تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: دنیا، نشریه سیاسی و تئوریک کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران،شمارۀ پنجم، سال اول، دورۀ چهارم، دی ۱۳۵۸

ع. آگاهی

گزینش و تایپ: ع. سهند

او را بی سروصدا به خاک سپردند تا گمنامش کنند. اما «ارانی» نامی نبود که از دل‌ها زدوده شود. پس از سه سال توده‌های مردم حق‌شناس در ۱۴ بهمن ۱۳۲۱ آرامگاه ابدی فدایی شهید خویش را در دسته‌های گل غرق کردند. و این در زمانی بود که رضا خان، این جنایتکار مزدور امپریالیسم، به ترک ایران مجبور شده بود. هم‌رزمان ارانی که به همراه دیگر مبارزان راه آزادی، استقلال و ترقی از زندان آزاد شده و یا خارج از زندان به فعالیت خود ادامه داده بودند، حزب تودۀ ایران – حزب تراز نوین طبقه کارگر ایران را بنیاد نهادند و کار پر افتخار ارانی را پی گرفتند.

راه ارانی، راه حزب او، راه طبقه کارگر ایران، راه همه مبارزان پیشروی ضداستثمار وضداستعمار، راه تحول بنیادی جامعه کهنه و سازندگی جامعه نو، راه خلاق علم و عمل است. راه ارانی راهی است آینده‌نگر و آتیه‌ساز و نام او نامی است جاویدان.

دکتر تقی ارانی چهره‌ای تابان در تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی ایران

 

چهلمین سال شهادتش را در شرایط تدارک اولین سالگشت قیام پیروز مردم ایران علیه استبداد و استعمار برگزار می‌کنیم. و این تصادفی نیست. او در تدارک تاریخی این پیروزی پرشکوه مستقیماً و به نحوی فعال شرکت داشت. همه لحظات گرهی زندگی کوتاه و پر مغزش با دوره‌های برجسته جنبش رهایی‌بخش ضدامپریالیستی و دمکراتیک مردم ایران مصادف بود. فعالیت او و هم‌رزمان صدیقش مقام خاصی در تداوم این جنبش بطور کلی، جنبش کارگری و کمونیستی ایران بویژه داشته است.

تقی ارانی در تبریز در خانوادۀ کارمند جزء وزارت دارایی در سال ۱۲۸۱، یعنی زمانی چشم به جهان گشود که جامعه ایران در گذار تاریخی خود از مناسبات ارباب – رعیتی به روابط سرمایه‌داری، رو به انقلاب می‌رفت – انقلابی علیه خودکامگی فئودالی و استعمار روز-افزون امپریالیستی. ارانی کوچک بهمراه پدر که به تهران منتقل شده بود، در اینجا به مدرسه ابتدایی قدم گذاشت.

اولین سال تحصیلیش مصادف با اوج انقلاب مشروطیت ایران بود که در پی مداخلات مسلحانه و مستقیم دول امپریالیستی سرکوب، و نیم تمام ماند. ورود ارانی به سال اول متوسطه مصادف با شروع جنگ امپریالیستی (۱۲۹۷-۱۲۹۳) بود. در دوران جنگ اول جهانی میهن عزیزش میدان تاخت و تاز ارتش‌های «متحدین» و «متفقین» شده بود. اما توده‌های مردم علیه کابینه‌های دست‌نشانده و اربابان امپریالیست آن‌ها مبارزه می‌کردند.

پیروزی انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر، دوران نوین تاریخ بشر را گشود. در پی این پیروزی جهانشمول و تحت تأثیر اندیشه‌های آزادی‌بخش انقلابیش، جنبش‌‌ رهایی‌بخش ضدامپریالیستی (انقلاب گیلان، آذربایجان، خراسان در سال‌های ۱۳۰۰-۱۲۹۶) اوج گرفت. ارانی هیجده ساله در نمایش‌های اعتراض مردم تهران علیه قرارداد ننگین و اسارات بار ۱۲۹۸ که وثوق‌ الدوله با انگلستان امضاء کرده بود شرکت می‌کند. سال بعد او تحصیلات متوسطه خود را به پایان رسانده وارد دانشکده طب تهران می‌شود. اوایل تابستان همین سال (آخر خرداد – اول تیر ۱۲۹۹) در بحبوجه انقلاب گیلان حزب کمونیست ایران تأسیس خود را در اولین کنگره‌اش در انزلی اعلام می‌کند. مبارزۀ انقلابی طبقه کارگر بصورتی مستقل‌تر و آگاه‌تر گسترش می‌یابد. در همین سال برای اولین بار در ایران شورای اتحادیه‌های تهران و سپس اتحادیه‌های شهرستان‌ها تشکیل می‌شود که در عرض دو سال یعنی تا سال ۱۲۹۱ در حدود ۲۰ هزار کارگر را در صفوف خود متشکل کرده بودند. در این دوره مطبوعات حزب کمونیست و اتحادیه‌های کارگری نظیر «حقیقت»، «خلق»، «جرقه»، «اقتصاد ایران» و غیره حتا سه سال پس از سرکوب انقلابات گیلان، آذربایجان و خراسان بطور منظم منتشر می‌شدند، حقایق ایران و جهان را به اطلاع خوانندگان می‌رساندند و جهان‌بینی علمی طبقه کارگر را ترویج می‌کردند.

ارانی در سال ۱۳۰۱ برای ادامه تحصیل به آلمان می‌رود و در سال بعد وارد دانشکدۀ فلسفه دانشگاه برلین می‌شود. در این زمان جنبش انقلابی طبقه کارگر آلمان در حال اوج است. اعتصابات کارگری و تظاهرات توده‌ای خلق به رهبری سوسیال دمکراسی انقلابی گسترش می‌یابد و پیروزی‌هایی کسب می‌کند. ارانی به سبب وضع مادی نامساعد خانواده‌اش برای ادامه تحصیل مجبور به کار می‌شود. او به موازات تحصیل در دانشکده فلسفه در مطبعه مجله فارسی «کاوه» که در آن زمان به وسیله سوسیال دمکرات‌ها و دمکرات‌های مهاجر ایرانی در برلین اداره می‌شد، به شغل مصححی به کار وارد می‌شود. در عین‌حال، او در جمعیت ضددیکتاتوری که به وسیله همین ایرانیان تأسیس شده بود به فعالیت می‌پردازد. وظیفه اصلی این جمعیت مبارزه علیه دیکتاتوری رضاخان بود که در این زمان یعنی پس از کودتای ۲ اسفند ۱۲۹۹ به دست امپریالست‌های انگلیس تدارک می‌شد.

پس از شکست جنبش رهایی‌بخش ضدامپریالیستی سال‌های ۱۳۰۰-۱۲۹۶ مبارزه در داخل حزب کمونیست ایران، درون احزاب دمکرات و سوسیالیست و بین آن‌ها و سایر گروه‌ها و احزاب و جمعیت‌ها گسترش می‌یابد. ارانی جوان توانست سمت پیشرو و مترقی روند تاریخی را به درستی دریابد و در مبارزات داخلی جمعیت ضددیکتاتوری مؤثر واقع شود. در همه پیچ‌وخم‌ها و نشیب و فرازهای بعدی تاریخ او هیچ‌گاه از این سمت آتیه‌ساز منحرف نگردید. ارانی به دفاع از منافع و آمال زحمتکشان و مستضعفان کمر بست، به حزب تراز نوین طبقه کارگر ایران پیوست و به همراه خود بسیاری از دمکرات‌های رادیکال و انقلابی را به راه انترناسیونالیستی طبقه کارگر ایران آورد. برخلاف معارضینی که فعالیت ارانی را بطور کلی «یک‌طرفه»، «محدود به قلمرو تئوریک» و در نتیحه عقیم و نازا قلمداد می‌کنند[۱]، او از همان عنفوان جوانی به فعالیت عملی سیاسی و سازماندهی دست می‌زند. با گروه‌ها مترقی دانشجویان ایرانی مقیم دیگر کشورهای اروپا تماس می‌گیرد و به موازات تحصیل و سپس کار علمی و آموزشی، به فعالیت وسیع اجتماعی و سیاسی می‌پرازد.

رضا خان که ابتدا (بعد از کودتای ۱۲۹۹) برای جلب نیروهای مترقی اجتماعی، خود را طرفدار رژیم جمهوری قلمداد می‌کرد، پس از تهیه زمینه به کمک مستقیم امپریالیسم انگلیس، در سال ۱۳۰۴ خود را شاه اعلام کرد، حمله به سازمان‌های کمونیستی و کارگری ایران را گسترش داد و تعقیب و ترور شخصیت‌ها و گروه‌های مترقی و مبارزه را تشدید کرد. لیکن (دو سال بعد) کنگره دوم حزب که به کنگره ارومیه معروف است توانست فعالیت سازمانی و تبلیغاتی حزب را چه در داخل کشور و چه در مهاجرت تقویت کند. ابتدا مجله «ستاره سرخ» ارگان تئوریک کمیته مرکزی حزب و سپس روزنامه‌های «پیکار»، «نهصت» و «بیرق انقلاب» (سال ۱۳۱۰) منتشر شدند. ارانی تا زمان مراجعتش به ایران یکی از نویسندگان و گردانندگان دو روزنامه اخیر بود.

سال‌هایی که ارانی در دانشکده فلسفه دانشگاه برلین تحصیل می‌کرد نه فقط استعداد فوق‌العاده در فعالیت اجتماعی و سیاسی بلکه در عین‌حال هوش سرشار و قابلیت کم نظیر خود را در امور نظری و پژوهش‌های علمی به منصه ظهور رساند. او در عین‌حال در رشته‌های شیمی، فلسفه و خاورشناسی کار می‌کرد. هنگامی که رساله دکترای خود (خواص احیا کننده جوهر هیپوفسفریک) را در رشته شیمی (۱۳۰۶) با موفقیت دفاع کرد، چندین اثر علمی گرانبها نظیر کتاب فیزیک (صوت، نور، الکتریسیته) و کتاب «پسیکولوژی» (روانشناسی) او که بخش‌هایی از «سلسله اصول علوم دقیقه» را تشکیل می‌دادند، به چاپ رسید. در مقدمه‌ای که او به جلد اول کتاب فیزیک نوشت متدکر می‌شد که «سلسله اصول علوم دقیقه» مسائل عمده دانش‌های فیزیک، شیمی، بیولوژی، پسیکولوژی و اجتماعی را از نقطه‌نظر ماتریالیسم دیالکتیک مورد بررسی قرار می‌دهد. این پدیده‌ای نو در تاریخ کهنسال و پر مضمون علوم در ایران بود، نخستین بار بود که جهان‌بینی مارکسیسم – لنینیسم در ایران به مثابه یک متدولوژی پژوهش‌های علمی در رشته دانش‌های طبیعی و اجتماعی به کار می‌رفت. کتب عدیده و مقالات ارانی نظیر «عرفان و اصول مادی»، «بشر از نظر مادی» و غیره که چند سال بعد در دوره اول مجله «دنیا» به چاپ رسیدند نمونه‌های جالبی از این کاربرد متدولوژی علمی مارکسیسم – لنینیسم در رشته‌های مختلف علوم طبیعی و اجتماعی بود. این روند تاریخی به وسیله هم‌رزمان و شاگردانش بعدها گسترش یافت و نمونه‌های برجسته‌تری به بار آورد.

پس از نیل به درجه دکترا در دانش شیمی، ارانی که به زبان‌های عربی، فارسی، ترکی تسلط داشت و در رشته خاورشناسی پژوهش‌هایی کرده بود به کار استادی در این رشته در دانشکده خاورشناسی دانشگاه برلین پرداخت. او در جهت بیش‌تر آشنا کردن جهان با میراث تمدن و دستاورهای فرهنگ ایران کارهای پرارزشی انجام داد. دست‌نویس‌های آثار دانشمندانی چون حکیم عمر خیام، ناصر خسرو قبادیانی و دیگران را که تا آن زمان به چاپ نرسیده و در دسترس عامه قرار نگرفته بود برای طبع و نشر آماده کرد و بعدها به تدریج به چاپ رساند. از این ردیف به ویژه باید از «رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس للحکیم عمر بن ابراهیم الخیامی» نام برد که ارانی از روی دست‌نویس کتابخانه لَبپزیک برای چاپ آماده کرده و پس از مراجعت به ایران آن را به چاپ رساند. هم‌چنین کتاب «وجه دین» اثر ناصر خسرو قبادیانی را منتشر کرد. فعالیت ادبی و خاورشناسی او نظر دانشمندان شرق‌شناس اروپا را به خود جلب کرد.

ارانی یکی از برجسته‌ترین و بارورترین دانشمندان ایران بود. فعالیت علمی او به تألیف و طبع کتاب و مقاله محدود نمی‌شد. او عده کثیری شاگردان، پیروان و هم‌رزمانی داشت که اغلب توانستند با شایستگی پرچم افراشته‌اش را به پبش ببرند.

هنگامی که ارانی به ایران بازگشت مصادف با دورانی بود که رضا خان این آلت‌دست امپریالیسم انگلیس و سپس فاشیسم آلمان، با حملات مکرر و پی در پی به جنبش کارگری و کمونیستی ایران توانسته بود لطمات جدی به آن وارد سازد. عده زیادی کادرهای فعال حزب و اتحادیه‌های کارگری را به قتل رسانده، زندانی کرده، مطبوعات حزبی را بسته بود. به دنبال ترور و تعقیب فعالین جنبش کارگری و کمونیستی، دیگر رجال و گروه‌های دمکرات، میهن‌دوست و مترقی را نیز تحت فشار قرار داده، مجلس شورای ملی را به آلت بی ارادۀ خود مبدل کرده بود. در همین زمان (سال ۱۳۱۰) بود که او، به گفته ارانی در محکمه ۵۳ نفر، «قانون سیاه» ضدکمونیستی را از مجلس گذرانده، در راه تحکیم پایه‌های دیکتاتوری جبار و خونخوار خود به تدریج به فاشیسم آلمان که در حال گسترش بود متکی می‌گردید. برجستگی شخصیت ارانی در این بود که در شرایطی که در جهان (ایتالیا، آلمان، اسپانیا …) فاشیسم پروردۀ امپریالیسم و در ایران خودکامگی رضا خان قلدر مقلد فاشیسم، روز به روز بیش‌تر جان می‌گرفت، او توانست مرکز فعالیتی در کشور بر پا کند که در واقع حلقه واسطه پیوند تاریخی آن روند پیشروی اجتماعی شد که امروز پس از چهل سال از شهادتش حقانیت خود را با فداکاری بی‌نظیر توده‎های مردم به اثبات رساند.

ارانی انقلابی‌ای بود دانشمند و دانشمندی بود انقلابی، که جان شیرین را بر سر ترویچ اندیشه‌های علمی انقلاب اجتماعی گذاشت. او مروج دانا و با ایمان جهان‌بینی علمی طبقه کارگر، یعنی مارکسیسم – لنینسیم بود. به طوری که یکی از هم‌رزمان مطلعش می‌نویسد: «دکتر ارانی قبل از مراجعت به ایران طرح کار انقلابی خود را ریخته بود. او مصمم بود با شیوه کار مخفی در احیاء سازمان‌های حزب کمونیست ایران که در آن دوره به کلی از هم متلاشی شده بود، فعالیت نماید. او قبل از مراجعت، با مرکز حزب کمونیست ایران در مهاجرت تماس گرفته و قرار کار در ایران را گذاشته بود.»[۲]

پس از مراجعت به میهن، ارانی ابتدا به تدریس علوم فیزیک و شیمی در دبیرستان‌های تهران پرداخت و از نخسین روزهای تماس با دانش‌آموزان و دانشجوبان، این معلم جوان محبت قلبی و احترام عمیق آن‌ها را به خود جلب کرد. سپس او را به ریاست اداره تعلیمات منصوب کردند که تا روز توقیف در این سِمت باقی ماند. در عین‌حال، او امتیاز نشر مجله «دنیا» را گرفته، به یاری عده‌ای از هم‌رزمانش به انتشار آن پرداخت. در این مجله بود که آثار پر ارزش ارانی نظیر «ماتریالیسم دیالکتیک»، «عرفان و اصول مادی»، «بشر از نظر مادی»، «جبر و اختیار»، «زندگی و روح هم مادی است» و غیره به چاپ می‌رسید.

مجله «دنیا» اهمیت خاصی در جنبش کارگری و کمونیستی ایران داشت. تقریباً پس از ده سال که از تعطیل ارگان‌های مطبوعاتی حزب کمونیست و اتحادیه‌های کارگری در ایران می‌گذشت، این اولین بار بود که مجله‌ای علنی برای ترویج جهان‌بینی علمی انقلابی در تهران منتشر می‌شد. روی جلد این مجله نوشته شده بود که «مسائل علمی، ادبی، اجتماعی، سیاسی و غیره را از نقطه‌نظر ماتریالیسم دیالکتیک بررسی می‌کند». لیکن «دنیا» تنها یک ارگان مطبوعاتی ترویج اندیشه‌های مارکسیستی نبود، بلکه در عین‌حال شمع تابانی بود که در محیط اختناق آن زمان، توانست در مدت عمر کوتاهش (تا اواسط سال ۱۳۱۴ رویهم‌رفته ۱۲ شماره آن منتشر شد) به کانون تجمع و مرکز سازمانی نیروهای مترقی و انقلابی کشور مبدل شود.

حدود پنجاه سال پیش از انتشار «دنیا» نخستین آشنایی ایرانیان با اندیشه‌های سوسیالیسم معاصر آغاز شده بود.[۳] اگر دوره قبل از انقلاب مشروطیت و تکوین سوسیال دمکراسی انقلابی ایران را در واقع «دوره ماقبل تاریخ» ترویج افکار مارکسیستی- لنینیستی، دوره بین انقلاب مشروطیت تا اوج جنبش رهایی‌بخش ضدامپریالیستی پس از جنگ اول جهانی و تشکیل حزب کمونیست ایران را دوره نفوذ اندیشه‌های مارکسیستی- لنینیستی و دورۀ فعالیت حزب کمونیست ایران را دوره ترویح و انتشار این جهان‌بینی، در ایران بدانیم، دورۀ انتشار «دنیا» و فعالیت ارانی و هم‌رزمانش بخش نوینی از این دورۀ اخیر است.

با فعالیت او در ایران، جهان‌بینی مارکسیسم – لنینیسم در سطح «بالاتر نظری، با عمق بیش‌تر علمی و در گسترۀ وسیع‌تری از شکل‌های مختلف شعور اجتماعی ترویج می‌شود، اگر در مرحله نخست از دوره‌های نامبرده در بالا بیش‌تر دربارۀ سوسیالیسم و کمونیسم صحبت می‌شد، آن‌هم به نحوی بسیار ابتدایی، اگر در آن دوره هنوز افکار سوسیالیسم علمی از سوسیالیسم تخیلی، سوسیالیسم پرولتری از سوسیالیسم غیرپرولتری، هنوز تشخیص داده نمی‌شد، در دورۀ دوم می‌بینیم که با استناد به آثار مشهور مارکس، انگلس، لنین اندیشه‌های سوسیالیسم علمی بطور مشخص و در ارتباط با زندگی روزانه و فعالیت انقلابی توده‌ها ترویج می‌شود.[۴] اما از دورۀ سوم است که با تشکیل حزب کمونیست ایران جهان‌بینی مارکسیسم – لنینیسم در سه بخش عمده‌اش (فلسفه مارکسیستی- لنینیستی، اقتصاد سیاسی و سوسیالیسم علمی) به نحوی منظم‌تر اشاعه می‌یابد. یکی دیگر از مشخصات عمده فعالیت دورۀ اول «دنیا» این است که دایره ترویج مارکسیسم – لنینیسم به تدریج همه شکل‌های شعور اجتماعی را فرامی‌گیرد و این روند فزاینده تا به امروز در تکامل و گسترش است.

از سال ۱۳۱۳ که طبق تصمیم کمونیست‌های ایران در مهاجرت، مرکزی جهت تقویت و احیای فعالیت سازمانی در کشور تشکیل می‌شود، دکتر ارانی عضو هیأت سه نفری و مأمور کار میان روشنفکران و محصلین است. طبق تصمیم همین مرکز رهبری است که مجله «دنیا» (از شمارۀ ششم به بعد) ارگان رسمی حزب کمونیست ایران می‌شود و فعالیت منظم سازمانیش گسترش می‌یابد.

در نتیجه فعالیت خستگی ناپذیر دکتر ارانی و به رهبری او و یارانش در سال‌های ۱۳۱۴-۱۳۱۳ چندین اعتصاب در دانشکده‌های تهران روی داد که محیط اختناق و ترور رضا خانی را تکان داد.

تابستان سال ۱۳۱۴ وزارت فرهنگ به قصد ممانعت از انتشار مجله «دنیا» با بک بخشنامه کارمندان دولت را از حق انتشار مطبوعات محروم کرد. لیکن فعالیت ارانی و هم‌رزمانش قطع شدنی نبود. در عین‌حال و تحت تأثیر مبارزه آن‌ها نهضت علنی دانشجویی بطور کلی گسترش می‌یافت. پلیس رضاخان که بر تلاش خود علیه مبارزۀ دانشجویان افزوده بود، اوایل سال ۱۳۱۵ عده‌ای را دستگیر و زندانی کرد و بالاخره توانست (با استفاده از ضعف چند نفر) ارانی و عده زیادی از یارانش را توقیف کند. اما آن‌ها در زندان هم به مبارزه خود علیه استثمار و استعمار، علیه دیکتاتوری رضا خان و تسلط امپریالیسم و فاشیسم بر ایران ادامه دادند. شاعر انقلابی و دمکرات، رجل برجسته اجتماعی ایران، فرخی یزدی در وصف اعلام گرسنگی که به ابتکار این رزمندگان راه آزادی، استقلال و ترقی ایران و به همراهی دیگر زندانیان سیاسی سازمان داده شده بود نوشت:
صد مرد چو شیر عهد و پیمان کردند
اعلام گرسنگی به زندان گردند.

رضا خان که می‌خواست «گروه ۵۳ نفر» را نیز مانند خیلی از گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی دیگر بدون محاکمه در زندان نگهدارد، در مقابل اعتراض آن‌ها در زندان و فشار افکار عمومی در خارج از زندان، مجبور شد به‌اصطلاح «دادگاهی» تشکیل دهد. لیکن این بیدادگاه که در آبان‌ماه ۱۳۱۷ تشکیل شد در حقیقت به دادگاهی علیه رژیم ترور و اختناق پهلوی مبدل گردید. دکتر ارانی در دفاعیه شش ساعته با شهامت و صداقت خاص خود نه تنها داغ ننگ بر پیشانی رژیم خودکامه و مزدور صفت زد، بلکه به دفاع از اندیشه‌های سوسیالیسم برخاست، او با اشاره به قانون منع تبلیغات کمونیستی گفت:

«انصاف بدهید، آیا اشخاصی که قانون سیاه را وضع کرده‌اند صلاحیت این کار را داشته و یا راجع به افکاری که قدغن کرده‌اند کوچک‌ترین رساله‌ای هم مطالعه کرده‌اند. بطور یقین نه، والا مرتکب این جنایت نمی‌شدند. من بدون این که بخواهم از عقیده مخصوصی طرفداری کنم، می‌خواهم با کمال انصاف به نام آزادی عقاید نکات ذیل را تذکر دهم. چطور می‌توان عقایدی را قدغن کرد که ریشه علمی آن با آغاز جامعه شروع شده، در جمیع شعب زندگی فردی و اجتماعی از روی اصول و پایه‌های کاملاً علمی و منطقی اظهار نظر می‌نماید. هیچ عقیده اجتماعی و مذهبی در تاریخ بشر وجود ندارد که در مدت کوتاه حیات خود به اندازه سوسیالیسم و کمونیسم راجع به آن کتاب تألیف و به این کثرت انتشار یافته باشد و این نشریات از مشکل‌ترین موضوعات متافیزیک و منطق گرفته تا عملی‌ترین و تازه‌ترین مطالب زندگی را در معرض انتقاد و بررسی قرار می‌دهند. چطور می‌توان بدون مطالعه کوچک‌ترین ورق از این کتابخانه‌ها داشتن بک عقیده را با یک قانون ارتجاعی قدغن کرد؟ واقعاً شرم‌آور است که تمام پرونده‌های متهمین این دسته پر است از سؤالاتی که آیا شما فلان کتب را خوانده یا ترجمه کرده یا امانت‌داده یا فلان بحث علمی را کرده‌اید. اگر کشوری فقط از خرس و میمون و دد و دام هم مسکون بوده باشد این اعمال را بر فرض مسلم بودن، برای احدی جرم نمی‌شمارد… مخالفت با موازین اخلاقی و نوامیس مقدسه بشر به قدری صورت وقیح به خود گرفته است که عقیده‌ای که از آزادی و صلح و جلوگیری از فقر و فساد و فحشاء و خونریزی صحبت می‌کند با مجازات ده سال حبس تعقیب می‌شود و چقدر برای یک جامعه سنگین است که طرفداری رنجبران و حفظ حقوق آنان در آن اینقدر سخت مجازات می‌شود.»

دربارۀ مجله «دنیا» و نقش آن در جامعه آن روزی ایران، ارانی گفت:
«این مجله که بین مطبوعات ایران بدان مفتخریم، چنان که از روز اول اظهار شده علمی است و افکار فلسفی را چنان که پشت جلد آن هم چاپ شده از نظر مادی بحث می‌نماید…. شما مندرجات مجله «دنیا» را (که من و جامعه ایران در این دوره فقر مطبوعات به وجود آن مفتخریم) به دقت بخوانید، اگر برخلاف وجدان و انصاف خود در آن موضوعی دیدید و توانستید ثابت کنید که واقعاً در آن چیزی برخلاف منافع توده ایران مندرج است، مرا به مضاعف اشد مجازات سیاست کنید و اگر انصاف دادید که انتشار آن جز خدمت و تحصیل افتخار برای جامعه ایرانی چیز دیگری نبوده، تمام ادعا را باطل دانسته بیش از این مرتکب جنایت نشوید.»

اما دستگاه حاکمه مستکبرین مرتکب جنایت گردید، ارانی و یارانش را به مدت‌های مختلف تا ده سال به زندان محکوم کرد. رژیم رضا خان بدین هم اکتفا نکرد و به دست مختاری (رییس شهربانی) و احمدی (پزشک زندان) مرتکب یکی از بزرگ‌ترین جنایات خود شد. دکتر ارانی را به عمد به سلولی که جنازه بیمار تیفوسی را از آن خارج کرده بودند انداختند. سپس داروی مالاریا به مریض تیفوسی دادند، بطوری که جسد ضعیف و نحیف او را حتا مادرش نمی‌شناخت. او را بی سروصدا به خاک سپردند تا گمنامش کنند. اما «ارانی» نامی نبود که از دل‌ها زدوده شود. پس از سه سال توده‌های مردم حق‌شناس در ۱۴ بهمن ۱۳۲۱ آرامگاه ابدی فدایی شهید خویش را در دسته‌های گل غرق کردند. و این در زمانی بود که رضا خان، این جنایتکار مزدور امپریالیسم، به ترک ایران مجبور شده بود. هم‌رزمان ارانی که به همراه دیگر مبارزان راه آزادی، استقلال و ترقی از زندان آزاد شده و یا خارج از زندان به فعالیت خود ادامه داده بودند، حزب تودۀ ایران- حزب تراز نوین طبقه کارگر ایران را بنیاد نهادند و کار پر افتخار ارانی را پی گرفتند.

راه ارانی، راه حزب او، راه طبقه کارگر ایران، راه همه مبارزان پیشروی ضداستثمار وضداستعمار، راه تحول بنیادی جامعه کهنه و سازندگی جامعه نو، راه خلاق علم و عمل است. راه ارانی راهی است آینده‌نگر و آتیه‌ساز و نام او نامی است جاویدان.

———————————–

۱- اسناد تاریخی جنبش کارگری و کمونیستی ایران، جلد ۲، ص. ۲۱
۲- مجله «دنیا»، دورۀ دوم، سال چهارم، شمارۀ ۳، پائیز ۱۳۴۲، ص. ۴۲
۳- برای تفصیل بیش‌تر رجوع کنید به «دنیا»، دورۀ دوم، سال دهم، شمارۀ ۲
۴- برای تفصیل بیش‌تر رجوع کنید به «دنیا»، دورۀ دوم، سال سوم، شمارۀ ۲ و شمارۀ ۴

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/278999dn