تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم

 

بندهای ۷ و ۱۶-۹ بیانیه مشترک «شی-شیوخ» بطور روشن و آشکار تکرار مواضع دیرینه آمریکا-اتحادیه اروپا-ناتو، و اصلاح‌طلبان ایرانی و ارتجاع عرب درباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.

اما لیبرال‌های چین‌ستیز و چپ‌های چین‌ستا عامدانه سعی در پنهان کردن این فاکت‌ها دارند، و تلاش می‌کنند بحث را بر آنچه که در شرایط کنونی بطور عینی و میدانی «موضوعی» نیست- یعنی حاکمیت ایران بر سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی- محدود نگه دارند.

در زیر پس از ذکر این بندها، دو تفسیر– یکی فضایی و دیگری زمینی ولی «ظریف»مآبانه- از بیانیه ریاض منتشر می‌شود.

۷- رهبران محکویت تروریسم، منبع آن هر چه باشد، و رد همه اشکال و مظاهر آن‌، و کار برای خشک کردن منابع مالی آن‎را ابراز کردند، و عزم خود را برای تقویت تلاش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی برای مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی، جلوگیری از تأمین مالی، تسلیح و استخدام گروه‌های تروریستی از همه افراد و نهادها و مقابله با تمامی فعالیت‌هایی که امنیت منطقه و ثبات آن‌را تهدید می‌کند ابراز نمودند.

۹- رهبران بر لزوم حمایت از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، جلوگیری از گسترش سلاح‌های کشتار جمعی در منطقه شورای همکاری خلیج [فارس]، و تضمین ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران؛ در راستای حفظ امنیت منطقه‌ای و بین المللی تاکید کردند. آن‌ها بر خواست از ایران برای همکاری کامل با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مجدداً تاکید کردند.

۱۰- دو طرف بر لزوم قرار داشتن روابط بین دولت‌های شورای همکاری خلیج [فارس] و ایران براساس پیروی از اصل حسن هم‌جواری و عدم مداخله در امور داخلی، احترام به استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی دولت‌ها، و حل اختلافات از راه‌های مسالمت‌آمیز، مطابق با منشور سازمان ملل متحد و حقوق بین‌الملل و عدم توسل به زور یا تهدید به استفاده از آن و حفظ امنیت و ثبات منطقه‌ای و بین‌المللی پافشاری نمودند.

۱۱- رهبران بر اهمیت گفت‌وگوی جامع با مشارکت کشورهای منطقه برای رسیدگی به پرونده هسته‌ای و فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده منطقه‌ای ایران، رسیدگی به حمایت از گروه‌های تروریستی و فرقه‌ای و سازمان‌های مسلح غیرقانونی، جلوگیری از تکثیر موشک‌های بالستیک و پهپادها، تضمین ایمنی ناوبری بین‌المللی و تاسیسات نفتی، و پایبندی به قطع‌نامه های سازمان ملل و مشروعیت بین‌المللی پافشاری نمودند.

۱۲- رهبران بر حمایت خود از همه تلاش‌های صلح‌آمیز، از جمله ابتکار و تلاش امارات متحده عربی برای دستیابی به یک راه‌حل مسالمت‌آمیز برای موضوع جزایر سه‌گانه، تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، از طریق مذاکرات دوجانبه بر اساس قوانین حقوق بین الملل، و حل این موضوع با رعایت مشروعیت بین‌المللی مجدداً تأکید نمودند.

۱۳- رهبران از جمهوری عراق خواستند به حاکمیت کشور کویت و تقدس اراضی آن احترام بگذارد و به قطع‌نامه‌های شورای امنیت به ویژه قطع‌نامه شماره ۸۳۳ و موافقت‌نامه‌های منعقده بین دو کشور و سپرده شده به سازمان ملل متحد پایبند باشد. رهبران هم‌چنین از جمهوری عراق خواستند که مرزبندی مرزهای دریایی با دولت کویت را تکمیل کند.

۱۴- رهبران بر نیاز به دستیابی به یک راه‌حل عادلانه برای مسأله فلسطین بر اساس راه‌حل دو دولت، مطابق با قطع‌نامه‌های مربوطه سازمان ملل متحد و «ابتکار صلح عربی» و ایجاد یک دولت مستقل فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷، با بیت‌المقدس شرقی به عنوان پایتخت آن، توقف شهرک‌سازی و همه اقدامات یک‌جانبه، و احترام به وضعیت تاریخی موجود در بیت‌القمذس و اماک مقدس آن تأکید نمودند.

۱۵- رهبران بر حمایت خود از «شورای رهبری ریاست جمهوری» در یمن به ریاست عالی‌جناب دکتر رشاد العلیمی تاکید کردند، و ابراز امیدواری نمودند که یک راه‌حل سیاسی مطابق با ابتکار شورای همکاری خلیج [فارس] و سازوکار اجرایی آن، نتایج «کنفرانس گفتگوی ملی یمن» و قطع‌نامه ۲۲۱۶ شورای امنیت حاصل شود. آن‌ها از همه طرف‌های یمنی خواستند که فوراً مذاکرات مستقیم را تحت نظارت سازمان ملل آغاز کنند، و به ادامه آتش‌بس پایبند باشند، و از نیازهای بشردوستانه، امدادی و توسعه‌ای مردم یمن حمایت کنند، و رهبران همه حملات تروریستی انجام شده توسط شبه نظامیان حوثی به اهداف غیرنظامی در پادشاهی عربستان سعودی، امارات متحده عربی، داخل کشور یمن و در آبراه‌ها و مسیرهای کشتیرانی بین‌المللی را محکوم کردند، و از همه کشورها خواستند در مقابله با این اقدامات همگاری نمایند و از تحریم تسلیحاتی تصریح شده در قطع‌نامه‌های ۲۲۱۶ و ۲۶۲۴ شورای امنیت پیروی نمایند.

۱۶- رهبران بر حمایت کامل خود از حاکمیت، امنیت، ثبات، توسعه و رفاه عراق، و تلاش‌های این کشور در مبارزه با تروریسم تاکید کردند. آن‌ها هم‌چنین بر ضرورت تشدید تلاش‌ها برای دستیابی به یک راه‌حل سیاسی برای بحران سوریه که حافظ وحدت و حاکمیت سوریه بر اساس قطع‌نامه ۲۲۵۴ شورای امنیت باشد، و ایستادگی آن‌ها در کنار مردم لبنان و حمایت مستمر آن‌ها از حاکمیت، امنیت و ثبات لبنان، و برای حراست نیروهای مسلح لبنان از مرزهای آن و مقاومت در برابر تهدات گروه‌های افراطی و تروریستی تأکید کردند. آن‌ها هم‌چنین حمایت خود را از تلاش‌ها برای حل بحران لیبی مطابق با قطع‌نامه‌های شورای امنیت، تشویق همه طرف‌های لیبی به برگزاری انتخابات، متحد کردن نهادهای دولتی، تحت نظارت سازمان ملل و خروج همه جنگجویان و مزدوران خارجی، تأیید کردند.

***

وبلاگ ابراهیم شیری

۲۱ آذر ۱۴۰۱

در بارۀ بیانیه مشترک چین و عربستان سعودی
«عملکرد تنها معیار حقیقت است»

 

در هر جنگی، اعم از جنگ نظامی، سیاسی، اقتصادی، نظری، تبلیغاتی و غیره، همواره طرفین سعی می‌کنند از روش معمول تابع و متغیر نهایت بهره را ببرند. و طبیعتاً طرفی به متغیر تبدیل می‌گردد، که از امکانات و توانایی‌هایی بیشتری برخوردار است.

اینگونه بوده است که طی قرون متمادی، رسانه‌ها و یا مقامات دولتی جریان اصلی بدلیل در اختیار داشتن بالاترین امکانات همیشه نقش متغیر ایفا کرده‌اند. در نظام سرمایه‌داری، نظام متکی بر مالکیت خصوصی و استثمار اکثریت بواسطۀ یک مشت اقلیت کاملاً ناچیز نیز چنین بوده و تا زمانی که به موجودیت خود ادامه دهد، همین وضع ادامه خواهد داشت.

لازم به دکر است که روش فوق‌الاشاره هم در مقیاس جهانی و هم در مقیاس ملی عمل می‌‌کند و عمدتا موجب تقسیم افکار و اذهان عمومی به دو بخش کاملاً مجزا و اساساً متضاد می‌شود.

در مقیاس جهانی بعنوان مثال، زمانی که رسانه‌ها و مقامات ارتجاع جهانی سرهنگ معمر قذافی را «دیوانه» تعریف کردند، با وجود آنکه میلیون‌ها، حتی، شاید صد میلیون نفر ثابت کردند که آنچه انگشت کوچک پای قذافی می‌فهمد، سر تمام سران آنگلوساکسون‌ها در واشینگتن و لندن نمی‌فهمد، دیدیم که دیگر تأثیر چندان مؤثری نداشت. در بُعد ملی نیز به همین ترتیب. مثلاً، زمانی که کشور‌های اطراف دریای خزر وضعیت حقوقی آن را تعیین ‌کردند، رسانه‌هایی مانند وبگاه انتخاب، تحت مسئولیت جناب محمد مهدی فقیهی و و روزنامۀ کیهان تحت مدیریت «برادر» حسین شریعتمداری هیاهوی گوش‌خراش براه انداختند که ای وای نگذارید که نصف دریای خزر مال ایران بود و جمهوری اسلامی به روسیه بخشید…

ما شاهد نمونه‌های بیش از حد زیاد چنین حقه‌بازها چه در مقیاس جهان و چه در ایران بوده‌ایم. از نمونه‌های دیگر این رویکرد در مقیاس ملی، می‌توان به امضای تفاهنامۀ همکاری ایران و چین اشاره کرد که هنوز نه تنها به پیمان‌نامه تبدیل نشده، حتی جوهر آن خشک نشده بود، همین رسانه‌های مشکوک و پیروان آن‌ها، دم از فروختن ایران به چین، تبدیل کردن ایران به مستعمرۀ چین، تمام شدن ماهی در خلیج فارس بواسطه کشتی ماهیگیری چین می‌زدند و…

در رابطه با این موضوع، فعلاً به بررسی نمونه‌های جهانی فوق‌العاده زیای آن نمی‌پردازیم و فقط به نمونه آخرین شاهکار مشعشع رسانه‌های نامبردۀ فوق و همتایان آن‌ها مختصر اشاره می‌کنیم.

دیدار اخیر شی چین‌پینگ رئیس جمهور جمهوری توده‌ای چین از عربستان سعودی و بیانیۀ مشترک دو کشور، که هیچ نکته‌ای خلاف منافع ملی کشور ما در آن نیامده است، از آنجایی که باعث تحریک احساسات غربگرایانۀ همین رسانه‌ها، بویژه وبگاه انتخاب و گردانندگان آن‌‌ گردید، بطوریکه اهمین جهانی این سفر را نادیده گرفته، با توسل به همان روش تابع و متغیر، بلافاصله بعنوان متغیر چنان جنجال و الم-شنگه براه انداخت که حتی وزارت خارجۀ ناتوان از پیشبرد سیاست خارجی فعال ایران مرعوب گردید و سفیر چین را برای ادای توضیحات در مورد بیانیۀ چین و عربستان سعودی فراخواند.

البته، اگر بخواهیم حقه‌بازی‌ها، جعلکاری‌ها و دروغ‌پراکنی‌ها، سندسازی‌ها و شایع‌پراکنی‌های وبگاه انتخاب را فقط فهرست کنیم، سر به صدها مورد می‌زند. زیرا، گرانندگان آن در هر دم و بازدم، حداقل یک دروغ می‌بافند و به یک جعل دست می‌زنند. انتشار ویدیوهای متعدد از ولادیمیر پوتین با دوبلاژ یا زیرنویس بکلی جعلی، نسبت دادن ویدئوی زیر گرفتن یک خودرو شخصی توسط یک تانک در یکی از خیابان‌های کی‌یف به ارتش روسیه در همان روزهای آغازین شروع عملیات ویژۀ نیروهای روسیه در اوکراین، فقط مواردی از تراوشات ذهن معیوب گردانندگان «انتخاب» می‌باشد.

در همه حال، اگر بخواهیم به تبلیغات و شائبه‌سازی‌های جنابان محمد مهدی فقیهی و حسین شریعتمداری از منظر عملکرد تنها معیار حقیقت است، بنگریم، هیچ نتیجه‌ای جز این حاصل نمی‌شود که اگر آن‌ها به دل زمین بروند یا به اوج آسمان بپرند و یا از اوراق قرآن پیرهن به تن کنند، در منصفانه‌ترین حالت، نمایندگان سیاسی- عقیدتی، فکری- نظری و تبلیغاتی غرب جمعی و صهیونیسم بین‌الملل هستند، که در ایران بر علیه منافع ملی کشور فعالیت می‌کنند.

با این حال، حاکمیت جمهوری اسلامی به تعبیر شیخ اجل سعدی، متأسفانه، سنگ‌ها را بسته، سگ‌ها را رها کرده است.

در ادامه توضیحات مختصر فوق، ترجمه بیانیه مشترک عربستان سعودی و چین را به نقل از خبرگزاری شینهوا، به جستجوگران حقیقت، به علاقمندان واقعیت، به مخالفان جاعلان و دروغبافان، به متنفران از حقه‌بازان حرفه‌ای و آلوده‌کنندگان فضای جامعه تقدیم می‌دارم تا «سیه روی شود هر که در او غش باشد».

بیانیه مشترک چین و عربستان سعودی
۱۰ دسامبر ۲۰۲۲- شینهوا

 

ریاض، جمعه، ۹ دسامبر- بر اساس بیانیه مشترک منتشر شده، چین و عربستان سعودی توافق کردند که روابط چین و عربستان سعودی را در اولویت روابط خارجی خود قرار دهند و الگویی از همبستگی و همکاری برای منافع متقابل میان کشورهای در حال توسعه ایجاد کنند.

شی جین‌پینگ رئیس جمهور چین به دعوت سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، پادشاه عربستان سعودی از چهارشنبه تا جمعه از این کشور دیدار کرد.

دو طرف بار دیگر تأکید کردند که به حمایت قاطعانه از منافع اساسی یکدیگر، حمایت از یکدیگر در حفاظت از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و دفاع مشترک از اصل عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها و سایر هنجارهای اساسی حاکم بر حقوق بین‌الملل ادامه خواهند داد. طرف سعودی بر پای‌بندی خود به اصل چین واحد تأکید کرد.

دو طرف با تأکید بر اینکه تقویت همکاری‌های انرژی نشان‌دهندۀ اهمیت مشارکت راهبردی چین و عربستان سعودی است، بر اهمیت ثبات بازار جهانی نفت تأکید کردند. چین از نقش عربستان سعودی در حفظ تعادل و ثبات بازار جهانی نفت استقبال می‌کند.

دو طرف توافق کردند که توسعۀ انرژی بادی و سایر منابع انرژی تجدیدپذیر و پروژه‌های مرتبط را ارتقاء دهند.

آن‌ها بر لزوم تعمیق همکاری در چارچوب طرح «یک کمربند و یک جاده» تأکید کردند و افزودند که مؤسسات سعودی از پیوستن به مشارکت در انرژی و سرمایه‌گذاری در «یک کمربند و یک جاده» استقبال می‌کنند.

از نظر تغییرات آب و هوایی، چین از طرح سبز خاورمیانه و ابتکار سبز سعودی که توسط عربستان سعودی راه‌اندازی شده است، استقبال می‌کند. دو طرف توافق کردند که از کشورهای توسعه‌یافته بخواهند تا با پای‌بندی به مسئولیت‌های تاریخی خود، تعهدات خود را بطور جدی انجام دهند، انتشار گازهای گلخانه‌ای را پیشاپیش کاهش دهند و به طور مؤثر به کشورهای در حال توسعه کمک کنند تا توانایی خود را برای مقابله با چالش‌های آب و هوایی از طریق تأمین مالی، فناوری و ظرفیت‌سازی افزایش دهند.

دو طرف با ابراز خرسندی از امضای طرح اجرایی هم‌افزایی بین طرح یک کمربند و یک جاده و چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی، بر تسریع هم‌افزایی پروژه‌های دو کشور توافق کردند.

هر دو طرف تأکید کردند که با تمامی مظاهر تروریسم و افراط‌گرایی مخالفند و آن را محکوم می‌کنند، مخالف انتساب تروریسم به هر فرهنگ، گروه قومی یا مذهبی خاص و «استانداردهای دوگانه» در مبارزه با تروریسم هستند.

در بیانیه مشترک آمده است که عربستان سعودی از پیشنهاد شی مبنی بر ابتکار توسعه جهانی حمایت می‌کند و مشتاقانه منتظر مشارکت در همکاری ابتکار توسعه جهانی و کمک به تسریع اجرای دستور کار ۲۰۳۰ سازمان ملل برای توسعۀ پایدار است و عربستان سعودی از ابتکار امنیت جهانی پیشنهاد شده توسط شی قدردانی می‌کند.

دو طرف مهم‌ترین چالش‌های پیش روی اقتصاد جهانی را مورد بحث و بررسی قرار دادند، بر اهمیت ارتقای مشترک توسعۀ جهانی که برای همه همه‌جانبه و سودمند است، حفظ ثبات بازار جهانی انرژی و همچنین عرضه پایدار و بدون وقفۀ غلات، از جمله گندم به همۀ کشورها، و حفظ عرضه کافی و ثبات قیمت‌ها تاکید کردند.

در مورد وضعیت اوکراین، دو طرف تأکید کردند که اختلافات باید به شیوۀ مسالمت‌آمیز حل و فصل شود و تمام تلاش‌های ممکن برای جلوگیری از تشدید تنش به منظور کمک به احیای امنیت و ثبات و به حداقل رساندن اثرات منفی گسترش بحران به عمل آید.

***

فرهیختگان

۲۲ آذر ۱۴۰۱

اشتباه طرف چینی باید اصلاح شود اما اصل نگاه به شرق هم نباید از سوی نخبگان زیر سوال برود

 

به‌بهانه بیانیه مشترک دولت‌ چین و کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج‌فارس در سفر اخیر شی‌جین‌پینگ رئیس‌جمهور چین به ریاض و برخی بخش‌های مداخله‌جویانه آن درخصوص حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه و آثار این بیانیه مشترک، با علیرضا کوهکن، کارشناس مسائل بین‌الملل گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه، متن آن را می‌خوانید.

چه مواردی باعث شد این مفاد مداخله‌جویانه در بیانیه گنجانده شود؟ آیا می‌‌توان آن را ناشی از تغییر رویکرد چین نسبت به ایران تلقی کرد یا خیر؟
به نظرم ابتدا لازم است درباره اتفاقی که افتاده، دو مسأله را از هم جدا کنیم. این‌طور که من در فضای نخبگانی داخل کشور مشاهده کردم، ۲ مورد با هم خلط شده است.

اولا نکته‌ای در بیانیه مشترک چین و شورای همکاری خلیج‌فارس بود که نه‌تنها موضع جامعه نخبگانی که موضع هر فرد ایرانی نسبت به آن مشخص است و آن نیز اظهارنظری بود که راجع‌به جزایر و تمامیت ارضی ما مطرح شده بود. کاملا واضح است که ما چه نظری نسبت به این امر داریم و اصلا برایمان قابل‌قبول نیست. چه از طرف چین و چه از طرف هیچ کشور دیگری. به نظر من سیاست جمهوری اسلامی طی این مدت این را نشان داده است که اصلا به هیچ‌کس اجازه ورود به این مسائل داده نمی‌شود اما این اتفاق فرصتی در اختیار یک عده قرار داده است، آنهایی که به‌خصوص مواضع‌شان همیشه مخالف سیاست متوازن در سیاست خارجی و نگاه به شرق بوده است جهت‌گیری‌های خیلی تندی اتخاذ کرده و فضا را ضدچینی کرده‌اند. به نظرم این هم درست نیست. ما نباید درگیر افرادی شویم که همیشه از یک طرف بام می‌افتند. خیلی از افرادی که مواضع تند می‌گیرند همان‌هایی هستند که زمانی که این اتفاق درمورد برخی کشور‌های اروپایی در دولت غرب رخ داد هیچ واکنشی نشان ندادند. این موضوع در شرایطی که روابط دو کشور رو به گسترش است این سوال را به وجود آورده است که چرا اینقدر تلاش می‌شود به آن پرداخته شود.

بیانیه شورای خلیج‌فارس اشتباه است و ما هم دیدیم که جمهوری اسلامی در عالی‌ترین سطح به آن واکنش نشان داد. سفیر آنها احضار شد و وزیرخارجه نیز واکنش نشان داد. اینها اقداماتی است که باید رخ دهد اما اینکه چنین واکنشی در سطح اجتماع شکل می‌گیرد درحالی‌که نسبت به بعضی‌های دیگر اتفاق نمی‌افتد خیلی محل سوال است.

اینکه چینی‌ها در این موضوع اشتباه کردند هیچ شکی نیست. اشتباه آنها را دستگاه سیاست خارجی ما پیگیری کرده و آنها نیز باید اصلاح کنند. این قطعا اتفاق خواهد افتاد. ما نسبت به تمامیت ارضی‌مان هیچ تعارفی نداریم ولی اینکه عده‌ای خیلی تلاش می‌کنند آن را پررنگ کنند و از فضا استفاده و بهره‌گیری کنند برای مواجه ساختن سیاست خارجی متوازن با چالش، اقدام جالبی نیست. عده‌ای از این افراد سابقه و مواضع‌شان موجود و قابل ارزیابی است. باید به این توجه کرد که هر موضوعی در قالب خودش باید پیگیری شود.

اساساً اصل این بیانیه را تا چه میزان واجد اهمیت می‌‌دانید؟
به ‌نظر می‌رسد درحال حاضر برخی دارند از فضای به‌وجود آمده استفاده می‌کنند تا درنتیجه آن، اصل روابط ایران با چین را مورد هدف قرار دهند. چینی‌ها اقدام درستی انجام ندادند و دولت هم دارد در عالی‌ترین سطح آن را پیگیری می‌کند تا این مسأله اصلاح شود.

اما اینکه افکار عمومی را با مواضع تند و ضدچینی تهییج کنند به نظرم در آن عقلانیت سیاسی دیده نمی‌شود. آدم نباید از یک طرف بام بیفتد. بالاخره اشتباهی در موضع‌گیری بوده و باید اصلاح شود. ما هم کاری که باید را انجام داده‌ایم و باز هم پیگیری‌هایی درحال انجام است. بالاخره این مهم است که موضوع روابط متوازن باشد و این اشتباه نباید سیاست نگاه به شرق را زیر سوال ببرد.

محتوای بیانیه غالبا با اصول سیاست خارجی چین همسویی داشته و ما هم با آن مساله‌ای نداریم. اینکه مسائل صلح‌آمیز حل شود قبلا هم گفته شده اما اگر کلمات جزایر سه‌گانه و ایران در دو بند مختلف اضافه نمی‌شد اصلا مساله خاصی رخ نمی‌داد؛ چراکه بقیه محتوا جهت‌گیری همیشگی طرف چینی بوده و به‌قدری کلی است که اقدام خاصی هم از آن بیرون نمی‌آید ولی اینکه الان تا این حد ضریب می‌خورد معنای خاصی دارد چون شرایط حال حاضر دنیا خیلی مهم است.

نزدیکی عربستان به چین، باعث افزایش شکاف بین ریاض و واشنگتن نخواهد شد؟
درخصوص این موضوع بین اندیشمندان روابط بین‌الملل یک اختلاف است که آیا این جهت‌گیری عربستان محدود است یا راهبردی؟ برخی نگاه‌شان این است که عربستان هم این نکته را درک کرده که مناسبات روابط بین‌الملل درحال چرخش از غرب به شرق است. در چنین شرایطی همه کشورها سعی می‌کنند روابط‌شان با شرق را بهبود بخشیده یا اصلاح کنند. تلاش‌های عربستان هم در همین راستا است. اما بین دو نظر که چین قصد دارد از کارت عربستان مقابل آمریکا استفاده کند یا مناسباتش را تغییر دهد، میان اندیشمندان اختلاف است. البته برخی‌ معتقدند که جهت‌گیری عربستان همچنان به‌ سمت آمریکاست و تلاش می‌کند همزمان از ظرفیت چین هم استفاده کند. و با این توجیه که با چین هم می‌توانم کار کنم، از آمریکا امتیاز بگیرد.

رسانه‌های غربی می‌گویند عربستان و رژیم‌صهیونیستی به دنبال تک‌دوره‌ای شدن ریاست‌جمهوری بایدن در آمریکا هستند. تا چه اندازه تعامل با چین در این راستا قابل ارزیابی است؟
حداقل در موضوع همکاری با چین شاید این مطرح نباشد، اما در سیاست داخلی آمریکا شاید بتوان روی آن فکر کرد. عربستان که نه، ولی ترجیح بن‌سلمان و تیمش از یک‌طرف و نتانیاهو و تیمش از طرفی دیگر، هر فردی غیر از بایدن است. اما باید توجه داشت مناسبات سیاسی شخصی نیست. باید توجه داشت عربستان در انتخابات سال ۲۰۱۶ از کلینتون حمایت کرد و دلیل موضع‌گیری سخت ترامپ درمقابلش آن بود که اینها به کمپین کلینتون پول داده بودند و از آن حمایت کرده بودند. اصلا ترامپ در آن سخنرانی مشهورش که عربستان را گاو شیرده عنوان کرد همین را گفت. گفت شما از او حمایت کردید، من رئیس بشوم چنین و چنان می‌کنم. بعد که ترامپ رئیس‌جمهور شد، سعودی‌ها گفتند ما که قرار است باج دهیم، حالا به یکی هزار تا و به دیگری دو هزارتا می‌دهیم. الان هم بعضی از شعارهای بایدن را اینها نمی‌پسندند اما دیدیم که در سفر بایدن به عربستان او همه این شعارها را کنار گذاشت. بنابراین ملاحظه‌ای نداشت. نتانیاهو هم همین‌طور. باید توجه کرد که جنبه شخصی در روابط سیاسی، به معنای به‌هم خوردن روابط نیست.

گسترش حضور و نفوذ چین در غرب آسیا ممکن است آمریکا را عصبانی کند؟ آیا این موجب افزایش تنش میان این‌دو طرف می‌شود؟ پیامدهای این نفوذ برای چین چه خواهد بود؟
سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا گفت که ما گسترش حضور چین در منطقه را با دقت پیگیری و رصد می‌کنیم و برایمان مهم است. قطعا آمریکا نسبت به این روابط حساس است و اگر کشورهایی که در منطقه متحد آمریکا محسوب می‌شوند بخواهند پایشان را فراتر از آنچه آمریکا برایشان تعریف کرده، بگذارند بدون شک واشنگتن با آنها برخورد خواهد کرد. آمریکا تلاش می‌کند حضور چین در منطقه را محدود کند و روابط آن با کشورهای منطقه راهبردی نشود. این که متحدان آمریکا از این دستور کار پیروی می‌کنند یا خیر، محل بحث است اما بدون شک آمریکا نمی‌خواهد این روابط راهبردی شود.

بیانیه چین و شورای همکاری خلیج فارس، تا چه اندازه می‌تواند ثبات امنیتی منطقه را دستخوش تغییر کند؟
به‌طور قطع می‌توان گفت مواضع چینی‌ها آن چیزی که در بیانیه گفتند، نیست تا از این طریق مناسبات امنیتی دستخوش تغییر شود. همه می‌دانند در منطقه اگر یک کشور باشد که سکان‌‌دار و حافظ امنیت منطقه است، آن، ایران است. چین و کسانی که مثل چین می‌خواهند در منطقه کار کنند متوجه هستند که نباید وارد چالش با ایران شوند. ایالات متحده هم که با ایران چالش دارد، تا به امروز نتوانسته بحران‌های منطقه‌ای را بدون مشارکت ایران حل‌وفصل کند. برخی بحران‌ها مثل بحران یمن که بر سر آن اختلاف نظر وجود دارد، همچنان ادامه دارد. به‌‌هرحال آنها حقوق ملت یمن را نمی‌پذیرند و آن جنایت‌ها همچنان در آنجا اتفاق می‌افتد. هرکسی که حداقل فهمی نسبت به مناسبات غرب آسیا دارد، متوجه این موضوعات می‌شود. من بعید می‌دانم چینی‌ها بخواهند به این سمت بروند که با ایران وارد چالش شوند. برخی این سوال را مطرح می‌کنند که چرا چین با عربستان و امارات و قطر کار می‌کند؟ اقتصاد چین آنقدر بزرگ است که هم ظرفیت کار با ما را دارد و هم ظرفیت کار با آنها. این تضادی در منافع ما ایجاد نمی‌کند. اتفاقا همکاری مشترک ما و چین، و اعراب و چین می‌تواند باعث ‌شود برخی مسائل منطقه‌ای هم زودتر حل‌وفصل شود.

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/bde57em4