رویدادهای اخیر در مسأله فلسطین- اسرائیل یک‌بار دیگر ثابت کرد که شبکه‌های اجتماعی یک فاضلاب واقعی است. اطلاعاتی که دانش نبود، اما توده‌ها در صحت آن شک نداشتند، به سرعت در برابر میلیون‌ها نفر منتشر شد. سال‌ها اشغال و حتی نخست‌وزیرهای گذشته ملقب به قصاب نتوانست از تبدیل شدن سریع خلق فلسطین از مظلوم به ظالم جلوگیری کند. از این نظر، ما در عصر خوفناکی زندگی می‌کنیم. سرعتی که با آن احساسات و انگیزه‌های توده‌ها تغییر می‌کند، هدایت، و به طور خلاصه دستکاری می‌شود، در سطحی است که اشک را در چشمان ادوارد برنیز جاری می‌کند. فرد تاریخ‌زدایی شده چیست؟ آیا این موجود بدون حافظه تاریخی را دیگر می‌توان انسان نامید؟ شاید بزرگ‌ترین معجزۀ سرمایه‌داری افراد «تاریخ‌زدایی‌شده و به زور متخصص شده»‌ای باشد که از برکت شبکه‌های ارتباطی که بوجود می‌آورد، ظهور می‌کنند.

 

تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

منبع: چپ (soL)، پایگاه خبری حزب کمونیست کرکیه
نویسنده: چاگداش گوکبل
۱۰ اکتبر ۲۰۲۳

نتانیاهو، هیتلر خاورمیانه

 

بنیامین نتانیاهو، این نام واقعی او نیست. نام واقعی نخست‌وزیر اسرائیل بونیامین نتانیاهو است و در واقع او یک ترک است. شما اگر درباره این اطلاعات پنهان و بیش‌تر از این کنجکاو هستید، می‌توانید کانال یوتیوب «حقایق پنهان» یا نشانی توییتر مرا دنبال کنید. بونیامین، این یک موضوع مهم است. دلیل مهم بودن این موضوع این است که این مزخرفاتی که من در ذهنم ساختم ممکن است به اطلاعاتی تبدیل شود که به سرعت در رسانه‌های اجتماعی منتشر می‌شوند. رویدادهای اخیر در مسأله فلسطین- اسرائیل یک‌بار دیگر ثابت کرد که شبکه‌های اجتماعی یک فاضلاب واقعی است. اطلاعاتی که دانش نبود، اما توده‌ها در صحت آن شک نداشتند، به سرعت در برابر میلیون‌ها نفر منتشر شد.

سال‌ها اشغال و حتی نخست‌وزیرهای گذشته ملقب به قصاب نتوانست از تبدیل شدن سریع خلق فلسطین از مظلوم به ظالم جلوگیری کند. از این نظر، ما در عصر خوفناکی زندگی می‌کنیم. سرعتی که با آن احساسات و انگیزه‌های توده‌ها تغییر می‌کند، هدایت، و به طور خلاصه دستکاری می‌شود، در سطحی است که اشک را در چشمان ادوارد برنیز جاری می‌کند. فرد تاریخ‌زدایی شده چیست؟ آیا این موجود بدون حافظه تاریخی را دیگر می‌توان انسان نامید؟ شاید بزرگ‌ترین معجزۀ سرمایه‌داری افراد «تاریخ‌زدایی‌شده و به زور متخصص شده»‌ای باشد که از برکت شبکه‌های ارتباطی که بوجود می‌آورد، ظهور می‌کنند. شبکه‌های ارتباطاتی موجودی را آفریده‌اند که از منظر امروز به تمام زندگی و تاریخ بشر نگاه می‌کند. شاید من با افزایش زمان به ۲۴ ساعت اغراق می‌کنم. اگر در نظر بگیریم که بر اثر محرک‌های نوری شیشه‌ای که در دست انسان است، فراخنای توجه انسان به کم‌تر از ۶۰ ثانیه کاهش یافته است، خوفناکی این تاریخ‌زدایی بیش‌تر می‌شود. البته، ما نباید در این‌جا دلسردی و یاس ایجاد کنیم. اگرچه سرعتی که توده‌ها با آن مسیر خود را به نفع «ستمگر» تغییر می‌دهند خوفناک به نظر می‌رسد، ما باید مبارزه کنیم. ما اگر در نظر بگیریم که در این تاریکی غلیظ افرادی هستند که علی‌رغم همه چیز شهامت گفتن حقیقت را دارند و برای آن سازماندهی می‌کنند، گفتن این‌که در این تاریکی غلیظ «نوری نیست» بی‌انصافی بزرگی است. بطور خلاصه، ما اگر خواهان دریدن تاریکی هستیم اول خودمان باید نور شویم…

۱۶ سپتامبر ۱۹۸۲ قتل‌عام صبرا و شتیلا، اقدام نسل‌کشانه اسرائیل علیع مردم بی‌گناه و غیرنظامی. بر اساس داده های موجود، حدود ۳۵۰۰ تن، از جمله کودک، توسط اسرائیل در اردوگاه های آوارگان فلسطینی صبرا و شتیلا در غرب بیروت به قتل رسیدند.

جزئیات قتل‌عام چنان زشت و دلخراش است که حتا نوشتن آن دشوار است. در حالی که ما مجبور شدیم این‌ها را بنویسیم، دیگران در ظالم و تروریست اعلام کردن خلق فلسطین تردبد بخود راه نمی‌دهند. به دلایلی، کسانی که مرتکب این جنایات علیه بشریت می‌شوند، نمی‌توانند تروریست باشند.

مفهوم تروریسم مفهومی بسیار حساس است و همواره از سوی حافظان نظام به عنوان سلاحی علیه مظلومان بکار برده می‌شود. درک این موضوع برای کسانی که تاریخ‌زدای، یا به تعبیر کافکایی ناانسانی شده‌اند، دشوار است. آریل شارون، نخست‌وزیر سابق اسرائیل، مسئول این قتل‌عام شناخته شد، و لقب شایسته «شارون قصاب» را دریافت کرد. کمیسیون تحقیق پارلمان اسرائیل شارون را «غیر مستقیم» مسئول قتل عام دانست. شاید به پاداش این غیرمستقیم بودن، شارون نخست‌وزیری شد. این‌ها صحنه‌های انسانی از اسرائیل سکولار است، اما براساس شریعت اداره می‌شود، جایی که زنان بیکینی‌پوش آزادانه در سواحل آن مهمانی می‌گیرند. اکنون، بیایید به قرنی که در آن زندگی می‌کنیم بازگردیم.

کیم جانسون، نماینده حزب کارگر در مجلس عوام انگلیس، در حین طرح یک سؤال از نخست‌وزیر، کل دولت اسرائیل را فاشیست نامید.[۱] این نماینده زن اشتباه زندگی خود را مرتکب شد و در انگلستان، معبد دمکراسی- شهامت استفاده از آزادی بیان خود را داشت. درست زمانی‌که، سر کایر رادنی استارمر، رهبر حزب، همه مقدمات را برای رسیدن به قدرت انجام داده بود، برای مقابله با غافلگیری ناخوشایندی که با آن مواجه شد یک کارزار فشار باورنکردنی را علیه معاون خود آغاز کرد. اتهام «یهودستیزی»، تاکتیک سر استارمر بود. او از برکت این لینچ‌کردن، جرمی کوربین و گروه نسبتا چپ او (البته از دیدگاه او، «باند» کوربین) را از حزب پاک‌سازی کرد.

کیم جانسون احتمالاً از اخراج شدن از حزب می‌ترسید زیرا نتوانست فشار را تحمل کند و مجبور شد عذرخواهی کند. نتانیاهو و دولت اسرائیل به عنوان فاشیست در اسناد مجلس عوام ثبت شده بودند. این نمی‌تواند یک ثبت ساده باشد. ما با دولتی روبه‌رو هستیم که توسط مخالفان اسرائیلی نیز فاشیست توصیف می‌شود. بنابراین، خود تشبیه «هیتلر» سنگین نیست. آن‌چه که جدی است جنایات دولت فاشیستی اسرائیل است که در جدول زیر مشاهده می‌کنید. سردبیر روزنامه هاآرتص، یکی از بزرگ‌ترین روزنامه‌های اسرائیل، بیش از این نمی‌توانست نسبت به این واقعیت‌ها بی‌تفاوت بماند و نوشت (نظر مشترک این روزنامه)، نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل مسئول جنگ است.[۲]

درگیری اسرائیل- فلسطین از ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۳ . جدول تعداد کشته‌ها را به طور واضح و مقایسه‌ای نشان می‌دهد. منبع: «دفتر سازمان ملل متحد برای هماهنگی امور بشردوستانه»، ۷ اکتبر ۲۰۲۳

حالا بیایید یک بار دیگر آن آونگ بی‌نظیر تاریخ را دنبال کنیم و سفری به عقب داشته باشیم. مایکل کالینز یک انقلابی، یک سرباز ایرلندی است، که بیش‌تر به عنوان یک چریک و استراتژیست با استعداد شناخته می‌شود. کالینز، مدیر اطلاعات «ارتش جمهوری‌خواه ایرلند» (IRA)، حمله‌ای را طراحی کرده بود که انگلیس را تکان می‌داد. طبق برنامه قرار بود افسران ارتش انگلیس یکی پس از دیگری دستگیر و اعدام شوند. این انقلابی با استعداد در ابتدا فهرستی از ۵۰ نفر تهیه کرده بود، اما پس از اصرار کاتال بروگا، وزیر دفاع ایرلند مبنی بر عدم وجود شواهد کافی مبنی بر ارتکاب جرم برخی از نام‌های موجود در فهرست، این فهرست به ۳۵ نفر کاهش یافت. بعداً، این تعداد، به این دلیل که مدارک کافی علیه برخی از افراد ذکر شده وجود نداشت، به بیست نفر کاهش یافت. انقلابیون موشکافی می‌کردند، اما این آن‌ها را از برچسب «تروریست» نجات نمی‌داد. اقدام پیام روشنی را برای کسانی می‌فرستاد که علیه مردم ایرلند مرتکب جنایت شده بودند.

در عملیات موفقیت‌آمیزی که صبح روز ۲۱ نوامبر انجام شد، ۱۱ مأمور انگلیسی، و علی‌رغم همه تلاش‌های حساس، دو غیرنظامی جان خود را از دست دادند. شما اگر در وسط جنگ هستید، و به خصوص اگر در حال جنگیدند با متجاوزین هستید، تقریبا غیرممکن است که غیرنظامیان آسیب نبینند.[۳]

واکنش انگلیس به این حمله یادآور شیوه‌های امروز اسرائیل است. نیروهای سلطنتی به ورزشگاه «کروک پارک» وارد شدند رسیدند و با شلیک مسلسل در وسط مسابقه فوتبال گالیک هجوم آوردند.

این نخستین بازار خونین ایرلندبود که در ۲۱ نوامبر ۱۹۲۰ اتفاق افتاد. در این حمله ۱۳ تماشاگر و یک بازیکن جان خود را از دست دادند. در نتیجه، مایکل کالینز و دوستانش، که یک مبارزه‌ عادلانه با اشغالگری را پیش می‌بردند، تقریباً بدون هیچ تلفاتی به دشمن تلفاتی وارد کردند، اما نتوانستند مه وحشت را بر سر آن‌ها پراکنده کنند. از سمت انگلستان، بروشنی یک جنایت تروریستی علیه مردم ایرلند انجام شد. حتا این تجربیاتی که تاریخ به ما نشان داده است نشان می‌دهند که چرا باید با احتیاط بسیار به مفهوم «تروریسم» نزدیک شویم.

اما، ارتش جمهوریخواه ایرلند در آن روزها چه سازمانی بود؟ مایکل کالینز یک انقلابی بورژوا بود که کاتولیک‌ها رانمایندگی می‌کرد. ارتش جمهوریخواه ایرلند سازمان‌هایی از سراسر طیف سیاسی ایرلند را دربر می‌گرفت، و پیش از توافق‌نامه انگلیس- ایرلند (۱۹۲۱) یک سازمان چتر برای همه مردم ایرلند بود. کمونیست‌ها، سوسیالیست‌ها، ناسیونالیست‌ها و رادیکال‌های بورژوا زیر یک سقف جمع شدند تا کشور را از اشغال نجات دهند.

بلشویک‌ها در آن زمان بزرگ‌ترین حامیان ارتش جمهوریخواه ایرلند بودند. عزیران! این کمونیست‌ها باهوش‌تر نمی‌شوند! در حالی‌که بلشویک‌ها به آن‌ها پیام حمایت می‌فرستادند (می‌دانیم که خود تروتسکی، به نمایندگی از انقلابیون روسیه، در ۱۹۱۶بمناسبت قیام عید پاک، یک نامه سرگشاده نوشت)، مشخص نیست آن‌ها چقدر نگران حضور کاتولیک‌های و گروه‌های فاقد ارتباط با سوسیالیسم در درون ارتش جمهوریخواه ایرلند بودند.

اگر به تاریخ خودمان نگاه کنیم، کمونیست‌ها ضمن حمایت از کمالیست‌ها در مبارزات آزادی‌بخش ترکیه، به نظر نمی‌رسید نگران کمونیست بودن یا نبودن آن‌ها باشند. میزان کمک‌های ارائه شده، وضع مردم فقیر آناتولی را بهتر کرد. کمونیست‌ها مسئولیت آزادی آناتولی را بر عهده گرفتند، و برخلاف تاریخ ایرلند، پیش از آن‌که فرصتی برای شکوفایی پیدا کنند، توسط رژیم بورژوایی سرکوب و منحل شدند. به عنوان یک تراژدی یا طنز تلخ تاریخ، به وضوح نشان داده شده است که این سرکوب‌ها جوانب انقلابی جمهوری‌ها [ایرلند و ترکیه] را بی‌دفاع کرد. امروز، جنبه روشنگری و مساوات‌طلبی هر دو جمهوری، که در تاریخ‌های مشابه ایجاد شده بودند، به کلی از بین رفته است و رژیم‌هایی که نمی‌توانیم آن‌ها را جمهوری بنامیم ساخته شده‌اند. علی‌رغم این تراژدی‌ها و کشتارهای ناشی از درگیری‌های آشکار طبقاتی، برخورد کمونیست‌ها نسبت به مهاجمان و رویکرد آن‌ها به جمهوری پیوسته و اصولی بوده است.

اکنون، با بازگشت آونگ تاریخ به امروز، ممکن است ما بطور خطرناکی به سرانجام توافق «جمعه خوب» برخورد کنیم. در ایرلند اشغالی (در این عبارت باید دقت کرد)، شین فین که سال‌ها همراه با تروریسم معرفی شده است، و پیوسته سعی شده است از سیاست قانونی بیرون رانده شود، به پیروزی‌های تاریخی در انتخابات دست یافت. به نظر می‌رسد شین فین در جنوب، در جمهوری ایرلند، به پیروزی مشابهی دست خواهد یافت. دوبلین و لندن برای این احتمال آماده می‌شوند. شاید به پایان انسداد ایرلند شمالی، که با کشتار انقلابیون در سال ۱۹۲۱ انجام شد، رسیده باشیم. اکنون مردم ایرلند می‌خواهند این جدایی چند صد ساله پایان یابد. فقط تجزیه و تفکیک یک کشور جزیره‌ای را تصور کنید. وقتی یک قطعه زمین را که از هر طرف توسط دریا احاطه شده است تقسیم می‌کنید، در واقع یک برگ برنده قوی برای تهدید آن در دست دارید. من حتا به اهمیت بندر بلفاست از نظر تجارت و پول نمی‌پردازم. امروز مردم ایرلند همدلی بسیاری با مردم فلسطین دارند. این همدلی بی دلیل نیست. ایرلند هنوز در اشغال انگلیس است.

ما یک پرسش بسیار جدی در برابر خود داریم: در چنین شرایطی، اگر درگیری‌ها دوباره شروع شود، و سیاست‌های مرکزی دوباره سعی کنند شین فین را ساکت کنند، ما در کدام سمت خواهیم بود؟ آیا ما در کنار مهاجم قرار خواهیم گرفت، یا در کنار مردم ایرلند خواهیم بود که قرن‌ها تحت اشغال زنده ماندند، و میلیون‌ها فرزند خود را برای غرورشان دفن کردند؟

پی‌نویس‌ها: