صهیونیسم ارتجاعیترین نوع ناسيونالیسم بورژوایی يهودی است. صهیونیسم در قرن بیستم در میان یهودیان در کشورهای سرمایهداری گسترش یافت. امروزه، صهیونیسم یک ایدئولوژی ناسيونالیستی است، که با یک نظام چندشاخه از سازمانها و یک سیاستی که منافع بورژوازی بزرگ يهودی را، که از نزدیک در پیوند با بورژوازی انحصاری دولتهای امپریالیستی است، بیان میکند. صهیونیسم مدرن ستیزهجویانه شوونیست، نزادپرست، کمونیستستیز، و شورویستیز است. یک مبارزه مستمر علیه صهیونیسم به ویژه از طرف حزب کمونیست اسرائیل در جریان است. حزب کمونیست اسرائیل به طور متقاعد کنندهای ثابت میکند که صهیونیسم همیشه از طرف نیروهای ارتجاع افراطی و امپریالیسم مورد بهرهبرداری قرار گرفته است.
تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
منبع: دايرةالمعارف بزرگ شوروی (۱۹۷۹)
برگردان: ع. سهند
صهیونیسم
ارتجاعیترین نوع ناسيونالیسم بورژوایی يهودی است. صهیونیسم در قرن بیستم در میان یهودیان در کشورهای سرمایهداری گسترش یافت. امروزه، صهیونیسم یک ایدئولوژی ناسيونالیستی است، که با یک نظام چندشاخه از سازمانها و یک سیاستی که منافع بورژوازی بزرگ يهودی را، که از نزدیک در پیوند با بورژوازی انحصاری دولتهای امپریالیستی است، بیان میکند. صهیونیسم مدرن ستیزهجویانه شوونیست، نزادپرست، کمونیستستیز، و شورویستیز است.
صهیونیسم به مثابه یک گرایش سیاسی در اواخر قرن نوزدهم ظهور کرد. عملکرد آن به انحراف کشاندن تودههای زحمتکش یهودی از مبارزه انقلابی و حفظ سلطه بورژوازی بر آنها بود. برای رسیدن به این اهداف، ایدئولوگهای صهیونیست نقشههایی برای حل «مسأله یهود» از طريق ایجاد یک «دولت یهودی» با کمک دولتهای بزرگ مطرح کردند. این ایده در سال ۱۸۹۷ در «دولت یهود» (Der Judenstaat) به قلم تئودور هرزل یک روزنامهنگار و یک ایدئولوگ صهیونیست اتریشی مطرح شد. در اولین کنگره صهیونیستی، منعقد شده در بال در سال ۱۸۹۷، «سازمان جهانی صهیونیستی» (WZO) تأسیس شد. کنگره اعلام کرد که هدف رسمی صهیونیسم «ایجاد یک وطن برای مردم یهودی در فلسطین، تضمین شده با قانون عمومی» است.
ایدئولوژی صهیونیسم شدیداً التقاطی است. این دگمهای بسیاری از یهودیت را به کار گرفته است، اما شامل تئوریهای ناسيونالیسم بورژوایی و شوونیسم اجتماعی نیز میشود، که به دست ایدئولوگهای صهیونیست تغییر یافته اند. ایدئولوژی صهیونیستی میگوید که یهودیان کشورهایی مختلف یک «ملت واحد جهانی یهودی» فرامرزی را تشکیل میدهند. یهودیان مردمی «متمایز» و «بینظیر» هستند، مردمی «برگزیده از طرف خدا». همه مردمی که یهودیان در میان آنها زندگی میکنند به این یا آن طريق یهودیستیز هستند. یهودیستیزی یک پدیده «دايمی» است، و ادغام، یا درآمیختگی یهودیان با جمعیت اطراف، «غیرطبیعی و گناه» است. یهودیان نسبت به «اراضی اسلاف توراتی خود» (فلسطین و مناطق مجاور آن، «حقوق طبیعی» دارند، و باید برای ساختن یک «حکومت مساواتطلبانه» و «به طور خالص یهودی» در آنجا گرد آیند.
ایدئولوگهای صهیونیست در صددند «پیوند ناگسستنی بهودیان سراسر جهان» با صهیونیسم را، که آنها باید منافع خود را در هر کجا که هستند تابع آن نمایند، ثابت کنند. دگمهای سیاسی شده یهودیت میگویند که یهودیان «از جانب خدا برگزیده شده اند» و یک وظیفه مسیحایی برای انجام دارند. این دگمها، و تزهای اسطورهای یهودیت درباره «بینظیر بودن» یهودیان ناسیونالیسم افراطی، شوونیسم، و نژادپرستی ذاتی در ایدئولوژی و عمل صهیونیستی را تشکیل میدهند.
ایدئولوگهای صهیونیست بر این نظرند که «مسأله یهود» «ابدی»، «بینظیر» و فراتر از ملاحظات طبقاتی است. صهیونیستها از هر وسیلهای برای تبلیغ ایده دروغین صلح طبقاتی بین یهودیان زحمتکش و بورژوازی یهودی («همه یهودیان برادر هستند») استفاده میکند. همه اشکال مبارزه طبقانی در بین یهودیان خیانت ملی اعلام میشود. صهیونیستها همیشه از عوامفریبی و مانورهای تاکتیکی در تلاشهای خود برای پنهان نگه داشتن جوهر ضدمردمی، ارتجاعی صهیونیسم استفاده کرده اند، و مدعی اند که صهیونیسم «جنیش رهاییبخش یهودیان سراسر جهان» است.
پس از تشکیل دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ در بخشی از قلمرو فلسطین طبق قطعنامه سازمان ملل، صهیونیسم ایدئولوژی رسمی اسرائیل شد. اهداف اصلی آن تضمین حمایت بدون قید و شرط یهودیان جهان از اسرائیل، گرد آوردن یهودیان جهان در اسرائیل، و تلقین یک روحیه صهیونیستی در میان یهودیان در کشورهای گوناگون است. صهیونیسم در صدد است اسرائیل را تا مرزهای «ارض بزرگ اسرائیل» گسترش دهد. برای این مقصود، صهیونیستها به تز «یهودیستیزی ابدی»، وضعیتی که آنها اغلب تحریک میکنند، متوسل میشوند.
صهیونیسم شالوده سیاست دولت اسرائیل است. صهیونیستها اعلام کرده اند دولت اسرائیل میهن همه یهودیان، در هر کجا که زندگی کنند و هر برخوردی که نسبت به صهونیسم داشته باشند، است. بیستوهشتمین کنگره جهانی صهیونیسم که در ۱۹۷۲ در بیتالمقدس برگزار شد، با نقض حقوق بینالملل، قطعنامهای را پیرامون تعهد جمعی همه سازمانهای ملی [صهیونیست و هوادار صهیونیست] برای کمک به دولت یهودی تحت هر اوضاع و شرایطی را تصویت کرد، حتا اگر این به معنی مخالفت با مقامات ذيربط کشورهایی باشد که یهودیان در آن زندگی میکنند.
سیاست اصلی صهیونیسم همیشه مبارزۀ، آشکار و پنهان، علیه سوسیالیسم، جنبش جهانی کمونیستی و جنبشهای رهاییبخش ملی، و اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی بوده است. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه، صهیونیسم یک مبارزه فعال را علیه حکومت جدید شوروی به راه انداخت. پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹- ۱۹۴۵)، در بحبوحه تشدید بیشتر بحران عمومی سرمایهداری، کمونیسمستیزی و شورویستیزی صهیونیسم جهانی ابعاد گستردهتری به خود گرفت. تغییر در توازن نیروها در جهان به سود سوسیالیسم، حل پیروزمندانه مسأله ملی (از آنجمله مسأله یهود) در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و حمایت مستمر اتحاد شوروی از مبارزه رهاییبخش خلقهای عرب موجب افزایش شدت تبلیغات و فعالیت صهیونیستی ضدشوروی و ضدکمونیستی شده است.
صهیونیسم بینالمللی سعی دارد وحدت اخلاقی و سیاسی مردم کشورهای سوسیالیستی را تخریب نماید و مانع مشارکت شهروندان قومیت یهود در ساختمان سوسالیسم و کمونیسم بشود. صهیونیسم به دنبال خرابکاری در کاهش تنش بینالمللی و به ویژه عادیسازی نوپای روابط شوروی- آمریکاست. صهیونیسم بینالمللی به مثابه یک گردان ضربتی امپریالیسم، استعمار، و نواستعمار مخالف جنبش رهاییبخش ملی خلقهای آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین است.
در خاورمیانه، محافل حاکمه صهیونیست یک سیاست تجاوزگرانه و توسعهطلبانه ارضی مداوم را به هزینه مردم عرب، به ویژه مردم فلسطین پیش میبرند. این سیاست اسرائیل را ژاندارم امپریالیست در خاورمیانه و علت اصلی درگیرهای نظامی ۱۹۴۸-۴۹، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷، و ۱۹۷۳ عرب- اسرائیل نمود. صهیونیسم به یکی از متحدین اصلی امپریالیسم در مبارزه جهانی آن علیه جنبش رهاییبخش ملی مبدل شد.
مفاهیم ایدئولوژیکی و برنامههای سیاسی صهیونیسم از طريق یک نظام بسیار گسترده، شدیداً متمرکز از سازمانهای صهیونیست و هوادار صهیونیست، به رهبری مراکزی در ایالات متحده آمریکا و اسرائیل اجرا میشوند- «آژانس يهود برای اسرائیل» نظام «سازمان جهانی صهیونیستی» است. «آژانس يهود برای اسرائیل» عمدتاً در ارتباط با مهاجرت یهودیان به داخل اسرائیل و اقدامات به عنوان نماینده سازمان جهانی صهیونیستی در دولت اسرائیل فعالیت میکند. «کنگره جهانی صهیونیستی» قانوناً بالاترین نهاد «سازمان جهانی صهیونیستی» است، که از طرف گروهی از رهبران دارای پیوندهای نزدیک با محافل امپریالیستی مشخصی در ایالات متحده آمریکا هدایت میشود. کمیته اجرایی «سازمان جهانی صهیونیستی» دو شاخه دارد، یکی در نیویورک و دیگری در بیتالمقدس.
«سازمان جهانی صهیونیستی» سازمانهای صهونیستی را در بیش از ۶۰ کشور سرمایهداری جهان هدايت و کنترل میکند. بزرگترین آنها «سازمان بینالمللی صهیونیستی زنان»، «کنفدراسون جهانی صهیونیستهای متحد»، «جنبش جهانی کارگری صهیونیستی»، و «سازمان صهیونیستی آمریکا» است. «کنگره جهانی یهود» (تأسیس در ۱۹۳۶) که رسماً غیرصهیونیست است، تحت کنترل عملی «سازمان جهانی صهیونیستی» قرار دارد. مستقیم یا غیرمستقیم وابسته به این سازمانهای عمده شمار کثیری از سازمانها، انجمنها، کمیتههای محلی صهیونیست و هوادار صهیونیست است، که یک نظام واحد صهیونیسم بینالمللی را تشکیل میدهند. «سازمان جهانی صهیونیستی» دارای منابع مالی بزرگی است، که عمدتاً از جانب انحصارات یهودی تأمین می شود؛ مقداری از پولها از طريق وضع مالیات قابل چشمگیر به جمعیت یهودی، که بعضی اوقات اجباری است، جمعآوری میشود.
بسیاری از وسايل اطلاعرسانی عمومی، شامل بسیاری از مراکز انتشاراتی و رادیو- تلویزیون، شرکتهای فیلم در ایالات متحده آمریکا، اروپای غربی، آمریکای لاتین، آفریقا، و استرالیا تحت کنترل یا نفوذ سازمانهای صهیونیستی قرار دارند. صهیونیسم بینالمللی همیشه گرایشهای ایدئولوژیک، جناحهای سیاسی، و گروهای متنوعی را شامل شده است: سوسیالیستهای صهیونیست، صهیونیستهای روحانی، صهیونیستهای مذهبی، صهیونیستهای عمومی، و صهیونیستهای رویزیونیست (حزب فاشیست هروت امروز و گروههای مشابه). این انواع صرفاً منافع اقشار مختلف بورژوازی یهود را نمایندگی میکنند و ماهیت اساساً امپریالیستی صهیونیسم را تغییر نمیدهند، بلکه آن را میپوشانند.
اساساً، اختلافات در میان سمتگیرهای گوناگون صهیونیسم از کشمکش بر سیر تاکتیکها فراتر نمیروند و اغلب مبارزه در درون نخبگان صهیونیست را برای مواضع نفوذ منعکس میکنند.
مارکسیستها همیشه تئوری و عمل صهیونیسم را باطل شمرده اند. و. ا. لنین جوهر ارتجاعی صهیونیسم را برملا کرد، و تأکید نمود که دگمهای آن ارتجاعی، دروغین، و مغایر منافع پرولتاریای یهود است. او تزهای صهیونیستها درباره طبعیت بینظیر مردم یهود را، که مدعی غیبت اختلافات طبقاتی در بین یهودیان است، و اشتراک منافع آنها را نقد کرد، و توضیح داد که اینگونه ادعاها هدف منحرف کردن تودههای زحمتکش یهود از مبارزه طبقاتی مشترک پرولتاریا را دنبال میکنند. جنبش جهانی کمونیستی ماهیت ضدمردمی، ارتجاعی صهیونیسم و فعالیت صهیونیستی در همه کشورها را محکوم میکند. سند مصوب کنفرانس جهانی احزاب کمونیست و کارگری در سال ۱۹۶۹ خواهان «بسیج وسیعترین جنبش اعتراضی… علیه تبعیض نژادی و ملی، صهیونیسم، یهودیستیزی، که از طرف نیروهای ارتجاعی سرمایهداری تحریک میشوند و برای منحرف کردن سیاسی تودهها مورد بهرهبرداری قرار میگیرند» شد.
یک مبارزه مستمر علیه صهیونیسم به ویژه از طرف حزب کمونیست اسرائیل در جریان است. حزب کمونیست اسرائیل به طور متقاعد کنندهای ثابت میکند که صهیونیسم همیشه از طرف نیروهای ارتجاع افراطی و امپریالیسم مورد بهرهبرداری قرار گرفته است و ایدئولوژی و اعمال صهیونیسم مغایر منافع زحمتکشان یهود در سراسر جهان و مغایر منافع ملی مردم اسرائیل است. حزب کمونیست اسرائیل نشان داده است که مبارزه علیه صهیونیسم برای مردم اسرائیل و برای همه نیروهای مترقی یک ضرورت حیاتی است. حزب کمونیست اسرائیل با محکوم کردن رویکرد ظاهراً غیرطبقاتی صهیونیستها به «مسأله یهود» ثابت میکند که این مسأله فقط میتواند با پیروزی دمکراسی و سوسیالیسم، آنطور که تجربه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و دیگر کشورهای سوسیالیستی نشان میدهد، حل شود. حزب کمونیست اسرائیل برادری و دوستی زحمتکشان همه کشورها را تبلیغ میکند و مخالف افتراهای ضدشوروی و فعالیت خرابکارانه رهبران صهیونیست و حاکمان اسرائیل است.
در حالی که بحران عمومی سرمایهداری تشدید میگردد، بحران ایدئولوژی صهیونیسم و توجیهناپذیری همه مفاهیم آن به نحو فزایندهای روشن میشود: اکثریت قاطع یهودیان دگمهای صهیونیستی را رد میکنند. با استثناهای نادری، جمعیت یهودی اتحاد جماهیبر شوروی سوسیالییستی، مانند همه خلقهای اتحاد شوروی و نیروهای مترقی جهان، قاطعانه مسیر سیاسی تجاوزگرانه محافل حاکمه صهیونیست اسرائیل را محکوم میکنند. ۳۰-مین نشست محمع عمومی سازمان ملل (نوامبر ۱۹۷۵) صهیونیسم را به مثابه شکلی از نژادپرستی و تبعیض نژادی طبقهبندی کرد.
روند طبیعی و عینی همگرایی یهودیان در سراسر جهان نیرو میگیرد. در جوامع یهودی کشورهای غرب و در میان جمعیت اسرائیل شناخت فزایندهای وجود دارد که سیاستهای صهیونیستی محافل حاکمه اسرائیل ممکن است جمعیت اسرائیل را به یک فاجعه ملی واقعی بکشاند.