تارنگاشت عدالت – دورۀ سوم
منبع: شبکه همبستگی (SolidNet)
۲۵ ژانویه ۲۰۲۲
● با نیروهایی که مبانی مارکسیسم – لنینیسم، مانند اصول انقلاب و ساختمان سوسیالیستی را مورد جَدَل و تجدیدنظر قرار میدهند، یک «وحدت» ساختگی زیر نام مفهوم «بیایید به چیزهایی که فعلاً ما را متحد میکند بچسبیم» نمیتواند وجود داشته باشد. چنین وحدتی، جدای از تصویر نادرست و گمراه کنندهای که از کمونیستها در سراسر جهان بازتاب میدهد، خطرناک است، زیرا نیمه-حقیقت در اصل دروغ است. علاوه بر این، اختلافات موجود در جنبش کمونیستی را پنهان میکند و مانع از بحث برای غلبه بر آنها میشود. در صورتی که کمونیستها تصویر روشنی از جهان امپریالیستی معاصر نداشته باشند و فقط بر ایالات متحده آمریکا – ناتو یا نولیبرالیسم یا فاشیسم تمرکز نمایند و همه موارد بالا را از علت پیدایش آنها، یعنی سرمایهداری و ضرورت سرنگونی آن جدا کنند، به سمت گزینههای غمانگیز سوق داده خواهند شد.
● علاوه بر این، موضوع تقابل ایدئولوژیک – سیاسی بر سر اینکه سوسیالیسم چیست از اهمیت حیاتی برخوردار است. احزاب متعددی وجود دارند که مفهوم سوسیالیسم را تحریف میکنند. چند سال پیش، ما با تئوریهای گوناگونی درباره «سوسیالیسم قرن بیست و یکم» یا «سوسیالیسم رفاه»، آنطور که دولتهای گوناگون سوسیال دموکرات در آمریکای لاتین با شعارها و اقدامات «رادیکال» برای تخفیف فقر شدید مردم سعی در مدیریت نظام سرمایهداری داشتند، مواجه بودیم. امروز، توجه به چین معطوف است که مدعی ساختمان «سوسیالیسم با ویژگیهای چینی» است. اما آنچه در آنجا ساخته میشود به سوسیالیسم یا به اصول و قوانین علمی ساختمان سوسیالیستی ارتباطی ندارد.
● متأسفانه، برخی از احزاب کمونیست به خطا سعی میکنند طرحهای گذشته را بازگردانند و درباره یک «جنگ سرد» جدید صحبت کنند، با این تفاوت که اکنون چین را در جایگاه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در برابر ایالات متحده قرار میدهند. اما، وضعیت کنونی هیچ ارتباطی به تقابل اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی- ایالات متحده آمریکا ندارد. ما تحت هیچ شرایطی با موضوع مبارزه بین سرمایهداری و سوسیالیسم، که به دروغ از جانب برخی احزاب، مانند حزب کمونیست برزیل ادعا میشود سروکار نداریم.
● شایسته کمونیستها نیست که کارزارهای سیاسی، از نوع کارزاری که حزب کمونیست کانادا برای آزادی منگ وانژو، مدیرکل اجرایی هوآوی، دختر رییس انحصار چینی که ثروت شخصی او بالغ بر ۳٫۴ میلیارد دلار است، کسی که به دلیل کشمکش شدید در میان انحصاران فنآوری بالا بطور موقت بازداشت شد را رهبری کنند. زیبنده یک حزب کمونیست نیست برای یک تاجر زن که وثیقه آزادی او ۷٫۵ میلون دلار بود، و حتا در زمانی که کمونیستها در دهها کشور به دادگاه کشیده میشوند (مانند اوکرائین، لهستان)، زندانی میشوند (مانند سوازیلند)، تحت پیگرد قرار میگیرند (مانند قزاقستان)، با خونسردی کشته میشوند (مانند پاکستان، هند)، و به همبستگی انترناسیونالیستی ما نیاز دارند، کارزار همبستگی برپا کنند.
***
مقاله بخش روابط بینالملل حزب کمونیست یونان پیرامون کنفرانس بینالمللی ویدئویی اخیر احزاب کمونیست
جوانب مبارزه ایدئولوژیک – سیاسی در صفوف جنبش جهانی کمونیستی
اخیراً، در شرایط جریان پنجمین موج همهگیری، کنفرانس فوقالعاده ویدئویی نشست جهانی احزاب کمونیست و کارگری با مسئولیت حزب کمونیست یونان و حزب کمونیست ترکیه برگزار شد. رویدادها تأیید میکنند که دولتهای بورژوایی قادر به مقابله با همهگیری ویروس کرونا به نفع کارگران نبودند. علاوه بر این، محدودیتهای سفر از یک کشور به کشور دیگر مانع از برگزاری جلسات حضوری شد. این رویداد منفی، در کمبودهای عظیم در نظامهای بهداشت عمومی به مثابه یک نتیچه سیاست ضدمردمی که دولتهای خدمتگزار سرمایه دنبال کردند، ریشه دارد.
این، سیاست تجاریسازی و خصوصیسازی بهداشت، حمایت از سودورزی گروههای انحصاری، و همچنین امتناع از برآورده کردن خواست مطرح شده به وسیله احزاب کمونیست برای معافیت از حق ثبت واکسن و دارو، که به مایهکوبی سریعتر و پیشگیری از گونههای جدید ویروس کرونا کمک میکرد را تشکیل میدهد.
در این شرایط، احزاب کمونیست و کارگری که به مبارزه برای زندگی و حقوق طبقه کارگر و دیگر اقشار مردمی ادامه میدهند، باید از طریق وسائل گوناگون پیرامون فعالیت خود تبادل نظرات و تجربیات کنند. در سالهای گذشته، چندین فعالیت مشابه صورت گرفت. کنفرانس فوقالعاده ویدئویی جهانی، که یک شیوه ویژه و کاملاً تدارک یافته برای مشارکت احزاب در مناطق زمانی گوناگون بود، به تبادل نظرات پیرامون موضوعات مهم رویدادها کمک کرد.
بار دیگر، همکاری نزدیک بین حزب کمونیست یونان و حزب کمونیست ترکیه برای موفقیت این تلاش، یک نمونه شایسته از انترناسیونالیسم پرولتری است.
موضوعات اصلی مورد بحث در نشست
سخنرانیهای احزاب جوانب فعالیت آنها، و همچنین رویکردهای هر یک از احزاب را به تحولات اصلی بینالمللی و داخلی برجسته نمود. آنها با حزب کمونیست کوبا و کل مردم کوبا که دههها است علیه محاصره امپریالیستها مبارزه کردهاند، ابراز همبستگی کردند. آنها همچنین با مردم فلسطین که برای حقوق خود مبارزه میکنند ابراز همبستگی کردند.
همه سخنرانیها همراه با متن «اقدامات مشترک» که تصویب شد و در برگیرنده اقدامات مشترک و همگرایی است که احزاب کمونیست در سال ۲۰۲۲ پیش خواهند برد، در وبسایت «SOLIDNET» منتشر شده است. این اقدامات در ارتباط با حقوق کارگران – مردم، تقویت نظامهای بهداشت عمومی، علیه کمونیسم-ستیزی و تحریف نقش تاریخی اتحاد جماهیر شوروی سوسالیستی و سوسیالیسم، با استفاده از سالگردهای مهم مانند سالگرد تأسیس اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در 30 دسامبر ۱۹۲۲ و همچنین اقدامات همبستگی با کمونیستها و سایر مبارزانی که با پیگرد و ممنوعیت مواجه هستند، اقدامات علیه جنگها و مداخلات امپریالیستی، ناتو و دیگر اتحادهای نظامی امپریالیستی، پایگاههای خارجی، برای برجسته کردن ضرورت، بهنگام بودن و واقعی بودن سوسیالیسم به مثابه تنها راهحل جایگزین برای سرمایهداری میباشند.
همه موارد بالا، همراه با سخنرانیهای افتتاحیه رفقا د. کوتسومباس دبیرکل حزب کمونیست یونان و ک. اوکویان دبیرکل حزب کمونیست ترکیه، به زبان یونانی در«SOLIDNET»، «Rizospastis»، و «902.gr» منتشر شدهاند.
مُهر و نشان مبارزه ایدئولوژیک – سیاسی در درون جنبش جهانی کمونیستی
مسلماً، موضوعات ایدئولوژیک – سیاسی حیاتی همچنان بر جنبش جهانی کمونیستی تأثیر میگذارند. علاوه بر این، در نشستهای بینالمللی، احزابی مانند حزب کمونیست فرانسه یا حزب کمونیست اسپانیا، که در جریان اپورتونیستی بهاصطلاح «اوروکمونیسم» نقش رهبری داشتند، و احزاب دیگری که در «ستون» جریان آپورتونیستی اروپا-محور، به اصطلاح «حزب چپ اروپا» (PEL) و گروه «چپ» در پارلمان اروپا – «GUE/NGL»- که همانطور که ارزیابی کرده بودیم، به گونهای از نمایندگی «حزب چپ اروپا» در پارلمان اروپا در غلطیدهاند؛ و حتا احزابی که مارکسیسم- لنینیسم و چکش و داس را رد کردهاند و ساختمان سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را گناهکار قلمداد میکنند، شرکت میکنند.
مبارزه بر سر مسئله مشارکت در دولتهای بورژوایی
موضوع مشارکت یا حمایت احزاب کمونیست در دولتهای «چپ» و «ترقیخواه» که در چهارچوب مدیریت سرمایهداری پدیدار میشوند، همچنان نقطهای مهم در کشمکشهای ایدئولوژیک – سیاسی است. پیش از هر چیز، به این دلیل که احزابی که این موضع سیاسی را با ساختارهای ایدئولوژیک گوناگون، مانند «انسانی کردن» سرمایهداری، «دموکراتیزه کردن» اتحادیه اروپا، «مراحل رسیدن به سوسیالیسم» و بهاصطلاح گسست از سیاست جناح راست دنبال میکنند، به توهمات درباره مدیریت سرمایهداری دامن میزنند، نقش کثیف سوسیال دموکراسی را میپوشانند، و انتقاد خود را بر یک شکل از مدیریت بورژوایی، یعنی نولیبرالیسم متمرکز مینمایند. این نیروها قوانین حاکم بر اقتصاد سرمایهداری و خصلت بالفعل ارتجاعی و غیرقابل برگشت دولت بورژوایی را، که با هیچ نوع فرمول مدیریت بورژوایی نمیتوان نفیکرد، نادیده میگیرند و کوچک میشمارند. این نیروها برای «چشمانداز بلندمدت»، مبارزه برای سوسیالیسم را به تعویق میاندازند و در عمل آنها با دست کشیدن از کار روزانه طاقتفرسای بسیج نیروهای اجتماعی که در مقابله با انحصارات و سرمایهداری ذینفع هستند، مسئولیتهای عظیمی را در قبال مردم به عهده میگیرند.
بنابراین، ما میبینیم که آنها بر راهحلهای مدیریت دولتی تمرکز میکنند، حتا به هزینههای نظامی برای نیازهای ناتو و مأموریتهای امپریالیستی (مثلاً در کمربند ساحل) رای میدهند یا مطالبه خروج کشور از ناتو را با خواست مبهم «انحلال» ناتو جایگزین میکنند. نتیجه این سیاست در اسپانیا آشکار میشود، جایی که حزب کمونیست اسپانیا در دولتی شرکت میکند، که همهگیری را به شیوهای وحشیانه و ضدمردمی مدیریت میکند، اقدامات ضد کارگری جدیدی را بر اساس دستورالعملهای اتحادیه اروپا انجام میدهد، و حتا در حال انجام اقداماتی برای تضعیف کوبا است، و در عینحال پیوسته در برنامههای ناتو شرکت میکند.
سردرگمی بر سر مفهوم امپریالیسم
همان نیروها عملاً نه با کاربست معیارهای لنینیستی به امپریالیسیم، یعنی، به مثابه سرمایهداری در مرحله انحصاری آن، بلکه صرفاً به مثابه یک سیاست خارجی تهاجمی برخورد میکنند. بنابراین، آنها نادیده میگیرند که در عصر ما انحصارها، دولتهای سرمایهداری و اتحادهای آنها بر سر مواد خام، انرژی، ثروت معدنی، مسیرهای حمل و نقل کالاها، و سهم بازار با هم درگیر میشوند. بدتر از آن، برخی از احزاب این را که رقابت بین انحصارها مبنای تشدید تضادهای بینالمللی است، رد میکنند.
برای آن احزاب، موضوع بر سیاست خارجی تهاجمی ایالات متحده، ناتو یا برخی از قدرتهای بزرگ دیگر، که آنها به طور گزینشی آن را «تجاوز امپریالیستی» تعبیر میکنند و بهاصطلاح «جهان چند قطبی» را پیشنهاد مینمایند، متمرکز است. اما، موضعی که میخواهد سرمایهداری را در ایالات متحده آمریکا مهار کند و همچنین موضعی که وجود «قطبها»ی بینالمللی متعددی را اتخاذ میکند، که در آن یکی دیگری را کنترل خواهد کرد و در نتیجه یک «جهان صلحآمیز» ایجاد خواهد شد، برای مردم کاملاً گیجکننده است. این مواضع، واقعیت را پنهان میکنند؛ به این توهمات که امپریالیسم «غیرتهاجمی»، یک سرمایهداری بهاصطلاح «هوادار صلح» میتواند وجود داشته باشد، دامن میزنند.
حزب کمونیست یونان و احزاب دیگر دیدگاههای مشابهی را که در قرن گذشته به وسیله نیروهای اپورتونیست هم در اروپا و هم در حزب کمونیست اتحاد شوروی، به ویژه پس از چرخش اپورتونیستی آن در کنگره بیستم، که در آن خط «رقابت مسالمتآمیز» بین دو نظام اجتماعی – سیاسی حاکم شد، مورد انتقاد قرار دادهاند.
همکاری «ضد فاشیستی» با نیروهای بورژوازی
سردرگمی در برخی احزاب از آنجا ناشی میشود که نظام سرمایهداری در موارد مختلف با کارت قلدران نظام، یعنی گروههای فاشیستی گوناگون بازی میکند و از آنها برای پیشبرد طرحهای گوناگون طبقات بورژوا، مانند اوکرائین، استفاده میکند. حتی برخی نیروها، که فاشیسم را آفریده سرمایهداری میدانند، گرایش دارند این موضوع را از مبارزه با سرمایهداری جدا کنند و به مفهوم همکاری «ضد فاشیستی» با نیروهای بورژوازی یا حمایت از آنها سوق داده میشوند.
امروز، ارزیابی حزب کمونیست یونان از مطالعه تاریخ جنگ جهانی دوم برای تحولات بینالمللی کنونی حیاتی است؛ آن جنگ هم برای نیروهای فاشیستی سرمایهداری و هم برای کشورهای «دمکراتیک» سرمایهداری که جنایات بزرگی مانند بمباران هستهای هیروشیما و ناکازاکی را علیه بشریت مرتکب شدند، امپریالیستی و ناعادلانه بود؛ آن جنگ فقط برای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و جنبشهای پارتیزانی و آزادیبخش خلق در کشورهای تحت اشغال، که کمونیستها در آن نقش رهبری را داشتند، عادلانه بود.
این موضع مستقیماً با امروز که تضادهای میان-امپریالیستی در اوکرائین آشکار میشود، مرتبط است؛ با زمانی که ایالات متحده، ناتو و اتحادیه اروپا از نیروهای فاشیست در اوکرائین برای دسیسههای ژئوپولیتیک خود استفاده میکنند و از سوی دیگر روسیه سرمایهداری منافع انحصارات خود را ارتقا میدهد. روشن است که ایالات متحده آمریکا، اتحادیههای امپریالیستی ناتو و اتحادیه اروپا و طبقات بورژوازی که آنها را تشکیل دادهاند، مسئولیت سنگینی در قبال رویدادها دارند. در عینحال، بورژوازی روسیه نیز در قبال وضعیت کنونی مسئولیت سنگینی بر عهده دارد.
همه کسانی که امروز آن را تشکیل میدهند نقش اصلی را در انحلال اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی داشتند. در ماه دسامبر ۳۰ سال از انحلال آن گذشت. آنموقع، دغدغه یلتسین و نیروهای اجتماعی و سیاسی که از او پیروی میکردند انحلال اتحاد جماهیر شوروی سوسالیستی بود، و او به سرنوشت کریمه، میلیونها روس و روس زبانی که در خارج از روسیه قرار خواهند گرفت، به همه آن مردم، ابداً اهمیت نمیداد. بنابراین، دیدن سیاستمدارانی که در آن زمان از یلتسین در انحلال اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی حمایت میکردند، و امروز دائماً لنین را به انحلال اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی متهم میکنند و ما را به «مبارزه ضدفاشیستی» در اوکرائین فرا میخوانند، بیش از حد تحریکآمیز است.
رویکرد به چین امروز
علاوه بر این، موضوع تقابل ایدئولوژیک – سیاسی بر سر اینکه سوسیالیسم چیست از اهمیتی حیاتی برخوردار است. احزاب متعددی وجود دارند که مفهوم سوسیالیسم را تحریف میکنند. چند سال پیش، ما با تئوریهای گوناگونی درباره «سوسیالیسم قرن بیست و یکم» یا «سوسیالیسم رفاه»، آنطور که دولتهای گوناگون سوسیال دموکرات در آمریکای لاتین با شعارها و اقدامات «رادیکال» برای تخفیف فقر شدید مردم سعی در مدیریت نظام سرمایهداری داشتند، مواجه بودیم. امروز، توجه به چین معطوف است که مدعی ساختمان «سوسیالیسم با ویژگیهای چینی» است. اما آنچه در آنجا ساخته میشود به سوسیالیسم یا به اصول و قوانین علمی ساختمان سوسیالیستی ارتباطی ندارد. سوسیالیسم به معنای اجتماعیشدن ابزار تولید، قدرت کارگری و برنامهریزی مرکزی است. هیچ یک از موارد فوق در چین امروز، جایی که انحصارات چینی تحولات را تعیین میکنند و گزینههای خود را، که از جمله به نابرابریها و بیعدالتیهای اجتماعی عظیم منجر میشود، از طریق حزب کمونیست چین ارتقاء میدهند، وجود ندارد.
موضوع فقط یک جنبه نظری ندارد، بلکه مستقیماً یک جنبه سیاسی دارد، و به مبارزه بین ایالات متحده آمریکا و چین برای برتری در نظام امپریالیستی مرتبط است.
مسأله مبارزه برای برتریطلبی در نظام امپریالیستی
این موضوع ساده نیست، زیرا زندگی نشان داده است که در موارد مشابه، زمانی که برتری در سیستم امپریالیستی مورد کشمکش است، ما را به درگیریهای جنگی بزرگ و عمومی، با دخالت دهها کشور و تلفات انسانی عظیم برای برخورد منافع سرمایهداری سوق میدهد.
امروز، ایالات متحده آمریکا که بزرگترین قدرت سیاسی – اقتصادی و نظامی امپریالیستی در جهان باقی مانده است، نفس کشیدن چین را بر گردن خود احساس میکند. به دلیل قانون رشد نابرابر سرمایهداری، ما میبینیم انحصارات چین مواضع برجستهای را در بازار جهانی سرمایهداری و همچنین در صادرات کالا و سرمایه اشغال میکنند.
متأسفانه، برخی از احزاب کمونیست به خطا سعی میکنند طرحهای گذشته را بازگردانند و درباره یک «جنگ سرد» جدید صحبت کنند، با این تفاوت که اکنون چین را در جایگاه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در برابر ایالات متحده قرار میدهند. اما، وضعیت کنونی هیچ ارتباطی با تقابل اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی- ایالات متحده آمریکا ندارد، زیرا امروز ما شاهد یک رویارویی مبتنی بر درگیری بین انحصارها و در نتیجه یک رویارویی میان-امپریالیستی هستیم. حزب کمونیست یونان با موضع خود این تفاوت را برجسته ساخت. احزاب دیگر، مانند حزب کمونیست مکزیک و حزب کمونیست پاکستان، ماهیت سرمایهداری کنونی چین را برجسته کردند، در عینحال، حزب کمونیست فیلیپین [پ. ک. پ-۱۹۳۰] آشکارا از تمایل گسترده چین برای سلطه علیه کشورهای همسایه خود در اقیانوس آرام صحبت کرد، فاکتی که همچنین به وسیله ایالات متحده آمریکا به مثابه دستآویزی برای مداخله در منطقه از آن استفاده شد.
ما تحت هیچ شرایطی با موضوع مبارزه بین سرمایهداری و سوسیالیسم، که به دروغ از جانب برخی احزاب، مانند حزب کمونیست برزیل ادعا میشود سروکار نداریم. شایسته کمونیستها نیست که کارزارهای سیاسی، از نوع کارزاری که حزب کمونیست کانادا برای آزادی منگ وانژو، مدیرکل اجرایی هوآوی، دختر رییس انحصار چینی که ثروت شخصی او بالغ بر ۳٫۴ میلیارد دلار است، کسی که به دلیل کشمکش شدید در میان انحصاران فنآوری بالا بطور موقت بازداشت شد را رهبری کنند. زیبنده یک حزب کمونیست نیست برای یک تاجر زن که وثیقه آزادی او ۷٫۵ میلون دلار بود، و حتا در زمانی که کمونیستها در دهها کشور به دادگاه کشیده میشوند (مانند اوکرائین، لهستان)، زندانی میشوند (مانند سوازیلند)، تحت پیگرد قرار میگیرند (مانند قزاقستان)، با خونسردی کشته میشوند (مانند پاکستان، هند)، و به همبستگی انترناسیونالیستی ما نیاز دارند، کارزار همبستگی برپا کنند.
ما بایددر پرانتز اشاره کنیم که حزب کمونیست یونان در گذشته نمایندگان پارلمان، نمایندگان پارلمان اروپا و سایر کادرهای خود را به محاکمه کمونیستها و احزاب تحت پیگرد در اوکرائین، لهستان و کشورهای بالتیک فرستاده است. قتل و آزار کمونیستهای در کشورهای دیگر مانند پاکستان، قزاقستان، سودان، هند و ونزوئلا را محکوم کرده است؛ این موضوعات را در پارلمان اروپا مطرح کرده است.
پیرامون موضوع «وحدت»
با نیروهایی که مبانی مارکسیسم – لنینیسم، مانند اصول انقلاب و ساختمان سوسیالیستی را مورد جَدَل و تجدیدنظر قرار میدهند، یک «وحدت» ساختگی زیر نام مفهوم «بیایید به چیزهایی که فعلاً ما را متحد میکند بچسبیم» نمیتواند وجود داشته باشد. چنین وحدتی، جدای از تصویر نادرست و گمراه کنندهای که از کمونیستها در سراسر جهان بازتاب میدهد، خطرناک است، زیرا نیمه-حقیقت در اصل دروغ است. علاوه بر این، اختلافات موجود در جنبش کمونیستی را پنهان میکند و مانع از بحث برای غلبه بر آنها میشود. در صورتی که کمونیستها تصویر روشنی از جهان امپریالیستی معاصر نداشته باشند و فقط بر ایالات متحده آمریکا – ناتو یا نولیبرالیسم یا فاشیسم تمرکز نمایند و همه موارد بالا را از علت پیدایش آنها، یعنی سرمایهداری و ضرورت سرنگونی آن جدا کنند، به سمت گزینههای غمانگیز سوق داده خواهند شد.
حزب کمونیست یونان با آگاهی از این وضعیت و برای روشنگری مردم نسبت به آن، امروز رهبری جنبش ضدامپریالیستی کشورمان را علیه پایگاههای ایالات متحده و ناتو، علیه بهاصطلاح «قراردادهای دفاعی» یونان و ایالات متحده آمریکا و فرانسه، علیه مداخله نیروهای مسلح یونان در مأموریتهای خارج از کشور، برای خروج از اتحادهای امپریالیستی ناتو – اتحادیه اروپا، با مردم در قدرت، رهبری میکند. با در نظر گرفتن همه موارد بالا، حزب کمونیست یونان با تمام نیروی خود علیه سیاستهای ضدمردمی دولت «دمکراسی نو»، «سیریزا» و سایر احزاب بورژوایی و نیز علیه گروههای جنایتکار فاشیست مبارزه میکند، به دنبال ایجاد پیششرطها برای «اتحاد اجتماعی» و سرنگونی سرمایهداری، پایان دادن به دور باطل استثمار طبقاتی و جنگهای امپریالیستی است.
پیرامون مسیر سازماندهی انقلابی دوباره جنبش جهانی کمونیستی
برای روشن کردند موضوعات، ادامه و انجام علنی کشمکش ایدئولوژیک – سیاسی ضروری است. ما با مبادله القاب بین طرفین موافق نیستیم، اما به دنبال گفتوگوی اساسی هستیم. ما همچنین به دنبال اقدامات مشترک و همگرا – زمانی که امکانپذیر باشد- و به ویژه بیان همبستگی انترناسیونالیستی هستیم.
ما از شکلهای موجود تبادل نظرات و همکاری در میان احزاب کمونیست، مانند نشستهای جهانی، منطقهای و موضوعی احزاب کمونیست حمایت میکنیم.
ما پیشرفتهترین شکلهای همکاری «جنبش جهانی کمونیستی» را، مانند «ابتکار کمونیستی اروپایی» (ECI) و «بررسی کمونیستی بینالمللی» (ICR)، برای تشکیل یک قطب کمونیستی که برای سازماندهی مجدد انقلابی و وحدت جنبش کمونیستی، مجهز به جهانبینی ما، مارکسیسم – لنینیسم، مبارزه خواهد کرد، تقویت میکنیم.
بیست و یکمین کنگره حزب ما که اخیراً برگزار شد معیارهای مهمی را برای همکاری نزدیکتر ما با احزاب کمونیست تدوین کرد:
الف) از مارکسیسم- لنینیسم و انترناسیونالیسم پرولتری، نیاز به تشکیل یک قطب کمونیستی در سطح بینالمللی دفاع کنید.
ب) با اپورتونیسم و رفرمیسم مبارزه کنید، مدیریت مرکز- چپ و هر گونه استراتژی مراحل را رد کنید.
ج) از قوانین علمی انقلاب سوسیالیستی دفاع کنید و از آنها برای ارزیابی روند ساختمان سوسیالیستی، تلاش برای پژوهش و آموختن از مشکلات و اشتباهات استفاده کنید.
د) یک جبهه ایدئولوژیک علیه تصورات نادرست درباره امپریالیسم، به ویژه آنهایی که تهاجم نظامی آن را از محتوای اقتصادی آن جدا میکنند، علیه همه اتحادهای امپریالیستی داشته باشید.
ه) با طبقه کارگر رابطه برقرار کنید، برای عمل در درون جنبش سندیکایی و جنبشهای اقشار مردمی و اقشار متوسط تلاش کنید، برای گنجاندن مبارزه روزانه برای حقوق کارگران و مردم در استراتژی انقلابی معاصر برای قدرت کارگران تلاش نمایید.
کنفرانس ویدئویی «نشست جهانی احزاب کمونیست و کارگری»، «ابتکار کمونیستی اروپایی»، و «بررسی کمونیستی بینالمللی» که در دوره گذشته نیز برگزار شد به حزب ما کمک میکند تا شرایط دقیق «جنبش جهانی کمونیستی» و همه شکلهای همکاری را بهتر بررسی کند و اقدامات مشترک خود را با سایر احزاب بر اساس معیارهای فوق در اولویت قرار دهد.
پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/54ru8e32