تر مردم است.

***

دولت کنونی مجارستان تشخیص داد که نمی‌تواند همه منافع اقتصادی مجارستان را در چهارچوب اتحادیه اروپا اعمال نماید.

اتحادیه اروپا تا آینده قابل پیش‌بینی نمی‌تواند انرژی مورد نیاز اقتصاد مجارستان را تأمین کند. تأمین انرژی مجارستان ۸٠ درصد وابسته به روسیه است، ما ۷۸ درصد گاز را از روسیه می‌خریم. نیروگاه اتمی «پاکش» حدود ۴۵ درصد برق مجارستان را تولید می‌کند. با دو برابر شدن ظرفیت، زمانی که شش بلوک آن به کار انداخته شود، این می‌تواند به ۸٠ درصد برسد. گاز شیل آمریکایی هنوز در تئوری است.

اقتصاد مجارستان نمی‌تواند همه نیازهای سرمایه‎گذاری خود را از منابع اتحادیه اروپا تأمین کند. منابع اتحادیه اروپا وابستگی مالی یک‌جانبه بوجود می‌آورند، که دولت سعی می‌کند از آن احتراز نماید. این بماند که ما نمی‌توانیم برای برخی سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی اساسی از اتحادیه اروپا پول دریافت کنیم.

اقتصاد مجارستان نمی‌تواند کالاهای خود را در بازارهای اتحادیه اروپا بفروشد. برای محصولات کشاورزی، انفورماتیک و صنعتِ آب مجارستان باید بازارهای دیگری پبدا شود.

به این دلائل است که دولت مجارستان سیاست «نگاه به شرق»، گسترش شدید روابط با چین، روسیه و کشورهای آسیای میانه را آغاز کرد.

اوربان از عادی‌سازی روابط بین اتحادیه اروپا و روسیه می‌گوید، تأکید می‌کند که مشکلات اروپا را نمی‌توان بدون روسیه حل کرد.

دولت اوربان نسبت به «اتحاد اقتصادی اوروآسیا» هیچ تعهدی نمی‌دهد. آن‌ها به آن به مثابه یک همگرایی مهم نگاه می‌کنند که نقش مهمی در آینده اروپا ایفا خواهد کرد. به گفته پیتر سیارتو، وزیر امور خارجه و تجارت خارجی مجارستان، «اتحاد اقتصادی اوروآسیا نیز منطقی خواهد بود. این رویهم ۲۴۵٠ بیلیون دلار تولید ناخالص داخلی را دربر خواهد گرفت، این بسیار اهمیت خواهد داشت.»

این یک فاکت است که ایالات متحده فشار سیاسی زیادی بر دولت مجارستان وارد می‌کند. آن‌ها سعی می‌کنند رهبران مجارستان را از سیاست‌های «تک روانه» نسبت به روسیه و چین بازدارند.

ما باید به روشنی بگوییم که «اتحاد اقتصادی اوروآسیا» معادل کمکون نیست، گرچه عمدتاً از کشورهای اروپای شرقی که عضو کمکون بودند، تشکیل می‌شود. «اتحاد اقتصادی اوروآسیا» حاصل مبارزه سرمایه‌داری جهانی است. سرمایه‌داری روسیه، که در سال‌های گذشته قوی‌تر شده است، سعی می‌کند یک همکاری بین‌المللی بوجود آورد که منافع روسیه در آن غالب باشد و هم‌چنین بتواند سلاح مؤثری علیه ایالات متحده آمریکا و اروپای غربی بشود.

آیا بریکس می‌تواند یک کمکون جدید بشود؟
در ادبیات حهانی گمانه‌زنی‌های بسیاری در اینمورد که بریکس یک کمکون جدید است وجود دارد. ما در اینمورد چه می‌توانیم بگوییم؟

ایجاد بریکس یکی از مهم‌ترین رویدادهای ژئوپولیتیک در آغاز قرن ۲۱ بود. بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی) در سیاست‌های جهانی نقش سنگین و رو‌ به‌ رشدی دارد. در سال ۲۰۱۲، پنج کشور بریکس %۴۵ جمعیت، %۲۵ تولید ناخالص داخلی جهان (به برابری قدرت خرید ارزهای ملی) و %۳۰ قلمرو زمین را تشکیل می‌دهند. اعضای بریکس اقتصادهای بزرگ سریعاً رشد‌ یابنده‌ای هستند که مزیت جغرافیایی آن‌ها شمار زیادی منابع مهم برای اقتصادی جهان را تأمین می‌کند. ما از سال ۲٠٠۶، برقراری روابط سیاسی را در درون بریکس می‌بینیم. از سال ۲٠٠۹، نشست‌های سالانه رهبران کشورهای بریکس برگزار می‌شود. در این تردیدی نیست که ظهور بریکس عنصر جدیدی را وارد مبارزه اقتصادی و سیاسی جهان سرمایه‌داری می‌کند. اما بریکس جامعه‌ای از کشورهای سوسیالیستی شبیه کمکون نیست. به این دلیل است که بریکس نمی‌تواند نقش کمکون را ابفا نماید.

ما در اجلاس احزاب کمونیست و کارگری جهان در آتن در سال ۲٠۱۱ به این نتیجه مشترک رسیدیم: «تجدید آرایش‌ چشم‌گیر در موازنه بین‌المللی نیروها در جریان است. ادامه تضعیف نسبی موضع ایالات متحده آمریکا، رکود عمومی تولید در اکثر کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری و ظهور قدرت‌های اقتصادی جهانی جدید، به ویژه چین، وجود دارد. گرایش به افزایش تضادها بین مراکز امپریالیستی، و این به اصطلاح قدرت‌های در حال ظهور تشدید می‌شود.»

کدام راه ترجیح داده می‌شود؟
ما فکر می‌کنیم آینده در همکاری کارگران اروپا، خلق‌های اروپا قرار دارد. اما، ما برای این به تغییرات ژرف نیاز داریم. توده‌های زحمتکش باید بدانند که نظام سرمایه‌داری می‌تواند تغییر کند اما هرگز برای کارگران خوب نخواهد بود، هرگز جامعه زحمتکشان نخواهد بود. و این درباره همگرایی و یکپارچگی نیز صادق است.

[۱]– کلیات آثار لنین، انتشارات پروگرس، ۱۹۷۴، مسکو، جلد ۲۱، صفحات ۳۴۳-۳۳۹.
[«درباره یک ایالات متحده اروپا»- عدالت]:
https://www.marxists.org/archive/lenin/works/1915/aug/23.htm
[۲]– بازار در اینجا نه به مثابه یک مقوله اقتصاد سیاسی مارکسیستی بلکه به مثابه بیان جایی که تولیدات اقتصاد مجارستان می‌توانند تحقق یابند بکار برده شده است.

https://www.iccr.gr/en/news/From-the-Comecon-to-the-European-Union-Hungarian-experience-00002/

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/3tvr9nby