• طبق اطلاعات کسب شده عضویت و فعالیت ”خانه کارگر“ از طریق واسطه‌گری سازمان سندیکائی سوریه، وابسته به حزب حاکم این کشور، که رهبر آن در سال‌های اخیر سمت ریاست ”ف.ج.ا.ک“ را به دست داشته، و هم‌چنین کمک‌های مالی دست و دلبازانه عوامل رژِیم در خانه کارگر در سال‌های اخیر به فدراسیون، ممکن شده است. ● سازمان جهانی کار و ارگان‌های حاکمه آن نبايد رهبری‌های جعلی و غير دمکراتيک ساختارهای «کارگری» تحت کنترل دولت را به رسميت بشناسد. به رسميت شناختن چنين ساختارهايی از ايران، سودان، عراق، قطر، بحرين، امارات متحده عربی و عربستان به مسخره گرفتن ميثاق‌های با ارزش و ذی قيمت سازمان جهانی کار است. از سوی ديگر سازمان‌های حقوق بشر و سنديکايی چه در سطح کشورها و چه منطقه‌ای و چه بين‌المللی می‌بايد در افشاء و عريان کردن نقض حقوق بشر در کشورهای منطقه پر توان‌تر عمل کنند. بايد مکانيزم‌هايی را ايجاد کرد که مداخله چنين سازمان‌هايی را در جهت تضمين احترام به حقوق سنديکايی، آنگونه که در مدارک سازمان ملل و سازمان جهانی کار مطرح است، ممکن نمايد. ● در روز چهارشنبه ٢۶ آوريل [٢٠٠۶ ] هيئت سه نفره‌اى از طرف کميسيون ارتباطات سنديکايى ايران در دفتر مرکزى فدراسيون سنديکاى جهانى (دبليو. اف. تى. يو.) در آتن پايتخت کشور يونان طبق برنامه قبلى، با جرج ماوريکوس دبير کل جديد اين فدراسيون ملاقات نمود و در مورد مسائل سنديکايى ايران، کشورهاى منطقه و جهان با يکديگر بحث و گفتگو کردند.

 

نامه مردم

شماره ۵٠۴، سه‌شنبه ٢ ارديبهشت ماه ١٣٧۶، صفحات ۸ و ٧

خاورميانه- نياز به عملکرد مستقل اتحاديه‌های کارگری

 

نياز به تغييرات دموکراتيک ريشه‌ای يکی از مشخصه‌های ويژه و مشترک اکثريت به اتفاق کشورهای خاورميانه و منطقه خليج فارس است. علی‌رغم تحولات وسيع و ريشه‌ای در ۵۰ سال گذشته در اکثر مناطق جهان، کشورهای اين منطقه حساس، ثروتمند و از نظر منابع طبيعی و به ويژه نفت و گاز غنی، به دليل عدم وجود ساختارهای‌های پايه‌ای يک جامعه دمکراتيک نتوانسته‌اند پيشرفت اجتماعی- اقتصادی چشمگيری داشته باشند.

در دهه‌های اخير بی بند و باری‌های حکومتی، فساد و قدرت‌های غير مسؤول جايگاهی را که بحث دمکراتيک و منافع مردم می‌باست اشغال می‌نمود، تسخير کرده‌اند. از هر زاويه ای که بخواهيم نگاه کنيم، چه از نظر پيشرفت اقتصادی، چه از نظر منافع طبقه کارگر و چه به لحاظ حمايت از صلح جهانی بی‌پايه نخواهد بود اگر بگوييم علاج بسياری از مشکلات کشورهای منطقه خاورميانه دمکراسی است. از نظر منافع طبقه کارگر وجود عملکرد مستقل و آزادانه اتحاديه‌های کارگری يکی از مشخصه‌های عيار واقعی اين دمکراسی است. بررسی شرايط فعاليت اتحاديه‌های کارگری در منطقه خاورميانه، ابعاد عظيم وظيفه‌ای را که در پيشاروی احزاب طبقه کارگر اين منطقه قرار دارد نشان می‌دهد. البته چنين بررسی‌ای خود به دليل عدم وجود دمکراسی با مشکلات عديده‌ای از جمله سطح توسعه اقتصادی و اجتماعی و نيز نوع رژيم‌ها و نيروهای سياسی عمل کننده در هر کشور، روبرو است. بهر جهت می‌توان چنين بررسی را ميزان نقض حقوق کارگری و سنديکايی که از نظر بين المللی به رسميت شناخته شده است و به ويژه در رابطه با حق سازماندهی مستقل، حق انعقاد قراردادهای دسته جمعی و حق اعتصاب قرار داد.

چندی قبل کنفدراسيون بين المللی اتحاديه‌های کارگری مستقل [«مستقل» برای کلمه  free به معنی «آزاد» بکار برده شده است. منظور نويسنده همان «کنفدراسيون جهانی اتحاديه‌های کارگری آزاد»، نماد امپریالیسم کارگری است- عدالت] در گزارش مربوط به خاورميانه خاطر نشان ساخت: «بخش عمده‌ای از خاورميانه برای اتحاديه‌های کارگری مناطق ممنوعه است. در برخی از کشورها دولت‌های جبار اتحاديه‌های کارگری را برای اشکال سنتی جامعه مناسب نمی‌دانند و در برخی ديگز از کشورها که اتحاديه‌ها وجود دارند، زير کنترل دولت هستند. هيچ نشانه‌ای دال بر تغيير در منطقه وجود ندارد». علی رغم اين حقيقت که جنبش کارگری نقش عمده‌ای در جنبش خلق‌های خاورميانه در مبارزه برای استقلال و دمکراسی ايفاء کرده است، نتوانسته از ثمرات مبارزه خود بهره مند شود. دليل اين وضعيت می‌تواند سه عامل عمده زيرين باشد:

● نيروهای سياسی‌ای که در اکثر اين کشورها جانشين استعمارگران شدند معمولاً نمايندگان عقب مانده‌ترين بخش‌های جامعه، روسای قبايل- فئودال‌ها و رهبران عقايد خرافی بودند.
● استعمارگران عملاً به حاکم شدن اين نيروها ياری و همراهی کردند. اين امر ادامه استعمار کشور را ممکن می‌نمود. نيروهای مزبور در سرکوب هر گونه جنبش دمکراتيک، گاه، از استعمار گران سابق بی رحم تر عمل می‌کردند.
نيروهای سياسی ترقی خواه و از جمله چپ اين کشورها با گرفتار شدن در رشته‌های جنگ سرد، از درس گيری از تجربيات گرانبهای جنبش سنديکايی کشورهای غربی روی برتافتند. و اين در حالی بود که اکثر اتحاديه‌های کارگری در کشورهای منطقه قبل و يا پس از استقلال با کمک همتاهای خود در کشورهای متروپل بوجود آمده بودند. در توضح ضعف عنصر دمکراسی در اينجا لازم به يادآوری است که نخستين رهبران کارگری که در کشورهای عربی اعدام شدند، جان خود را به دليل رهبری يک اعتصاب کارگری در مصر تحت حاکميت جمال عبدالناصر از دست دادند. اين عملکرد خشن شيوه معمول تقابل محافل حاکمه کشورهای منطقه با جنبش کارگری بومی بوده است. امروزه در اکثر کشورهای منطقه اتحاديه‌های کارگری يا اصلاً وجود ندارد و يا دنباله روی سياست‌های رژيم‌های حاکم هستند و يا اينکه بايد پيامد پيگيری يک سياست مستقل را، که همانا سرکوب خشن باشد، تحمل کنند.

در هيچ يک از کشورهای منطقه حق سازماندهی عملاً وجود ندارد. از تمامی سازمان‌ها، صرف نظر از ماهيت شان انتظار می‌رود که در اين و يا آن وزارتخانه به ثبت برسند. اتحاديه‌های کارگری معمولاً در وزارت کار و روابط اجتماعی ثبت می‌شوند. به ثبت رسيدن اتحاديه‌های کارگری منوط به قبول يک سری شرايط و قوانين است که به دولت حق مداخله در اتحاديه‌ها را می‌دهد. در کشورهايی نظير سودان و ايران، تشکل‌های شبه کارگری که تحت کنترل محافل اسلامی است اجازه فعاليت دارند. سنديکاليست‌هايی که عقايد ديگری دارند مجاز نيستند که هيچ مسوؤليتی را به عهده بگيرند و هر گونه فعاليت در جهت دفاع از حقوق کارگران با وحشيانه ترين سرکوب‌ها روبرو می‌شود.

در جمهوری اسلامی عملاً هيچگونه اتحاديه کارگری قانونی با مضمون دفاع از حقوق صنفی و شرايط کاری اعضاء وجود ندارد. شوراهای اسلامی کار که از سوی رژيم مورد حمايت هستند، به دليل ساختارشان نمی‌توانند به عنوان اتحاديه‌های کارگری شناخته شوند. به غير از کويت، تمامی کشورهای منطقه مانع تاسيس اتحاديه‌های کارگری می‌شوند. در بحرين، عمان و قطر ايجاد شوراهای مشترک کارگر و کارفرما و مديران کارگاه‌ها مجاز شمرده می‌شود. اين کميته‌های مشورتی گاهی به شکايات کارگران رسيدگی می‌کنند ولی در کل سازمان‌های بی بو و خاصيتی هستند، چرا که محافل حاکمه هر لحظه می‌توانند مداخله کرده و آن ازادی‌های محدودی را که «عطا» کرده اند، بازپس بگيرند. دولت‌ها با هرگونه کوشش برای سازماندهی در خارج از چارچوب چنين کميته‌هايی با خشونت برخورد می‌کنند.

حق انعقاد قراردادهای دسته جمعی، آنهم فقط در شکل و بر روی کاغذ، در برخی از کشورهای خاورميانه و جهان عرب به رسميت شناخته شده است ولی در عمل، در اکثر کشورهای منطقه حقوق و شرايط کاری کارگران توسط وزارت مربوطه تعيين می‌شود.

ممنوعيت اعتصاب
اعتصاب به طور کلی ممنوع است و در کشورهايی نظير عراق، سودان و جمهوری اسلامی ايران به عنوان جرمی شناخته می‌شود که مجازات آن مرگ است.

در اکثر کشورهای خاورميانه، قوانين کارگری در بردارنده مفادی هستند که نظارت و کنترل دولت بر انتخابات داخلی اتحاديه‌های کارگری و سازمان‌های صنفی کارگران را ممکن می‌سازد. چنين مفادی به دولت اجازه می‌دهد که هر عضو هيات رهبری اتحاديه کارگری را که کارگران را به اعتصاب بخواند و يا اينکه دست به فعاليت‌هايی بزند که از نظر دولت «منافع ملی» را به مخاطره می‌اندازد – از مقام خود بر کنار کند. تفسير «منافع ملی» آنقدر مبهم است که دولت می‌تواند در هر لحظه برای توجيه مداخله خود از آن استفاده کند. در اکثر کشورهای منطقه اجازه دولت برای فعاليت معمول و روزانه اتحاديه ضروری است. چنين وضعيتی لازم می‌سازد که جنبش سنديکايی بين‌المللی در همبستگی با کارگران کشورهای منطقه فعالانه عمل کند. سازمان جهانی کار بايد به طور جدی در جهت اعمال ميثاق‌های خود و نيز مصوبات کنفرانس‌های خود در راستای بسط احترام به حقوق سنديکايی عمل نمايد. سازمان‌های ملی و بين المللی سنديکايی نيز بايد با فراهم آوردن اطلاعات در مورد اوضاع مشخص به اقدامات سازمان جهانی کار ياری رسانند.

سازمان جهانی کار و ارگان‌های حاکمه آن نبايد رهبری‌های جعلی و غير دمکراتيک ساختارهای «کارگری» تحت کنترل دولت را به رسميت بشناسد. به رسميت شناختن چنين ساختارهايی از ايران، سودان، عراق، قطر، بحرين، امارات متحده عربی و عربستان به مسخره گرفتن ميثاق‌های با ارزش و ذی قيمت سازمان جهانی کار است. از سوی ديگر سازمان‌های حقوق بشر و سنديکايی چه در سطح کشورها و چه منطقه‌ای و چه بين المللی می‌بايد در افشاء و عريان کردن نقض حقوق بشر در کشورهای منطقه پر توان تر عمل کنند. بايد مکانيزم‌هايی را ايجاد کرد که مداخله چنين سازمان‌هايی را در جهت تضمين احترام به حقوق سنديکايی، آنگونه که در مدارک سازمان ملل و سازمان جهانی کار مطرح است، ممکن نمايد.

از آنجا که سنديکاهای کارگری بايد مستقل عمل کنند، آن‌ها بايد بتوانند در محکوم کردن نقض حقوق سنديکايی در کشورهای ديگر و به ويژه منطقه خليج فارس و خاورميانه پيشقدم باشند. وضعيت در کشورهای خاورميانه و جهان عرب از نظر احترام به حقوق سنديکايی، جنايتی عليه دموکراسی و همبستگی کارگری است. اين مشخص است که حرص و آز قراردادهای پر منفعت اسلحه و تجاری محافل حاکم انگليس، فرانسه، ايالات متحده، آلمان و ايتاليا اين کشورهای را از توجه به نقض حقوق بشر و حقوق سنديکايی در خاورميانه باز می‌دارد. ولی طبقه کارگر سرکوب شده اين کشورها هيچ توجيهی را برای عدم همبستگی فعال اتحاديه‌های کارگری مستقل[آزاد] کشورهای غربی با برادران و خواهران خود نمی‌پذيرد.

***

نامه مردم

شمارۀ ۸۶۶، ۲۲ فروردين ماه ۱۳۹۰

برگزاری شانردهمین کنگره فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری! 

 

شانزدهمین کنگره فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری (ف.ج.ا.ک.) در روزهای ۱۷ الی ۲۱ فروردین ماه در آتن پایتخت یونان با موفقیت برگزار شد. بیش از ۸۲۸ نماینده از ۱۰۴ کشور جهان در این کنگره حضور داشتند. هزاران کارگر مبارز و سندیکالیست یونانی در مراسم با شکوه افتتاحیه مقدم نمایندگان سندیکاهای جهان در آتن برای شرکت در کنگره شانزدهم »ف.ج.ا.ک« که در ۶۵ سالگی آن برگزار می شود، گرامی داشتند. «ف.ج.ا.ک» در طول حیات خود همواره مواضع طرفدار جنبش کارگران و مبارزه آنان بر ضد استثمار، امپرياليسم، استعمار، و نژادپرستی را نمایندگی کرده است. جورج ماوراکیس دبیرکل ”ف.ج.ا.ک“ در سخنرانی خود در مراسم افتتاحیه اظهار داشت ”ما از طریق مبارزات عظیم مان در سطوح کارگاه ها، محلی، منطقه ای، از طریق یک بحث و تبادل نظر علنی، مبارزه جویانه و دموکراتیک در سراسر اتحادیه های کارگری و کارگاه ها به اینجا، به کنگره جهانی اتحادیه های کارگری آمده ایم.“ رفیق ماوراکیس در ادامه سخنرانی خود وعده داد که این کنگره یک کنگره باز، با گرایش طبقاتی و دموکراتیک خواهد بود که معرف مبارزه همه کارگران از همه صنوف، زنان و مردان کارگر، همه آنانی که داوطلبانه به صفوف مبارزه طبقاتی برضد سرمایه داری و امپریالیسم پیوسته اند خواهد بود.

در رابطه با دعوت “خانه کارگر“ جمهوری اسلامی ایران به عضویت در ”ف.ج.ا.ک“ و شرکت این ساختار ضدگارگری در کنگره ۱۶، حزب توده ایران در هفته‌های قبل از کنگره با ارتباط با مقام‌های رهبری فدراسیون جهانی اتحادیه‌های کارگری، دلایل و مدارک افشاگرانه‌ای را در رابطه با عملکرد خانه کارگر و ”شورا های اسلامی کار“ و نقش مخرب آن‌ها در جنبش کارگری ایران ارائه داده بود. در این مدارک جهت‌گیری‌های ضدکارگری و ضد سندیکائی خانه کارگر تشریح شده و این حقیقت که خانه کارگر نه تنها هیچ فعالیت موثری در رابطه با بهبود شرایط کاری و دستمزد و امنیت کاری نداشته بلکه در موارد مشخصی در بیکار شدن و اخراج کارگران از واحد‌های تولیدی با کارفرمایان همکاری علنی داشته است، مورد توجه قرار گرفته است. در مدارک ارائه شده ماهیت غیرکارگری شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر بر پایه اسناد سازمانی و اساسنامه‌های آن افشاء گردیده و لطمه‌ای که از قبل حضور ”خانه کارگر“ به اعتبار ”ف.ج.ا.ک“ به مثابه یک ارگان جهانی مترقی خواهد خورد توضیح داده شده است. حزب توده ایران در مدارک ارائه شده به رهبران ”ف.ج.ا.ک“ گوشزد کرد که تمامی نهاد‌های سندیکائی و مستقل ایران و نیروهای مترقی و ضد امپریالیست ایران مخالف دادن هرگونه اعتباری به ساختاری ضدکارگری همچون ”خانه کارگر“ از طریق شرکت نمایندگان آن در کنگرعه و فعالیت ”ف.ج.ا.ک“ و یا هرگونه ارگان مترقی و کارگری بین‌المللی دیگری می‌باشند.

خانه کارگر نه فقط هیچگونه فعالیت موثری در رابطه با گسترش اتحادیه‌های کارگری نداشته بلکه در حقیقت و بطور عملی بر علیه تشکیل اتحادیه های کارگری عمل کرده و با ارگان‌های سرکوبگر رژِیم در واحدهای کاری همکاری داشته داشته است. در این رابطه به عمل کرد مشخص رهبران خانه کارگر در رابطه با حمله اوباش خانه کارگر به جلسه عمومی اتحادیه کارکنان شرکت واحد اتوبوس‌رانی شرکت واحد در تهران در خرداد ماه سال ۱۳۸۴ توجه داده شد.

طبق اطلاعات کسب شده عضویت و فعالیت ”خانه کارگر“ از طریق واسطه‌گری سازمان سندیکائی سوریه، وابسته به حزب حاکم این کشور، که رهبر آن در سال‌های اخیر سمت ریاست ”ف.ج.ا.ک“ را به دست داشته، و همچنین کمک‌های مالی دست و دلبازانه عوامل رژِیم در خانه کارگر در سال‌های اخیر به فدراسیون، ممکن شده است.

گزارش مصوبات اصلی کنگره ۱۶ ”ف.ج.ا.ک“ در شماره های آینده نامه مردم منتشر خواهد شد.

***

کارآنلاين

اطلاعيه کميسيون ارتباطات سنديکايى ايران
در رابطه با جلسه مشترک کميسيون با رهبرى فدراسيون سنديکاى جهانى

 

در روز چهارشنبه ٢۶ آوريل، هيئت سه نفره‌اى از طرف کميسيون ارتباطات سنديکايى ايران در دفتر مرکزى فدراسيون سنديکاى جهانى (دبليو. اف. تى. يو.) در آتن پايتخت کشور يونان طبق برنامه قبلى، با جرج ماوريکوس دبير کل جديد اين فدراسيون ملاقات نمود و در مورد مسائل سنديکايى ايران، کشورهاى منطقه و جهان با يکديگر بحث و گفتگو کردند. هيئت نمايندگى کميسيون ارتباطات سنديکايى دراين باره گزارش شفاهی مفصلى را در رابطه با وضعيت کارگران ايران و در مورد پايمال سازى حقوق سنديکايى و پيگرد فعالين سنديکايى بخصوص سنديکاى شرکت واحد و بازداشت رهبران آن توسط دولت که قبلاً به صورت کتبِی براى بخش روابط بين‌الملل فدراسيون تهيه و فرستاده شده بود، ارائه کردند.

سپس پرسشهايى در همين ارتباط توسط دبير کل فدراسيون از هيئت مطرح گرديد که توسط اعضاء کميسيون پاسخ داده شد. آنگاه هر دو طرف به تشريح نقطه نظرات خود پرداختند. در جريان اين گفتگوها دبير اول بر حمايت فدراسيون از حقوق سنديکايى کارگران و از مبارزه کارگران براى تشکيل سنديکاهاى مستقل در ايران تاکيد کرد. وى در قسمت ديگرى از صحبتهاى خود از پيوستن سنديکاهاى واقعى و مستقل به اين فدراسيون استقبال کرد و گفت، ما در اين کار بسيار جدى هستيم و از پيوستن سنديکاها به فدراسيون استقبال مى کنيم. در پاسخ به انتقادات کميسيون نسبت به برخى عمل‌کرد هيئت رئيسه فدراسيون در رابطه با ايران به‌خصوص رابطه فدراسيون با خانه کارگر، جرج ماوريکوس گفت ما يک رهبرى جديد هستيم که مى‌خواهيم در تمام موارد از اين پس شفاف و جدى رفتار کنيم.

او در رابطه با سوال ما که چرا دبير خانه کارگر را به کنگره دعوت کرديد، چنين پاسخ داد:
حضور محجوب (دبير خانه کارگر) به عنوان مهمان در کنگره پانزدهم ما در هاوانا به درخواست خودش صورت گرفت، ما سياست‌هاى خودمان را اعلام کرده‌ايم و هر کسى با آن‌ها موافق بود مى‌توانست به عنوان مهمان شرکت کند، اما اين به معنى تغيير سياست‌هاى ما درباره آن‌ها نبود. ما همه مسائل سنديکايى را با دقت دنبال مى‌کنيم، تقريباً هر هفته هيئت‌هايى از کشورهاى مختلف به اين‌جا مى‌آيند و با ما گفتگو مى‌کنند. هيئتى از عراق نيز چندى پيش در اينجا بود و با ما گفتگو کرد. ما حاضر هستيم به حرفهاى همه گوش کنيم و حرف‌هايمان را به ديگران بزنيم. آن‌ها از ما خواستند که از دولت جديد عراق حمايت کنيم، ولى ما پيش‌نهاد آن‌ها را نپذيرفتيم.

ما مى‌خواهيم طبق مصوبات کنگره‌مان رفتار کنيم ومصوبات آن را راهنماى عمل خويش قرار دهيم. ما مخالف تجاوز امپرياليسم آمريکا به عراق و اشغال اين کشور هستيم. وى قول داد که مسائل مهم مطرح شده توسط ما را در جلسه ماه اکتبر شوراى رهبرى فدراسيون مطرح کند. دبير اول فدراسيون آقاى جرج ماوريکوس تاکيد کرد که هرکدام از سنديکاها و تشکل‌هاى مستقل ايرانى اگر تقاضايى را تا قبل ازجلسه آتى شوراى رهبرى فدراسيون که در ماه اکتبراست، براى ما بفرستند با جديت و علاقه‌مندى دنبال خواهيم کرد. وى در ادامه صحبتهايش اظهار اميدوارى کرد که ارتباط کميسيون با فدراسيون فعالانه ادامه پيدا کند و کميسيون آنها را از تحولات کارگرى ايران مطلع کند.

کميسيون ارتباطات سنديکايى ايران
٢۹ آوريل ٢٠٠۶

http://www.kar-online.com/kargari/kargari-kom-fed-jalase-110258.htm

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/6ftkuzxp