جدل اخیر «۱۰ مهر» با «سخنگوی حزب» و «نامه مردم» نشانگر دو نکته اصلی است: یک، «۱۰ مهر» موضع مخاطب خود پیرامون جنگ اوکرائین را از مواضع آن طی بیش از دو دهه گذشته – از حمله امپریالیسم در سال ۲۰۰۳ به عراق تا سوریه و لیبی و … جدا میکند. دوم، این واقعیت را پنهان مینماید که اکثریت دستاندکاران «۱۰ مهر» طی دو دهه گذشته، بویژه در سالهای ۱۳۹۸-۱۳۸۲با «مواضع «نامه مردم» بویژه درباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی در سالهای دو دولت احمدینژاد همراه و همصدا بودند، و آب به آسیاب همان نیروهایی میریختند که امروز در ارتباط با جنگ اوکرائین، براساس یک دیدگاه مکانیکی، در برابر آنها موضع میگیرند.
***
تارنگاشت عدالت – بایگانی دورۀ دوم
ا. آذرنگ
۱۶ آذر ۱۳۸۶
عبور از راهبرد امپریالیسم برای ایران
مقاومت در برابر تهاجم امپریالیستی جنگ طلبی نیست!
بالا گرفتن امواج تبلیغاتی و تهدیدهای لفظی در کنار تحرکات نظامی امپریالیستها در منطقه علیه ایران باعث نگرانی نیروهای ضدامپریالیست و صلحدوست جهان از ماجراجویی جدید امپریالیستی در خاورمیانه گردیده است. ریشهیابی تشنجات منطقهای و چگونگی مقابله با تهدیدات امپریالیستی از جمله مسائلی است که نیروهای سیاسی گوناگون اینروزها بدان پرداخته و در چارچوب منافع و رویکردهای ویژه طبقاتی خود به تجزیه و تحلیل آن می پردازند. این بحثها بویژه در چند روز اخیر در محافل گوناگون حکومتی و دولتی و همچنین آپوزیسون «چپ» و «راست» در چارچوب بحث «جنگ و صلح» به اوج خود رسید.
بطور مثال، سخنگویان برخی از جناحهای «دوم خرداد» ضمن ابراز نگرانی از سیاست خارجی دولت، تلویحاً خواهان عقبنشینی در برابر طرحها و فشارهای آمریکا شدهاند. آقای رمضانزاده از کره شمالی شدن ایران نگران است و آقای تاجزاده از ضرورت عبور از «ویتنام» و گذار به «ترکیه»! سخن میگوید. روحانی و رفسنجانی و موسوی همایش «اتحاد ملی» راه انداخته و از اوضاع «ویژه» کشور و منطقه ابراز نگرانی میکنند! «پیک نت» با چاپ عکسهای جنگندههای اسراییلی برای صدمین بار در یکسال اخیر از حمله قریبالوقوع اسراییل خبر میدهد… «روز» از دیگر ارگانهای نولیبرالها روزانه در یک یا دو مقاله و گفتگو به تحلیل شرایط جنگی در کشور پرداخته و بر لزوم مقابله با آن تاکید میکند. «رادیو فردا» به نقل از فرماندهان ارتش آمریکا، و کارشناسان نظامی از فراهم بودن وسایل حمله به ایران خبر میدهد و شمس الواعظین «مسئولیت هر ضربهای را به عهده رییسجمهور احمدینژاد» میداند!
بدون شک در شرایطی که میهن با خطر یورش امپریالیستی روبروست، بررسی تبلیغات، عملکرد و مانورهای امپریالیسم، برای عملکرد برنامه ریزی شده و منسجم نیروهای صلحدوست و ضد امپریالیست امری ضروری است. افشای سیاستهای امپریالیستی، هشدار بموقع به سازمانهای مردمی و جنبش صلح، ارایه راهکارهای موثر برای بسیج و سازماندهی مردم و فشار بر مسئولان کشور برای اتخاذ سیاستهای داخلی موثر جهت بهبود شرایط زندگی مردم و رعایت حقوق دموکراتیک آنها بسیار بجاست. همچنین مبارزه اصولی برعلیه سیاستها و جهت گیریهای نادرست دولتی و کانونهای قدرت که برای حفظ منافع خویش امنیت ملی را به مخاطره میاندازد از جمله وظایف نیروهای ملی- دموکراتیک میباشد. اما عمل انقلابی در این موارد میبایست که پیش از هر چیز به خنثیسازی استراتژی امپریالیستی معطوف باشد. در این راستا درک اهداف اصلی مانورهای امپریالیستی و یا عملیات ویژه آن، منجمله تبلیغات و جنگ روانی برای تاثیرگذاری یر تحولات سیاسی کشور نیز از اهمیت حیاتی برخوردار است. شدت تهدیدها و تبلیغات اخیر و هماهنگی نسبی آنها نشانگر عملیات گسترده و پیچیده امپریالیستی است که همزمان در خدمت دو تاکتیک امپریالسیم برای رسیدن به یک استراتژی واحد تنظیم شده است. هدف استراتژیک امپریالیستها که ایران را مانع اصلی طرحهای خود در منطقه میدانند، بقدرت رسیدن حکومتی مطیع در ایران است.
همانطور که در گذشته شاهد بودهایم، امپریالیسم اگر ضروری بداند از تجاوز به کشورها و اشغال نظامی فروگذار نمیکند. اما این بمعنی کنار نهادن استفاده از اهرمهای سیاسی – اقتصادی برای سلطه و کنترل غیر مستقیم نیست. در این راستا امپریالیسم تلاش میورزد تا با اعمال فشارهای گوناگون مهرهها و یا متحدین بالقوه خود را در مسند قدرت قرار داده و خصلت طبقاتی حاکمیت سیاسی کشورها را در جهت منافع خود دگرگون سازد. سرگذشت انقلاب بهمن بروشنی نشان میدهد که فئودالها و زمینداران بزرگ، رهبران بورژوازی بوروکراتیک- نظامی و محافل راستگرای خرده بورژوازی، داوطلبانه به جستجوی حمایت امپریالیسم بر میخیزند . چنین پدیدها را در کشورهای دیگر مانند فلسطین و لبنان دیدهایم؛ نباید این تجربیات را هنگام بررسی شرایط کشورمان فراموش کرد.
برخی جریانات سیاسی حکومتی از خطر تهاجم امپریالیسم بعنوان اهرم فشار به دولت برای پذیرش سیاستهای اقتصادی و خارجی بازار و لایههای فوقانی بورژوازی بوروکراتیک جهت تداوم تغییرات سیاسی مورد نظر خود و امپریالیسم استفاده میکنند. در این مورد تحرکات تیم رفسنجانی- روحانی و برخی از جناحهای دوم خردادی چشمگیر است.
همانطور که پیشتر اشاره شد، بدون شک مبارزه جاری در سطوح گوناگون حکومت از چشم امپریالیسم پنهان نیست و چه بسا که تهدیدهای امپریالیستی دقیقاً برای سمت و سو دادن به نتایج این مبارزه و تحولات داخلی صورت می پذیرد. جالب اینجاست که محور عمده تبلیغاتی این جریانات «معتدل» و «مخالف جنگ» نابودی برخی زیرساختارهای اقتصادی کشور و احتمال تجزیه ایران در پی حمله نظامی آمریکاست.
البته در این میان برخی نیروهای ملی- دموکراتیک نیز با اشاره به خطری که تمامیت ارضی کشور را تهدید میکند خواهان تعدیل سیاست خارجی کشور میشوند. این دوستان گویا فراموش کرده اند که تجربه جهانی نشانگر آنست که در واقع خصوصیسازی و اجرای برنامههای نولیبرالی خود مهمترین عامل فروپاشی و تجزیه کشورهای پیرامونی است. در نتیجه از نیروهایی که واقعاً دغدغه تمامیت ارضی کشور را دارند انتظار میرود که در درجه اول تلاش خود را به جلوگیری از اجرای سیاستهای اقتصادی- سیاسی نولیبرالی توسط جناح موتلفه و کارگزاران و متحدین رنگارنگ آنها معطوف دارند. بحث در این زمینه نوشته دیگری را میطلبد، در ادامه مواردی از تحلیلهای سیاسی اینگونه تشکلهای سیاسی و تلاشهای سیاسی-نظری آنها برای متقاعد ساختن مردم ایران و منطقه به عقبنشینی و عبور از مقاومت زیر پوشش مبارزه با جنگ طلبی و صلحدوستی مورد یررسی قرارمیگیرد.
عبور از جنگ یا عبور از مقاومت؟
آقای تاجزاده در مقاله «عبور از ویتنام» میگوید : «در حال حاضر ایرانیان بین دو راهبرد متفاوت مخیر شدهاند»، وی در توضیح این دو راهبرد میگوید: اول آنکه اصل چالش را با نظام سلطه جهانی اجتنابناپذیر بدانند و در فکر آن باشند که با تهدیدات نظامی متقابل و با شعار اینکه «ایران را ویتنام اسلامی خواهیم کرد» به مقابله با ماجراجویی جنگطلبانه آمریکایی بروند که به نظر میآید اصولگرایان این راهبرد را انتخاب کردهاند. دوم اینکه به جای راهبرد پرهزینه «ویتنامیزه کردن کشور» باید با استراتژی «عبور از ویتنام» اصل چالش را منتفی کرد همچنانکه جمهوری اسلامی ایران با انتخابات آزاد و مردم ایران با انتخاب خاتمی تهدید بزرگ نظامی سال ۷۵ را که بسیاری آن را قطعی و اجتنابناپذیر میدانستند، منتفی کرد. وی در پایان تاکید کرد: امروز نیز میتوان با دو راهکار داخلی که مهمترین آن انتخابات آزاد و جلب مشارکت گسترده مردم از یک طرف و با دیپلماسی صلحطلبانه و اعتمادساز از سوی دیگر اجازه نداد ایران به ویتنام دیگری تبدیل شود که حتی اگر بتواند آمریکا را شکست دهد و حتی شکستی سنگینتر از ویتنام بر آن وارد کند اما در پایان جز زمین سوخته برای ایران و ایرانیان باقی نخواهد ماند».
آقای تاجزاده طبق عادت با تردستی خاص خود خواننده را درمقابل گزاره تصنعی و ناقصی قرار میدهد تا که نتیجه دلخواه خود را از آن بیرون بکشد. اما بر خلاف نظر آقای تاجزاده ما با تاکتیکهای مختلف در راستای یک استراتژی واحد مبنی بر «عبور از مقاومت» روبرو هستیم.
هسته مرکزی تاکتیک اول که راه اول مورد نظر تاجزاده، میردامادی و برخی دیگر از همکاران ایشان است، اجتناب پذیر بودن چالش نظام سلطه است! «باید با استراتژی «عبور از ویتنام» اصل چالش را منتفی کرد». تعمق در این عبارات روشن میکند که منظور آقای تاجزاده از ویتنامیزه شدن ایران صرفاً صدمه نظامی در اثر مقاومت مسلحانه نیست! وی درحقیقت کل استراتژی مقاومت را زیر سئوال میبرد! آقای میردامادی در کنگره اخیر« مشارکت» این رویکرد را چنین بیان نمود: «اگر مبنای روابط خارجی هر کشور استفاده بهنگام از فرصتها و امکانات جهانی برای توسعه و پیشرفت و حفظ منافع ملی باشد چه کسی میتواند مدعی توفیق سیاست خارجی کشور در دو سال گذشته باشد؟ بسته شدن دروازههای کشور به روی دانش و فنآوری، سرمایه، تجربه و مدیریت، و از همه مهمتر تنظیم روابط خارجی کشور بر اساس تقابل و رو در رویی به جای تعامل و گفتگوی سازنده، این دغدغه را در دل همه دوستداران ایران ایجاد کرده است که در دنیای کمبود فرصتها آیا مجالی برای جبران این همه ضررو زیان فراهم خواهد شد؟ آیا ما مجاز هستیم منافع ملی كشور را با بهانههای مختلف قربانی اموری کنیم که در اولویت سیاست خارجی ما نبوده و نیستند؟ …آیا ما میتوانیم با خودستائیهای غیرمنطقی و غیرواقعی و تصمیمات به ظاهر انقلابی و یک شبه و مهمتر از همه وارد شدن در معادلات و معاملات منطقهای و جهانی [رویکرد به شرق] که سود آن تنها برای طرف مقابل خواهد بود رنج تحریم و خدای ناکرده اقدامات خطیر دیگر را بر ملت خود تحمیل کنیم؟… جای تأسف است که به دلیل تنگ نظریها و موقعیت ناشناسیهای داخلی این سرمایه از دست رفت و امروز این نگاهها بجای كشور ما به سوی كشور تركیه جهت گرفته است».
تازه ترین نمونه چنین مواضعی در سخنان آقای ابطحی معاون پارلمانی پیشین آقای خاتمی بازتاب یافته است: وی «در ادامه با انتقاد از سیاستهای دولت در حوزه سیاست خارجی، با بیان اینکه «دیپلماسی با دادن و گرفتن امتیاز بر سر میز مذاکره پیش میرود»، تاکید كرد كه این سیاستها باعث می شود کشورمان در تنگنا قرار گیرد.
تاکتیک دوم در جهت همان راهبرد عبور از ویتنام، نزد راست سنتی و برخی از نیروهای بینابینی که گرایش به سرمایه داری دارند مشاهده می شود. آنها با لفاظی های آتشین و مانورهای سیاسی تلاش میکنند که خود را طرف مذاکره با امپریالیسم قراردهند. در این مورد تحلیل زنده یاد کیانوری آموزنده است: « جناح چپ میكوشد با طرح مسائل ضد امپریالیستی، رهبری جمهوری اسلامی را وادار كند تا در چارچوب سیاست ضد امپریالیستی باقی بماند و بدین وسیله از ایجاد این تصور در مردم و در جنبش، كه امپریالیسم عامل تعیین كننده سیاسی در جهان و در ایران است، جلوگیری نماید. در مقابل جناح راست كه میبیند قادر به مقاومت در مقابل این سیاست نیست، تلاش میكند تا مبارزه با امپریالیسم را به ماجراجوئیهای ویرانگر بكشاند تا همگان را به ضرورت در پیش گرفتن یك سیاست خارجی “معتدل” متقاعد نماید. وظیفه ما این است، كه این واقعیت را با زبانی ساده و سیاسی برای نیروهای اپوزیسیون و مردم توضیح دهیم و به آنها بگوئیم كه سران راستگرای جمهوری اسلامی چون در مقابل خواست تودهها و نیروهای انقلابی و انقلاب در جهت در پیش گرفتن یك سیاست ضد امپریالیستی نمیتوانند مقاومت كنند، لذا سیاست تبدیل كردن مبارزه ضد امپریالیستی به ماجراجوییهای نظامی و تروریستی را در پیش گرفتهاند، تا بدینوسیله انقلاب را هر چه بیشتر در عرصه بینالمللی منزوی كنند و نیروهای انقلابی را تحت فشار قرار دهند تا از خواستهای ضد امپریالیستی خود صرفنطر كنند. لذا هرگونه عقبنشینی در این زمینه تنها راستگرایان را به موفقیت سیاست خود امیدوارتر خواهد كرد و ماجراجوئیها را گسترش خواهد داد.»
ما شاهدیم که جناحهای متمایل به امپریالیسم دقیقاً در این راستا عمل کرده و دولت را تشویق به اتخاذ سیاست خارجی معتدل دلخواه امپریالیسم میکنند. در این رابطه روزنامه «اعتماد» مشاهده جالبی دارد: « البته نه تنها علی لاریجانی بلکه خانواده لاریجانی ها در نظام سیاسی جمهوری اسلامی از جمله شخصیت های سیاسی به شمار میآیند که از روحیه تهاجمی و در عین حال معامله گرایانه قوی نسبت به رقبای سیاسی خود برخوردارند و در عین حال همان اندیشه های رقبای سیاسی خود را در اشکال دیگر دنبال می کنند. مصلحت اندیشی، از روحیات و خصلت های سیاسی لاریجانیها به شمار میآید. کما اینکه محمدجواد لاریجانی درباره مسائلی از قبیل مذاکره با امریکا و شیوه فعلی سیاستهای هستهای همانگونه میاندیشد که علی لاریجانی در ذهن خود آن را دنبال میکند. علی لاریجانی کاندیدای اصلی محافظهکاران سنتی برای انتخابات ریاست جمهوری بود…لاریجانی ایده خاص خود را داشت. او معتقد به استراتژی رساندن تنش هستهای به اوج، سپس گرفتن حداکثر امتیازات از طرف مقابل و نهایتاً کاهش تنش با شیب ملایم بود»
نکته قابل تامل دیگر در نوشته تاجزاده اینست که: «امروز نیز میتوان با دو راهکار داخلی که مهمترین آن انتخابات آزاد و جلب مشارکت گسترده مردم از یک طرف و با دیپلماسی صلحطلبانه و اعتمادساز از سوی دیگر اجازه نداد ایران به ویتنام دیگری تبدیل شود که حتی اگر بتواند آمریکا را شکست دهد و حتی شکستی سنگینتر از ویتنام بر آن وارد کند اما در پایان جز زمین سوخته برای ایران و ایرانیان باقی نخواهد ماند.»
جدای از مسئله انتخابات و اینکه آیا در گذشته «انتخابات آزاد» بخودی خود باعث کاهش تهدید کشور شده و یا خواهد شد و چگونه و …، این سخنان تاجزاده دارای دو اشکال اساسی است. نخست اینکه در آن توهین بزرگی به خلق و یتنام و رهبری انقلابی آن در مبارزه بزرگ خود برای کسب استقلال نهفته است. به زعم آقای تاجزاده آنهمه از خودگذشتگی و ایثار، مقاومت نابخردانهای بود و جز زمین سوخته چیزی به حاصل نیاورد!
دوم اینکه آقای تاجزاده فراموش میکند که شرکت نیروهای مردمی در انتخابات برای دستیافتن به حقوق دموکراتیک و در نتیجه بالا بردن ضریب امنیت ملی یک چیز است، و عبور از ویتنام به معنی عبور از مقاومت، برای گذار به ترکیه و گرجستان چیزی دیگر که چه با انتخابات آزاد، چه با کودتا و سرکوب مردود است.
روشن است که نیروهای مردمی نمیتوانند با استراتژی سازش با امپریالیسم و پذیرش نقش بازیگری گوش بفرمان در طرحهای منطقه ای و جهانی آن، و دو تاکتیک پیشگفته برای سوق دادن کشور به سوی آن موافق باشند. پاسخ تندرویهای آپورتونیستی برخی محافل راست سنتی نه عبور از ویتنام و اتخاذ خط اعتدال بلکه پایبندی به اصول مبارزه ضد امپریالیستی است! عنصر اساسی رویکرد مردمی الهام گرفتن از محتوی ویتنام یعنی مقاومت در برابر امپریالیسم است. در نزد تشکلهای سیاسی مردمی، مشارکت مردم در حیات سیاسی-اقتصادی کشور ابزاری برای سازماندهی مقاومت موثر در برابر تهاجم امپریالیستی است. یک سازمان سیاسی مردمی با پرهیز از سکتاریسم، مبارزه و مقاومت اقشار گوناگون را برسمیت شناخته و در جهت ارتقا سطح آگاهی آن تلاش میکند. نیروی مردمی اهمیت مولفه نظامی مقاومت را درک میکند و از رویکرد پاسیفیستی و طرح فرمالیستی مسئله در چارچوب جنگ و صلح دوری میجوید زیرا مسئله امروزی جنبش صرفاً نه مسئله جنگ و صلح بلکه خطر سلطه امپریالیستی بر کشور و منطقه است. تهاجم نظامی یک تاکتیک مشخص امپریالیستی برای دستیافتن به اهداف استراتژیک آن است. طرح نادرست مسئله در قالب جنگ و صلح در بطن خود هر گونه مقاومت را همسنگ با جنگ طلبی قرار می دهد و میتواند براحتی در خدمت تقویت و پیشبرد سیاست سلطه جویانه امپریالیستی واقع شود. این تاکتیک توسط نیروهای «ائتلاف ۱۱۴ مارس» در مقابله با مقاومت «حزبالله» و حزب برادر در لبنان بکار گرفته شد وشدیداً از حمایت ارتجاع منطقه و امپریالیسم برخوردار بود.
البته از دست اندرکاران «روز» و «پیک نت» و آقایان تاجزاده و رمضانزاده انتظاری بیش از اتخاذ مواضعی آنچنانی نیست. شاید که آنها نگران گذار به مدینه فاضله خویش، ترکیه و گرجستان هستند! اما افسوس که در این شرایط دشوار، این افکار مسموم از نوشتههای «نامه مردم» سر درآورده است.
«نامه مردم» شماره ۷۷۷ در نوشتهای تحت عنوان «جنگ و صلح و وظایف مبرم نیروهای مترقی و آزادیخواه» میگوید: «ما در شرایطی که با نگرانی حوادث جهانی و برنامه ریزیهای امپریالیسم برای ایران و منطقه را دنبال میکنیم در عین حال شاهد ادامه روند سیاستهای نابخردانه سران رژیم و دامن زدن به جو تشنج و درگیری از سوی دولت احمدینژاد هستیم. احمدینژاد در روزهای اخیر در حملات شدیدی به سیاستهای معقول دولت خاتمی به خاطر پایین نگاه داشتن فتیلههای تشنج پیرامون سیاست هستهای ایران، از طریق اعتمادسازی و سیاست گفتوگو با آژانس بینالمللی و کشورهای اروپایی، این سیاستها را خائنانه خواند و بر ادامه سیاستهای دولتش در این زمینه پافشاری کرد».
نویسنده در این بخش از مقاله «نامه مردم» با کنار هم قراردادن سخنان آقای رمضانزاده و رفسنجانی و نقل قولی از احمدینژاد تلاش دارد که نقش دولت در ایجاد بحران کنونی را عمده جلوه داده و جناح رفسنجانی و نولیبرالهای درون جبهه دوم خرداد را صلحدوست وخواهان سیاست خارجی معقول در جهت تنش زدایی معرفی نماید.. در مقاله پس از تکرار سخنان رمضانزاده میخوانیم: «رفسنجانی در سخنانی نسبت به اوضاع کشور و همچنین درگیریهای موجود در منطقه گفت: منطقه ما در اختلافات بسیار زیادی قرار دارد و از هر سو درگیریها در حال تشدید است. فلسطینیها با هم درگیرند. در لبنان گروه ها پاره پاره شده اند در عراق نیز وضعیت كاملا روشن است. بین تركیه و كردهای عراق نیز وضعیت در آستانه مشكلات بزرگی است. در خارج از منطقه نیز درگیریهای زیادی وجود دارد و هنوز اطلاعات دقیقی وجود ندارد كه علت این اختلافات چیست؟»
جالب اینکه این سخنان رفسنجانی زمانی به لبهای او جاری شد و در «نامه مردم» بازتاب یافت که همه نیروهای مردمی ساستهای مخرب امپریالیسم را دلیل عمده بحران کنونی در منطقه میدانند. واضح است که هدف هاشمی چیزی جز از زیر ضربه خارج کردن امپریالیسم نمیتواند باشد.
از «نامه مردم» انتظار میرود وظایفی را که عهدهدار شده است انجام داده و در مبارزه با جنگ افروزی و جنگطلبی امپریالیستی، از معرفی روشن و بدون ابهام وضع موجود و انگیزه اصلی امپریالیسم و افشاگری همه جانبه و روشن اهداف اصلی سیاست تهاجمی و سلطهطلبانه آنها دریغ نورزد. «نامه مردم» باید ترکیب نیروهای امپریالستی و متحدین خارجی و داخلی آنها را بشناسد و آنرا بدیگران نیز معرفی نماید، نه اینکه همگان را به حمایت از سیاست عقبنشینی و امتیاز دادن به امپریالیسم ترغیب نماید. رفسنجانی و موتلفه در این راستا بسیار فعالتر و مطمئناً موثرتر از «نامه مردم» عمل میکنند.
«نامه مردم» مینویسد: «تلاش تحسین برانگیز جنبش جهانی و نیرومند صلح برای بسیح افکار عمومی جهان و اعتراض وسیع به این سیاستها، برای جلوگیری از درگیری نظامی تاکنون نقش اساسی یی در مقابله با برنامههای امپریالیسم داشته و از این رو حمایت و تقویت این جنبش بخش مهمی از مبارزه نیروهای صلح دوست و آزادی خواه ایران نیز است.»
در اینجا «نامه مردم» نمیخواهد این واقعیت را بپذیرد که نیروهای مترقی چارهای جز بهره بردن از همه ابزار بازدارندگی برای عقیم گذاشتن طرحهای امپریالیستی، منجمله یورش نظامی آن، ندارند. گرچه جنبش ضد جنگ یکی از عوامل بازدارندگی بشمار میآید اما همانطور که تجربه عراق نشان میدهد، آن به تنهایی کارآ نبوده و کافی نیست. این تحریف واقعیت نزد «نامه مردم» را تنها میتوان در راستای انکار نقش نیروهای بینابینی مسلمان در مقاومت در برابر یورش امپریالیستی ارزیابی کرد. زیرا که هر ناظر سیاسی آگاهی میداند که جنبشهای مقاومت در ایران و سرزمینهای تحت اشغال، منجمله عراق، بصورت مانع بزرگی در برابر طرحها و برنامههای امپریالیستها ظاهر گشته اند. مقاومت تودههای مذهبی با به گل نشاندن جاگرنات امپریالیسم نشان داده است که قدرت نظامی نیرومندترین ارتش جهان، برای مهار و سرکوب جنبش های مقاومت کارآیی ندارد.
متاسفانه مقاله مذکور نه تنها به این نکات مهم نپرداخته است، بلکه با تلاش برای ایجاد ارتباط میان سیاستهای سلطه جویانه و خطر تهاجم امپریالیستی به ایران با سیاست هستهای دولت احمدینژاد، بویژه عدم پذیرش دیکتات امپریالیستی و تعلیق غنیسازی، آب در آسیاب امپریالیسم میریزد. این سیاست یادآور برخورد برخی اصلاحطلبان همصدا با ائتلاف ۱۴ مارس است که حزبالله لبنان را مسئول تهاجم نظامی اسراییل قلمداد میکردند.
نگرش راه سومی «نامه مردم» بعنوان نتیجه بحث خود و در شرایطی که آقای مزروعی و خانم شیرین عبادی شورای صلح راه سومی تشکیل داده اند، رهنمود زیر را به جنبش صلح و ضد-جنگ ایران و جهان میدهد: «امروز طیف وسیعی از نیروهای آزادیخواه و ملی کشور و همچنین نیروهای اجتماعی به ضرورت تلاش در راه ایجاد جنبشی وسیع برای مقابله با خطر جنگ و درگیری نظامی پی برده و در این راه تلاش می کنند. این تلاش را باید با همه توان یاری داد و کوشید تا پیوند مستحکمی میان جنبش صلح طلبانه مردم ایران و جنبش جهانی صلح و ضد-جنگ ایجاد شود. تنها با حرکت مشترک و هماهنگ همه نیروهای مترقی و صلح دوست ایران و جهان است که می توان جلوی فاجعه را گرفت.» [خطر جنگ و درگیری نه خطر یورش امپریالیستی!] این عبارات ظاهراً گیرا در عمل پرچم مبارزه ضد-امپریالیستی حزب تودۀ ایران و ماهیت ضد امپریالیستی جنبش صلح و شورای صلح کشورمان را که زنده یاد بهآذین و همرزمانش با تلاشهای خستگی ناپذیر خود آنرا بنا نهاده اند، در راستای پذیرش هژمونی طبقاتی بورژوایی و نولیبرالها پایین کشیده است.
پینویسها:
۱- مصطفی تاج زاده، «ایران را ویتنام نکنید»:
http://www.edalat.org/sys/content/view/764/1/
۲- برای آشنایی با دیدگاه آقای علی مزروعی پیرامون صلح نگاه کنید به:
http://www.edalat.org/sys/content/view/830/1/
۳- برای نقد دیدگاه خانم شیرین عبادی نگاه کنید به:
http://www.edalat.org/sys/content/view/820/1/
و همچنین به ویدئوی سخنرانیها در کنفرانس «جهان علیه جنگ» بویژه سخنرانی آقایان جورج گالووی و عباس عدالت:
http://www.edalat.org/sys/content/view/858/
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/acpwbha