چیستا
اردیبهشت- خرداد ۱۳۷۶، صفحات ۶۱۳-۶۱۱

پرویز شهریاری

اشاره

 

به دلیل نزدیکی‌ انتخاب رئیس‌جمهور، بحث‌های بسیاری در رسانه‌ها و از جمله در روزنامه و رادیو تلویزیون جریان دارد. محور اصلی‌ بسیاری از این بحث‌ها روی «توسعه اقتصادی» و گاه، و به عنوان بحث فرعی، روی «عدالت اجتماعی» متمرکز است.

در دیدگاه‌های مربوط به «عدالت اجتماعی»، اغلب صحبت بر سر حمایت از لایه‌های آسیب‌پذیر جامعه است و این که چگونه می‌‌توان از آسیب‌پذیری این لایه جلو گرفت. ولی‌ کم‌تر به این پرسش‌ها پاسخ داده شده است که چرا باید در یک جامعه، لایۀ آسیب‌پذیر وجود داشته باشد؟ چه مسیری را می‌‌توان آغاز کرد که منجر به حذف لایۀ آسیب‌پذیر بشود؟ چه شده است که به اصطلاح «نقدینگی»، که گویا به رقم سرسام آوری رسیده، تنها در اختیار گروه‌ها و افراد خاصی‌ است؟ اگر از لایه‌های زحمت‌کش جامعه، یعنی‌ کارگران و دهقانان، که تمامی سنگینی‌ بار تولید به دوش آن‌هاست و در شرایط سخت زندگی‌ به سر می‌‌برند، بگذریم، لایۀ متوسط جان هم که شامل اکثریت روشنفکران می‌‌شود (از پژوهشگر و دانشمند گرفته، تا استاد دانشگاه و دبیر و آموزگار)، به جز عنصر‌هایی‌ که درصد پائینی را تشکیل می‌‌دهند در چنبرۀ زندگی‌ گیر کرده‌ا‌ند و نمی‌‌توانند، آن طور که باید، با آسودگی خاطر، به توسعه و پیشرفت بیندیشند و محصول اندیشۀ خود را در اختیار جامعه بگذارند. اینان، یعنی‌ کسانی‌ که باید نتیجه تلاش‌های فکری خود را به جامعه عرضه کنند، در واقع موتور جامعه‌ا‌ند و بی‌‌رنگی‌ و کم‌رنگی‌ کار آن‌ها، به معنای خاموشی موتور جامعه است.

هر یک از این مقوله‌ها، به بحثی‌ دراز نیاز دارد تا کمبود‌ها و نارسایی‌های روشن و راه یا راه‌هایی‌ برای حل ریشه‌ای آن‌ها پیدا شود. و طبیعی است که در یک اشاره، نمی‌‌توان به همه آن‌ها پرداخت. در این جا، تنها به یکی‌ از جنبه‌های لازم برای توسعه سالم اقتصادی که همراه عدالت اجتماعی باشد، اشاره می‌‌کنیم. شاید فرصتی پیش آید و بتوانیم به جنبه‌های دیگر آن، که به هیچ وجه اهمیت کم‌تری ندارند، بپردازیم. می‌‌خواهیم چند جمله‌ای در باره ضرورت وجود «دموکراسی» برای پیشرفت سالم جامعه بیاوریم. در آغاز چند نکته را از یاد نبریم:

۱) آنطور که سردمداران جهان سرمایه‌داری ادعا می‌‌کنند، «آزادی» و «دموکراسی» در ذات نظام سرمایه‌داری نیست، بلکه در تحلیل آخر، تناقض جدی با موجودیت این نظام غیرعادلانه دارد.

مبارزه به خاطر آزادی و دمکراسی، همیشه تا تمامی طول تاریخ، با بشر همراه بوده است. هر جا نشانی‌ از ظلم و بند و زندان و شکنجه بوده، مبارزه به خاطر آزادی و رهایی از ستم را به همراه داشته است. این «دموکراسی» به همین صورت نیم‌بندی که در جهان سرمایه‌داری می‌‌بینیم، محصول مبارزۀ هزاران سالۀ انسان زیر ستم در جامعه‌های گوناگون نابرابر است، نه محصول نظام سرمایه‌داری. البته، نظام سرمایه‌داری، در آغاز پیدایش خود، برای باز کردن میدان فعالیت خود و برای فرار از قید سنت‌های خان‌خانی و فئودالی (که مانعی برای او بود) و برای کسب «آزادی بازرگانی»، فریاد «آزادی خواهی» سر داد و، صد البته، مردم فرودست هم از آن پشتیبانی کردند، ولی‌ به تدریج تلاش کرد تا مفهوم آزادی را در همان «آزادی تجارت» و «آزادی مال‌اندوزی» خلاصه کند.

۲) ولی‌ انسان در درازای تاریخ پر پیچ و خم و پرنشیب و کم‌فراز خود، همیشه و با تمامی نیروی خود از دستاورد‌های مثبتی که با رنج و مبارزه نصیبش شده، پاسداری کرده است و کوشیده است، این دستاورد‌ها را، تا جایی‌ ممکن است به صورت سنت‌هایی در آورد که کسی‌ شهامت تجاوز به آن‌ها را نداشته باشد. به همین مناسبت است که دموکراسی غرب، با همه کمبود‌های خود، با تلاش و مبارزه مدام مردم عادی، چنان ریشه دوانده است که کسی‌ نمی‌‌تواند آن را از مردم بگیرد.
به تعریف «دموکراسی» نمی‌‌پردازیم و از آن، همان منظوری را در نظر می‌‌گیریم که به طور شهودی از واژه دموکراسی استنباط می‌‌شود و در یک کلام می‌‌گوییم: «دمکراسی، یعنی‌ تحمل نظر‌ها و دیدگاه‌های دیگران، گرچه با نظر و دیدگاه من سازگار نباشد.» این جمله «ولتر» را شنیده‌ایم که زمانی‌ گفته بود: «گرچه با دیدگاه تو کاملاً مخالفم، حاضرم جان خود را فدا کنم تا تو بتوانی‌ آزادانه از دیدگاهت دفاع کنی»

در تابستان سال ۱۹۹۲، آقای « لو روا» (Le Roy ) سردبیر و مدیر مسئول وقت روزنامۀ اومانیته، در پلنوم کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست فرانسه، ضمن گزارشی اعلام کرد که، به دلیل دشواری‌های مالی‌، روزنامۀ اومانیته، تا حداکثر شش ماه دیگر ناچار به تعطیل خواهد شد.

دشواری‌های مالی‌، گریبانگیر کم و بیش همۀ روزنامه‌های فرانسه بود، به همین مناسبت، گزارش «لو روا» بازتاب گسترده‌ای داشت و بحث‌های زیادی را موجب شد. از جمله روزنامۀ «لوکروا»(Le ciox)، که وابسته به راست‌ترین محافل سیاسی و سرمایه‌داری فرانسه است، ضمن مقاله‌ای نوشت: «دولت فرانسه باید به روزنامۀ اومانیته یاری برساند تا به انتشار خود ادامه دهد، زیرا حضور این روزنامه در صحنه سیاسی فرانسه لازم است. این روزنامه به عنوان دریچه اطمینانی در تحقق دموکراسی و سلامت دولت و ارگان‌های مربوط به آن عمل می‌‌کند. از راه این روزنامه است که به کمبود‌های دستگاه حکومتی و به نیاز‌های مبرم مردم پی‌می‌‌بریم. تعطیل روزنامۀ ارگان حزب کمونیست فرانسه، ما را به سوی خود کامگی و فساد می‌‌کشاند.»

و این درک درست، نتیجه و بازماندۀ شعار‌های برابری و برادری ملت فرانسه است که در طول نزدیک به دو قرن، چند انقلاب (و از جمله کمون پاریس) را به خاطر حفظ آن از سر گذرانده است، به نحوی که مقاله‌نویس روزنامه دست راستی‌ «لوکروا» هم، حتا برای بقای خود، رعایت آن را ضروری می‌‌داند.

۳) یکی‌ از دروغ‌های بزرگی‌ که نظریه‌پردازان جهان سرمایه‌داری تبلیغ می‌‌کنند، این است که کشور‌های «عقب نگه داشته شده» تمرین دموکراسی ندارند، باید آزادی را گام به گام و در طول زمان به آن‌ها هدیه کرد تا دچار آشوب و تندروی نشوند. و این، در واقع تحقیر و تحمیق ملت‌ها و بی‌‌اعتمادی نسبت به شعور اجتماعی مردم است. نه کشور کثیرالمله هند از وجود دموکراسی آسیب دیده و نه به عنوان نمونه، کشور عربستان از عدم وجود دموکراسی به جایی‌ رسیده است. تبلیغ این نظریه، مثل این است که بگوییم اگر در مثل کسی‌ بخواهد از تکنولوژی جدید برای کشت و برداشت زمین خود استفاده کند، باید مدتی‌ با بیل و کلنگ، سپس سال‌ها با گاو‌آهن کار کند تا به تدریج برای کار با تراکتور و کمباین آماده شود.

نبود دمکراسی، در درجه اول، به خود مخالفان آن آسیب می‌‌رساند، وقتی در جایی‌ آزادی بیان و انتقاد نباشد کم‌ترین زیانی که برای مسئولان دارد، ولو این‌که افرادی سالم و بی‌‌نظر و آگاه باشند، بی‌‌خبری آن‌ها از دیدگاه‌های مردم و در نتیجه فرو افتادن در ظلمات بی‌‌خبری و ناآگاهی‌ است. باید به شعور اجتماعی مردم اعتماد کرد. مردم سود و زیان کشور و حکومت را خوب تشخیص می‌‌دهند و، اگر در جامعه‌ای دمکرات زندگی‌ کنند، خود دشواری‌های موجود را درک می‌‌کنند و از میان بر می‌‌دارند.

۴) از شرط‌های اصلی‌ وجود دموکراسی – که خود شرط لازم توسعه سالم اقتصادی است – آزادی احزاب و اتحادیه‌های مستقل کارگری، دهقانی و صنفی است. در این گروه‌هاست که مردم از دیدگاه‌های یکدیگر آگاه می‌‌شوند و اگر نقصی یا کمبود‌هایی‌ ببینند به گوش مسئولان می‌‌رسانند. وجود دموکراسی از این طریق، مانعی جدی در برابر فساد، ارتشا و دزدی است. همچنین از این راه است که اشتباه‌های برنامه‌ریزی‌ها و کج شدن راه آن‌ها جلو می‌‌گیرد.

دموکراسی یکی‌ از شرط‌های لازم توسعه و عدالت اجتماعی و شرط اصلی‌ هرگونه پیشرفت و ضامن اتحاد ملی‌ است. آن را در یابیم و پاس بداریم.

پیوند کوتاه: https://tinyurl.com/zeacm9s