در میان محافل چپ در کشورهای عضو بحثهای بسیاری پیرامون اینکه بریکس برای امپریالیسم دقیقاً چه معنایی دارد، وجود داشته است. برخی استدلال میکنند که اگرچه بریکس ضد-امپریالیستی است، اما ضد-سرمایهداری نیست؛ اما حتا ضد-امپریالیست نامیدن آن، یک سخن بیش از حد فاحش است. یک گروهبندی با رهبرانی مانند مودی، محمد بن سلمان (عربستان سعودی) و سیسی (مصر) را نمیتوان ضد-امپریالیست نامید. با این حال، کاری که بریکس انجام میدهد این است که حداقل تا حدی، فشار خفهکننده انحصاری نهادهای امپریالیستی بر اقتصاد جهانی را تضعیف میکند؛ و این قطعاً یک پیشرفت مثبت است. این به خودی خود ضربهای به امپریالیسم نیست، اما بستری ایجاد میکند که برای زحمتکشان جهان برای ضربهزدن به امپریالیسم مطلوبتر است.
تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: دمکراسی مردم، نشریه حزب کمونیست هند (مارکسیست)
نویسنده: پرابهات پاتنایک
۳ سپتامبر ۲۰۲۳
در پشت گسترش بریکس
در اجلاس ژوهانسبورگ کشورهای بریکس، تصمیم گرفته شد که این گروه فراتر از پنج کشور اولیه خود یعنی برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی گسترش یابد، و شش کشور دیگر را دربر گیرد. اینها عبارتند از: آرژانتین، مصر، ایران، اتیوپی، عربستان سعودی و امارات متحده عربی. به نظر میرسد که این شش کشور از میان فهرست بیستودو کشوری که علاقمند پیوستن به گروه بریکس بودند، انتخاب شدند. علاوه بر این، منابع دولتی در آفریقای جنوبی که در حال حاضر ریاست بریکس را بر عهده دارد فاش کردهاند که بیش از ۴۰ کشور به پیوستن به این گروه علاقهمند بودهاند. طبیعتاً این پرسش پیش میآید: چرا بریکس ناگهان اینقدر پر طرفدار شده است؟
بسیاری بریکس را تلاشی از سوی برخی کشورهای بزرگ، که از «میز بلند» کشورهای امپریالیستی حذف شدهاند، برای دفاع از خود و ایفای یک نقش مهمتر در امور جهانی، نقشی در راستای حفظ آنچه که فکر میکنند سزاوار آن هستند، میدانند. اما بریکس یک نهاد بسیار ناهمگون است: روسیه و چین به هر حال اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل با حق وتو هستند، یکی از آنها در حال حاضر درگیر جنگ با کشورهای «میز بلند» است و دیگری به عنوان «دشمن اصلی» آنها بدنام میشود؛ بنابراین پرسش احساس «حذف بودن» آنها حقیقتاً مطرح نمیشود. و در خصوص باقی اعضاء، بریکس به عنوان یک نهاد، از زمان تشکیل خود هیچ نقش کلیدی در هیچ موقعیت جهانی ایفا نکرده است؛ بنابراین، این باقی اعضاء نیز به سختی میتوانند به مثابه آرزومندان صِرف یک نقش بزرگتر در امور جهانی در نظر گرفته شوند (زیرا، اگر بودند، فعالتر میبودند). به همین ترتیب، صِرف کسب اهمیت بیشتر نمیتواند انگیزه بسیاری از کشورها برای پیوستن به بریکس باشد.
علاوه بر این، مشکل این توضیح این است که کاملاً از اقتصاد سیاسی زیربنای وضعیت جهانی کنونی که با بحران اقتصادی سرمایهداری جهانی مشخص شده است، غافل است، بحرانی که حتا اقتصاددانان محافظهکار و اقتصاددانان دستگاه آنرا «رکود مزمن» مینامند.
در این وضعیت بحرانی، نهادهای بینالمللی قدیمی، بهطور شگفتی ناکافی به نظر میرسند، و کشورهای امپریالیستی در تعدیل، یا تغییر آنها، یا ایجاد نوآوریهای نهادی جدید برای مقابله با وضعیت، کاملاً ناتوان به نظر میرسند. بریکس در این بستر به مثابه یک نوآوری از وعده ظاهر میشود. پر طرفدار بودن بریکس، به دیگر سخن، جلوهای از بحران است، بیان عدم اعتماد به ترتیبات امپراتوری که تاکنون وجود داشته، برای مقابله با بحران است. این بریکس را به یک گروهبندی «ضد-امپریالیستی» مبدل نمیکند: برخی از کشورهای درون آن بدون تردید ضد-امپریالیست هستند، اما با هیچ تخیلزنی نمیتوان گفت کشورهایی مانند مصر، اتیوپی، عربستان سعودی و امارات متحده عربی علیه امپریالیسم شورش کردهاند. آنها در حالی که ضد-امپریالیست نیستند، به دنبال یک ترتیب جایگزین از وعده هستند که فکر میکنند میتواند در زمان آینده از آنها حمایت اساسی بنماید.
در بریکس گسترش یافتهای که اکنون وجود دارد، سه نوع کشور متمایز وجود دارد (اینسه نوع متقابلاً ناسازگار نیستند): کشورهایی که امپریالیسم علیه آنها «تحریمهای» یکجانبه یا اقدامات حمایتی تنبیهی اعمال کرده است؛ کشورهای تولیدکننده نفت و گاز طبیعی؛ و کشورهایی که در بحبوحه بحران جهانی کنونی مشکلاتی را تجربه میکنند و یا احتمالاً در زمان آینده تجربه خواهند کرد. چین، روسیه و ایران مظهر دسته اول؛ روسیه، ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی مظهر دسته دوم؛ و مصر، اتیوپی، آرژانتین (با برزیل و هند که نگران بحران در حال گسترش بوده و علاقمند به ترتیبات جایگزین میباشند) مظهر دسته سوم هستند.
برای کشورهایی که هدف تحریمهای یکجانبه امپریالیستی که حتا بدون مجوز شورای امنیت اعمال میشوند قرار دارند، بریکس یک ترتیب بالقوه برای دور زدن این تحریمها فراهم میکند. از این نظر، گنجاندن ایران در بریکس شاید مهمتر از هر اقدام دیگری باشد که در نشست ژوهانسبورگ اتخاذ شد. ایران نه تنها تحت تحریمهای شدید قرار گرفته است، بلکه اولین کشوری بود که از دسترسی به ذخایر ارزی خود در بانکهای متروپلها محروم شد، که در تضاد آشکار با قواعد بازی سرمایهداری بود که توسط خود کشورهای امپریالیستی طراحی شده بود. از آن زمان به بعد، این اقدامات «راهزنی» بینالمللی کاملاً رایج شده، و روسیه در پی جنگ اوکرایین آخرین قربانی است: روسیه نیز اجازه دسترسی به ذخایر ارزی خود را که در بانکهای خارجی نگهداری میشوند، نداشت. پیوستن به بریکس این کشورهای «تحریمشده» را قادر میسازد تا از منگنهای که امپریالیسم میخواهد آنها را در آن گرفتار کند، خارج شوند.
تولیدکنندگان نفت و گاز طبیعی به دلیل رکود جهانی قیمت محصولات خود را کاهش میدهند و سعی کردهاند با کاهش تولید در واکنش به کاهش تقاضا، این قیمتها را بالا ببرند. این برخلاف خواست صریح ایالات متحده است. در واقع، ایالات متحده در یک مورد، چندین فرستاده، از جمله خود بایدن را به عربستان سعودی اعزام کرد تا از این کشور بخواهد با کاهش تولید در نشست آتی اوپک+ مخالفت کند؛ اما این فشار ایالات متحده کار نکرد. از آن زمان به بعد موارد بیشتری وجود داشته است که اوپک+ کاهش تولید را اعلام کرده است. اگر قرار است تولیدکنندگان نفت در آینده از استقلال کافی برای تصمیمگیری پیرامون تولید نفت بر خلاف خواسته های ایالات متحده برخوردار شوند، در اینصورت تنوع بخشیدن به روابط آنها به دور از وابستگی انحصاری به ایالات متحده، بدون اینکه لزوماً با آن کشور متخاصم شوند، ضروری به نظر میرسد. برای آنها، پیوستن به بریکس ابزاری برای این متنوعسازی است.
برای گروه سوم از کشورها، یعنی مصر، آرژانتین و اتیوپی که اقتصادهای شدیداً بیماری دارند و برزیل، هند و آفریقای جنوبی که اقتصاد آنها گرچه بیمار است، اما به شدت کمتری مبتلا میباشد ، جذابیت بریکس در جای دیگری نهفته است، در احتمال تجارت با ارز محلی که دلار را دور میزند. برزیل و چین، همچنین هند و امارات، اخیراً وارد این ترتیبات تجاری با ارز محلی شدهاند؛ و افزایش اینگونه ترتیبات تجاری در میان اعضای بریکس که جذابیت اصلی برای پیوستن به بریکس را تشکیل میدهد درآینده محتمل است.
ارزش نسبی ارز در میان کشورهایی که وارد چنین ترتیباتی میشوند ثابت است، و دلار، نه به عنوان واحد حساب و نه به عنوان وسیله گردش در تجارت بین آنها مورد نیاز نیست. این ترتيبات، با افزايش مؤثرِ در دسترس بودن ابزار گردش در ميان اين كشورها، و این ترتیبات را نتيجه تصميمات گرفته شده توسط خود کشورها ساختن (كه میتواند منابع ارزی آنها را به دلخواه افزايش دهد)، تجارت برای آنها را، که دیگر با کمبود دلار محدود نمیشود، تسهیل مینماید.
اما این فقط به نیمی از مشکل پاسخ می دهد؛ آنچه که علاوه بر این لازم است این است که تراز تجاری بین این کشورها باید با خرید کالاها و خدمات از کشور دارای کسری تجاری توسط کشور دارای مازاد تجاری، اگر نه فوراً، حداقل در یک دوره زمانی کوتاه، تسویه شود. به دیگر سخن، تجارت با ارز محلی، موجودی نقدینگی را در اقتصاد جهانی افزایش میدهد، اما بر مشکل بدهی خارجی ناشی از تجارت بین کشورهایی که وارد چنین ترتیبی میشوند، غلبه نمیکند.
زمانیکه بریکس چنین ترتیبات تجاری دوجانبهای را تشویق کند، که در آن ترازها نیز نه با انباشت بدهی کشور دارای کسری، بلکه با خرید کالاهای بیشتر از آن تسویه می شود، میتواند سهم قابل توجهی در بهبود عملکرد اقتصاد جهانی داشته باشد؛ در این صورت این یک جایگزین واقعی برای نظام اقتصادی جهانی تحت سلطه امپریالیستها خواهد بود.
دیلما روسف، مدیر جدید بانک بریکس، رئیسجمهور پیشین برزیل، به صراحت اعلام کرده است که بانک هیچ قصدی برای دادن وام برای تسویه بدهی یا پرداخت بدهی، چه به جهان سوم بطور کلی و چه به کشورهای عضو ندارد؛ بنابراین بانک بریکس نیاز جهان سوم به مراجعه به صندوق بینالمللی پول برای این منظور و رنج بردن از «ریاضت اقتصادی» تحمیل شده توسط آن را کاهش نمیدهد. اما او علاقمند به گسترش تجارت با ارز محلی و همچنین ارائه وامهای زیربنایی به کشورهای جهان سوم است، که میتواند تا حدودی به سست کردن نهادهای تحت سلطه امپریالیستی کمک کند.
در میان محافل چپ در کشورهای عضو بحثهای بسیاری پیرامون اینکه بریکس برای امپریالیسم دقیقاً چه معنایی دارد، وجود داشته است. برخی استدلال میکنند که اگرچه بریکس ضد-امپریالیستی است، اما ضد-سرمایهداری نیست؛ اما حتا ضد-امپریالیست نامیدن آن، یک سخن بیش از حد فاحش است. یک گروهبندی با رهبرانی مانند مودی، محمد بن سلمان (عربستان سعودی) و سیسی (مصر) را نمیتوان ضد-امپریالیست نامید. با این حال، کاری که بریکس انجام میدهد این است که حداقل تا حدی، فشار خفهکننده انحصاری نهادهای امپریالیستی بر اقتصاد جهانی را تضعیف میکند؛ و این قطعاً یک پیشرفت مثبت است. این به خودی خود ضربهای به امپریالیسم نیست، اما بستری ایجاد میکند که برای زحمتکشان جهان برای ضربهزدن به امپریالیسم مطلوبتر است.
https://peoplesdemocracy.in/2023/0903_pd/behind-brics-expansion