رابطه نفت و دلار ايالات متحده در قلب شيوه‌ای قرار داشته که طی بيش از نيم قرن روابط اقتصادی ‏بين‌المللی را سازمان داده است. سرمايه‌داری جهانی بر دلار آمريکا به عنوان ارز ذخيرۀ خود اتکا کرده است ‏و نتيجتاً طی چند دهه، علی‌رغم کسری خارجی عظيم ايالات متحده و نوسانات ادواری در ارزش‌گذاری در ‏بازارهای ارز، به دلار ثبات قابل ملاحظه‌ای داده است.

تاکنون، عراق تنها کشور عضو اوپک است که در اوايل دهه کنونی جرأت کرد مبادلات نفتی را به يورو انجام ‏دهد، عراق که به طور رسمی در نوامبر ٢۰۰۰ دست به اين تغيير زد هزينه آن را در سال ٢۰۰۳ با تجاوز ‏ايالات متحده و ويرانی متعاقب اقتصاد و جامعه خود پرداخت.‏ از آن موقع، ايران نيز علناً چنين امکانی را برای صادرات نفتی خود در نظر گرفته است و خشم و تهديدهای ‏آشکار تجاوز ايالات متحده را برانگيخته است. به تازگی ونزوئلا نيز که درگير معاملات پاياپای غير-دلاری نفت ‏در منطقه آمريکای لاتين است، پيشنهاد چنين تغييری در درون اوپک را مطرح کرده است.

تارنگاشت عدالت- بایگانی دورۀ دوم

منبع: انجمن بين‌المللی اقتصاد توسعه (١۴ مارس ۲۰۰۸)‏
نويسندگان: سی پی چندراسخار و جاياتی قوش
برگردان: ع. سهند

قيمت‌های نفت و دلار آمريکا

 

رابطه نفت و دلار ايالات متحده در قلب شيوه‌ای قرار داشته که طی بيش از نيم قرن روابط اقتصادی ‏بين‌المللی را سازمان داده است. سرمايه‌داری جهانی بر دلار آمريکا به عنوان ارز ذخيرۀ خود اتکا کرده است ‏و نتيجتاً طی چند دهه، علی‌رغم کسری خارجی عظيم ايالات متحده و نوسانات ادواری در ارزش‌گذاری در ‏بازارهای ارز، به دلار ثبات قابل ملاحظه‌ای داده است.‏

بيش از نيمی از کل صادرات جهان به دلار ارزش‌گذاری می‌شود؛ بيش از ٨۰ درصد تمام مبادلات ارزی ‏بين‌المللی با دلار انجام می‌شود. وام‌های صندوق بين‌المللی پول و ديگر مؤسسات چندجانبه به دلار ‏ارزش‌گذاری می‌شوند. بيش از ۶۰ درصد از ذخاير ارز خارجی بانک‌های مرکزی تمام کشورها به شکل ‏دارايی‌های دلاری است.‏

اين به معنی امتياز چاپ اسکناس بی‌پشتوانه برای ايالات متحده بوده است. اين به اقتصاد ايالات متحده ‏امکان داده است با چاپ ساده دلار، از دسترسی به واردات بهره‌مند شود، و نتيجتاً به ايالات متحده امکان ‏داده است برای دوره‌های طولانی کسری موازنه پرداخت عظيمی داشته باشد. اين باقی جهان را تشويق ‏کرده است تا از طريق ارايه پس‌اندازهای خود در ايالات متحده يا در دارايی‌های مالی که به دلار ارزش‌گذاری ‏شده اند، منابع مالی لازم برای مقابله با اين کسری موازنه پرداخت‌ها را تأمين کند.‏

دلاريزه کردن بازاهای نفت جهان يک ويژگی کليدی کل اين روند بوده است. نفت، کالای مرکزی برای ‏سرمايه‌داری صنعتی است، و برای توليد کالاهايی که استفاده گسترده‌ای دارند مطلقاً ضروری است. تمام ‏اقتصادهای صنعتی و اکثر اقتصاد‌های در حال توسعه، با يک اختلال کوچک در عرصه نفت متوقف خواهند ‏شد. ‏

بخش اصلی تجارت جهانی نفت به دلار انجام شده و هم‌چنان انجام می‌شود، حتا موقعی که ايالات متحده ‏طرف مبادله نباشد. کشورهای صادرکنندۀ نفت ذخاير دلاری را انباشت می‌کنند، که ترجيحاً آن را به خاطر ‏ريسک ارزی تقريباً صفر آن در ايالات متحده سرمايه‌گذاری می‌کنند. طی چند دهه، منجمله سال‌های اخير، ‏اين بازمصرف دلارهای نفتی منبع بسيار مهمی برای تأمين کسری تجاری ايالات متحده بوده است. ‏کشورهای ديگر نيز برای خريدهای نفتی آتی خود دلار نگه می‌دارند.‏

می‌توان گفت که افزايش شديد قيمت نفت در عرض چند سال گذشته اين گرايش را تشديد کرده است. ‏قيمت‌های نفت به دلار، به ويژه از سال ٢۰۰۳ بسيار بالا رفته است و بين ٢۰۰۳ و ٢۰۰٧ تقريباً ٢٫۵ برابر ‏شده است. روشن است که اين به ميزان بسيار چشم‌گيری به ثروت صادرکنندگان نفت افزوده است، و به ‏آن‌ها امکان داده است تراز پرداخت‌های مثبت داشته باشند و ذخاير ارز خارجی ايجاد کنند، ذخايری که ‏عمدتاً به صورت دارايی‌های دلاری در بازارهای ايالات متحده سرمايه‌گذاری شده اند.‏

با اين وجود، اين هم‌چنين دوره‌ای است که ارزش دلار ايالات متحده، به ويژه نسبت به برخی ديگر از ارزهای ‏عمده مانند يورو و ين ژاپن، کاهش يافته است. در نتيجه، در مقايسه با دلار، تغيير در قيمت‌های نفت به اين ‏ارزها کم‌تر بوده است. در دو سال بين ژانويه ٢۰۰۶ و ژانويه ٢۰۰٨، قيمت‌های نفت به دلار ۴۶ درصد افزايش ‏يافت، اما نسبت به يورو تنها ۱٧ درصد بالا رفت.‏

اين برای حال و آيندۀ بازار جهانی نفت مهم است، به اين دليل که کاهش ارزش دلار می‌تواند هم بر عرضه ‏و هم بر تقاضای جهانی نفت تأثير بگذارد. کاهش ارزش دلار عمليات حفاری در کشورهای توليدکنندۀ نفت را ‏کاهش می‌دهد، و هم‌چنين حتا در زمانی که تورم داخلی را بالا می‌برد، قدرت خريد توليدکنندگان نفت را ‏کاهش می‌دهد. اين در عين حال، تقاضا برای نفت در کشورهای دارای ارز‌های قوی غير از دلار را افزايش ‏می‌دهد. بنابراين، کاهش ارزش دلار به خودی خود قيمت‌های نفت را بالا نگه می‌دارد.‏

بين ژانويه ٢۰۰۶ و ژانويه ٢۰۰٨ ارزش دلار در برابر يورو ٢۴ درصد کاهش يافت. البته دلايل ساختاری ‏بيش‌تری برای قيمت‌های بالای نفت وچود دارد. از ۱۹۸۰ به اين سو، در سراسر جهان توليد نفت بيش‌تر از ‏اکتشاف ذخاير جديد بوده است، و بسياری از کارشناسان معتقدند توليد جهانی در حال حاضر نزديک به ‏حداکثر خود است. اگر بحث‌ها در اين مورد که توليد جهانی نفت در آينده نزديک به اوج خود خواهد رسيد ‏درست باشد، صادرکنندگان نفت حداقل تا زمانی که ذخايرشان تمام نشده است، سود خواهند برد. ‏

با اين وجود، کاهش ارزش دلار در واقع به معنی کاهش درآمد واقعی (در مقايسه با پتانسيل) صادرکنندگان ‏نفت است، که ممکن است گزينه انجام مبادلات نفتی به يورو را به طور جدی در نظر بگيرند.‏

درک اين که چرا ايالات متحده با استفاده از تمام ابزارهای استراتژيک و نظامی که تحت فرمان خود دارد در ‏مقابل چنين تلاش‌هايی مقاومت خواهد کرد، ساده است. چنين اقدامی ايالات متحده را به داشتن تراز ‏تجاری مثبت برای پرداخت واردات نفت خود مجبور خواهد کرد، که لازمه آن يک تغيير دردناک از کسری ‏تجاری به مازاد تجاری است. و اين در زمانی است که اقتصاد ايالات متحده در نتيجه ادامه تأثيرات منفی ‏بحران مالی ناشی از وام‌های غيرمرغوب مسکن در حال انفجار است.‏

تاکنون، عراق تنها کشور عضو اوپک است که در اوايل دهه کنونی جرأت کرد مبادلات نفتی را به يورو انجام ‏دهد، عراق که به طور رسمی در نوامبر ٢۰۰۰ دست به اين تغيير زد هزينه آن را در سال ٢۰۰۳ با تجاوز ‏ايالات متحده و ويرانی متعاقب اقتصاد و جامعه خود پرداخت.‏

از آن موقع، ايران نيز علناً چنين امکانی را برای صادرات نفتی خود در نظر گرفته است و خشم و تهديدهای ‏آشکار تجاوز ايالات متحده را برانگيخته است. به تازگی ونزوئلا نيز که درگير معاملات پاياپای غير-دلاری نفت ‏در منطقه آمريکای لاتين است، پيشنهاد چنين تغييری در درون اوپک را مطرح کرده است.‏

با اين وجود، در کل اين يک مشکل، اگر اقتصاد ايالات متحده ايفای اين نقش را متوقف کند، وجود دارد ‏‏(مشکل يافتن يک موتور بديل برای اقتصاد جهانی، و يک منبع تقاضا برای صادرات جهان). مشکل ممکن ‏است برای کشورهای صادرکننده نفت چندان دشوار نباشد، به اين دليل که آن‌ها احتمالاً در آينده نيز با ‏افزايش جهانی تقاضا روبه‌رو خواهند بود.‏

اما برای ديگر کشورها، به ويژه کشورهای در حال توسعۀ واردکنندۀ نفت، اين ترکيب قيمت‌های بالای نفت و ‏کاهش تقاصای ايالات متحده ويران کننده است. اين‌که چرا فقط تغيير جزيی در نگه داشتن ذخاير ارزی به ‏دلار صورت گرفته است، بدين وسيله قابل توضيح است. بين سه ماهه اول سال ٢۰۰۴ و سه ماهه آخر ‏سال ٢۰۰٧، سهم دلار در ذخاير ارزی جهان به ميزان اندکی از ۶٧٫۵ درصد به ۶۳٫٧ درصد کاهش يافت، و ‏اين احتمالاً به طور عمده ناشی از تأثير خود کاهش ارزش دلار است.‏

علت اين است که اکثر کشورهای ديگر، منجمله کشورهای در حال توسعه، علی‌رغم مشکلات کنونی ‏ايالات متحده، هم‌چنان به اقتصاد آن کشور به عنوان منبع اصلی ايجاد تقاضا برای گسترش آتی خود نگاه ‏می‌کنند. اما اين خوش‌بينی بيش از حد است، و اين نيز احمقانه است که تصور شود که با تزريق پول نقد ‏در حمايت از بانک‌های آمريکايی که مسؤول بحران وام‌های غيرمرغوب هستند، می‌توان از عاقبت بد اجتناب ‏کرد. کشورهای در حال توسعه، به جای اين کار، بايد به دنبال متنوع کردن الگوهای وارداتی و صادراتی خود ‏باشند.‏‏ ‏

http://www.networkideas.org/news/mar2008/Oil_Prices.pdf