ورودی ساختمان انجمن محل در بزرگذاشت و یادبود کار و زندگی اسقف اعظم اسکار رومرو، کولونیا دولورس، سن سالوادور، السالوادو
تارنگاشت عدالت- بایگانی دورۀ دوم
منبع: کانترپانچ
۵ مارس ٢٠١٣
نویسنده: دانیل کوالیک
برگردان: ع. سهند
با «دومین شورای واتیکان» در سال ١٩۶٢ کلیسا در سرتاسر جهان بازبینی خود را آغاز کرد. این در آمریکای لاتین شکل «الهیات رهاییبخش» را گرفت – فلسفهای که یک برخورد «ترجیحی نسبت به فقرا» را در پیش گرفت و خواهان حمایت فعال از جنبشهای عدالت اجتماعی از جانب کارگران، دهقانان بیزمین و خلقهای بومی و مخالفت فعال با حکومت نظامیان و سلطه سرمایهداری بزرگ شد. این فلسفه، که مسیحیت را با جامعه شناسی علمی ترکیب میکرد، ابتدا در نشست علمای دینی آمریکای لاتین، از طرف گوستاوو گوتیرز در سال ١٩۶۴ در ریو دِ ژانیرو آغاز شد. برزیل نقطه کانونی برای این جنبش نوین شد و «اجتماعات پایه» مسیحی متعهد به الهیات رهاییبخش در آن کشور شکل گرفت و در سرتاسر آمریکای لاتین گسترش یافت، و در ژوئن و ژوئیه ١٩۶۵ نشستهای بیشتری برای توسعه الهیات رهاییبخش در هاوانا (کوبا)، بوگوتا (کلمبیا) و کوئرناواکا (مکزیک) برگزار شد.
ایالات متحده هنوز با «خطر» الهیات رهاییبخش میجنگد
من در ۵ سپتامبر ٢٠١١، به عالیجناب اسقف کوریاکوس بهارانیکولانگارا، کنسول اول دفتر دائم ناظر سریر مقدس [واتیکان] در سازمان ملل نامه نوشتم. من در آن نامه، که کشته شدن ۷۹مین کشیش در کلمبیا از سال ١٩٨۴ انگیزه آن بود، نگرانی خود را از ادامه کشتار کشیشهای کاتولیک و دیگر مذهبیون در کلمبیا ابراز نمودم. من باور خود را ابراز کردم «که این تهاجم به کلیسا در کلمبیا هم سیاست دولتی کلمبیا است و هم سیاست ایالات متحده که با میلیاردها دلار کمک ارتش [کلمبیا] را نگه میدارد، و جنبشهای سازمانیافته برای عدالت اجتماعی در آمریکای لاتین را بمثابه خطری برای سلطه اقتصادی خود در منطقه میبیند. من در این نظر تنها نیستم زیرا دیگر روحانیون کلمبیا، به ویژه کشیش یسوعی پدر خاویر جیرالدو نیز سالهای بسیاری است که این را میگویند.»
من نسخهای از این نامه را برای پدر جیرالدو ارسال کردم که طی یاداشت کوتاهی به من پاسخ داد و صرفاً از من بخاطر نامه تشکر کرد و گفت «تعبیر شما از آنچه من فکر میکنم درست است.» اما سریر مقدس هرگز به نامه من پاسخ نداد- احتمالاً چون در نگرانی من برای این کشیشها سهیم نیست.
نوآم چامسکی، دوست و حامی پدر جیرالدو، شخص دیگری است که سالها درباره این موضوع سخن گفته و نوشته است. در پاسخ به تازهترین مقاله من دربارۀ تهاجم مداوم علیه کلیسا در کلمبیا، پرفسور چامسکی بهمن نوشت: «تعداد کمی از جنگی که ایالات متحده پس از کفرگویی کلیسای دوم- که از زمان امپراتور کنستانین برای نخستینبار خواهان بازگشت کلیسا به تعالیم آسمانی شد- براه انداخته است مطلع هستند. شما احتمالاً میدانید من مدتها است-عمدتاً خطاب به گوشهای بسته- در اینباره نوشتهام.» افسوس که من دیر پس از دیدن ویدئوی سخنرانی سال ٢٠٠٩ چامسکی در ارتباط با این جنگ و ماهیت حقیقی آن بیدار شدم.
بدین نحو، در دسامبر ٢٠٠٩ پروفسور نوآم چامسکی سخنرانی مجذوب کنندهای را در دانشگاه کلمبیا ایراد کرد و رویداهایی را خلاصه نمود که اشخاص کمی در جهان پیشرفته از آن مطلع هستند: در سال ١٩۶٢، پاپ جان بیستوسوم، از طريق «دومین شورای واتیکان» تلاش نمود به ریشههای اولیۀ کلیسا بازگردد؛ به کلیسای ٣٠٠ سال اول که «کلیسای ستمدیدگان»، کلیسای شهدا بود. با اعلامیه کنستانتین در سال ٣٢۴ بعد از میلاد، مبنی بر اینکه کلیسای کاتولیک کلیسای رسمی امپراتوری رم خواهد شد، ماهیت کلیسا تغییر کرد و «کلیسای ستمگران» شد و جنگهای صلیبی، تفتیش عقاید اسپانیا، و همدستی با نازیسم از جمله جنایاتی است که از این نشأت گرفت.
با «دومین شورای واتیکان» در سال ١٩۶٢ کلیسا در سرتاسر جهان بازبینی خود را آغاز کرد. این در آمریکای لاتین شکل «الهیات رهاییبخش» را گرفت،- فلسفهای که یک برخورد «ترجیحی نسبت به فقرا» را در پیش گرفت و خواهان حمایت فعال از جنبشهای عدالت اجتماعی از جانب کارگران، دهقانان بیزمین و خلقهای بومی و مخالفت فعال با حکومت نظامیان و سلطه سرمایهداری بزرگ شد.
این فلسفه، که مسیحیت را با جامعه شناسی علمی ترکیب میکرد، ابتدا در نشست علمای دینی آمریکای لاتین، از طرف گوستاوو گوتیرز در سال ١٩۶۴ در ریو دِ ژانیرو آغاز شد. برزیل نقطه کانونی برای این جنبش نوین شد و «اجتماعات پایه» مسیحی متعهد به الهیات رهاییبخش در آن کشور شکل گرفت و در سرتاسر آمریکای لاتین گسترش یافت، و در ژوئن و ژوئیه ١٩۶۵ نشستهای بیشتری برای توسعه الهیات رهاییبخش در هاوانا (کوبا)، بوگوتا (کلمبیا) و کوئرناواکا (مکزیک) برگزار شد.
همانطور که نوآم چامسکی توضیح میدهد، ایلات متحده قصد نداشت عقب بنشیند و ناظر آن باشد که یک الهیات آشکارا انقلابی در آمریکای لاتین مسلط شود-الهیاتی که سلطه اقتصادی و نظامی ایالات متحده در منطقه را تهدید میکرد- و سریعاً برای نابود کردن این جنبش درحالظهور از طريق خشونت وارد عمل شد. واتیکان نیز بهنوبه خود، پس از مرگ [پاپ] جان سیزدهم برای از بین بردن آن از طريق سانسور، برکنارکردن و حتا خلع لباس کشیشان و اسقفهای رهاییبخش حرکت کرد.
چامسکی توضیح میدهد که نخستین ضربۀ ایالات متحده به الهیات رهاییبخش در مهد آن-برزیل- وارد شد. نتیجتاً، در سال ١٩۶۴، کودتای آمریکایی که خواو گولارت رئیسجمهور بطور دموکراتیک انتخاب شده را سرنگون کرد، دیکتاتوری نظامی را سرکار آورد که تا سال ١٩٨۵ با کمک نظامی مستمر ایالات متحده حکومت کرد، و بطور خشونتبار به کشیشان الهیات رهاییبخش و اجتماعات پایه حمله کرد و قصد ریشهکن کردن جنبش دینی نوین رادیکال را نمود. ایالات متحده با درگیری در عملیات نظامی فعال به نابود کردن الهیات رهاییبخش ادامه داد، و در پی آن تعداد کثیری از کشیشان، برادران و خواهران مقتول، از جمله حتا اُسکار رومرو اسقف اعظم سان سالوادور را بجا گذاشت. رویهمرفته، بین ١٩۶۴ و ١٩٨۵ بیش از ١٠٠ رهبر مذهبی در آمریکای لاتین به قتل رسیدند، و خونریزی در آنجا خاتمه نیافت.
همانطور که چامسکی تأکید میکند، حتا پس از پایین آمدن دیوار برلین در سال ١٩٨٩، که پایان رسمی جنگ سرد بود، ایالات متحده به تهاجم خونبار خود علیه کلیسای رهاییبخش ادامه داد، که مشهورترین مورد آن، حمایت از نظامیانی بود که ۶ کشیش یسوعی و مستخدم و دختر آنها را در نوامبر ١٩٨٩ به قتل رساندند. همانطور که از گزارش «کمیسیون حقیقتیاب سازمان ملل» در سال ١٩٩٣ میدانیم، مؤلفان فکری قتل این یسوعیها، سرهنگ اینوسنته اورلاندو مورالس و سرهنگ رنه امیلیو پونسه- فارغالتحصیلان مدرسه نظامی آمریکا (SOA) واقع در فورت بنینگ، ایالت جورجیا، ایالات متحده بودند. و همانطور که جک نلسون-پالمیر در کتاب خود به نام «مدرسه برای قاتلان» (انتشارات اوربیس، ١٩٩٩) میگوید در ٧۵ درصد تمرینهای تعلیماتی در این مدرسه، کشیش یا دیگر چهرههای مذهبی ( که معمولاً یک قاضی عسکر ایالات متحده نقش آنرا بازی میکند) در پایان کشته یا زخمی میشود.
تلگرامهای ویکیلیکس
اخیراً، من تصمیم گرفتم برای «الهیات رهاییبخش» در ویکیلیکس جستجو کنم تا ببینم درباه موضع کنونی ایالات متحده نسبت به آن فلسفه و افرادی که براساس آن زندگی میکنند چیزی پیدا میشود. مجموعاً، ٣١ تلگرام از طريق این جستجوی واژهای پیدا شد، و این تلگرامها پیرامون کشورهای متعددی شامل السالوادور، کوبا، اکوادور، پرتغال، کره جنوبی، فیلیپین، هائیتی، برزیل، ونزوئلا، لبنان و خود واتیکان میشود. این تلگرامها ادامه مشغولیت ذهنی وزارت امورخارجه ایالات متحده با الهیات رهاییبخش و خصومت مشترک ایالات متحده و واتیکان با این دکترین را برملا کرد.
بعنوان مثال، سفارت ایالات متحده در واتیکان-در تلگرامی به نام «شرکا برای ترقی: کار با آژانسهای توسعه واتیکان» به تاریخ ٢۴ مه ٢٠٠٣- این را روشن میکند که ایالات متحده و واتیکان در حالحاضر وقتی به مخالفت آنها با الهیات رهاییبخش و چالشهای آن نسبت به ساختارهای ناعادلانه بازار که فقر را دائمی میکنند میرسد در یک خط هستند.
لذا، سفارت میگوید:
«خود سریر مقدس بهنظر میرسد در سالهای اخیر یک تغییر فلسفی در رویکرد خویش به توسعه داده است. گرچه گزارشهای راهبردی کثیری هنوز بیش از یک اشاره به پیام توسعهای که ریشه در ایام خوش گذشتۀ الهیات رهاییبخش و تئوری توسعه بینالمللی اواخر دهه ۶٠ دارد را نشان میدهند، اما اظهارات اخیر-بهعنوان مثال در نشست ژوهانسبورگ پیرامون توسعه پایدار- موضع نزدیکتری را با دولت ایالات متحده منعکس میکنند. از دریافت کنندگان کمک برای توسعه خواسته میشود در توسعه خودشان فعال و شریک شوند. مفاهیمی مانند شفافیت، حکمرانی خوب، پاسخگویی و آزادسازی بازار اکنون برای مقابله با مقصر قلمداد کردن «ساختارهای ناعادلانه» یا «سرمایهداری مهارنشده» برای مشکلات جهان ارائه میشوند. پاپ در پیامها و اظهارت اخیر خود این مفاهیم را تقویت کرده است، که نشانگر آن است که چشمانداز جدید از سریر مقدس به آژانسهای توسعه سرازیر خواهد شد و به سیاستها و استراتژیهای آنها شکل خواهد داد. با توجه به اهمیت صدای واتیکان در سرتاسر جهان درحال توسعه، سفارت معتقد است برای ایجاد حمایت از سیاستها و پیشنهادات توسعهای ما و برای ایجاد اشتراک مساعی با بسیاری از آژانسها توسعه مرتبط با واتیکان، آژانسهای توسعه دولت ایالات متحده باید به دنبال گسترش ارتباطات با سریر مقدس باشند. پایان پیام.»١
در یک تلگرام سفارت به تاریخ ۶ مه ٢٠٠٧، در ارتباط با سفر پاپ بندیکت شانزدهم به برزیل، سفارت ایالات متحده این موضوع را مشروحاً بررسی میکند. بعنوان مثال، تحت عنوان «خطر “الهیات رهاییبخش”» سفارت مینویسد:
«یک موضوع فحوایی برای سفر، چالش کلیسای سنتی از طرف الهیات رهاییبخش است. پاپ جان پل (به کمک پاپ کنونی زمانی که کاردینال راتزیگنر بود) تلاش زیادی بخرج داد تا این تحلیل مارکسیستی از مبارزه طبقاتی را سرکوب نماید. الهیات رهاییبخش از طرف تعداد چشمگیری از روحانیون کاتولیک و مردم عادی، که در یک مصالحه سیاسی گاهی اوقات خشونت «به نمایندگی از جانب مردم» را اعمال مینمودند، تبلیغ میشد. ارتدوکسترین شکل الهیات رهاییبخش که در کنار فقرا و ستمدیگان بود قرائتی تقلیلگرایانه داشت که واتیکان درصدد تصحیح آن بود. پاپ جان پل دوم تا حدی «الهیات رهاییبخش» را سرکوب کرد، اما در چند سال گذشته، این در بخشهای گوناگون آمریکای لاتین از نوظهور کرده است.»٢
همین تلگرام ناخواسته به نتایج حمله ایالات متحده-واتیکان به این فلسفه- ادامه توزیع ناعادلانه ثروت در آمریکای لاتین- اشاره میکند. سفارت در این تلگرام توضیح میدهد که در کنفرانس مطبوعاتی که در پی سفر پاپ به برزیل برگزار شد «اسقفها از “توزیع ناعادلانه ثروت و اختلافات بسیار ژرف در توزیع منابع” در منطقه شکایت کردند. آنها پرسیدند موقعی که اکثریت روسای جمهور، سرمایهداران و صاحبان مشاغل حرفهای آمریکای لاتین ادعا میکنند کاتولیک هستند، این چگونه ممکن است.»
البته، این پرسش پاسخ خود را میدهد. ادامه وضعیت ناعادلانه امور در آمریکای لاتین بمیزان زیادی نتیجه اقدامات خود واتیکان است، که با کمک نیروهای سرکوبگر ایالات متحده، در ارتقای گونهای از مذهب کاتولیک تلاش میکند که بهصاحبان ثروت و قدرت در آمریکای لاتین اجازه میدهد خیالشان راجع به ثروتشان راحت باشد- یعنی، باور کنند برخلاف هشدار مسیج آنها از شتری که میخواهد از سوراخ یک سوزن عبور کند شانس بیشتری برای ورود به بهشت دارند- و روحانیون الهیات رهاییبخش را که گامهای فعال واقعی دنیوی برای چالشکردن سلطه صاحبان ثروت و قدرت بر منابع و زمین ملت خود برداشتند «سرکوب» نماید. بطور خلاصه، ادامه بیعدالتی بطور کاملاً طبیعی، و کاملاً قابل پیشبینی و عامدانه، از خود اقدامات واتیکان و ایالات متحده ناشی میشود.
سفارت ایالات متحده در واتیکان، در تلگرام ١۴ ژانویه ٢٠٠۸، نظرات پاپ بندیکت را پیرامون شماری از موضوعات، از جمله دربارۀ کشورهای گوناگون در آمریکای لاتین تجزیهوتحلیل نمود.٣ از جمله، سفارت اذعان نمود که «بهنظر سریر مقدس، کاتولیکها در کوبا از سطحی از آزادی مذهب برخوردارند.» سفارت با ذکر شماری از سفرهای بینالمللی مردم عادی به رم میگوید «روابط بین کلیسا و دولت کوبا «نه عالی و نه خیلی بد” است.» (در واقع، این باید خاطر نشان شود که روحانیون کاتولیک کوبا هرگز آن نوع خشونتی را که در مورد روحانیونی که در دولتهای دستنشاندۀ ایالات متحده در منطقه زندگی میکنند اعمال شده است، ندیدهاند.)
با توجه به دلمشغولی خود آن با موضوع، سفارت در تلگرام مشروحاً به بحث دربارۀ نظرات پاپ کنونی دربارۀ الهیات رهاییبخش ادامه میدهد:
«همچنین مهم-و نگران کننده- برای سریر مقدس جانسختی الهیات رهاییبخش آمریکای لاتین است. طی دوره خود بعنوان «فرماندار کلیساها برای دکترین ایمان» در دهههای ١۹۸٠ و ١۹۹٠، کاردینال ژوزف رتزینگر آنزمان با الیهات رهاییبخش به دلیل هواداری آن از جنبشهای انقلابی مخالف بود. برخی از هواداران این الهیات- از جمله روحانیون سابق- اکنون مناصب سیاسی برجستهای را در کشورهایی مانند بولیوی و پاراگوئه اشغال میکنند، پدیدهای که یک مفسر بعنوان تناسخ سکولار الهیات رهاییبخش توصیف کرده است. برای سریر مقدس، تفسیر کلام خدا (آموزشهای کلیسای کاتولیک) پیرامون موضوعات اجتماعی قویاً از حقوق محرومین حمایت میکند. این جانبداری، که اغلب بعنوان «گزینه ترجیجی کلیسا نسبت به فقرا» توصیف میگردد، نباید شامل این شود که روحانیون مناصب بالای دولتی را عهدهدار شوند یا در انتخابات کاندیدا شوند. با دعوت به کاهش تنشهای داخلی در آمریکای لاتین، سریر مقدس امیدوار است مانع از جو حاصلخیزی شود که موجب گردآمدن روحانیون کنشگر و مترقی حول دولتهای پوپولیست، اقتدارگرا میشود.»
در یک تلگرام به تاریخ ٢۷ سپتامبر ٢٠٠۵، از سفارت ایالات متحده در سان سالوادور، به نام «السالوادور: نفوذ زوالیابنده کلیسای کاتولیک رم»، ایالات متحده یک تحلیل که بسود آن است ارایه میکند اما ناخواسته آنچه را که طی چند دهه گذشته در آن کشور اتفاق افتاده است برملا میسازد.۴ مثلاً، سفارت میگوید:
«در سال ١۹۷۷، اسکار آرنولفو رومرو اسقف پیشین یک موضع صریح بسود “الهیات رهاییبخش” اتخاذ کرد که بسیاری از اعضای متنفذ کلیسا را گریزان نمود. اسقف آرتورو ریورا ی داماس طی دوره ١۹۹۴-١۹۸٣ خود سرمشق رومرو را دنبال کرد. پس از قرارداد صلح ١۹۹٢ که به سرکوب و خشونت از جانب نیروهای دولتی و چریکها پایان داد، خیلی چیزها تغییر کرده است. با گزینش فرناندو سائنز لاکال بعنوان اسقف سان سالوادور در سال ١۹۹۵، کلیسای کاتولیک وارد عصر جدی شد که در آن حمایت از “الهبات رهاییبخش” را کنار نهاد؛ سائنز لاکال تأکید دوبارهای را بر رهایی فردی و اخلاقی قرار داده است. اما، اختلاف اصلی در درون کلیسای کاتولیک السالوادور در قبال موضوعات سیاسی هنوز وجود دارد.»
سفارت در ادامه توضیح میدهد که، با خروج از الهیات رهاییبخش «کلیسای کاتولیک السالوادور در واقع مجدداً رمی شده است….»
همانطور که اغلب صادق است، روش کنندهترین چیز در عبارات فوق چیزی که ناگفته مانده است. مثلاً، سفارت به اسکار رومرو بعنوان «اسقف سابق» که الهیات رهاییبخش را پذیرفت اشاره میکند. البته، همانطور که همه میدانند اسکار رومرو در واقع درگذشته است، و علاوه براین، او در حال انجام مراسم عشای ربانی توسط نیروهایی که ایالات متحده به آنها آموزش، پول و اسلحه داده بود به قتل رسید. سفارت، چون میخواهد از این واقعیات اذیت کننده اجتناب کند، او را فقط در «اسقف سابق» خلاصه میکند، گویی او صرفاً ممکن است بازنشسته شده باشد. و چیزی که ناگفته مانده است این است که قتل انسانهای خوبی مانند اسقف رومرو بود که به «رمی شدن مجدد» کلیسا منجر شد- اصطلاحی که معنی دوگانه دارد، این میتواند بدرستی بهمعنی این باشد که کلیسا دوباره در خط واتیکان در رم قرار گرفته است (معنی واقعی آن)، اما همچنین میتواند بهمعنی بازگشت به موضع ماقبل امپراتوری کلیسا باشد (با گسختگی محدودی پس از دومین شورای واتیکان در ١۹۶٢) از سال ٣٢۴ میلادی تا کنون. بهعبارت دیگر، برای واتیکان و ایالات متحده مأموریت انجام شده است.
چند سال به جلو برگردیم، به ٢۷ فوریه ٢٠٠۹، و سفارت ایالات متحده در سان سالوادور دوباره به علت یک اسقف اعظم جدید و «صریحتر» که سفارت مظنون به هواداری او از الهیات رهایبخش است دستهای خود را بهم میفشارد.۵ از اینرو، یک بخش تلگرام تحت عنوان «هوادار اما نه دلبستۀ الهیات رهاییبخش» کاملاً به اسقف اعظم جدید اختصاص دارد. همانطور که سفارت توضیح میدهد، «اظهارات علنی اسقف اعظم اسکوبار حاکی از این است که او ممکن است نظراتی نزدیک به الهیات رهاییبخش داشته باشد، به جنبشی در کلیسای کاتولیک که بر رهایی فقرا و ستمدیگان تأکید میکند و برخی از پیروان را به حمایت از فعالیت انقلابی در آمریکای لاتین و از جمله در شورش جبهه آزادیبخش ملی فارابوندو مارتی (١۹۹٢-١۹۸٠) هدایت کرد»- البته، شورشی که ایالات متحده سرسختانه از طريق حمایت خود از نیروهای نظامی سرکوبگر در السالوادور که شورش را درهم شکست و دهها هزار غیرنظامی بیگناه را در طی آن کشت، با آن مخالفت کرد.
همانطور که تلگرام توضیح میدهد، برخی از اظهارات اسقف اعظم اسکوبار که او را از نظر ایالات متحده مظنون به هواداری از الهیات رهاییبخش نموده است سخنان او علیه عملیات معدنی در السالوادور است، از جمله حفاری در حاشیه اقیانوس آرام- همانطور که تلگرام توضیح میدهد توسط «یک شرکت کانادایی با سرمایهگذاران آمریکایی.» تلگرام توضیح میدهد آشکارکننده هواداری او از الهیات رهاییبخش همچنین این واقعیت است که «در نخستین موعظه خود، اسکوبار اعلام کرد که میخواهد با ضعفا و فقرا باشد زیرا این وظبفه کلیسا است و خواهان اولویت دادن به ارتباط کلیسا با فقرا شد.» تلگرام در ادامه میگوید که «اسکوبار همچنین اعتراف کرد… پدر ایگناسیو ایلاکوریا، یک کشیش یسوعی و کمک کننده به الهیات رهاییبخش، که در سال ١۹۸۹ بدست نیروهای السالواور به قتل رسید، و اسقف اسکار آرنولفو رومرو را که در سال ١۹۸١ بدست جوخههای مرگ به قتل رسید میستاید.» یکبار دیگر، وفاداری اسقف اعظم جدید به این رهبران مذهبی مقتول او از از نظر وفاداری حقیقی مورد سوءظن قرار میدهد.
در تلگرام دیگری از سان سالوادور به تاریخ ٢۴ ژوئن ٢٠٠۸، که مدعی است یک نظر تاریخی از جبهه آزادیبخش ملی فارابوندو مارتی ارایه میدهد، سفارت ادعا میکند:
«طی ١٢ سال جنگ داخلی السالوادور (١۹۹٢-١۹۸٠)، جبهه آزادیبخش ملی فارابوندو مارتی تلاش کرد با استفاده از یک استراتژی که شامل مبارزه مسلحانه، تروریسم، آموزش سیاسی سوسیالیستی/کمونیستی میشد دولت را سرنگون کند. جنبش الهیات رهاییبخش در درون کلیسای کاتولیک و سندیکاها وسیعاً از این تلاشها حمایت کرد. گروه از حمایت مالی و تسلیحاتی بلوک شوروی و کوبا برخوردار بود.»۶
این اظهارات، که مملو از اطلاعات کاملاً نادرست است، ضدیت سفارت با الهیات رهاییبخش را برملا میکند.
مثلاً، در این عبارت کوتاه، سفارت جنبش الهیات رهاییبخش را عمدتاً بعنوان حامی تروریسم نسبت داده شده به جبهه آزادیبخش ملی فارابوندو مارتی، و در پیوند با اتحاد شوروی و کوبا ترسیم میکند. البته، این دانسته این واقعیت را نادیده میگیرد که این جوخههای مرگ نظامی و شبهنظامی مورد حمایت ایالات متحده در السالوادور بودند که مرتکب بخش عمده تروریسم علیه جمعیت غیرنظامی میشدند؛ اینکه اکثریت جنبش الهیات رهاییبخش، که بهترین نمونه آن خود اسقف اعظم رومرو بود، خشونت دو طرف درگیری را محکوم میکرد؛ و اینکه ادعاها دربارۀ حمایت شوروی و کوبا از جبهه آزادیبخش ملی فارابوندو مارتی درونزا همیشه غلوآمیز بوده است. اما چیزی که مهم است این است که ایالات متحده جنبش الهیات رهاییبخش را همدست تروریسم و کمونیسم بینالملل- یعنی همدست دو هدف اصلی (یا حداقل هدفهای ظاهری) برای خشونت ایالات متحده از جنگ جهانی دوم به بعد میبیند.
تلگرامها دربارۀ این موضوع بسیارند، اما کافی است گفته شود که آنها در دیوسازی از رهبران مذهبی و سیاسی که در پیوند با الهیات رهاییبخش قرار دارند یا ایالات متحده معتقد است قرار دارند، یکجور هستند. این لیست شامل چهرههای زیر میشود: فرناندو لوگو، اسقف کاتولیک سابق دمپایی پوش، که اخیراً در یک کودتای «قانونی» در پاراگوئه که ایالات متحده درجا آنرا تأیید کرد سرنگون شد۷؛ ژان برتراند آرستید، رییسجمهور هاییتی که با اقدامات مشترک ایالات متحده، کانادا و فرانسه مجبور به تبعید شد۸؛ رافائل کوررآ رییسجمهور اکودور۹؛ هوگو چاوز رییسجمهور ونزوئلا١٠؛ و حتا یک رهبر شیعه در لبنان به نام شیخ احمد طالب. که ایالات متحده ادعا میکند در جهالت جوانی «قرائت شیعی لبنان از الهیات رهاییبخش را تدریس میکرد، لفاظیهای او با توهین به ایالات متحده و اسراییل همراه بود.»١١
بطور خلاصه، ایالات متحده اساساً الهیات رهاییبخش و پیروان آنرا دشمن تلقی میکند. و خود را متحد واتیکان در تلاشهای مشترکشان برای نابود کردن این فلسفه میداند. البته، این پیامدهایی در جهان واقعی دارد.
یعنوان یک مثال، یک تلگرام سفارت به تاریخ ۹ ژوئن ٢٠٠۹، توضیح میدهد که چگونه سازمان امنیت کلمبیا (DAS)-همتای اف بی آی- برای خنثیکردن (رمزی که شامل عملیاتی مانند ترور میشود) بویژه گروههای حقوق بشر، شامل گروه پدر جیرالدو، «کمیسیون بین کلیسایی برای عدالت و صلح» («Justicia y Paz») جاسوسی کرده است.١٢ این تلگرام اشاره میکند که این عملیات بهدستور آلوارو یوربه رییسجمهور وقت کلمبیا انجام شده است. تلگرام میگوید که «عملیات شامل تحت نظر گرفتن فیزیکی افراد و خانوادههای آنها (شامل کودکان خردسال)، تجسس تلفن و ایمیل، و جمعآوری اطلاعات مالی حساس میشود. گروه بهنظر میرسد نقش فعالی نیز در بهمزدن برنامههای اپوزیسیون و مرعوب کردن فعالین حقوق بشر دارد… روزنامهنگاران و فعالین حقوق بشر میکویند عملیات [که در ٢٠٠۵-٢٠٠۴ شروع شد] ادامه دارد.» «تأکید اضافه شد).
شخص باید بطور جدی بپرسد آیا در واقع این سیاست دولتی برای خنثی کردن «کمیسیون بین کلیسایی برای عدالت و صلح» حتا اکنون ادامه دارد، و آیا تلاش اخیر برای ترور پدر آلبرتو فرانکو از «کمیسیون بین کلیسایی برای عدالت و صلح» در ١٣فوریه ٢٠١٣، در واقع ادامه آن سیاست بوده است. من بهنوبه خود خود میگویم هر اتفاق ناگواری که برای پدر فرانکو یا هر کشیش دیگر عضو «کمیسیون بین کلیسایی برای عدالت و صلح» رخ دهد، حکومت کلمبیا و ایالات متحدۀ حامی آن باید پاسخگو باشند.
١- http://wikileaks.org/cable/2003/01/03VATICAN283.html
٢ – http://wikileaks.org/cable/2007/05/07VATICAN85.html
٣- http://wikileaks.org/cable/2008/01/08VATICAN14.html
۴- http://wikileaks.org/cable/2005/09/05SANSALVADOR2679.html
۵- http://wikileaks.org/cable/2009/02/09SANSALVADOR184.html
۶- http://wikileaks.org/cable/2008/06/08SANSALVADOR750.html
٧- http://wikileaks.org/cable/2008/06/08ASUNCION358.html
٨- http://wikileaks.org/cable/2007/10/07PORTAUPRINCE1668.html
٩- http://wikileaks.org/cable/2007/05/07QUITO1081.html
١٠- http://wikileaks.org/cable/2007/07/07CARACAS1465.html
١١- http://wikileaks.org/cable/2006/05/06BEIRUT1483.html
١٢- http://wikileaks.org/cable/2009/06/09Bogota2019.html
_____________________________
دانیل روالیک وکیل حقوق کارگری و حقوق بشر در پیتسبورگ زندگی میکند. او در دانشکده حقوق دانشگاه پیستبورگ حقوق بشر بینالمللی تدریس میکند.
http://www.counterpunch.org/2013/03/05/us-still-fighting-threat-of-liberation-theology/
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/3kbemkzd