عکس روی جلد: پس از انقلاب بهمن، جمهوری اسلامی گور ارانی را با سنگ‌فرش رنگی پوشاند. «آه! چرا این شبح چنین ترس‌آور است؟»

 

تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: دنیا، نشریه سیاسی و تئوریک کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران، شمارۀ پنجم، سال اول، دورۀ چهارم، دی ۱۳۵۸
احسان طبری

گزینش و تایپ: ع. سهند

 

درست پس از چهل سال (اندیشه‌هایی دربارۀ یک عکس)

 

درست پس از چهل سال
از دیدن عکس رنگ‎‌پریده‌اش تکان خوردم
ارانی است!
آری خود اوست!
مردی که چهل سال پیش
به «فرمان جهان‌مطاع شاهنشاه»
به گناه عشق به مردم، عشق به دانش
نابود شد.
و اینک پس از انقلاب پیروزمند مردم
و سرنگونی شاهنشاهی
هنوز حتا بن‌بست محقری، به نام او نیست.

ما مردمانی به عدالت باورمندیم
و با اطمینان بی‌تزلزل می‌دانیم
که ستم‌های تاریخ، به هر شکل که باشد، گذراست
ولی از کسانی هم بپرسید
که بار این ستم را سالیان دراز به دوش می‌کشیدند.
از بازماندگان بپرسید
که سراسر یلدای استبداد لرزیدند.
از خونین کفنان بپرسید
که به دنبال ارانی رفتند.

آری خود اوست، خود اوست
یک معلم،
انسانی از میان انسان‌ها
کسی که قهرمان بود
ولی لحظه‌ای به قهرمانی خود نمی‌اندیشید
کسی که در روزگاری انباشته از هراس
در دادگاه جنایی دولت شاهنشاهی
در محاصرۀ کارآگاهان «تأمینات»
در محاصرۀ قراولان تفنگ به دوش
در محاصرۀ داورانی با ردای سیاه
(و با روح سیاه)
در محاصرۀ تصاویر فتحعلی‌شاه و ده‌ها فرزندش
با ژرفای یک فیلسوف
با دلاوری یک پهلوان
با وظیفه‌شناسی یک سرباز
سخن گفت.
سخنانی که طنینش هنوز دیوارهای عصر ما را می‌لرزاند.

این، در زمستان ۱۳۱۸
درست چهل سال پیش بود
و او آن دفاع جاوید را بر زیان راند
و سپس مانند سقراط شوکران خود را نوشید
وهنوز هم گورش پامال و بی‌نشان است
و خبر این شهادت در راه مردم را
بگوش مردم نرسانده‌اند.

واپسین دیدار او را به خاطر دارم
گفت: شما عزیزان، از خود دفاع کنید
که وظیفه من دفاع جمعی است
و به پی‌آمد، بی‌اعتنا هستم.
و هنگامی که پس از سخنان خود نشست
رییس دادگاه آهسته در گوش همکارش گفت:
«این مردم دل شیر دارد!»

و ارانی بار سنگین دفاع را تا امروز می‌کشد
و همه کسانی که از حقیقت می‌ترسند
با ارانی دشمنند
و این شبح بزرگ که در گمنامی دفن شد
هنوز کسانی را به دشنام وامی‌دارد
«آه! چرا این شبح چنین ترس‌آور است؟»
ای همه کسانی که از آن می‌ترسید
به پرسش کوچکم پاسخ دید!

– ولی، ای ساده دل، آن‌ها دوبار می‌ترسند
هم از شبح او
هم از پرسش تو.

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/2p9b3z76